به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 7 از 7 نخستنخست 1234567
نمایش نتایج: از شماره 61 تا 68 , از مجموع 68
  1. #61
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 31 تیر 96 [ 02:16]
    تاریخ عضویت
    1393-4-30
    نوشته ها
    70
    امتیاز
    3,018
    سطح
    33
    Points: 3,018, Level: 33
    Level completed: 79%, Points required for next Level: 32
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    101

    تشکرشده 87 در 39 پست

    Rep Power
    0
    Array
    آبجی شما بکارت نداشتی اونوقت شوهر حافظ کل قرآن و به قول خودتون کلا باکره به شما هیچی نگفت و اصلا به روتم نیاورد ؟ خیلی عجیبه

  2. #62
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 12 دی 94 [ 12:53]
    تاریخ عضویت
    1394-3-09
    نوشته ها
    29
    امتیاز
    1,080
    سطح
    17
    Points: 1,080, Level: 17
    Level completed: 80%, Points required for next Level: 20
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered1000 Experience Points
    تشکرها
    49

    تشکرشده 30 در 13 پست

    Rep Power
    0
    Array
    دقيقا همين ذهنيت هايي که شما ازش به وجود اومده براي منم به وجود ميومد
    همش اون اوايل به خودم ميگفتم اين يا خيلي زرنگه يا خيلي خوبه . که بيشتر به خاطر نگرشم زرنگ بودن رو موافق بودم و چندين بار بهش گفتم تو هرزه اي و مادرشوهرم هم دعوام ميکرد ميگفت تو چطور ميگي هرزه است همه به پاکيش قسم ميخورن خودت برو از همه بپرس از حاج آقاي محل تا دوستو پيرمردو همسايه بعدشم ميگفت تو فکرکردي بهتر از اين پسرگيرت مياد ....


    تقصير خودمه از هر جايي يه چيزي گفتم اصلا گنگ و مبهم شد يبارم بهم گفتن اما تلاش کردم توي يه پستم خيلي شفاف توضيح بدمو جمع بندي کنم انگاري موفق نشدم.


    وقتي بهم گفت هزار بار رابطه داشته باشي مهم نيست خيلي تعجب کردم به دوستامو مشاور گفتم گفتن يا خيلي رابطه داشته يا ميخواسته زير زبونو تورو بکشه حتي به دوستم گفت فکر کنم اصلا بي غيرته.
    خريد عقد هم که خودش بهم ميگفت هر چي که دلت ميخواد بخر اما من تو پستمم نوشتم ميفهميدم به خاطر کم اومدن پول داره جوش ميزنه اما به روي خودش نمياره ديگه خريد نکردم چند دست لباس نو با يه کيف و ادکلن داشتم به خريدم اضافه کردم. خانوادش در حد يه عقد ساده دوست داشتن بگيرن. فيلمبردار و آتليه رفتن و تالار گرفتن نميخواستن باشه و ميگفتن خودمون چند تا وسيله ميگيريم خودمون سفره عقد ميچينيم ! منم نخواستم خب ميدونم چي ميخواستن بچينن و منظورشون اين بود اگر اين سفره عقد مارو نميخواي پس خودت با پول خودت برو بگير منم شوهرمو برداشتم بردم سفره عقد انتخاب کردم شوهرم برام گرفت. روز عقد اومدن برام چيدن. پول فيلمبردارو هم فرداش شوهرم بهم داد. تو خونه هم عقدمونو گرفتيم. خانواده شوهرم در حد يه عقد ساده ميخواستن بگيرن. بعدشم مادرشوهرم با مهربوني ميگفت غزل جان عقدت در حد عروسي بود بهتره با پول عروسي برين مسافرت يا کار ديگه بکنين و ديگه بينمون کدورت هم که افتاد گفتن ما نميگيريم.


    شوهرم قبل عقد بهم ميگفت من حجاب برام اهميت نداره
    عقد کرديم چندين بار خواستم لباس بخرم براي مهموني چون پشتشون باز بود ميگفت اينو کجا ميخوي بپوشي ؛ توي عقد هم که شنل نميخواستم داشته باشم برام ميذاشت که بدنمو موهام معلوم نباشه وقتي هم شنلم ميفتاد برام درست ميکرد... حالا اون اوايلش دوستش اومد خونشون من از اتاق رفتم تا آشپزخونه با بوليز(نه تاپ - دقيق بخون) و شلوار جين بودم. حالاميرفتيم بيرون بهم گفت شالت افتاده يا بهم گير لباس ميداد اونم فقط تو بيرون (براي فاميل و دوست گير نميداد)منم بهم برخورد گفتم دوستت پس محرمه اون مهم نيست اما تو خيابون بهم گير ميدي، عموت بغلم ميکنه ناراحت نميشي. داييت دستمو ميگيره ، نامحرم نامحرمه ديگه، تو قبل عقد بهم ميگفتي برام حجاب مهم نيست الان ديگه چي ميگي گفتش مگه ميشه مهم نباشه اگه گفتم پس من خيلي احمق بودم گفتم و آخرين بار هم که گفت طوري لباس بپوش در شان خانواده منو خودت باشه. شايد نميخواد شتاب زده عمل کنه آخه برادر شوهرم جلوي خودم بهش گفت کسي که تاحالا چادرو از نزديک نديده که نميشه يه شبه چادريش کرد. آروم آروم. مادرشوهرمينا هم که چادري دوست دارن


