به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 7 از 17 نخستنخست 12345678910111213141516 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 61 تا 70 , از مجموع 164
  1. #61
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 05 اسفند 99 [ 13:30]
    تاریخ عضویت
    1399-1-25
    نوشته ها
    93
    امتیاز
    3,200
    سطح
    34
    Points: 3,200, Level: 34
    Level completed: 50%, Points required for next Level: 150
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    60

    تشکرشده 40 در 28 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط سحر بهاری نمایش پست ها



    ای شده نالان زِ غم و رنج خویش

    چند نداری خبر از گنج خویش؟

    گنج تو باشد دل آگاه تو

    گوهر تو اشک سحرگاه تو



    ویولت عزیز مقالات تالار رو درباره ی کنترل و مدیریت خشم و احساسات بخون.هر چه آگاهی شما بیشتر باشه، کمتر اشتباه میکنین.‌ گاهی یک چیزی به زحمت ساخته میشه و کافیست یک اشتباه اون رو ویران کنه. ما گفتیم قدم های درست رو بردار و قوی تر شو تا در پایان به هر نتیجه ای رسیدی فردی باشی با تغییرات خوب و ارزشمند و یک منِ قوی.

    اشتباهاتی که شما طی سال ها داشتی و بی صبری و تحمل ناپذیری الانتون داره بهتون ضربه میزنه چرا که از ریشه درمان نکردین و نمیکنین. ریشه ها فقط رسیدگی به وظائف زنانه یا یکسری کارهای روزمره و عادی نیست، ریشه ها یعنی آنچه در درون شماست، آنچه لازم به اصلاح هست.
    در راه تغییر نیاز دارین به نکته ها، باید و نبایدها توجه کنین و با مشورت قدم بردارین.












    بله چشم هر چند الان كه ديگه ويران كردم حس بدي چي بگم هر چي قويتر بشم كمتر لطمه ميخورم چون سر ناسازگاري دارن من دو تا سوال دارم يكيش رو قبلا پرسيدم بي جواب گذاشتين دوميشم به اولي مربوطه
    ١.در مورد خانواده پدر و مادر چه اقدامي ميشه كرد ازشون براي چه اقدامي ميشه كمك خواست حالا اصلا الان نه
    ٢.ايشون در جريان قرار بگيرن كه خانواده من در جريانن چون دارم فيلم بازي ميكنم كه اونا نمدونن اونام همينطور درسته دعوت به ارامش ميكنم ولي اينجوري مخفي كاريه علت اينه ميترسم ايشون فحاشي كنن به من و خانواده جلو اونا و پشت تلفن و بعد ...
    خواهشا بهم جواب بدين خيلي ذهنم مشغوله

  2. #62
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    شنبه 14 بهمن 02 [ 11:21]
    تاریخ عضویت
    1398-4-16
    نوشته ها
    1,559
    امتیاز
    27,432
    سطح
    98
    Points: 27,432, Level: 98
    Level completed: 9%, Points required for next Level: 918
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    OverdriveVeteranTagger Second Class25000 Experience Points
    تشکرها
    1,379

    تشکرشده 2,636 در 1,206 پست

    Rep Power
    291
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط ويولت نمایش پست ها
    بله چشم هر چند الان كه ديگه ويران كردم حس بدي چي بگم هر چي قويتر بشم كمتر لطمه ميخورم چون سر ناسازگاري دارن من دو تا سوال دارم يكيش رو قبلا پرسيدم بي جواب گذاشتين دوميشم به اولي مربوطه
    ١.در مورد خانواده پدر و مادر چه اقدامي ميشه كرد ازشون براي چه اقدامي ميشه كمك خواست حالا اصلا الان نه .
    بنظرم الان اقدام خاصی نمیشه کرد.


    نقل قول نوشته اصلی توسط ويولت نمایش پست ها
    بعد گفت وكيل رسمي هنوز نگرفتم.

    ببینین همسر شما هی میگن من فلان و بهمان میکنم . در حالی که هیچ کاری نیمتونه انجام بده و فعلا انجام نداده. ( تهدید با عمل متفاوت هست ) ایشون این روزها در حال تخلیه شدن از احساساتی هستن که درونش انباشته شده و البته تأثیر پذیری هم دارن. شما باید اجازه بدین این انفجار تمام بشه و بدیهیست هر انفجاری خسارت هایی میزنه.
    وقتی شما خوب باشین و رفتارهای درستی داشته باشین همسرتون عیب و ایرادی پیدا نمیکنه که بخواد اون رو انتقال بده یا به آتش سوزی دامن بزنه. ( در واقع فرصت رو ازش میگیرین )

    .......................

