به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 7 از 8 نخستنخست 12345678 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 61 تا 70 , از مجموع 75
  1. #61
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 22 آبان 93 [ 11:46]
    تاریخ عضویت
    1392-11-12
    نوشته ها
    69
    امتیاز
    946
    سطح
    16
    Points: 946, Level: 16
    Level completed: 46%, Points required for next Level: 54
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Overdrive500 Experience Points3 months registeredTagger First Class
    تشکرها
    406

    تشکرشده 117 در 37 پست

    حالت من
    Azkhodrazi
    Rep Power
    0
    Array
    ساعت 4 صبحه ومن از فکر زیاد و سردرد نمیتونم بخوابم.یعنی از بین اینهمه عضو هیشکی نیس که شرایط منو داشته باشه یا اطرافش دیده باشه؟خواهش میکنم اگه کسی تجربه ای داره بهم بگه.فکرام خیلی متناقضن .یعنی یکروز میگم جدانمیشم وتلاش میکنم برای بهبود.یکروز میگم باید حتما جداشم چون اگه درست شدنی بود حتما درست میشد.اصلا نمیدونم باید چیکار کنم.مثلا بعد از تعطیلات برای بار آخر ازش بخوام که بیاد پیش ما و ترک کنه یا اگه نمیتونه که باید جداشیم.دختر بیخیال عزیزم اصلا اینطور نیس که به دخترم آسیب برسونه خ اونو دوس داره.ببینید شوهر من هم خوبیهای زیادی داره هم بدیهای زیادی.همین باعث شده تصمیم گیری برام سخت باشه.واحد عزیزم بله شاغله .خانم میشل!من اگه جدا هم بشم از فرزندم جدانمیشم ونه من اونو فراموش میکنم نه اون منو.نمیدونم چرا از طلاق میترسم خودم هم خونه مستقل دارم هم درامد.به نظرتون این حرف بخت بخت اول درسته یا نمونه هایی دیدین که در ازدواج دوم موفق باشند؟اصلا نمیتونم تصمیم قاطع بگیرم.میگم از کجا معلوم اگه قرار به ازدواج دیگه ای شد اونجا شرایط بدتر نباشه؟اینجا هم اصلا نمیدونم میتونه ترک کنه؟واقعا شما معتادی رو دیدین که ترک کرده باشه؟اگه تو این سایت تاپیکی مشابه تاپیک من میشناسین لطفا معرفی کنید.مدیر گرامی هم که فقط تاکید روی خونسردی و آرامش دارند ولی من به یکمی راههای عملی هم نیاز دارم.اینجا مشاوری نیست وگرنه حتما میرفتم پیشش.خلاصه خیلی داغونم.الان 9 روزه از دخترم دورم.تو این مدتم فقط دو سه بار خونه پدرم رفتم.بقیشو کنج خونه جلوی همدردی.فردا هم مثلا 13 بدره ولی بازم باید تنها تو خونه بشینم.
    آفتاب به گیاهی حرارت می دهد که سر از خاک بیرون آورده باشد.

  2. کاربر روبرو از پست مفید شایسته89 تشکرکرده است .

    salehe92 (چهارشنبه 13 فروردین 93)

  3. #62
    سرپرست سایت

    آخرین بازدید
    [ ]
    تاریخ عضویت
    1388-1-03
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    8,065
    امتیاز
    147,976
    سطح
    100
    Points: 147,976, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 94.0%
    دستاوردها:
    SocialRecommendation Second ClassCreated Blog entryVeteranOverdrive
    نوشته های وبلاگ
    4
    تشکرها
    27,688

    تشکرشده 36,034 در 7,413 پست

    Rep Power
    1095
    Array
    سلام شایسته

    بی مقدمه بگم که می توانم بهت کمک کنم ، اما شرطش عمل گرایی شماهست . یعنی وقتی راهکار داده میشه دقیقاض اجرا کنی نه اینکه مرتب بیایی و تکرار مکررات و توجهی هم به راهکارها نکنی .

    برای همین ابتدا باید قرارداد با هم امضاء کنیم با محتوای تعهد شما برای اجراء و قول بنده برای راهنمایی . در ضمن فوری بیان اینکه قول می دهی و امضاء می کنی اجرا کنی از شما پذیرفته نیست . باید امضاء شما ضمنانت داشته باشد آن هم این است که تاپیک و پستهایت در مشاوره خصوصی و عمومی را خوب مطالعه کنی ، نظر اعضاء را جمع بندی کنی و تکالیفی که مدیر همدردی گفته را انجام دهی و به من اعلام کنی و با ایجاد اطمینان به اینکه واقعاً می خواهی عمل کنی به راهکارها بخواهی تا کمکت کنم .

