تشکرشده 5,213 در 1,375 پست
**برخی آدم ها درست مثله بادبادکهای دنیای کودکیم هستند،
فقط یه یک دلیل از مسیر زندگیم رد میشند، تا به من درسهایی بیاموزند
که اگر می ماندند؛ شاید هیچوقت
یاد نمیگرفتم .....! **
khaleghezey (سه شنبه 01 دی 94), miss seven (یکشنبه 27 دی 94), paiize (دوشنبه 30 آذر 94), parsa1400 (شنبه 26 دی 94), فدایی یار (دوشنبه 30 آذر 94), یاس پاییزی (پنجشنبه 03 دی 94), مسافر زمان (چهارشنبه 30 دی 94), باغبان (سه شنبه 01 دی 94), عشق آفرین (پنجشنبه 03 دی 94)
تشکرشده 1,898 در 451 پست
سلام.
روز همگی بخیر.
امروز تولدمه. هیشکی هم نیست تولدمو تبریک بگه. (چهلم پدر بزرگمه)
اما خودم حس میکنم امروز خیلی روز با عظمتیه. اصلا سوم دی ماه یک روز با شکوه در حد عید هست. شما هم اگر با من مخالفین سعی کنید خودتونو مجاب کنید. والا... تا کی میخواین مخالفت بورزید.
اگر می خواین واسم دعایی چیزی کنید دیگه وقتشه. کار خیر رو به تاخیر نندازید. به خاطر خودتون میگم.
ولی من میدونم روز تولدم هر دعایی کنم اجابته. پس براتون دعا میکنم.
خدایا به دوستای خوبم در همدردی یه دنیا عشق و مهربانی، یه دنیا آرامش و یک عمر سلامتی بده. خدایا اونایی که مشکلی دارن و اینجا در پی حل مشکلاتشون هستند مشکلشون رو حل کن و به زمره ی کسانی که از دیگران مشکلی حل میکنند افزون کن. و به اونایی هم که مشکل بقیه رو حل میکنند رحمت بی پایانت رو عطا کن. آمین
تنها نفس خداست که اگر بر گل دمیده شود انسان می آفریند.
Ehsaan (جمعه 30 بهمن 94), khaleghezey (پنجشنبه 03 دی 94), miss seven (یکشنبه 27 دی 94), paiize (پنجشنبه 03 دی 94), parsa1400 (شنبه 26 دی 94), فدایی یار (پنجشنبه 03 دی 94), فرشته اردیبهشت (جمعه 18 دی 94), یاس پاییزی (پنجشنبه 03 دی 94), مسافر زمان (چهارشنبه 30 دی 94), بانوی آفتاب (پنجشنبه 03 دی 94), باغبان (پنجشنبه 03 دی 94), صبا_2009 (پنجشنبه 03 دی 94)
تشکرشده 6,881 در 1,486 پست
یه حالی دارمیه جوری شدم که حتی وقتی اوضاع خوبه میترسم وقتی زندگیم خوب باشه هم استرس میگیرم و نمیتونم لذت ببرمغم دارم همینطوری یهو بغض میکنم و گریم میاد بیچاره نامزدمم شدیدا حالش گرفته میشه منو اینطوری میبینه :(خودم فعلا نمیخوام کاری کنم برا خودم فقط میخوام بهار بیاد تا با هواش یکم نفس بکشمخیلی دلگیرم خواهر برادرای خوبی هم ندارم در حالی که من واقعا عاطفه دارم بهشون و دوسشون دارم اما اونها سردن خوبش یکی بود که از دستش دادم یجوری صمیمی ترین رفیقم بود بعدش یه جای خالی مونده روبروم خیلی شلوغ پلوغ بود از وقتی رفته همه جا ساکت شده و خلوتدو ماهه نتونستم عکسشو نگاه کنمحتی تو البوم گوشیمم کارداشته باشم نمیتونم برم حالم بد میشه دلم تنگ میشهخیلی حالم گرفتستگاهی شمارشو میگیرم اسمش میاد ولی خطش خاموشهدلم تنگه براشحوصله وقت گذاشتن برای خودمو هم ندارمبرای خلوت باخداهم وقت نمیذارم نمیدونم چرا دنیا در حال سرکوب کردن انرژی های مثبتهاین روزا خیلی نیاز به حرفای اینجوری دارم ولی نمیخوام به نامزدم بگم خیلی غصه میخورهبه شما میگم...برام دعاکنید