    نقل قول نوشته اصلی توسط ويولت نمایش پست ها
    ايشون در جريان قرار بگيرن كه خانواده من در جريانن چون دارم فيلم بازي ميكنم كه اونا نمدونن اونام همينطور درسته دعوت به ارامش ميكنم ولي اينجوري مخفي كاريه علت اينه ميترسم ايشون فحاشي كنن به من و خانواده جلو اونا و پشت تلفن و بعد ... .

    نقل قول نوشته اصلی توسط ويولت نمایش پست ها
    بنده خدا بابام دوباره زنگيد گذاشتم بلندگو گفت ول كنيد مهم نيست الان همه مردم عصبين و اينا قطع كردم بعد اين شوهرم پرسيد كي بهشون ميگي من جواب ندادم .
    برای مورد بعدی، قطعا تا زمانی که نگفتین به خانوادم مشکل رو اطلاع دادم بی احترامی به خانوادتون نمیکنه که اگر میگفتین برخوردا بیشتر مید چون حس میکردن اونها تحریکتون میکنن و بدتر میشد و دیگه جایی برای احترام باقی نمیماند.
    بالاخره پدرتون متوجه هستن و شما هم در جریان اتفاقین پس لازم نیست دیگه علنیش کنین. هر وقت که لازم شد پدر و مادرتون ورود پیدا میکنن.
    از طرفی هر کسی کار بدی انجام میده و به زشتی کارش واقف میشه باید عذر خواهی کنه بی توجه از دیگران و اعمالشان.
    برای همسرتون روی یک برگه بنویسین من دیشب بیاد مدت ها قبل و روزهای خوب شیطنتم گل کرد اما قصد هیچ آزاری نداشتم. باید بگم اشتباهم رو میپذیرم که نباید شیطنت رو زیادی شورش میکردم و ناراحتی پیش می آمد.
    برای همین هم معذرت میخوام و این معذرت خواهی بهانه نیست فقط اعتراف به یک عمل اشتباه هست و پشتش هم دنبال هیچ منفعت و عکس العملی نیستم.

    اینو بذارین براش جایی که لپ تاپ ، تبلت، گوشیش هست و دیگه دربارش صحبت نکنین. منتظر عکس العمل خوب یا بخشش هم نباشین . بهتر از این هست همسرتون تصمیمات هیجانی یا احساسی بگیرن، با اینکار در واقع شما حرف های اونهایی که اشتباه راهنماییش میکنن یا فکر میکنه دنبال آتو و ... هستین رو باطل میکنه.

    ویرایش توسط سحر بهاری : دوشنبه 15 اردیبهشت 99 در ساعت 20:16

  3. کاربر روبرو از پست مفید سحر بهاری تشکرکرده است .

    gholam1234 (دوشنبه 15 اردیبهشت 99)

  4. #63
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    دوشنبه 07 خرداد 03 [ 12:55]
    تاریخ عضویت
    1398-6-08
    نوشته ها
    1,065
    امتیاز
    23,546
    سطح
    94
    Points: 23,546, Level: 94
    Level completed: 20%, Points required for next Level: 804
    Overall activity: 99.1%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassOverdriveVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    1,687

    تشکرشده 2,224 در 906 پست

    Rep Power
    222
    Array
    سلام، نماز روزه هاتون قبول باشه. من بنظرم شما خیلی آشفته هستین. اینجا پروردگار مشاوره هم بیاد بهتون بگه چیکار بکنین، این خودتون هستین که باید در نهایت تجزیه و تحلیل کنین و تصمیم بگیرین. ضمن اینکه فقط خودتون بر احوالات خودتون مسلط هستین. همیشه قبل هر عمل و تصمیمی، یه مکثی بکنین. قشنگ فکر کنین روی موضوع.


    توی همه تصمیماتتون، هم همیشه با خودتون بگین من بهترین تصمیمات رو میگیرم....

    از خدا براتون بهترینها رو آرزومندم ...

  5. کاربر روبرو از پست مفید gholam1234 تشکرکرده است .

    سحر بهاری (سه شنبه 16 اردیبهشت 99)

  6. #64
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 05 اسفند 99 [ 13:30]
    تاریخ عضویت
    1399-1-25
    نوشته ها
    93
    امتیاز
    3,200
    سطح
    34
    Points: 3,200, Level: 34
    Level completed: 50%, Points required for next Level: 150
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    60

    تشکرشده 40 در 28 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط سحر بهاری نمایش پست ها


    بنظرم الان اقدام خاصی نمیشه کرد.