    منتظر پاسخ عملی شما هستم





  4. 5 کاربر از پست مفید فرشته مهربان تشکرکرده اند .

    del (چهارشنبه 03 اردیبهشت 93), salehe92 (چهارشنبه 13 فروردین 93), میشل (چهارشنبه 13 فروردین 93), شیدا. (چهارشنبه 13 فروردین 93), شایسته89 (چهارشنبه 13 فروردین 93)

  5. #63
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 22 آبان 93 [ 11:46]
    تاریخ عضویت
    1392-11-12
    نوشته ها
    69
    امتیاز
    946
    سطح
    16
    Points: 946, Level: 16
    Level completed: 46%, Points required for next Level: 54
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Overdrive500 Experience Points3 months registeredTagger First Class
    تشکرها
    406

    تشکرشده 117 در 37 پست

    حالت من
    Azkhodrazi
    Rep Power
    0
    Array
    فرشته مهربان عزیز خوشحالم به تاپیک من اومدی. فقط اینو بگم الان خیلی عصبانیم و گریه میکنم.از صبح صدای مردم میاد که آماده میشدند برن 13 بدر .اونوقت من خونم تک و تنها.شوهرم هم که حتما داره خودشو میکشه برای خواهر برادراش.داره همه کاراشونو میکنه.برادرشوهرامم مخصوصا بزرگه الان خوشحاله که من نیستم و میتونه حس ریاست طلبی شو روی شوهر من پیاده کنه.خیلی خیلی عصبانی وناراحتم.ببینید فرض کنیم که من تغییر کردم سوال بزرگ و بیجواب من اینه که آیا اون میتونه ترک کنه در حالیکه اگه میخواست تو اینهمه سال وبا اینهمه صحبت ترک میکرد.احساسم دوگانه اس.بااینکه نمیخواستمش ولی اگه این ایرادارو نداشت بازم زندگیمون خوب بود.وابستگی شدید به خونوادشو چیکارکنم.شما نمیدونید تا چه حد بهشون تعهد داره!هرچند اونا دخالت مستقیم نداشتند تو زندگی ما ولی اینکه همه کاراشونو این باید انجام میداد خب دیگه وقتی واسه ما نمیموند.ما اصلا سیگاری هم تو اطرافیان نداریم چه برسه به معتاد.پدرم هم ناراحته جالبیش اینجاس که خودشون اینو واسه من انتخاب کردند.خلاصه تو بد شرایطیم.در مورد شرطتون برای کمک خب من حاضرم هرکاری بکنم تا راهکار عملی بدونم چیه.صحبت مدیر عزیز کاملا درسته که در مرحله اول باید خونسردی رو حفظ کرد.یقین دارم اگه اون شب آخر من عصبانی نمیشدم الان ایام عید رو به تنهایی نمیگذروندم.ولی باور کنید خسته شدم .کاش مثلا خیانت میکرد اون موقع بدون هیچ تردیدی جدا میشدم چون این موضوع برای من خط قرمزه.ولی الان نمیتونم تصمیم بگیرم چون خوبی هایی هم داره.بعدشم من نصف عمرمو با این گذروندم.اصلا نمیدونم.بعضی وقتام میگم اگه الان جدا نشم به هر حال باید چند سال دیگه این اتفاق رخ بده پس بهتره الان باشه.عصبی مزاج هست ولی اون اوایل خیلی مهربون بود خ توجه داشت بهم.الانم مهربونه مثلا نمیذاشت چیزی تو خونه کم بیاد که من مجبور شم برم خرید.همه جا ساکت شد همه رفتن بیرونو من موندمو ...... .فرشته عزیز من دوباره برای چندمین بار تاپیکمو میخونم.امیدوارم منو همراهی کنید.
    آفتاب به گیاهی حرارت می دهد که سر از خاک بیرون آورده باشد.