khaleghezey (جمعه 18 دی 94), m.reza91 (جمعه 18 دی 94), miss seven (یکشنبه 27 دی 94), mohamad.reza164 (جمعه 18 دی 94), parsa1400 (شنبه 26 دی 94), گیسو کمند (یکشنبه 20 دی 94), یاس پاییزی (چهارشنبه 23 دی 94), مسافر زمان (چهارشنبه 30 دی 94), باغبان (شنبه 19 دی 94), شمیم الزهرا (جمعه 18 دی 94), صبا_2009 (جمعه 18 دی 94)
تشکرشده 11,395 در 3,444 پست
درود
احساس مزخرفی دارم امروز رفتم واسه خونه یک دونه آبگرمکن دیواری خریدم اول رفتم یکجا نمایندگی بود رفیقم اومد دنبالم قبلا خودش 4 تا خریده بود همینجوری یکهو زنگ زد گفتمش اینجام اومد دنبالم تا گفتم میخوام آبگرمکن بخرم رفتم ارزونتر از جای قبلی حساب کرد منم خوشحالی خودش یکی رو داشت نصب کنه منم گفتم نه قبلیه همشهریمون رفیقمم حساب میشه پیشش کار میکنه اون میاد نصب میکنه اومد این بنده خدا و نصب کرد و موقع حساب کردن گفتم چقدر شد برگشت گفتش:30 تومان!!! منم بهش دادم و بعدش زنگ زدم نمایندگیش برگشت گفت رایگانه ولی برای ایاب و ذهاب 7 تا 10 تومان میدن معمولا بهشون.
قدیمی ها راست میگن:
1. اول همه چیز رو مشخص کن همون اول
2.آشنا خیلی از غریبه بهتره
خود من مغازه هستم وقتی یک آشنا میاد همشهری میاد برای تخفیف کلی میزنم چون پیش خودم میگم اینهمه راه کوبونده اومده اینجا میتونست بره جاهای دیگه بعدشم بعدا چشم توی چشم میشیم زشته.
کلا احساس مزخرفیه دفعه قبلی هم همینجور آشنا بود اومده بود مغازه هواشو داشتم ولی اومد واسه خونمون کاری انجام داد ........
خیلی فکر کردم گرچه بقول خانومم تو یکی آدم نمیشی!!!در این مورد رو راست میگه
خیلی بهش فکر کردم دو حالت داره:یا من خیلی ببخشبد بلانسبت بقیه اسکل هستم یا بقیه فکر میکنن که من اسکل هستم!! دفعه بعدی ولی باید همون اول باهاشون طی کنم
این تجربه رو چندبار تجربه کردم لطفا شما ولی تجربه نکنید
پ.ن:خوشحالم چون حداقلش اینه اگه من بخوام واسه مهدیه سادات و بعدا ایشالله میرحسین بعنوان بابا بهشون یاد میدم با بقیه کاری نداشته باشید شما کاری رو که فکر میکنین درسته و انسانی هستش انجام بدین
دوتعریف جدید و جالب ﮐﻪ خوب است به عمقش فکر کنیم:
ﻋﺼﺒﺎﻧﯿﺖ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺗﻨﺒﯿﻪ ﺧﻮﺩ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
ﮐﯿﻨﻪ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺯﻫﺮ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﺸﺘﻦ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
ﻫﯿﭻ ﺍﻧﺴﺎﻧﯽ ﺑﻪ ﺳﻌﺎﺩﺕ ﻧﻤﯽ ﺭﺳﺪ،
ﻣﮕﺮ ﺁﻧﮑﻪ ﺩﻭ ﺑﺎﺭ ﺯﺍﺩﻩ ﺷﻮﺩ:
ﯾﮏ ﺑﺎﺭ ﺍﺯ ﻣﺎﺩﺭ خویش
ﻭ ﺑﺎﺭ ﺩﯾﮕﺮ
ﺍﺯ خویشتن ﺧﻮﯾش ،ﺗﺎ ﺣﻘﯿﻘﺖ ﺩﺭﻭﻧﺶ ،
در زﺍﯾﺶ ﺩﻭﻡ، ﻫﻮﯾﺪﺍ ﺷﻮﺩ
ﻭ ﺣﯿﺎﺕ ﻭﺍﻗﻌﯽ ﺍﻭ ﺁﻏﺎﺯ ﮔﺮﺩﺩ !