    ببینین همسر شما هی میگن من فلان و بهمان میکنم . در حالی که هیچ کاری نیمتونه انجام بده و فعلا انجام نداده. ( تهدید با عمل متفاوت هست ) ایشون این روزها در حال تخلیه شدن از احساساتی هستن که درونش انباشته شده و البته تأثیر پذیری هم دارن. شما باید اجازه بدین این انفجار تمام بشه و بدیهیست هر انفجاری خسارت هایی میزنه.
    وقتی شما خوب باشین و رفتارهای درستی داشته باشین همسرتون عیب و ایرادی پیدا نمیکنه که بخواد اون رو انتقال بده یا به آتش سوزی دامن بزنه. ( در واقع فرصت رو ازش میگیرین )

    .......................




    برای مورد بعدی، قطعا تا زمانی که نگفتین به خانوادم مشکل رو اطلاع دادم بی احترامی به خانوادتون نمیکنه که اگر میگفتین برخوردا بیشتر مید چون حس میکردن اونها تحریکتون میکنن و بدتر میشد و دیگه جایی برای احترام باقی نمیماند.
    بالاخره پدرتون متوجه هستن و شما هم در جریان اتفاقین پس لازم نیست دیگه علنیش کنین. هر وقت که لازم شد پدر و مادرتون ورود پیدا میکنن.
    از طرفی هر کسی کار بدی انجام میده و به زشتی کارش واقف میشه باید عذر خواهی کنه بی توجه از دیگران و اعمالشان.
    برای همسرتون روی یک برگه بنویسین من دیشب بیاد مدت ها قبل و روزهای خوب شیطنتم گل کرد اما قصد هیچ آزاری نداشتم. باید بگم اشتباهم رو میپذیرم که نباید شیطنت رو زیادی شورش میکردم و ناراحتی پیش می آمد.
    برای همین هم معذرت میخوام و این معذرت خواهی بهانه نیست فقط اعتراف به یک عمل اشتباه هست و پشتش هم دنبال هیچ منفعت و عکس العملی نیستم.

    اینو بذارین براش جایی که لپ تاپ ، تبلت، گوشیش هست و دیگه دربارش صحبت نکنین. منتظر عکس العمل خوب یا بخشش هم نباشین . بهتر از این هست همسرتون تصمیمات هیجانی یا احساسی بگیرن، با اینکار در واقع شما حرف های اونهایی که اشتباه راهنماییش میکنن یا فکر میکنه دنبال آتو و ... هستین رو باطل میکنه.

    من ديگه رفتم اشتراك يه ماهه خريد ميدونين چرا هي اينو ميپرسم كه كاري ميشه كرد چون پدر من گفت ميخواد با پدرش حرف بزنه قبلتراز اون ميخواست با داييشون حرف بزنه يعني در واقع ميخواد حرف بزنه اونا به شدت ناراحتن و معتقدن شوهرم رفتاراي ازاردهنده داره ودخترمون رو نداديم اذيت ازار بده چه مسكلي هست كه نشه درست كرد من هستم كه ميگم نه صحبت نكنيد فعلا نه دست نگه دارين نهدنبال آتو حتي پدرم اون رفيق ناباب رو كه كارمند اداره هستن ميشناسه و ميخواد بره باهاشون حرف بزنه اونم من مانع شدم گفتم بهمرقعش الان همه اينكارا تحريك كنندس ولي پدرم ميگه بخاطر رفتارهاي ديروز. شوهرم ميگه اين ادم زيركي حرف بزنه كار كنه اينطورينيست ما نگاه كنيم براي همين ميپرسم اصلا خواستن صحبت كنن چي بگن .
    در مورد بي احترامي بايد بگم ببينين تهديد وار عمل ميكنه مثلا موقع صحبت به پدرم ميگه بگو مشاور رفتيم بگو يا مثلا يهو پريد بلند گفتبه وكيلم ميزنگم يعني براش مهم نيست ميخواد اون بفهمه امروز پدرم زنگ زد گفت ما تا صبح نخوابيديم ميخوام به عموت بگم من گفتم نه مگه وكيله يا اصلا شلوغش نكنيد قضيه شخصيه اين كارو دوست نداره يهو آقا كليد انداخت اومد تو حتما شنيده از الكي گفتم بلند نميره بابا برات كار پيداكرده ميري جاي ديگه گفت "من ديگه با تو كار ندارم"كار خودم رو ميكنم. اينجوري باز گفت بابام بشنوه منم گفتم نه نميره گفتم كه دوستداره سر كاري كه دوست داره بره !!اينجوري بعد حس كردم چه مسخره از ترس اينكه بابام حرفي نزنه يا اون به اين همش ميگم نكنيدبكنيد ميگم شايد اونا بايد كار خودشون رو به عنوان والدين بكنن در انتها كه بابام ميگه اينجور اين بي خانواده بود از اول راش نميدادمخونمون گفت دوسش دارم و ....اينجوري سحر جان
    من اون نوشته رو گذاشتم واسش حتما البته شيطنت نفهميدم كجاش رو ميگين چون اون اصلا فكر نكرد من تعقيبش كردم من اشتباه كردم دوبارهبحث راانداختم اين نمشه يه جور التماس?