  6. کاربر روبرو از پست مفید شایسته89 تشکرکرده است .

    salehe92 (چهارشنبه 13 فروردین 93)

  7. #64
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 09 بهمن 99 [ 21:18]
    تاریخ عضویت
    1392-12-19
    نوشته ها
    453
    امتیاز
    13,898
    سطح
    76
    Points: 13,898, Level: 76
    Level completed: 62%, Points required for next Level: 152
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    1,320

    تشکرشده 1,329 در 398 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    69
    Array
    واقعا شما معتادی رو دیدین که ترک کرده باشه؟
    سلام
    بله. اقایی را دیدم که دچار مشکلات مالی شدند و سپس اعتیاد پیدا کردند و...
    ولی بعد از چند سال ترک کردند... ولی خانواده شان واقعا باهاشون همراهی کردند...
    خصوصا دخترشون. واقعا غمخوار پدرشان بودند... و در تمام لحظات سخت در کنارشون بودند...
    و خودشون گفتند که به خاطر دخترم اینکار را کردم....


    «آرامش» وقتی به سراغت می آید که «تلاش» کرده باشی.

    « من در رقابت با هیچ کس جز خودم نیستم، هدفم مغلوب نمودن اخرین کاری است که انجام داده ام. »

    « مهم انجام وظیفه است، نه نتیجه »

    http://www.hamdardi.net/imgup/5471954c9081a134ec.jpg


  8. 3 کاربر از پست مفید salehe92 تشکرکرده اند .

    میشل (چهارشنبه 13 فروردین 93), شیدا. (چهارشنبه 13 فروردین 93), شایسته89 (چهارشنبه 13 فروردین 93)

  9. #65
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 22 آبان 93 [ 11:46]
    تاریخ عضویت
    1392-11-12
    نوشته ها
    69
    امتیاز
    946
    سطح
    16
    Points: 946, Level: 16
    Level completed: 46%, Points required for next Level: 54
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Overdrive500 Experience Points3 months registeredTagger First Class
    تشکرها
    406

    تشکرشده 117 در 37 پست

    حالت من
    Azkhodrazi
    Rep Power
    0
    Array
    بنا به گفته فرشته مهربان عزیز میخوام نظرات دوستان رو جمع بندی کنم وبه سوالاتشون جواب بدم.sara 65 عزیز پرسیده بودن نظر همسرت راجه به این وضعیت چیه؟اون همیشه وعده میده که میام.خیلی وقتها هم میگه هنوز تصمیم نگرفتم که که بیام یا نه.میگه خیلی از زنو شوهرها جدا زندگی میکنن.ولی موافق طلاق نیست.چون اون الان شرایطش خوبه.پیش مادرشه و اعتیادشو هم که داره.آقای shahrear هم که زندگی با فرد معتادو درست نمیدونن وگفتن هرچه زودتر جدا بشم.مهربونی... عزیز که موافق جداییم نبودن وگفتن زندگیم پتانسیل خوب بودنو داره.آقای baby عزیز هم گفتن1چون قبلا بهت محبت میکرده بازم میتونه2نباید محدودش کنم که حس کنه تو قفسه3 به طلاق فکرنکنم مواردی بودن که بعد از قهرهای طولانی تونستند باهم ادامه بدن.zendegiye movafagh عزیز هم گفتن باید بهش محبت و توجه کنم وصبر داشته باشم وخواسته هامو در زمان صلح بهش بگم.آقای baitollah abbaspour هم مثل اینکه با جداییم مخالف بودن.پیشنهاد سیگار لایت و گرفتن مرخصی برای ترک دادند.همینطور شکیبایی.واحد عزیزم هم گفتن باید زوم نکنیم ومسائلو به دست زمان بدیم.روی قدرت محبت تاکید داشتن.علت دعوامون به خاطر برادرشوهرم بود.از شوهرم کاری خواست من گفتم انجامش نده گوش نکرد منم عصبانی شدم.شوهرم چنان رفته زیر سلطه برادرش که جلوی اون پیش من نمیشینه یا باهام حرف نمیزنه.شاید چون مادرش اونجاس نمخواد بیاد.منم که حاضر نیستم دوباره برگردم شهر اونا.بیشتر به خاطر مدرسه دخترم.اون نمیخواد رابطه با منو تموم کنه.این منم که مرددم.شما میگید به خاطر بچه ها باید کنار هم باشید.پس خودم چی؟حتی بچه شاهد دعواهای ماست و این تاثیر منفی روش میذاره.khaleghezey عزیز هم گفتن مقاله فایده نداره و باید عمل کنی.شیدای عزیز من بچه رو نذاشتم پیش اون تا وادارش کنم به زندگی با من فکر کنه.دخترم دعواهای زیادی دیده.وقتی پدرش به جون من می افتاد وکتکم میزد بعضی وقتها با گریه دخترم دست از کتک میکشید.رابطه دخترم با پدرش خوبه و بهش سخت نمیگذره.
    آفتاب به گیاهی حرارت می دهد که سر از خاک بیرون آورده باشد.

