من، بیخیالی مفرط و اهمال کاری و سستی شدید و گذر عمر

[راحیل خانوم]

سلام. وقت عزیزان بخیر

بعد از 5 سال برگشتم همدردی و اومدم این مشکلی که با خودم دارم مطرح کنم. فکر کنم تا حالا تاپیکای مشابه زیاد باز شده باشه...ولی تصمیم گرفتم منم تاپیک بزنم در این مورد و امیدوارم بتونم نتیجه بگیرم

من خیلی تنبلم. اینایی که الان میگم برچسب نیست که به خودم میزنم. واقعیته درمورد خودم. من به شدت تنبل و راحت طلبم. اهمال کار و دقیقه نودی. اصلاااا پشتکار ندارم و هر کاری که نیاز به تلاش داشته باشه نمیرم سمتش. خودم یه رگه هایی از کمال طلبی رو میبینم تو خودم. ینی هر چیزی رو در نهایت خوب بودن و عالی بودن میخوام. و وقتی میبینم نمیتونم به اون حد عالی برسم (چون نیاز به تلاش داره) کلا بیخالیش میشم. مثلا یه کلاس هنری. از خودم انتظار دارم اون هنر رو در حد عالی بتونم اجرا کنم. ولی با خودم میگم نمیتونم.پس به کل نمیرم سمتش
اعتمادمو نسبت به خودم از دست دادم
هر کاری رو شروع میکنم حتی اگه انگیزه بالایی داشته باشم خیلی زود حتی به فاصله یک هفته بی انگیزه میشم درموردش. بی انرژی میشم و میذارمش کنار کم کم
واقعا یادم نمیاد کاری رو تا حالا تموم کرده باشم

حتی بارها به صرافت افتادم از این وضع تنبلی و بی هدفی و تلاش نکردن دربیام و کلی برنامه ریختم انگیزه داشتم ولی به هفته نکشیده اصلا یادم رفته و باز بیخیالی و ...


سقف آرزوهام خیلی کوتاه شده. چون نه انگیزه ای دارم نه اعتماد به نفسی برای رسیدن به آرزوهای بلند نه همت و تلاشی. همت و پشتکار ندارم اصلا

به شدت هم تلقین منفی دارم تو این زمینه ها. که فکر کنم از صحبتام مشخص باشه.

28 سالمه الان ولی هیچ موفقیت و مهارت و هنر و هیچی بدست نیاوردم تو زندگیم. فقط وقت تلف کردم. فقط سرگرمی های بیخود

چنتا کار هست که الان میخوام شورع کنم ولی نه انگیزه کافی دارم نه اعتماد به نفس نه حوصله. سستی میکنم

به موارد بالاا شلختگی هم اضافه کنید

چه کنم از این وضع خلاص شم و با انگیزه و با پشتکار و با همت بلند باشم؟ اکتیو باشم

[آویژه]

راحیل سلام
می‌فهمم چی می‌گی و گمان می‌کنم به خاطر سبک تربیت ماهاو همینطور شرایط الان، اغلبمون کم و بیش دچار چنین رخوتی هستیم.

من چند راهکار دارم که گاهی برای خودم کار می‌کنه:

1- سعی می‌کنم خودم را با بقیه مقایسه نکنم. هر جای پروسه مقایسه بود، به ذهنم یک استپ می‌دم و سعی می‌کنم یک کار خوشایند انجام بدم. مدام می‌گم "خیلی هم خوبی و از کجا معلوم بقیه اگر جای تو بودند، همین دستاوردها رو هم نداشتند."

2- یک قانون شمارش 5 برای خودم گذاشتم، به محض اینکه به کاری فکر می‌کنم از پنج تا یک معکوس می‌شمارم و سریع کار رو شروع می‌کنم، اینطوری مغزجان فرصت نمی‌کنه که دنبال بهانه انجام ندادن بگرده!!
خیلی قانون خوبیه. امتحانش کن.