    - - - Updated - - -

    نقل قول نوشته اصلی توسط gholam1234 نمایش پست ها
    سلام، نماز روزه هاتون قبول باشه. من بنظرم شما خیلی آشفته هستین. اینجا پروردگار مشاوره هم بیاد بهتون بگه چیکار بکنین، این خودتون هستین که باید در نهایت تجزیه و تحلیل کنین و تصمیم بگیرین. ضمن اینکه فقط خودتون بر احوالات خودتون مسلط هستین. همیشه قبل هر عمل و تصمیمی، یه مکثی بکنین. قشنگ فکر کنین روی موضوع.


    توی همه تصمیماتتون، هم همیشه با خودتون بگین من بهترین تصمیمات رو میگیرم....

    از خدا براتون بهترینها رو آرزومندم ...
    سلام بله آشفته هستم متاسفانه خيلي هم آشفته هستم سخته با اين احساس بهراي درست تجزيه تحليل كني واسه همينه راهنمايي ميگيرم
    از ديروز تا حالا استرس شديدي گرفتم كه كاري از دستم ساخته نيست
    ویرایش توسط ويولت : سه شنبه 16 اردیبهشت 99 در ساعت 09:48

  7. #65
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    شنبه 14 بهمن 02 [ 11:21]
    تاریخ عضویت
    1398-4-16
    نوشته ها
    1,559
    امتیاز
    27,432
    سطح
    98
    Points: 27,432, Level: 98
    Level completed: 9%, Points required for next Level: 918
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    OverdriveVeteranTagger Second Class25000 Experience Points
    تشکرها
    1,379

    تشکرشده 2,636 در 1,206 پست

    Rep Power
    291
    Array
    من فکر میکنم والدین شما در شرایطی هستن که فکر میکنن شوهرتون یهو اینجوری شده و شما هیچ مشکلی نداشتین! در واقع پدر و مادرتون نمیدونن شما چه موانع و مسائلی داشتین . چیزایی که همسرتون رو به این مرد امروز تغییر داده ، برای همینم نتیجه گیری های خودشون رو میکنن.
    در خیلی از دخالت های خانوادگی، خانواده ها اصلا از مشکلات دختر و پسرشون و معایب اونها مطلع نیستن و نوک پیکان رو بسمت عروس و داماد نشانه میرن، فکر میکنن یهو یه مشکل خودبخود بوجود آمده.

    نقل قول نوشته اصلی توسط ويولت نمایش پست ها
    من اون نوشته رو ميزارم حتما البته شيطنت نفهميدم كجاش رو ميگين چون اون اصلا فكر نكرد من تعقيبش كردم من اشتباه كردم دوبارهبحث راانداختم حالا نمدونم چجور نامه رو اصلاح كنم اين نمشه يه جور التماس?.
    شیطنت در واقع نبود، من اسمش رو شیطنت گذاشتم تا همسرتون برداشت های بدتری از کارتون نکنه.
    شما دستمال کاغذی پرت کردی، با کنترل زدی پیشونیش، گوشیش رو برداشتی و در نهایت زدی تو صورتش!

    این کار اشتباه هست، اونم درشرایط شما که زندگیتون زیر تنفس مصنوعیه و بدنبال چاره ای برای متلاشی نشدن این کانون هستین. عذر خواهی برای اشتباه مسلم التماس نیست و بر عکس کمک میکنه در ذهنشون برداشت های اشتباه صورت نگیره. بهتون گفتم چطور بگین و منتظر بازخورد نباشین.

    من متوجه اشتباهات همسرتونم هستم ولی چون به همسر شما دسترسی نداریم و فعلا مدیریت اوضاع با شماست این راهنمایی ها رو میکنیم.

    متوجه نشدم اشتراک انجمن آزاد رو گرفتین؟ اگر این هست خوبه،انشالله راهنمایی های تخصصی میشین.




  8. کاربر روبرو از پست مفید سحر بهاری تشکرکرده است .