  10. کاربر روبرو از پست مفید شایسته89 تشکرکرده است .

    شیدا. (پنجشنبه 14 فروردین 93)

  11. #66
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    شنبه 01 اردیبهشت 97 [ 02:14]
    تاریخ عضویت
    1390-1-11
    نوشته ها
    1,700
    امتیاز
    16,289
    سطح
    81
    Points: 16,289, Level: 81
    Level completed: 88%, Points required for next Level: 61
    Overall activity: 16.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassSocialVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    4,578

    تشکرشده 5,967 در 1,568 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    201
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط مدیرهمدردی نمایش پست ها



    شاید شما بگویید برای این تغییر باید دیگران اقدامی بکنند، محیط تغییر یابد و ....
    .
    حالا برگ کاغذی بردار.
    شروع به یادداشت بکن.
    چه چیزهایی هست که اکنون داری ولی اگر هر کدام را از دست بدهی دنیایت تیره و تار می شود.
    کلیه ات سالم هست؟
    قلبت چطور؟
    سکته نکردی؟
    از اقوامت کسی زنده است؟
    با چه کسانی می توانی تعامل داشته باشی؟
    چه لذت ها و شادی هایی دیگری می توانی داشته باشی
    اگر بخواهی ضعفهای شوهرت را موقتا نادیده بگیری آیا می توانی؟


    لینک مرتبط:
    از حال بد به حال خوب
    چگونگي كنترل و تعديل احساسات زجر آور
    لطقا از فزصتی که فرشته در اختیارت گذاشته استفاده کن و این تکلیفی که مدیر بهت داده رو اجرا کن.
    مطمئن باش اگر بتونی مستقل از اطرافیانت به حال خوب برسی می تونی مشکلت رو خودت به تنهایی حل کنی.
    هر آنچه را برای خود می پسندی برای دیگران هم بپسند
    و هر آنچه را برای خود نمی پسندی برای دیگران هم نپسند

  12. 4 کاربر از پست مفید deljoo_deltang تشکرکرده اند .

    del (چهارشنبه 03 اردیبهشت 93), فرشته مهربان (پنجشنبه 14 فروردین 93), شیدا. (پنجشنبه 14 فروردین 93), شایسته89 (پنجشنبه 14 فروردین 93)

  13. #67
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 12 مهر 96 [ 22:35]
    تاریخ عضویت
    1392-3-16
    نوشته ها
    135
    امتیاز
    4,002
    سطح
    40
    Points: 4,002, Level: 40
    Level completed: 26%, Points required for next Level: 148
    Overall activity: 42.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsTagger First ClassVeteran
    تشکرها
    207

    تشکرشده 148 در 68 پست

    حالت من
    Narahat
    Rep Power
    25
    Array
    شایسته عزیز..سلام.
    یه خواهشی ازت دارم.امیدوارم بهت برنخوره..یدور از اول تاپیکتو تا انتها بخون.منصف باش و خوب موقعیتهای مثبتی رو که تو تاپیکت پیش اومد رو بشمار .مدیر همدردی به تاپیکت سر زد و اینهمه راهنمایی ارزشمند بهت کرد...تجربه هایی رو رایگان در اخنیارت گذاشت که شاید برا بدست آوردنش بیرون این دنیای مجازی باید هزینه های مادی و معنوی زیادی رو میدادی.اما تو (ببخشیدا)مثل یه دختر کوچولویی که واسه بزرگتراش لج میگیره پاهاتو محکم کوبیدی زمین و گفتی نمیخوام نمیخوام...انقد بلند دادوهوار راه انداختی تا هیچ صدایی رو نشنوی.
    تو زندگیت مشترکت رنج کشیدی؟سختی دیدی؟کتک خوردی؟بی مهری دیدی؟ راحتت کنم هیچکس واسه این مرثیه سرایی ها اینجا بهت جایزه نمیده..همه کسایی که تو این تالارن سختیهایی کشیدن که در نوع خودش وحشتناک و غیرقابل تحمل بوده...دست از لجبازی بردار..دیروزتو امروز تکرار نکن...
    بلند شو....
    در قبال تصویری که تو ذهن بچت از خودت میسازی مسئولی...شایسته ناتوون و بدبخت و بی عرضه بدرد دختر کوچولوت نمیخوره...قوی باش...جمله مدیر همدردی رو قاب کن و بذار همه جا جلوت باشه بخوای بمونی یا بری باید باید باید قوی باشی...
    احساس میکنم همینجوری که تو تاپکت فرصت راهنمایی فرشته مهربون و مدیر همدردی رو با دستهای خودت از بین بردی تو زندگیتم فرصتهاتو تبدیل به شکست و ضعف کردی.
    اومدی اینجا کمک بگیری اما مدام تو گذشته ای و داری سختیهاتو مرور میکنی ..تو این مدت چه نتیجه ای ازین کار گرفتی؟
    از لحن تندم ناراحت نشو..خواهر خوبم.زندگی من و تو همه زنهای امثال ما ناشی از ضعفای خودمونه.باور کن هر مرده دیگه ای هم بیاد تو زندگیمون این سناریو با حداکثر تشابه تکرار میشه...به خودت کمک کن.بخاطر خودت و دخترت سعی کن اون زندگی که شایسته توئه بسازی...فرصتتو از دست نده....من جای تو بودم راهنمایی مدیر رو دهها بار میخوندم و تصمیم به اجراش میگرفتم.به فرشته مهربون یه قول قاطع و محکم میدادم و تمااااااام سعی ام رو میکردم تا فردام مثه دیروزم نباشه...

