امشب دلم هوای کودکی کرده.
عمر چقدر زود می گذره؛
این شعر رو پیدا کردم ولی متاسفانه نمیدونم شاعرش کیه ولی متنش خیلی حال و هوای خوبی به من داد :
پا به پای کودکی هایم بیا // کفش هایت را به پا کن تا به تا
قاه قاه خنده ات را ساز کن //باز هم با خنده ات اعجاز کن
پا بکوب و لج کن و راضی نشو //با کسی جز عشق همبازی نشو
بچه های کوچه را هم کن خبر //عاقلی را یک شب از یادت ببر
خاله بازی کن به رسم کودکی // با همان چادر نماز پولکی
طعم چای و قوری گلدارمان //لحظه های ناب بی تکرارمان
مادری از جنس باران داشتیم //در کنارش خواب آسان داشتیم
یا پدر اسطوره دنیای ما // قهرمان باور زیبای ما
قصه های هر شب مادربزرگ// ماجرای بزبز قندی و گرگ
غصه هرگز فرصت جولان نداشت //خنده های کودکی پایان نداشت
هر کسی رنگ خودش بی شیله بود // ثروت هر بچه قدری تیله بود
ای شریک نان و گردو و پنیر ! // همکلاسی ! باز دستم را بگیر
مثل تو دیگر کسی یکرنگ نیست // آن دل نازت برایم تنگ نیست ؟
حال ما را از کسی پرسیده ای ؟// مثل ما بال و پرت را چیده ای ؟
حسرت پرواز داری در قفس؟ //می کشی مشکل در این دنیا نفس؟
سادگی هایت برایت تنگ نیست ؟ // رنگ بی رنگیت اسیر رنگ نیست ؟
رنگ دنیایت هنوزم آبی است ؟ //آسمان باورت مهتابی است ؟
هرکجایی شعر باران را بخوان // ساده باش و باز هم کودک بمان
باز باران با ترانه ، گریه کن ! //کودکی تو ، کودکانه گریه کن!
ای رفیق روز های گرم و سرد //سادگی هایم به سویم باز گرد!
این شعر رو همزمان با گوش دادن به آهنگ کودکی اثر مسیح مریمی بخونید، حتما گریتون می گیره؛قول میدم. اینم شعر آهنگه:
کبوترم که بنگرم بامت را
رها شوم چو بشنوم نامت را
تو بی نشان نشان من به هر جا گفتی
تو خود مرا سروده ای غزل ها گفتی
ز بی کران به تشنگان تویی دریا تر
ز خود اگر رها شوم تویی پیدا تر
مرا ببر به کودکی به مولیان رودکی
ببرم به آن شهری که بود چو آیینه
نباشد آنجا اثری از رنج و کینه
ای در شبانه ها ماه و پروینم
چشم کبود تو درد و تسکینم
افسانه خوان به گوشم ای شیرینم
شاید بخوابم و خوابت را بینم
مرا ببر به کودکی به مولیان رودکی
ببرم به آن شهری که بود چو آیینه
نباشد آنجا اثری ز رنج و کینه
غم سازم همه رازم به تو گفتم
تو بهاری ز تو گفتم که شکفتم
بیا ببین که چون چشمت بیمارم
ستاره خفت و من هر شب بیدارم
یادت خدا یا رب یادت خدا یا رب
...
حس خوبی داره کودکی.
امیدوارم حسی که امشب داشتم رو حس کنید. خیلی قشنگه.
شاد باشید.
من دیوانه چو زلف تو رها میکردم / هیچ لایقترم از حلقه زنجیر نبود
ویرایش توسط m.reza91 : سه شنبه 26 آبان 94 در ساعت 00:31
علاقه مندی ها (Bookmarks)