    بالکن رفتن شمالشم شايد هر مرد ديگه اي هم بود ميرفت آخه فقط همسايشون به بالکن ديد داشت اما کسي که نبود و شب بود تاريک بود رفت حولشو پهن کرد اومد .با شناختي که ازش دارم فرداش منو ميخواست ببره تو روز تو بالکن به خاطر حرف ديشبم بوده بهش گفتم اين پارچه رو بپيچ دورت . چون چندين بار بهم گفت من که مرد هستم بهم گير ميدي و شک داري اما خودت رعايت نميکني هر جور ميخواي لباس ميپوشي . دستمو ميکشيد ببره تو بالکن اما من نرفتم حوصله داشتم گفتم شايد بهانه است تا به خاطر حرف ديشبم گير بده


    نوشته هامو گمراه نکن تو صفحه 3 هست .من هيچ وقت ننوشتم کتکم ميزد نوشتم دو سه بار دست روم بلند کرد. زده تو گوشم اونم به خاطر بد دهنيامو فحشام. از بس بهش شک داشتم دقيقا عين همين الان شما اما هيچي نديده بودم هي بهش گير ميدادم نميتونستم باورکنم حرفاشو.
    تا حالا تو خونواده مذهبي آدم بد وجود نداشته؟ پسران يعقوبو... فرزند نوحو... . خونواده من مذهبين يعني در حد نماز و روزه حلال و حروم نه اونقدر شديد. مامانم مانتوييه. اما من نه من از کوچيکيم بهشون ميگفتم بهم گير بدين از خونه ميزارم ميرم و حتي جلو خودشون داشتم ميرفتم حريفم نميشدن دعوام ميکردن در اتاقو ميبستن اما من بالاخره کاري کردم باهام کاري نداشته باشن. بله از پونزده سالگيم دختر نبودم با اون رابطه اي که با دوست پسرم داشتم اما دخول صورت نگرفت يه مايع خيلي شفاف اما با دقت نزديک به صورتي ميخورد اومد در حده رابطه نامزد بازي هاي الان زن و شوهرا.که من رفتم دکتر گفت پرده نداري چون اون تنها رابطم بود .


    شوهرم پريروز گفت تو يه شيشه ميفته زمين فقط به شکستنش توجه ميکني به دليل شکستنش توجه نميکني. به دليل اين مشکلات توجه کن..
    مشاور که رفتم برا اولين بار بود رفتم و يه خانومه بين حدود چهل سال سنش بود.و ميگفت چند ماهه سراغتو نگرفته پس با کسيه. من حرفشو قبول ندارم نه براي شوهرم براي اينکه خب شايد يکي خسته شده از وضعيت خودشو کنار کشيده چه ربطي داره با کسيه. مثلا خود من يه مدت شده بود اصلا ديگه نميتونستم شوهرمو تحمل کنم اما با کسي هم نبودم.


    دختر جوان اسمشو نوشته مثلا فاطمه. ما با هم قهر بوديم گوشيش رو نميتونستم ببينم با همون جيميلش فهميدم. شمارشو داده به جيميلش اگر رمزشو فراموش کرد پيدا کنه جيميل هم شماره هاي ذخيره شده روي سيمکارتشو نشون ميده. منم از جيميلش استفاده ميکنم وايبرم بازيم سينکه به جيميل شوهرم. آپديتش کردم يهو ديدم شماره هايي تو وايبرم هست که نميشناسم مهندس فلاني آقاي فلاني خانوم فلاني و اسم اون خانوم مثلا فاطمه. همکار خانوم رو مينويسه خانوم عباسي مثلا اما اينو به اسم نوشته.


    اما اصلا رو گوشيش حساس نيست خودم جلوي خودش برميداشتم همه چيو نگاه ميکردم اونم ميرفت پاي لپتاپش پروژهاشو انجام ميداد. فقط اولين بار بهش گفتم ميشه گوشيتو بردارم کار دارم گفتش اين چه سواالي برش دار


    يعني اصلا تا حالا نديدين يا نشنيدين مردي مذهبي زن غير مذهبي داشته يا برعکس؟؟ حتي خودم شک داشتم قرانو حفظه ميگفتم فلان آيه از سوره رو بخون شروع ميکرد ميخوند بعد به خودم ميگفتم اينا همخوني نداره با هم ،تو ذهنش چي ميگذره يعني بعد باز ميرسيدم به حرف خودم اين بايد خيلي زرنگ باشه اما ياد چت هاش ميفتم خب به دوستش ميگفت من دوست دختر نداشتم دوست صميميش بود . که تا حدودي اينطوري نوشته بود ميدوني که تا به الان من دوست دختر نداشتم نميخوام ميخوام زن بگيرم.. امروز بهم زنگ زده بود اصلا نميتونستم خوب باهاش حرف بزنم رغبت نداشتم به خاطر اون شماره اما تابلو نکردم.


