سلام آی تک جان
ممنونم
من همیشه لبخند به لبم هست و خوش برخورد و محتاط و مودب هستم.و تو برخوردای اول مشکلی ندارم.و حد و حدود ارتباط هامو کنترل میکنم.ولی وقتایی که قراره با کسی بیشتر تعامل و صحبت داشته باشم دچار مشکل میشم.البته با همه نه.مثلا با آدمای متواضع ،یا کم حرف راحت ترم.ولی وقتی با کسی مواجه شم که خیلی خوب صحبت میکنه کم میارم پیشش.به تته پته میوفتم گاهی.
سلام آقای فدایی یار
خوبید؟
تاپیکتونو خوندم.بله همونطور که شما در برخورد با آدمای با موقعیت مالی بهتر دچار مشکل میشدید منم با افرادی که موقعیت اجتماعی بالاتر و روابط اجتماعی بهتر هستن به مشکل میخورم.
واقعیتش من از کیفیت صحبت کردنم تو خونه هم راضی نیستم.یعنی وقتی به این موضوع توجه میکنم میبینم با چیزی که در نظر دارم و برام پسندیده تر هست مشکل دارم.بعضی وقتا دیالوگای فیلمارو مقایسه میکنم میبینم خیلیییی تفاوت داره.من اغلب از گفتن بعضی از حرفا و احساساتم صرف نظر میکنم چون فکر میکنم حالت نمایشی پیدا میکنه.یک وقتایی تو خونه میخام ماجراییو تعریف کنم وسطش از گفتن پشیمون میشم و احساس میکنم خیلی لوس و بیخود هست بیان کردنش.
یه جورایی تو ذهنم انگار یه فیلتری گذاشتن که ناخود آگاه بعضی حرفارو که به نظرم نمایشی هست حذف میکنه و این باعث میشه من حرف زیادی برای گفتن نداشته باشم!
در صحبت کردن یکی دو جمله مشکلی ندارم ولی وقتی قراره صحبتم طولانی بشه باید قبلش بهش فکر کرده باشم و جمله بندی کرده باشم.وگرنه رشته کلام از دستم میپره.البته موقع نوشتنشون مشکلی ندارم!!دوستایی که تو نت اول باهاشون آشنا شدم همشون فکر میکنن من دختر خیلی سرزبون دار و خوش صحبتی هستم.ولی در واقعیت نمیتونم اونطور که مطلوبمه حرف بزنم.
یادمه یکی از دوستای صمیمیم در مورد من به کسی دیگه میگفت که گلاب کم حرف میزنه ولی جملاتو تیکه های جالبی میگه.کلا اهل صحبت طولانی نیستم.بیشتر شنونده هستم.
حتی صدای من تو زمان ها و موقعیتای مختلف و با آدمای متفاوت ،فرق میکنه!و غیر ارادی هم هست.در حالت کلی برخوردم فی البداهه هست و بدون کنترل و آگاهی در همون زمان.گاهی کاملا مناسب و راضی کننده هست از نظر خودم و گاهی نه!
نمیدونم منظورمو میتونم برسونم یا نه.ولی حس میکنم یه حالت غفلت از خود دارم!!واژه بهتری نتونستم پیدا کنم براش.انگار تو موقعیت هایی خودمو گم میکنم و طبق غریزه برخورد میکنم.منظورم اینه که کنترلی روش ندارم.دوس دارم تو ذهنم بتونم برنامه ریزی کنم واسه تک تک حرفا و رفتارم.
در ظاهر کسی میبینه اصلا چیز غیر طبیعی ای نیستا.ولی خودم از درون میفهمم این حرف و این حرکتم فی البداهه بود.
و البته این موضوعی که مطرح کردین هم هست.خیلی ترس از قضاوت شدن دارم و همیشه در رفتارام مواظبم کسی دلخور نشه،همیشه دختر خوبه بمونم.بیشتر اوقات میخام کاریو انجام بدم اول از بیرون گود خودمو نگاه میکنم.وقتی سنگینی نگاه کسی یا تحت کنترل بودن رو حس کنم دست پاچه میشم
ممنون از شما جناب فدایی یار و آی تک عزیز
:)
علاقه مندی ها (Bookmarks)