ویرایش توسط khaleghezey : چهارشنبه 23 دی 94 در ساعت 16:16
miss seven (یکشنبه 27 دی 94), mohamad.reza164 (چهارشنبه 23 دی 94), parsa1400 (شنبه 26 دی 94), یاس پاییزی (جمعه 25 دی 94), مسافر زمان (چهارشنبه 30 دی 94), عشق آفرین (چهارشنبه 23 دی 94)
تشکرشده 1,898 در 451 پست
آقای خاله قزی شما خودتون رو ناراحت نکنید. تقصیر شما نیست. تقصیر زمونه است.
ما همین امروز تو روز روشن چیزی حدود 60 میلیون سرمون کلاه گذاشتن. بعد طرف خودشم اعتراف میکنه میگه اگه میتونی بیا قراردادتو فسخ کن. بعد زنگ زدیم وکیلمون میگه کلاهبرداریش هم ثابت بشه ، شما قرارداد رو نمیتونید فسخ کنید. فقط واسه فریب افکار عمومی اگه مدرک و شاهدی دارید که نداریم :|
منم به بابام گفتم، بار اولمون که نیست. همه جوره کلاه گذاشتن سرمون ، دیگه باید عادی شده باشه. ناراحتی نداره . همین چند مدت پیش رفتیم یکی از باغ هامون دیدیم به فروش رفته. بابام زنگ زد شریکش که رفیقش بود گفت رفتم اونجا باغ فروش رفته. میگه پول لازم داشتم. میگه تو میخواستی بفروشی دانگتو، من که نمیخواستم ، نفروختم. میگه مال تو هم فروختم. :| پول ندارم. یه زمین هست فلان جا میخوای بگیر، وگرنه چیزی ندارم بت بدم. :| تازه این فرد داداشش خواستگارم و خواهرش دوست صمیمیم بود.
پدر بزرگمو تو بیمارستان عمل کردن و 120 میلیون هزینه اش شد زیر دست فلان جراح مطرح کشور با شهرت جهانی ! روز ختمش یکی از دکتر های آشنامون گفت این تحت هیچ شرایطی زنده نمیمونده که عملش کردن، فقط عذابش دادن. دیدن پول میدین موش آزمایشگاهی شده.
حالا اینا هیچی، یه ماه پیش تلویزیونمون خراب شد، از خود خود نمایندگی درخواست کردیم تعمیر کار بیاد تعمیر کنه. گفت طول میکشه باید ببرم شرکت. هیچی دیگه الان سه ماهه متواری شده، نه تلفن جواب میده نه تو شرکته، نه تلویزیون اونجاست، هیچ نشونی ازش نیست. خداییش یه تلویزیون ارزش متواری شدن داشت ؟ طرف میلیونی میدزده جواب میده. این متواری شده.