    اینک همه چیز را از نو می سازم.
    ویرایش توسط الهه آذر : پنجشنبه 14 فروردین 93 در ساعت 02:00

  14. 4 کاربر از پست مفید الهه آذر تشکرکرده اند .

    فرشته مهربان (پنجشنبه 14 فروردین 93), میشل (پنجشنبه 14 فروردین 93), شیدا. (پنجشنبه 14 فروردین 93), شایسته89 (پنجشنبه 14 فروردین 93)

  15. #68
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 22 آبان 93 [ 11:46]
    تاریخ عضویت
    1392-11-12
    نوشته ها
    69
    امتیاز
    946
    سطح
    16
    Points: 946, Level: 16
    Level completed: 46%, Points required for next Level: 54
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Overdrive500 Experience Points3 months registeredTagger First Class
    تشکرها
    406

    تشکرشده 117 در 37 پست

    حالت من
    Azkhodrazi
    Rep Power
    0
    Array
    باسلام.ممنونم از همه دوستانی که نظر میذارن.
    خانم میشل و خانم الهه آذر تو پستهاتون دیدم که تاکید دارین اگه بیرون مشاوره میگرفتم باید هزینه زیادی میپرداختم.ببینید هزینه برای من مهم نیست و اصلا مسئله /هزینه نیست.مسئله اینه که اینجا مشاوری وجود نداره.یه بار اسم مشاوری رو شنیدم و میخواستم برم پیشش مشخص شد که روانشناسیه که تو مطب پزشک ترک اعتیاد کار میکنه. موضوع جالبتر اینه که بعدها فهمیدم خودشم مصرف میکنه یعنی مشاوری که به معتادا مشاوره ترک اعتیاد میده خودش مصرف میکنه.

    تنها امیدم به خدا و همین سایته.



    بازم اینجا از مدیر و فرشته مهربان عزیز تشکر میکنم که وقت میذارن برای راهنمایی امثال من و شما .اجرشان با خود خدا.



    در مورد اینکه گفتید من مرثیه سرایی میکنم من هنوز اول راهم پس کمی حق دردودل و صحبت رو دارم .ان شاا... که کمتر بشه.هرچند الانم احساس میکنم نسبت به هفته قبل آرومترم.



    با سپاس

    - - - Updated - - -

    باسلام.ممنونم از همه دوستانی که نظر میذارن.
    خانم میشل و خانم الهه آذر تو پستهاتون دیدم که تاکید دارین اگه بیرون مشاوره میگرفتم باید هزینه زیادی میپرداختم.ببینید هزینه برای من مهم نیست و اصلا مسئله /هزینه نیست.مسئله اینه که اینجا مشاوری وجود نداره.یه بار اسم مشاوری رو شنیدم و میخواستم برم پیشش مشخص شد که روانشناسیه که تو مطب پزشک ترک اعتیاد کار میکنه. موضوع جالبتر اینه که بعدها فهمیدم خودشم مصرف میکنه یعنی مشاوری که به معتادا مشاوره ترک اعتیاد میده خودش مصرف میکنه.

    تنها امیدم به خدا و همین سایته.



