باشه من معذرت میخوام. من منظورم اصلا بد نبود اما حرفام کمی تند بود قبول دارم.
من نمیخوام از شما اعتراف بگیرم یا اینکه کاری کنم از اینجا فرار کنید . همونطور که عزت و آبروی من مهمه برام قطعا شان شما رو هم مهم میدونم. به یاد ندارم تو چند سال اخیر همچین
جراتی کرده باشم که یک نفر رو به خاطر مشکلش مجازات کنم!!!چون من هم مثل شما انسانم و هزاران مشکل کوچیک و بزرگ دارم اگه کسی به خاطر مشکلاتش لایق محکومیته اونوقت
باید من رو اعدام کنن.
من حرفهای شما رو خواهرانه خوندم و مثل یک خواهر واقعی قلبم درد کرد براتون. قسم میخورم عمیقا ناراحت شدم.
عزیز من چند تا از پستای شما رو خوندم وضعیت روحی شما رو مرور کردم ولی تو همه ی اونها یک نکته ی مشترک هست. من فقط این رو بهتون گفتم و متاسفم ناراحت شدید.
خواهش میکنم مشکلاتتون رو اینجا بیان کنید و من هم سعی میکنم در طرز صحبتم تجدید نظر کنم. شاید باید طرز دیگه ای صحبت میکردم که شاید بهتره این طور پست قبلیم رو خلاصه کنم.
به اندازه ی تعداد انسان ها در کره ی زمین تیپ شخصیتی هست اما چند تیپ شخصیت خاص وجود دارند که من از اینکه شما 8 سال حاضر شدید تحت فشار زندگی کنید و سایر مطالبی که
فرمودین این طور برداشت کردم که ممکنه وابسته باشید. شخصیت وابسته در بین خانم های ایرانی به علت نا امیدی و تربیت نادرست و داشتن اعتماد به نفس پایین و عزت نفس خدشه دار
بسیار رایجه و میشه با آگاهی اون رو رفع کرد.
یک نکته ی دیگه هم از صحبت های شما برداشت کردم و اون هم ایفای نقش قربانی بوده که در مثلث معروف کارپمن هست این رفتار نقش رایجی هست و فرد مقابل اون نقش آزار دهنده
هست که میشه با این نگاه هم مشکل شما رو نگاه کرد که تنها راه خلاصی از چنین مشکلی این است که باید رفتار را سریعا تغییر داد و در مقابل تنش های وارده مقاومت کرد.
اما با یک نگاه دیگه هم میشه مسئله ی شما رو بررسی کرد و اون اینه که هر آدمی سه وجه شخصیتی داره کودک، والد و بالغ. این سه حالت شخصیتی بسیار معروفه و یادگیری اون بسیار
مفیده
اگه طرف مقابل شما رفتاری کودکانه داره حالا به هر علتی رفتار مقابل اون نباید به هیچ عنوان والد باشه چون در این صورت رفتار کودکان طرف مقابل تشدید خواهد شد. بنابراین من فکر میکنم
باز هم تغییر رفتار شما و یادگیری الگوی رفتاری قاطع میتونه وضعیت شما و همسرتون رو بهبود بده. انتخاب شخصیت و رفتار بالغانه طرف مقابل باعث میشه فرد با رفتار کودکانه بتونه بالغانه
عمل کنه چون راهی جز این ندار که البته زمان میبره.
اما در مورد مادر بودن که تکیه ی اصلی حرف من هست باید بگم باز هم رفتاری بسیار معروف در بین زنان ایرانی هست و علتش میتونه عوامل مخلتفی از جمله تفکر راضی نگه داشتن طرف
مقابل باشه.از طرفی دیگه فردی که رفتار کودکانه داره ممکنه در فرایندی به اسم انتقال از همسرش انتقام بگیره. در واقع اون چون در بچگی دوست نداشته مادرش رو با کسی شریک بشه یا
از سمت مادر خودش طرد شده یا با پدرش در ارتباط با مادرش مشکل داشته یک نوع تفکر ناخودآگاه انتقام وتنفر از زنی رو داره که بهش حس مادر بودن رو منتقل میکنه.
رفتار مادرانه و محبت های بیش از حد شما یا طرز پوشش و ... ممکنه چنین تفکر ناخودآگاهی در همسرتون ایجاد کنن. فرایند انتقال بسیار جالب و پیچیده هست و حتی یک نوع زبان بدن
خاص هم میتونه چنین حسی ایجاد کنه.
بنابراین شما در هر حال به عنوان آخرین فرصت سعی کنید رفتار هاتون رو تغییر بدید.البته اگه دوست دارید وگرنه تصمیم با شماست.
من این پست و پست قبلیم رو زدم که بهتون بگم شما باز هم راه برای ادامه ی این زندگی دارید مگه اینکه همسرتون بیمار باشن. مطمئنم اگه ایشون رو یا رفتارشون رو به یک پزشک توضیح
بگین میتونه کمکتون کنه و کتاب ماندن در وضعیت آخر بسیار بسیار و بسیار به دردتون خواهد خورد اگه علاقه ای به مطالعه دارید.
موفق و موید باشید.
علاقه مندی ها (Bookmarks)