آره خوب میشه اینجوریم فکر کرد همراهی جان
اما خیلی سخته
یک ساله دارم دیوونه وار به یه نفر فکر میکنم براش ایمیل میفرستم دعا میکنم خوشبخت شه و ...
واقعا نمیفهمم چمه
هزار تا هم روانشناسو روانپزشک رفتم
آخریه دیگه بم گفت حق نداری پیش مشاور بری خودت باید عمل کنی به دانسته هات
خوب من موندم تو گذشته
توقع زیادیه که ازخدا بخوام کمکم کنه؟؟؟
واقعا تحملش سخته
خیلی وقته هیچ چیز خوشحالم نمیکنه حتی تفکرات سکسیم خوشحالم نمیکنه
دکتره بم لیتیم داده( قرص افسردگی) وقتی میخورمش شب تا صبح اشک هام میاد و اصلا نمیتونم بخورم
به درمان واکنش منفی نشون میدم
اصلا نمیتونم نماز بخونم چون تا وضو میگیرم و میرم سر جانماز گریم میگیره
هر کسی ازم خوشش میاد آدم غیر مذهبیه یا سن بالاس
همه مشاورا میگن وارد رابطه جدید شو اما من نمیتونم به دلایلی که گفتم
- - - Updated - - -
منم فقط تو زندگی امیدوم به چیزهای بهتریه که سر راهم قرار داره
من حتی وقتی نصف شب از خواب بیدار میشم و یه نسیم آروم و حس میکنم
خوشحال میشم
خود بیچارم
[align=center]ما بدین در نه پی حشمت و جاه آمده ایم ...از بد حادثه اینجا به پناه آمده ایم[/align]
علاقه مندی ها (Bookmarks)