    شايد طرز فکرش مثل بعضي پسرا بوده که ميگن زن بايد خوشگل باشه اخلاقش با کتک درست ميشه.


    قبل عقد بهم ميگفت آدمي توبه کنه خدا ميبخشه پس چرا من نبخشم من گذشته مهم نيست مهم آيندست که اگر خيانت بکني نميبخشم خداخودش ميدونه باهات چيکار کنه. من خودمو زندگيمو سپردم به خدا و باهات عقد ميکنم. آخه يکم استرس خيانت از طرف منو داشت بعد خودش ميگفت من با خودم فکر ميکردم ولش کن ميرم يکي ديگه رو ميگيرم اما خب اونم همينطور شايد خيانت کنه اصلا چه تضميني وجود داره خيانت نشه پس توکل به خدا. من تا به الان خيانتي نکردم حتي براي بازي هام که آنلاينه ميشه چت کرد ازش اجازه گرفتم که شايد بخوام حرفي تو بازي بزنم و پسر هم باشن ميگفت تو خودت عاقلي کار اشتباهي نميکني.

    تو خونمون بابا مامانم ميگن تقصير از دختر خودمونه بچه مردم مشکلي نداره. وقتي برام دو ست لباس خريد اومدم خونه بابام عصباني شد که چرا جيباشو خالي ميکني چرا انقدر خريد کردي دو روز ديگه قهر ميکني اون بي عرضست و حتي مادرشوهرم ميگفت پسر من عرضه نداري جذبه و مردونگيشو نشون بده
    و حتي آشتي کرديم من اومدم خونه ديدن باز برام خريد کرده گفتن انقدر پسر مردمو اذيت نکن
    من تو اين ماجرا مامانمينا رو هم به جون شوهرم مينداختم که طرف من باشن باهاش دعوا کنن و منم خوب هستم. گريه ميکردم شما همش طرف اونو ميگيرين بچه خودتونو ول کردين
    مامانم ميگفت من چيزي ازش نديدم چي بگم بهش، ميگفتم يعني چي زده تو گوشم مي گفت خب حقته چون بي تربيتي به هر پسري چنين فحشايي رو به مادر پدرش بدي سر از قبرستون در مياوردي زنده ات نميزاره. مادرشوهرمم بهم گفته کدوم پسري با اين همه حرف باز صبوري ميکنه کنارت ميمونه.


    مثلا آخرين شک من غير اين شماره . صبحي که ميخواست بياد حرفاي قبل طلاقو بزنيم گوشيش افتاد تو چاه دستشويي چون بزرگ بود کامل نرفته بود تو شوهرمم چندشش شد گرفتش با مايع شستش. وقتي ميخواست بياد حرف بزنيم با گوشي داداشش بهم زنگ زد و بعد آشتي هم بهم توضيح داد گوشيش چي شد منم گفتم فداي سرت اما تو ذهنم ميگفتم دروغه نميخواد اون خانومه زنگ بزنه تابلو بشه چرا حالا چنين روزي اينطوري شده. اما امروز بهم زنگ زد گفت ميام دنبالت بريم گوشيمو بدم ببينم ميشه درست کنن.


    وقتي دستمو ميکشيد که بيا بريم چون باز قبلش بهش شک کرده بودم ميگفتم تو دروغ ميگي ديگه کفري شده بود ميگفت تو لياقت زندگي با آرامشو نداري اگر قبلا يه وقت ماشين نبود برات آژانس ميگرفتم اما الان ديگه نه پولي دارم که حتي تاکسي سوارت کنم نه ديگه پولي دارم برات خريد کنم اخلاقمم سگه روي خوش منم نميبيني، چون کفشمم پاشنه بلند بود کمر درد گرفته بودم تا ميخواستم بشينم داد ميزد دستمو ميکشيد راه بيا ببينم حق نداري بشيني


    باز برميگردم به پست اول همين تاپيکم که نوشته بودم من هيچي نديدم اما از زندگي ساقطش کرده بودم و تمام دعواهاي ما به يه ضرب المثل ختم ميشد شوهرم ميگفت کافر همه را به کيش خود پندارد. تمام مشکلات ما به خاطر این بوده من همش بهش شک داشتم و نمیتونم باور کنم آدم خوبیه و همش دنبال یه سر نخ بودم تا بفهمم دروغ میگه و آدم بدیه.