    بازم اینجا از مدیر و فرشته مهربان عزیز تشکر میکنم که وقت میذارن برای راهنمایی امثال من و شما .اجرشان با خود خدا.



    در مورد اینکه گفتید من مرثیه سرایی میکنم من هنوز اول راهم پس کمی حق دردودل و صحبت رو دارم .ان شاا... که کمتر بشه.هرچند الانم احساس میکنم نسبت به هفته قبل آرومترم.



    با سپاس
    آفتاب به گیاهی حرارت می دهد که سر از خاک بیرون آورده باشد.

  16. #69
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    شنبه 29 بهمن 01 [ 12:00]
    تاریخ عضویت
    1391-12-24
    نوشته ها
    1,690
    امتیاز
    42,348
    سطح
    100
    Points: 42,348, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First ClassVeteranOverdrive25000 Experience Points
    تشکرها
    6,932

    تشکرشده 6,905 در 1,648 پست

    Rep Power
    348
    Array
    سلام منظورم از مطرح کردن هزینه این بود که این راهنمایی ها خیلی ارزشمند هستند، جایی هم نوشتید که اینجا راهنمایی درست و حسابی ای نشدید. در حالیکه اینطور نیست، اما شما تا حالا نتونستید درک درستی از راهنمایی هایی که بهتون شد داشته باشید. یا اگرم متوجه شدید، در هرحال استفاده نکردید.

    فرضا گفتگویی که قرار بود با همسرتون داشته باشید رو حسابی خراب کردید. بنابراین الان شما هنوز در همون مرحله هستید. اینکه همسرتون رو به بازگشت به خونه تشویق کنید، نه اینکه بشینید و به این فکر کنید که کی رفت سیزده به در و من نرفتم!

    در مورد مشاور، اگه شهر محل زندگیتون واقعا تا این حد محرومه، مطمئنا شهرهای بزرگتر اطرافتون هستند. که با چند ساعت طی مسیر بتونید به یه مشاور خوب برسید. اگه آدم چیزی رو واقعا بخواد، پیداش میکنه...

    هر اتفاق بدی، یه اتفاق خوبه...



  17. کاربر روبرو از پست مفید میشل تشکرکرده است .

    شیدا. (پنجشنبه 14 فروردین 93)

  18. #70
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 22 آبان 93 [ 11:46]
    تاریخ عضویت
    1392-11-12
    نوشته ها
    69
    امتیاز
    946
    سطح
    16
    Points: 946, Level: 16
    Level completed: 46%, Points required for next Level: 54
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Overdrive500 Experience Points3 months registeredTagger First Class
    تشکرها
    406

    تشکرشده 117 در 37 پست

    حالت من
    Azkhodrazi
    Rep Power
    0
    Array
    ای خدای مهربون چرا چرا چرا چرا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟


    چرا خونواده شوهرم انقدر دخالت میکنن؟چرا برادر شوهرم برای شوهرم تصمیم میگیره؟؟؟؟چرا اون داره برای زندگی من تصمیم میگیره؟؟؟///



    چرا نمیتونم جلوی گریمو بگیرم؟؟؟/


    خسته شدم خستم کردند........................................ .................................................. ....
    آفتاب به گیاهی حرارت می دهد که سر از خاک بیرون آورده باشد.


 
صفحه 7 از 8 نخستنخست 12345678 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. سوء تفاهم های کوچک اما تاثیر گذار
    توسط majid_k در انجمن سایر مشکلات خانواده
    پاسخ ها: 6
    آخرين نوشته: یکشنبه 09 فروردین 94, 19:08
  2. پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: چهارشنبه 19 شهریور 93, 17:41
  3. سوال از خانم های متاهلللللللل
    توسط amykate در انجمن اختلاف و دعوا با خانواده همسر
    پاسخ ها: 7
    آخرين نوشته: یکشنبه 27 شهریور 90, 14:47
  4. سوءظن و بدبینی مرد به همسر و راه حل آن
    توسط گام به گام در انجمن سایر سئوالات مربوط به ازدواج
    پاسخ ها: 17
    آخرين نوشته: پنجشنبه 30 تیر 90, 11:05
  5. سانسور ...خودسانسوری...بی سانسوریه محض؟؟؟
    توسط NIM-KHAK در انجمن پیشنهادات ،انتقادات و مشکلات تالار
    پاسخ ها: 2
    آخرين نوشته: پنجشنبه 07 شهریور 87, 10:43

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 10:15 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.