تازه هنوز کارت ماشینمو هم بر نگردوندن. اونم متواریه. :| (آقای محمد رضا خوب نزدینش )
خلاصه توصیه میکنم بخند این روزا برادر من. اینه آدمیزاد، اینه اشرف مخلوقات. شما سید هستید. یکی از دوستام سید بود هرکی حقشو میخورد دیگه خودشو درگیرنمیکرد میگفت حواله ات به جدم.
تنها نفس خداست که اگر بر گل دمیده شود انسان می آفریند.
khaleghezey (چهارشنبه 23 دی 94), miss seven (یکشنبه 27 دی 94), mohamad.reza164 (چهارشنبه 23 دی 94), یاس پاییزی (جمعه 25 دی 94), مسافر زمان (چهارشنبه 30 دی 94)
تشکرشده 6,499 در 1,515 پست
سلام
نمی دونم دیگه درسته بیام از حال و احوالم بگم یا نه.....
به شدت در حالت متلاطم هستم...
استرس شدیدی دارم....
خیلی دلم درد و دل می خواد...
می دونم اگر تاپیک می زدم یه عالمه پستهای خوب میامد سراغم... اما اما اما.........
تو انجمن آزاد که منو اصلا تحویل نگرفتند... معرفت شما را هیچ کی نداره.
فقط می خوام بگم خیلی خیلی به دعا محتاجم... بیشتر از هر وقت دیگه....
دلم یه قوت قلب محکم می خواد!
اگر بدونم همتون برام دعا می کنید این برام یه قوت قلب محکمه!
ممنونم از معرفت و مرامتون
اگر روزی ،محبت کردی بی منت، لذت بردی بی گناه ، بخشیدی بی شرطبدان آن روز را واقعا زندگی کرده ای
یا ضامن بی ضامن ها...!!!
حسرت کرب و بلا در دل من پنهانیست؛
من ندانم که چه اندازه ز عمرم باقیست؛
کربلا گر نشدم دعوت، از این بار گناه،
ضامن من بشود ضامن آهو کافیست؟
با توکل بر خدای متعال:محکم، با امید و با انگیزه
khaleghezey (جمعه 25 دی 94), miss seven (یکشنبه 27 دی 94), mohamad.reza164 (جمعه 25 دی 94), parsa1400 (شنبه 26 دی 94), فدایی یار (جمعه 25 دی 94), گیسو کمند (شنبه 26 دی 94), یاس پاییزی (جمعه 25 دی 94), مسافر زمان (چهارشنبه 30 دی 94), صبا_2009 (جمعه 25 دی 94)
تشکرشده 6,499 در 1,515 پست
بعضی وقتها فکر می کنم می رم به سمت بدبختی.....
بعضی وقتها نه فکر می کنم آخه من چرا بدبخت بشم......
بعضی وقتها فکر می کنم توی بند افتادم....
بعضی وقتها فکر می کنم مجبورم.....
اما بعضی وقتها هم فکر می کنم نه چه اجباری بهتر از این مسیر؟
یادم میفته که این مسیر وقتی شروع شد که از همه چیز قطع امید کرده بودم... اومده بودم اینجا نوشته بودم که دلم می خواد برم زیر قبه امام حسین و با شوق برم پیش خدا...
اون مسیر از همونجا شروع شد...
5 روز پشت هم رفته بودم زیارت حضرت عبدالعظیم. به نیت زیارت امام حسین... روز پنجم، اون مسیر شروع شد!!!!
خب این یعنی چی؟
یعنی مسیرم درسته....
ولی من باید خودم را اصلاح کنم.
من باید سخت گیری نکنم!
من باید راضی باشم به رضای خداوند...
خدایا حواست به من هست آیا؟؟؟؟؟؟
آخرین مرحله صبرمه......
دیگه کاری ندارم. همه چی را به خدا سپردم و تموم شد!
پایان
اگر روزی ،محبت کردی بی منت، لذت بردی بی گناه ، بخشیدی بی شرطبدان آن روز را واقعا زندگی کرده ای
یا ضامن بی ضامن ها...!!!