3- یک کاری رو پیدا کردم که کوتاه مدت می‌تونم توش خوب باشم و استعدادش رو کم و بیش دارم، (خارج از حرفه شخصی) اونم بدمینتونه، یه مربی خوب هم پیدا کردم که برای آموزش به من علی رغم شلوغی کلاسش وقت می‌ذاره و تشویقم می‌کنه و در نتیجه معتاد درونم خیلی خوشش میاد! الان هدف من اینه که مهارتم رو افزایش بدم. این هدف بهم کمک می‌کنه مشتاق باشم، مشتاق چیزی. این احساسی بود که مدت‌ها بود تجربه‌ش نمی‌کردم.
(بله ممکنه چند وقت دیگه از همین هم دلزده بشم و عادی بشه برام، اونوقت باید دوباره دنبال چیز جدید بگردم)
تو هم همچین چیزی برای خودت پیدا کن، بهت انرژی می‌ده برای باقی بخش‌های زندگیت.

4- اگر کار نمی‌کنی، حتما یک جایی برو کار کن، جایی که مجبور باشی در یک ساعت کاری مشخص کار کنی.قرار گرفتن در معرض فضای کار خودش کلی آدم رو به جلو هل می‌ده. جواب پس دادن به یک نفر دیگه هم همینطور.

5- لذت بردن از جزییات رو یاد بگیر. این خیلی مفصله ولی احتمالا بدونی از چی دارم حرف می‌زنم.

6- و یه پیشنهاد دوستانه : (شاید بگی به موضوع تو بی‌ربطه، ولی از من بپذیر که ربط داره ) این سه فایل صوتی ( لینک) محمدرضا شعبانعلی در مورد عزت نفس رو دقیق گوش بده. ما خیلی وقت‌ها اصلا حواسمون نیست که کارهای کوچیک ما چطور صندوقچه عزت نفس ما رو خالی می‌کنه. مدام مرتکب این خطاها می‌شیم و هی وضعیت بدتر می‌شه. و بعدشم حتما بیا نظرت رو در موردش بهم بگو.

شاد باشی.

[mohamad.reza164]

سلام

سرکار خانم راحیل

بنده مدتیه دارم بر روی خودم در زمینه مشکلی شبیه بخشی از موارد مذکور شما کار میکنم.

1. اگر قصد جدی برای بهبود دارید توصیه اکید میکنم حتما با مدیر همدردی مشورت کنید.
2. پرسشنامه کمالگیرایی هیل رو بزنید اگر نتیجه گرفتید کمالگرا هستید، مقاله های ذیل پرسشنامه رو بخونید
http://www.hamdardi.net/thread-36841.html

3. نتایج رو بگید اینجا

[ammin]

سلام

اهمال کاری هشت دلیل شایع داره :

1.ترس از شکست:فکر این که شکست بخورید و احساس سرزنش دیگران ،واسترس درونی ناشی ازشکست باعث میشه میلی به انجام اون کار نداشته باشید

2.ترس از موفقیت :شاید این کمتر شایع باشه ولی ممکه فردی خودش رو لایق موفقیت ندونه ازتغییرا ت ناشی از موفقیت و حجم سنگین احساسات موفق شدن میترسه یا فکرمیکنه موفقیت اون رو به یه آدم دیگه ای تیدیل میکنه که اون رو از دوستان وخانوادش و روال سابق زندگیش جدا میکنه

3اعتماد به نفس پایین:فکر میکنید توانای هایی که دیگران برای آن کار را دارند در شما نیست و خودتون رو توانا برای انجام اون کار نمیدونید

4.خودکارامدی پایین :احساس میکنید از پیچیدگی های انجام یک کار برنمی آیید یا مهارتهای اولیه برای اون کار روندارید

5.کمالگرایی :ابن باور که باید او کار رو به نحو احسن انجام بدبد یا دیگران از شما انتظار دارند که عالی باشید این انتظارات بالا باعث میشه یا کاری رو انجام ندید یا به نحو احسن انجامش بدبد چون حجم انتظار از خودتون خیلی بالاست همون اول خسته وبی حال میشید