    حتی از دود و مشروبو فیلم سکسی هم امتحانش کردم به بهونه اینکه من قلیون میخوام بریم بکشیم و یا میگفتم موقع سکس مشروب بخوریم یا باز میگفتم بشین 4تا فیلم ببین سکس یاد بگیری با همشون باهام برخورد میکرد. بعد عقد قلیون جلو دستم بوده اما به احترامش و با اینکه نبودش نمیکشیدم




    خانوم ساشا اگر نمیخوایین پست های منو با دقت بخونین حرفی نیست اما اگر میخوایین برای من پست بذارین لطفا نوشته هاتون سندش نوشته های من باشه. که تاپیک من تبدیل به تاپیک هرز نشه آخرشم جنجالی بشه که یکی دیگه بیاد بگه مخمونو کار گرفتی ... آخرشم قفل بشه. مثلا
    من تو کدوم پستم نوشتم مادرشوهرم منو به خاطر چادری نبودن بیرون کرده؟نوشتم به خاطر اینکه بی احترامی کردم فحش دادم و جدایی بین برادرا انداختم و حرمتا شکسته شده بیرون کرد.
    باز تو کدوم پستم نوشتم من با تاپ رفتم جلوی دوست شوهرم؟ نوشتم با بولیز آستین کوتاه. (آستینشم از آرنجم کمی بالاتر بود)
    یا تو کدوم پستم نوشتم شوهرم کتکم میزنه؟؟؟نوشتم شوهر من "حتی دو سه دفعه دست رو بلند کرده" . سیلی بهم زده به خاطر فحشام. یبارشم حلقه مو دراوردم پرت کردم طرفش گفتم برو گمشو حالم ازت به هم میخوره تو پست دروغگویی. کتک زدن خیلی فرق داره نیفتاده به جونم که منو با مشتو لگد بزنه
    شما حتی پست آشتی کنون منو هم با دقت نخوندین نوشتم "منو برد برام خرید کرد و بعدشم چیزی خوریدمو برگردوند خونه "بعدش میایین پست میزارین شوهری که خسیسه ...

  3. 2 کاربر از پست مفید طلوع زیبا تشکرکرده اند .

    شمیم بهار (جمعه 22 خرداد 94), شادمانه (جمعه 22 خرداد 94)

  4. #63
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 19 تیر 94 [ 20:43]
    تاریخ عضویت
    1394-1-31
    نوشته ها
    71
    امتیاز
    1,507
    سطح
    22
    Points: 1,507, Level: 22
    Level completed: 7%, Points required for next Level: 93
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassOverdrive1000 Experience Points31 days registered
    تشکرها
    121

    تشکرشده 82 در 34 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط طلوع زیبا نمایش پست ها
    واحد ما خانواده مذهبي هستيم تا اونا. اونا خيلي راحتن حجاب ندارن زناشون. شوهرمم حتي قبل عقد ميگفت حجاب برام اهميتي نداره اما اگر رعايت کني خدا راضيه ازت. خانواده شوهرم مذهبين ولي فاميلاشون نه.
    واقعا که چرا اینطوری براش پست میذارین

    کجا نوشته شده فامیلاشون مذهبین
    شیدا خانوم راه کار ندااری نیا پست اسپم بزارو یکیو متهم کن

    - - - Updated - - -

    اینم پست من برای تو
    یه پسر پاک واقعا پاک حالا به هر دلیلی سادگی خامی گول خورده یا واقعا به جدیت یه زن بد گرفته(ببخشیدا) حالا پشیمون شده یا شایدم نشده و میخواد آدمش کنه ایشونم که آدم بشو نیست غد و یه دندست والبته یه دنده بود حالا میگه پشیمونم میگه نماز میخونم میخوام خوب بشم.میگه قبل عقد بد بودم بعد عقد خوب شدم.و ب خاطر گذشتش فکر میکنه حالا همه عوضین نمیتونه باورکنه یه مرد خوبم تو دنیا هست دنبال یه سر نخ تا بگه آره تو عوضی هستی.اینم حرف کل تاپیکت


    نکن اینکارو تو که چیزی ندیدی ازش ولش کن دیگه یا اصلا برو مهرتو ببخش بچه مردمو هم روانی نکن. هی شماره کیه گوشیش تو چاه نبوده پس هدفی داشته.. مگه شوهرت باید چوب عموشو بخوره. نمیتونه بره بگه که اوهوی زنمو بغل نکن.
    خانومی ایشون یه آدم پاکه دو سال گشتی هیچی پیدا نکردی پس بشین زندگیتو بکن.اصلا شماره یه خانومی هم باشه حقشه بره یه زن دیگه بگیره چه وضعیه براش درست کردی.
    جد و آبادشو به فحش کشیدی به خودشم که مدام بدبینی.


    حالا به جای راهنماییش یکی میگه تناقض داره حرفات یکی دیگه اصلا پستاشو درست نمیخونه میاد یه چیزی دیگه مینویسه یکی میکشونه به تاپیک قبلی
    حالا درسته قاطی پاطی مینویسه دو دفعست هم انگاری داره جمع بندی میکنه منظور حرفاشو برسونه نتونسته.شما دیگه چرا.
    حتما روت نمیشه اینجا بگی من بدم آره؟؟؟آخه میگی مامانمینا رو به جون شوهرم میندازم که بگی منم خوبم.یا تو پستای قبلیت خوندم نوشتی شما هم منو بده میدونین اومدی یه سری حرفای بالکنو سیلی شوهرتو گفتی که بگی اونم بدی داره منم خوبم.سیلی شوهرت از صد تا ناز کردن برات واجب تر بوده


    ببخشید تند حرف زدم اما همین که باز یه فرصت نصیبت شده انگاری باز قدر نمیدونی باز انگاری فراموش کردی عین همون قولایی که قبلا دادی.
    قدر شوهر و زندگیتو بدون.تا چیزی ندیدی هم شک نکن.


