نوشته اصلی توسط
گیسو کمند
اما جدا شما فکر میکنی علت مشکلاتتون ندونستن قلق همسرتون بوده !!
راه برگشت عزیز اگر برادر شما وسط حیاطتون می ایستاد و دو تا هم مشت از همسرت میخورد بازم شما در همین جایی که الان ایستادید بودید .
اون اتفاق بسیار مخرب بوده و احتمالا تا آخر عمر طرفین ، اثرش پاک نمیشه. مثلا به دلیل اینکه ما فرهنگ عذرخواهی و جبران کردن رو نداریم و مثلا به این دلیل که باز هم رفتارهای زشت جدید از سوی دو طرف ماجرا تکرار خواهد شد. ولی اینکه شما بگید اگر 2 تا مشت هم میزد چیزی عوض نمیشد ، یعنی اینکه این ماجرا (و ماجراهای اشتباه مشابه) ، اثری ندارن؟
البته که دونستن قلق همسر میتونه تا حد فوق العاده زیادی ، مشکلات رو تلطیف کنه.
نوشته اصلی توسط
گیسو کمند
مشاور شما خیلی دقیق بهتون گفتن .
چرا مقاومت میکنید
میدونم میخواهی بگی من شرایطم رو بهتر میدونم ،،
اعتماد 100 درصد به مشاوران ، از اشتباهات رایج هست. در سواد مشاورین شک زیادی وجود داره (خوندن تئوری های غربی و اعمال اون بدون توجه به فرهنگ ، مذهب و رسوم ایران). بعلاوه این مشاورین اکثرا خودشون در زندگی ها شون مشکلات لاینحل دارن. من از نزدیک چند نفری رو میشناسم. حتی برخی از اونا در امریکا استاد روانشناسی هم هستن!!!
به تجربه متوجه شدم که یک بزرگتر خیرخواه ، یک فردی که نسبت خونی با هیچ یک از طرفین نداره (مثل ریش سفیدان شهر یا محل) بهترین فرد برای مشورت هستن.
نوشته اصلی توسط
گیسو کمند
تو که خودت به خودت رحم نمیکنی و خودت رو انرژی و آیندتو به حراج گذاشتی یکی دیگه چهطور بهت رحم کنه چهطور دوستت داشته باشه ?
مگه تو سوپر منی که بتونی اینهمه مشکلات و معذلات رو حل کنی ?!
البته که شرایط صاحب تاپیک بد هستش. ولی پیشنهاد دقیق شما چی هست؟؟
متوجه هستم که میخواهید ایشون رو به تفکر وادار کنید. این خوبه. ولی راهکاری ارائه نمی دید. اکثرا این قبیل نظرات ، طرفین رو به سمت جدایی سوق میده و عملا وضع شون رو بدتر هم میکنه.
نوشته اصلی توسط
گیسو کمند
فردای روز میگی دارم اذیت عذاب میکشم ، خسته شدم از تنهایی
همسرم جواب تلفنامو نمیده
همسرم سرکار نمیره
همسرم با من حرف نمیزنه
همسرم مدام عصبانیه
همسرم شبا دیر میاد
ووو...
این قبل مسائل در بسیاری از زندگی ها هستش و فقط راهکارهای بلند مدت داره. به خاطر اینا بنده توصیه به طلاق نمی کنم. میدونم که شما هم قصد ندارید که به طلاق توصیه کنید. ولی وقتی راهکار مشخصی ارائه نمیدید ، عملا دارید با شمردن مشکلات ریز و درشت که معمولا در همه ی زندگی ها هستش ، مساله رو برای صاحب تاپیک پیچیده تر می کنید.
این قبل مشکلات رو همه ما کم و بیش داریم و فقط به مرور زمان حل میشه. بنده تمرکزم رو گذاشته بودم روی موارد بحرانی تر امروز. سایر مشکلات باید به تدریج و در آینده حل بشه. نمیشه همه چیز رو به حالت آرمانی درآورد و بعد بگیم خوب بفرمایید حالا زندگی کنید.
نوشته اصلی توسط
گیسو کمند
قلق همسر شما اینه :
شما چیز جذاب تری براش داشته باشی ، نسبت به :
دوستاش »» که با هم حشیش و گل میکشن و الکل هم و هیچ مسئولیت و زحمتی هم برای هم ندارن .
موسیقی و سودای شهرت
و...
براش هیچ مسئولیتی ایجاد نکنی وگرنه براش حکم آویزون و سربار رو خواهی داشت
( توقع دیدار ، گردش ، تا دیروقت بیرون نبودن ، سوال پرسیدن از کارهاش و هیچی نداشته باشی ،
یعنی از هفت دولت آزاد باشه )
مطالب فوق بسیار نادرست و بی پایه هستش. شوهر ایشون در حال حاضر اشتباهاتی دارن که میتونه به مرور زمان حل بشه. ولی اینا قلق نیستن که!!
در واقع شما دارید مفهوم قلق رو به مسخره می گیرید. بعلاوه نوعی نا امیدی کاذب به صاحب تاپیک میدید. بحث اعتیاد هنوز به بنده ثابت نشده. اگر هم ثابت بشه باز میگم در درجه ی اول باید تلاش کنیم به تدریج شوهر ایشون ترک بکنه. کسی نگفته قلق شوهر ایشون باید تحمل اعتیاد و رفیق بازی نامتعارف باشه. اینا بحث های سطحی و گمراه کننده هستش. البته توی این وبسایت طرفدار زیاد داره و از لایک هایی که شما دریافت کردید مشخصه.
نوشته اصلی توسط
گیسو کمند
برای کسی که جذب رفیق و بیکاری و بی مسئولیتی و بدتر ازون حشیش و.. هست تو چیکار میتونی بکنی که برای او دلپسند باشه ? تا کی میتونی ?
این شوخیا چیه! البته که میشه کارهایی کرد. بستگی داره که دقیقا وضعیت مصرف مواد مخدر توسط شوهر ایشون چی باشه. دلیل اون مصرف چی باشه. وضعیت شغل و امید به آینده ی ایشون چی باشه.
شاید مشکل شوهر ایشون و برخی سوء رفتارها (الکل و مواد مخدر) بی ربط به وضعیت زندگی مشترکش نباشه!
نوشته اصلی توسط
گیسو کمند
اینها رو بپذیر ( مشکلات همسر )
روی خودت کار کن ( مشکلات خودت )
بعدش هر تصمیمی بگیری زیاد فرقی نمیکنه . الهی که همه چیز ختم به خیر بشه .
یعنی چی که باید صاحب تاپیک اینا رو به عنوان پیش فرض بپذیره؟؟
یعنی چی که بعدش هر تصمیمی بگیره فرق زیادی نداره؟؟ بعدش با این وضعیت استدلال ، میفرمایید الهی که همه چیز ختم به خیر بشه
پست شما به رغم برخی نکات مثبت به نظر بنده بیشتر زیانبار هستش تا کمک کننده. البته این نظر منه و شما میتونید پست های مشابه این رو مدام بنویسید و ادامه بدید. همفکران شما هم می تونن زیر هر پست شما 50 تا لایک بزارن. ولی با این کارا شک دارم که به صاحب تاپیک کمک خاصی بکنید!
علاقه مندی ها (Bookmarks)