6.مشکل داشتن با عدم قطعیت و ابهام:فکر میکنید قبل از انجام هر کاری باید اطلاعتتان در موردش کامل باشه وحتما بدونید نتیجه ش چی میشه مثلا یک تحقیق یا فرضیه دارید فکر میکنید باید از اول همه چی رودرموردش بدونید تا برید روش کار کنید
7:مشکل در تصمیم گیری:قبل از انجام یک تصمیم بیشتر وقت خود را درگیر جمع کردن اطلاعات در مورد تصمیم میکنیدواین باعث میشه گزینه های پیش روتون اینقد زیاد باشه که تصمیم گیری دشوار تر بشه .یا فکر می کنید باید تصمیمتون عالی و بی نقص باشه .احساس سردرگمی میکنید و ترس از اینکه بعد ز تصمیم پشیمان بشید

8.بیزاری از انجام کار:بیشتر به جنبه خسته کننده کار فکر میکنید تا جنبه های مثبت و لذت بخش اون و فکر میکنید اگر از انجام کاری لذت نمیبرید بهتره انجامش ندید و از انجامش اجتناب میکنید


من دلیل نهمی هم به اینهااضافه میکنم و اون نداشتن انگیزه و هدف در زندگیه و اون شخص نمیدونه تصمیمی که داره میگیره یا کاری که میخواد انجام بده چه ربطی به مسیر اصلی زندگیش داره (که هموز پیداش نکرده و درموردش سردرگمه )و ممکنه اصلا انگیزه ای برای انجامش نداشته باشه

هرکدوم از دلایل بالا راهکارهای خودش رو داره ممکنه کسی هم ترکیی از چند دلیل رو داشته باشه حالا فکر کنید ببینید دلایل شما کدوم از موارد بالا هستند؟

[راحیل خانوم]

سلام دوستان. خیلی ممنونم که برام مطلب نوشتید و میخواین کمکم کنید

آویژه عزیز خیلی خوشحال شدم پیامتو دیدم. گفتید اون سه فایل رو گوش بدم. فعلا دوتا شو گوش دادم. خوب بود. ممنون. سومی ام گوش میدم حتما. مفید بود

من الان سرکار میرم. به صورت پاره وقت 4 ساعت صبح ها

آقای محمدرضا ممنون بابت معرفی پرسشنامه. جواب دادم ولی متوجه نشدم چطور نمره گذاری میشه و نتیجه ای نگرفتم ازش
چه جوری نمره گذاری میشه؟ نمره 1 و 2 و 3 و 4 میدیم به هر گزینه بعد چیکارش میکنیم؟

آقای امین ممنون بابت توضیحات. اهمال کاری من به خاطر موارد 1 و 3 و 4 و 5 هستش. حالا راهکار میدید؟



داشتم تاپیکای گذشته مو نگاه میکردم دیدم 5 سال پیش هم همچین تاپیکی زده بودم!!! هیچ پیشرفتی نداشتم تو این چند سال

یه دوستی دارم بهم میگه باید اول به خودشناسی برسی تا بتونی به این مشکل غلبه کنی. یه سری کتاب هم میخواد معرفی کنه بخونم. اولیش اینه : در باب حکمت زندگی اثر آرتور شوپنهاور... فعلا که پیداش نکردم بخونم

[زندگی خوب]

سلام
خب به نظرم اکثر ماها این طوری هستیم.
منتها با توجه به نوع و شرایط فکری و تربیتی ممکنه علتش از هایپر اکتیو بودن یا منیک دیپریشن یا وسواسی بودن و ... متفاوت باشه.
بابت این قضیه خودتون رو سرزنش نکنید چون مقصر نیستین.
باید اول اصل مسئله رو پیدا کنید و بعد اون مسئله رو حل کنید.
بهتره قبل از هر چیزی ۵ تا ۱۰ عدد از رفتارها یا تصمیمات یا احساسات غیر عادی از نظر خودتون که در رفتارتون مشخصه در مقایسه با دیگران رو بگید.
۳ تا از موفقیت ها که از نتیجه ی تلاش خودتون به دست اومده رو هم عنوان کنید.
مرحله ی بعدی اینه که از روی رفتارها و تفکرات غیر عادی خودتون به مشکل اصلی پی ببرید.
اگه امکانش هست براتون اینجا بنویسید شاید تونستیم کمک کنیم.