    موفق باشی
    اگر به قابلیت خود در
    گرفتن تصمیمات متحول کننده زندگی
    نشان دادن شجاعت
    یا دفاع کردن از خود

    دچار تردید هستید
    به یاد داشته باشید:
    اگر پرنده ای با بالهای سالم برای مدت طولانی در قفس حبس بماند،
    نسبت به قابلیت پرواز خود دچار تردید خواهد شد...
    ویرایش توسط شادمانه : جمعه 22 خرداد 94 در ساعت 18:21

  5. کاربر روبرو از پست مفید شادمانه تشکرکرده است .

    طلوع زیبا (جمعه 22 خرداد 94)

  6. #64
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 23 دی 98 [ 13:15]
    تاریخ عضویت
    1393-4-15
    نوشته ها
    382
    امتیاز
    12,547
    سطح
    73
    Points: 12,547, Level: 73
    Level completed: 25%, Points required for next Level: 303
    Overall activity: 12.0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    894

    تشکرشده 1,236 در 375 پست

    Rep Power
    99
    Array
    سلام

    کمابیش پست هاتون رو خوندم و واقعاً دوست دارم که عاقبت به خیر در هر دو دنیا بشید.

    اگر بیانی از عیوب شما یا شوهرتون در بیانم هست ابداً نگاه سرزنش آمیز نداره و من خودم هم پر از عیب و نقص هستم بلکه کمی آسیب شناسانه به قضیه نگاه میکنم.

    اولاً این که نماز می خونید خیلی جای تبریک داره حتی اگر به این بهانه باشه که فعلاً شوهرتون رو برگردونید ان شاء الله سعی کنید آهسته آهسته جهت نمازتون رو به سمت خدا ببرید که خدایا من نماز میخونم چون تو گفتی بخون و توانم هم این طور نیست که خیلی عابدانه نماز بخونم خودت بهم کمک کن که نمازم رو بهتر و بهتر کنم که حول و قوه ای به جز تو وجود نداره.

    پس اگر یه خواهش عاجزانه ازتون داشته باشم این هست که همین نمازتون با هر نتیجه ای که توی زندگی تون رقم بخوره ترک نکنید این بهانه هست که خدا برای گرایش شما به نماز در شما ایجاد کرده ان شاءالله قدرش رو بدونید.

    من خودم هم از نمازم خیلی شرمسارم ولی راهی هم جز خوندش ندارم چرا؟
    چون عقلاً به این باور رسیدم که این کار رو باید انجام بدم اگرچه خیلی دست و پا شکسته و از همین نماز دست و پا شکسته هم خدا بهم خیلی مدد ها میرسونه و واقعاً نماز برای انسانی که واقعاً میخواد بندگی خدا رو کنه (بندگی خدا رو کردن یعنی این که میخوام خدا رو داشته باشم و همین طور مال خدا باشم)ولی خب خیلی ایراد و نقص ها هم داره واقعاً واجب هست چون زمینه بسیاری از کمک هایی که خدا میخواد به ما بکنه با همین نمازهای دست و پا شکسته ایجاد میشه

    فرمود (يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ اسْتَعِينُواْ بِالصَّبْرِ وَالصَّلاَةِ: ای کسانی که ایمان آورده اید از صبر-استقامت در امور- و نماز کمک بگیرید)

    شرط قبول همین نماز های دست و پا شکسته هم این هست که از ته قلب اعتراف به تواضع کنیم که خدایا میدونم خیلی نمازم عیب داره و خیلی عیب ها دارم ولی جز تو کسی رو ندارم(ایاک نستعین: فقط و فقط از تو یاری میجوییم) و اومدم بگم من یاغی نیستم و گفتی نماز بخون چشم .

    حالا سعی کنید از نماز و صبر و استقامت در نماز کمک بگیرید و ضعف های دیگه زندگی تون رو درست کنید.

    ولی سئوال خیلی بدیهی اینه که بقیه ضعف های زندگی من کجاست؟

    جواب به این سئوال دامنه بزرگی از جواب ها رو در بر میگیره که چرا ما به ضعف هامون آشنا نیستیم یا خودمون رو به طور اساسی در مورد ضعف هامون به خواب میزنیم که با این سرعت تایپ من جوابگویی به همه اونها میسر نیست و البته من هم در مقام پاسخگویی به همه جواب نیستم ولی تا یه جاهایی براتون یه چیزهایی مینویسم:

    1- فریب کاری شیطان به عنوان دشمن قسم خورده ما: خیلی کوتاه بگم اعوان شیطان بدون این که ردپایی از خودشون در درون ما ایجاد کنن («إِنَّهُ و یَراکُمْ هُوَ وَقَبِیلُهُ و مِنْ حَیْثُ لاَ تَرَوْنَهُمْ: به درستی که شیطان و قبیله اش شما را می بینند از جایی که شما آنها را نمی بینید»)در درون ما فکر و ایده میکارن ، با همین ایده ها و فکر ها ما رو از راه درست منحرف میکنن:

    «یَعِدُهُمْ وَیُمَنِّیهِمْ وَمَا یَعِدُهُمُ الشَّیْطَانُ إِلاَّ غُرُورًا؛ (شیطان) وعده شان می دهد و به آرزو کردن وادارشان می کند و جز فریب، شیطان وعده شان ندهد»

    که به تعبیر قرآن شیطان اون کار های بد رو زینت میده و زشتی اون رو نه تنها گاهی میپوشونه که کار بد رو ظاهر خوب میده و آیات بسیاری در این زمینه در قرآن به خاطر اهمیت این مسئله وجود داره:

    وَزَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطَانُ أَعْمَالَهُمْ فَصَدَّهُمْ عَنِ السَّبِيلِ فَهُمْ لا يَهْتَدُونَ : و شیطان کردارشان را برایشان زینت داد، پس ایشان را از راه (خدا) بازداشت، پس آنان هدایت نیافتند

    (برای مطالعه بیشتر به لینک زیر بروید: قلاب های شیطانی برای صید انسان)

    2-تمایل نفس اماره در ارضاء نفسانیت خودش و در نتیجه قبول فریب شیطان: مشکل اساسی شیطان نیست بلکه تسلط نفس اماره بر وجود خودمون هست که باعث قبول گمراهی به و سیله خودمون میشه

    (إِنَّ كَيْدَ الشَّيْطَانِ كَانَ ضَعِيفًا: همانا نیرنگ شیطان ضعیف است)

    در واقع این خود ما هستیم که با تسلط دادن نفس اماره بر خودمون زمینه فریب شیطان رو ایجاد میکنیم وگرنه اگر کمی عقلانی فکر کنیم و به هیمنه نفس اماره برای توجیه و ارضای خودش توجه نکنیم راه درست مشخص میشه :

    حضرت علی میفرمایند: (وَ کَمْ مِنْ عَقْلٍ اَسِیرٍ تَحْتَ هَوَی اَمِیرٍ " چه بسا عقلی که اسیر هوای نفس امیرش باشد )

    پس حواسمون باشه که اگر به نفس اماره و هوای نفس زیادی میدون بدیم از عقلمون هم هم برای توجیه خودش استفاده میکنه.

    .................................................. ..............................................

    من میخوام فقط به یه سئوال شوهرتون پاسخ بدم که چرا به قول خودش و البته از نقل قولی که شما دارید میکنید چنین همسری نصیبش شده (البته به قضاوت خودش ها من شما رو قضاوت نمیکنم ولی عمل شما رو البته میتونم قضاوت کنم ولی کلیت وجود شما رو نه ، بی حجابی بد هست و خلاف شرع و عقل و فطرت انسانی و این مسلم هست و هر کسی بی حجاب هست و بدتر از اون دانسته راضی به بی حجابی هست حتماً بازخورد عملش رو خواهد گرفت)

    شوهرمم حتي قبل عقد ميگفت حجاببرام اهميتي ندارهاما اگر رعايت کني خدا راضيه ازت.
    اگر این نقل قول واقعاً همین طور باشه و از لحاظ عملی هم ایشون رفتارشون نزدیک به همین گفتار باشه خیلی طبیعی هست که خدا با همه محاسنی که ازشون گفتین چنین همسری بهشون بده(با همه خوبی هاتون این عیب در شما هست دیگه،من هم هزار تا عیب دارم ها ولی قبولشون دارم شما هم قبولش کنید ولی بازم میگم سرزنش نمی کنم دارم با خیر خواهی میگم این کوچه بن بست هست چرا شما هم باید برید و سرتون به دیوارش بخوره)

    بله خدا مسلماً همه گناه ها رو میبخشه و حتی تبدیل به حسنه میکنه ولی به شرطها و شروطها اولین شرط هم ین هست که حداقل به عیب مون اعتراف کنیم.

    همون شرعی که نماز رو واجب میکنه و دستور به رعایت حرمت ها و رفتار حسنه میده دستور به امر به معروف و نهی از منکر هم میده و مراتب اون رو هم بیان میکنه:

    مثلاً در مورد همین حجاب یا روابط خارج از عرف زن با مردهای دیگه این جور نیست که خب زن من بی حجاب هست خب هست دیگه (اگرچه اگر ایشون معبار درستی از همون اول داشتند حجاب رو جزء معیارهاشون قرار میدادند) نخیر

    اسلام برای این موضوع هم دستور داره که رعایت سلسله مراتب امر به معروف و نهی از منکر که اون هم واجب هست و در مورد خویشاوندان از نظر قرآن واجب تر هست(يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا قُوا أَنفُسَكُمْ وَأَهْلِيكُمْ نَارًا: ای کسانی که ایمان آورده اید خودتان و خانواده تان را از آتش حفظ کنید) باید مراعات بشه:

    اولاً که مرد اجازه زدن زنش رو نداره و در حدیث اومده که زدن باید با ساقه ریحان حداکثر به شکلی باشه که جای سرخی اش نمونه

    ولی خب ابتدائاً تذکر لسانی هست اگر افاقه نکرد کم کردن ارتباط و نیاز های همسر هست مثلاً جدا کردن بستر و ... حبس زن تا زمانی که این موضوع رو درست رعایت کنه و حتی جالب هست که این جور مواقع به کم خریدن لباس برای زن هم سفارش شده تا زن ابزار کمتری داشته باشه تا با اون نیاز به خودنمایی اش رو ارضاء کنه.