حسرت کرب و بلا در دل من پنهانیست؛
من ندانم که چه اندازه ز عمرم باقیست؛
کربلا گر نشدم دعوت، از این بار گناه،
ضامن من بشود ضامن آهو کافیست؟
با توکل بر خدای متعال:محکم، با امید و با انگیزه
khaleghezey (جمعه 25 دی 94), miss seven (یکشنبه 27 دی 94), mohamad.reza164 (جمعه 25 دی 94), parsa1400 (شنبه 26 دی 94), فدایی یار (جمعه 25 دی 94), گیسو کمند (شنبه 26 دی 94), یاس پاییزی (جمعه 25 دی 94), مسافر زمان (چهارشنبه 30 دی 94), سوده 82 (شنبه 03 بهمن 94), سرشار (جمعه 25 دی 94), صبا_2009 (جمعه 25 دی 94)
تشکرشده 2,595 در 691 پست
سلام خانوم مصباح
همه ما در شوکی هستیم که چرا شما تاپیک نمیزنید .
همه ما نگران شما هستیم و براتون دعا میکنیم.
بهترین یاور شما، خود شما هستید. همون خانوم مصباحی که یاور خیلی از بچه های همدردی بوده و به همشون یاد داده که چه طور باشند. چه طور از دودلی و اما اگر فاصله بگیرند. چه طوری به خودشون ایمان بیاورند.
-------------
این " و تمام " که گفتید، یعنی شروعی تازه؟ یا چیزه دیگه؟
miss seven (یکشنبه 27 دی 94), parsa1400 (شنبه 26 دی 94), فدایی یار (جمعه 25 دی 94), گیسو کمند (شنبه 26 دی 94), یاس پاییزی (جمعه 25 دی 94), مسافر زمان (چهارشنبه 30 دی 94), مصباح الهدی (شنبه 26 دی 94), سرشار (جمعه 25 دی 94)
تشکرشده 6,499 در 1,515 پست
سلام دوستان خواستم از همتون تشکر کنم....
امروز احساس آرامی دارم. و مطمئنا این از دعاهای شماست...
می دونم ان شاالله هر چی خیر و صلاح هست برام پیش میاد.
ممنون که برام دعا می کنید.
اگر روزی ،محبت کردی بی منت، لذت بردی بی گناه ، بخشیدی بی شرطبدان آن روز را واقعا زندگی کرده ای
یا ضامن بی ضامن ها...!!!
حسرت کرب و بلا در دل من پنهانیست؛
من ندانم که چه اندازه ز عمرم باقیست؛
کربلا گر نشدم دعوت، از این بار گناه،
ضامن من بشود ضامن آهو کافیست؟
با توکل بر خدای متعال:محکم، با امید و با انگیزه
khaleghezey (شنبه 26 دی 94), miss seven (یکشنبه 27 دی 94), mohamad.reza164 (شنبه 26 دی 94), mohi (یکشنبه 27 دی 94), parsa1400 (یکشنبه 04 بهمن 94), فدایی یار (یکشنبه 27 دی 94), یاس پاییزی (یکشنبه 27 دی 94),مهرآرا.(شنبه 26 دی 94), مسافر زمان (چهارشنبه 30 دی 94), سوده 82 (شنبه 03 بهمن 94)
تشکرشده 2,595 در 691 پست
hamdardiuser (دوشنبه 03 اسفند 94), khaleghezey (جمعه 02 بهمن 94), parsa1400 (یکشنبه 04 بهمن 94), یاس پاییزی (پنجشنبه 01 بهمن 94), هلیاجون (سه شنبه 06 بهمن 94), مسافر زمان (چهارشنبه 07 بهمن 94), بالهای صداقت (پنجشنبه 01 بهمن 94), سوده 82 (شنبه 03 بهمن 94)
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
علاقه مندی ها (Bookmarks)