    الإمامُ عليٌّ عليه السلام : أعظَمُ الذُّنوبِ عِندَ اللّه ِ سبحانَهُ ذَنبٌ صَغُرَ عِندَ صاحِبِهِ .

    امام على عليه السلام : بزرگترين گناه نزد خداى سبحان ، گناهى است كه در نظر گنهكار کوچک به شمار آيد


    فقط امیدوارم و دعا میکنم که خدا عقل تون رو درباره نقاط ضعف تون بیدار کنه و صبر استقامت برای ساختن درست و پایه ای زندگی بهتون بده.

    موفق باشید.
    ویرایش توسط hamed-kr : جمعه 22 خرداد 94 در ساعت 20:22

  7. 3 کاربر از پست مفید hamed-kr تشکرکرده اند .

    گیسو کمند (شنبه 23 خرداد 94), شادمانه (شنبه 23 خرداد 94), طلوع زیبا (جمعه 22 خرداد 94)

  8. #65
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 12 دی 94 [ 12:53]
    تاریخ عضویت
    1394-3-09
    نوشته ها
    29
    امتیاز
    1,080
    سطح
    17
    Points: 1,080, Level: 17
    Level completed: 80%, Points required for next Level: 20
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered1000 Experience Points
    تشکرها
    49

    تشکرشده 30 در 13 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام
    من اومدم اینجا تا راهنمایی بگیرم برای بهتر شدن خودمو زندگیم. من زمانمو گذاشتم تا مشکلاتمو بنویسم اما تا پستمو گذاشتم یکی میاد فوری توهین میکنه و میگه که چقدر جالب مینوسی و میخواد بگه دروغگویی.
    خانومه شیدا واقعا شما چطور به خودت اجازه دادی رفتی تو تاپیک یه نفر دیگه اسم منو بردی؟ با چه سندی میگی هر کی میخواد یه فیضی ازت ببره؟ منم مثل برادر زاده ها و خواهر زاده هاشون. عموش از پدر من بزرگتره.
    من تمام حرفایی که نوشتم خدای من شاهده دروغ نبوده لعنت بر من اگه دروغ نوشته باشم.
    همه آدما یه سبد دارن به اسم حق الناس من تمام کسایی که باعث شدن تاپیکی که کلی زمان براش گذاشته بودم برای حل مشکلم به هرزنامه کشیده بشه به خدای احدو واحد نمیبخشم. اونهمه نوشتم پست آخرمو گذاشتم خانومه شیدا فوری حاظر آماده بوده انگار که قهرمان بازی در اورده بعدش اومده پست منو خراب میکنه بعدشم چهار نفر لایک میکنن که عجب پست خوبی. این نشون میده همه موافق بودن
    اشکم تو چشمام جمع شد بعد اونهمه نوشتم پستشو دیدم
    من دروغ نگفتم عین حقیقته هر چی که نوشتم شاید خیلی گنگ نوشتم و خواستم خودمم خوب جلوه بدم اما عین حقیقت بوده نوشتم.
    از تمام کسایی که راهنماییم کردن ممنونم


    hamed-kr مرسی خیلی پستتون برام مفید بود و میشه گفت مرحم بود برام چون واقعا قلبم شکسته بود. من خودمو اصلاح میکنم.
    شادمانه
    سوده : ایشالا بچه دومتتون به زودی زود راهی این دنیا بشه.
    واحد: خیلی کمکم میکردی ممنون
    یک قربانی
    دختر جوان
    ...


    تاپیک منو ببندین تا بیشتر از این آزارم ندادن

  9. 5 کاربر از پست مفید طلوع زیبا تشکرکرده اند .

    hamed-kr (جمعه 22 خرداد 94), the boy (شنبه 23 خرداد 94), سوده 82 (شنبه 23 خرداد 94), شمیم الزهرا (جمعه 22 خرداد 94), شادمانه (شنبه 23 خرداد 94)

  10. #66
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    سه شنبه 09 خرداد 02 [ 03:26]
    تاریخ عضویت
    1390-6-22
    نوشته ها
    697
    امتیاز
    27,600
    سطح
    98
    Points: 27,600, Level: 98
    Level completed: 25%, Points required for next Level: 750
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteranSocial25000 Experience Points
    تشکرها
    3,274

    تشکرشده 2,351 در 551 پست

    Rep Power
    162
    Array
    سلام طلوع زیبا عزیز خوشحالم که راه درستو داری پیدا میکنی و با تلاشت زندگیتو میسازی.

    من فقط درباره پست آخرت میخواستم بنویسم.

    ببین گلم منم عین شما چند بار شد که از قضاوت اشتباه بچه های تالار ناراحت شدم و دقیقا چیزی رو بهم نسبت دادن که من برعکسش بودم...

    اما میدونی من چی فکر کردم
    واقعا هرکس میاد پست میذاره برای من ،لطفیه که داره میکنه. بدون هیچ چشم داشتی داره نظرشو به من میگه تا شاید بتونه کمکی به من بکنه و این خیلی مهمه
    اینو که فکر میکنم اروم میشم که من نباید بر اثر یک قضاوت غلط که از سر دوستی و محبت بوده ناراحت بشم و حتی گذاشتم بگذره و جواب اون پستو همونجا ندم تا کامل متوجه بشم که من حق ندارم با اون فرد تندی کنم و تازه تشکر هم باید بکنم چون میتونست حتی نظر غلطشو هم نده و بی تفاوت بگذره اما حتی در غلط ترین نظر هم آدم میتونه کمی تامل کنه و شاید نکته ای رو به دست بیاره...

    سعه صدر رو از همین تالار بیا تمرین کنیم.اینجا هیچکس که مارو نمیشناسه که بگیم دشمنمونه.همه میان اینجا تا هم کمک بشن و هم کمک بکنن. واقعا کجا میشه چنین افراد دلسوزی رو راحت پیدا کرد؟

    برات بهترین هارو آرزومندم

  11. 3 کاربر از پست مفید شمیم الزهرا تشکرکرده اند .

    hamed-kr (جمعه 22 خرداد 94), شادمانه (شنبه 23 خرداد 94), طلوع زیبا (یکشنبه 24 خرداد 94)

  12. #67
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 23 دی 98 [ 13:15]
    تاریخ عضویت
    1393-4-15
    نوشته ها
    382
    امتیاز
    12,547
    سطح
    73
    Points: 12,547, Level: 73
    Level completed: 25%, Points required for next Level: 303
    Overall activity: 12.0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    894

    تشکرشده 1,236 در 375 پست

    Rep Power
    99
    Array
    بازهم سلام

    اولاً این که بینهایت خواهش میکنم ، واقعاً از ته دل براتون آرزوی خوشبختی میکنم ولی شما حتماً تلاش کنید و از خدا هم کمک بخواید ،ماه رمضان در پیش هست حتماً فرصت بسیار بزرگی برای اصلاح دارید.

    این قدر زود رنج نباشید خواهش میکنم ،اگر براتون مقدور هست توی انجمن آزاد ثبت نام کنید و از مشاوره مشاورین همدردی هم استفاده کنید ، این زندگی شماست براش باید خیلی بیشتر از این ها هزینه کنید .

    من واقعا مصرانه ازتون تقاضا میکنم در کنار طلب از خدا از مشاوره ها مشاورین با تجربه و قابل اعتماد استفاده کنید ،ان شاء الله که جواب بگیرید.

    نمی دونم ولی خیلی امید توی قلبم هست که شما می تونید مسیر درست رو انتخاب کنید و با استحکام و استقامت تا آخرش برید ،ولی این که میگم مشاوره برای درست تر و راحت تر طی کردن این مسیر هست.

    من فقط میتونم دعاتون کنم ولی بهتون توصیه میکنم که عقل تون و مشاوره هم استفاده کنید چون این ها ابزاری هستند که خدا در اختیار تون گذاشته تا ازش استفاده کنید ،شما باید سعی کنید از احساس محوری و هیجان محوری هم کمی بیشتر دوری کنید.

    نمی دونم فقط براتون دعا میکنم و امیدوارم خدا کار رو براتون آسون کنه این ذکر رو هم بیشتر این روزها بگید:

    سَهِّلْ بِفَضْلِکَ یا عَزیزُ

  13. 2 کاربر از پست مفید hamed-kr تشکرکرده اند .

    شادمانه (شنبه 23 خرداد 94), طلوع زیبا (یکشنبه 24 خرداد 94)

  14. #68
    سرپرست سایت

    آخرین بازدید
    [ ]
    تاریخ عضویت
    1388-1-03
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    8,061
    امتیاز
    147,577
    سطح
    100
    Points: 147,577, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.3%
    دستاوردها:
    SocialRecommendation Second ClassCreated Blog entryVeteranOverdrive
    نوشته های وبلاگ
    4
    تشکرها
    27,681

    تشکرشده 36,023 در 7,409 پست

    Rep Power
    1094
    Array
    با سلام


    تاپیک از ظرفیت مجاز عبور کرده .... لطفاً نزد خود از راهنماییها یک جمع بندی داشته باشید و مدتی عملگرایی داشته باشید به جای بلافاصله تاپیکی دیگر باز کردن .....

    موفق باشید





  15. کاربر روبرو از پست مفید فرشته مهربان تشکرکرده است .

    طلوع زیبا (یکشنبه 24 خرداد 94)


 
صفحه 7 از 7 نخستنخست 1234567

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 16:03 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.