    ويولت (سه شنبه 16 اردیبهشت 99)

  9. #66
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 05 اسفند 99 [ 13:30]
    تاریخ عضویت
    1399-1-25
    نوشته ها
    93
    امتیاز
    3,200
    سطح
    34
    Points: 3,200, Level: 34
    Level completed: 50%, Points required for next Level: 150
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    60

    تشکرشده 40 در 28 پست

    Rep Power
    0
    Array
    بله ممنون ميدونم چي ميگين من بهشون گفتم. تا حدودي ولي خوب اونقدر در ريز و بم نيستن و فقط اينكار رو درست و انساني نميدونن و دوست ندارن دوباره حال روحي من بد شه كاش ها دست از سرم بر نمدارن هميشه حلقه اش دستش بود ديگه نميندازه كاش جلوي اين شرايط رو زودتر گرفته بودم كاش جلوي مردن اين رابطه رو گرفته بودم نمتونم خودمو ببخشم كه كم گذاشتم تو رابطه جنسي نمتونم خودمو ببخشم كه حداقلش خيلي حرفا رو نزدم و خيلي كارارو نكردم الانم هر چيزي تاواني داره اينو مدام ميگه من قراره تقاص بدم تا درس بگيرم واسه آينده هيچ حسي به من نداره ميشه؟طلاق عاطفي بر نميگرده؟

  10. #67
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    شنبه 14 بهمن 02 [ 11:21]
    تاریخ عضویت
    1398-4-16
    نوشته ها
    1,559
    امتیاز
    27,432
    سطح
    98
    Points: 27,432, Level: 98
    Level completed: 9%, Points required for next Level: 918
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    OverdriveVeteranTagger Second Class25000 Experience Points
    تشکرها
    1,379

    تشکرشده 2,636 در 1,206 پست

    Rep Power
    291
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط ويولت نمایش پست ها
    الانم هر چيزي تاواني داره اينو مدام ميگه من قراره تقاص بدم تا درس بگيرم واسه آينده هيچ حسي به من نداره ميشه؟طلاق عاطفي بر نميگرده؟ .
    شما تلاش میکنین تغییر کنین و زندگی خودتون رو سامان بدین، باقیش دیگه با همسرتون هست و بهتر هست غصه ی فردای نیامده و اتفاقات نیفتاده رو نخورین.


    روزم به غم جهان فرسوده گذشت

    شب در هوس بوده و نابوده گذشت

    عمری که ازو دمی جهانی ارزد

    القصه به فکرهای بیهوده گذشت


    نذارین این ناراحتی ها و افکار منفی روی گفتار و رفتارتون تأثیر بذاره، بجاش تمرکزتون رو بذارین روی زندگیتون.
    بهتون قبلا عرض کردم در محیط خانه شاد باشین... لباس های رنگی، آرایش، عطر های خوشبو ... دکوراسیون منزلتون رو با خرید گلهای طبیعی و ... زینت بدین. میز شام و ناهار و حتی صبحانه رو با سلیقه بچینین. موسیقی بی کلام و آرام دانلود کنین و بذارین با صدای کم پخش بشه و خیلی کارای قشنگ دیگه که خودتون بلدین و لازم نیست بگم.

    شما باید غذای روحتون رو در این شرایط بدین و از طرفی آرامشتون رو حفظ کنین. همسر شما هم فرصتی برای بحث و جدل پیدا نمیکنن و افکارشون به سمت بروز رفتارهای نادرست کشیده نمیشه و حتی با آرامشتون معادلات دیگران رو که نگران راهنمایی های اشتباه اونها هستید بهم میریزید.

    لازم نیست دیگه از پدر و مادرتونم مقابل همسرتون تعریف کنید که بابام اینو میگه و مادرم اون رو. یمدتی از خانوادتون وقت بگیرین و ازشون درخواست کنینین فعلا ورود پیدا نکنن. تا ببینیم انشالله چی پیش میاد.

    من امیدوارم تمام مدتی که راهنماییتون کردم شما دقت کنین و بکار بگیرین.




  11. #68
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 05 اسفند 99 [ 13:30]
    تاریخ عضویت
    1399-1-25
    نوشته ها
    93
    امتیاز
    3,200
    سطح
    34
    Points: 3,200, Level: 34
    Level completed: 50%, Points required for next Level: 150
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    60

    تشکرشده 40 در 28 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط سحر بهاری نمایش پست ها


    شما تلاش میکنین تغییر کنین و زندگی خودتون رو سامان بدین، باقیش دیگه با همسرتون هست و بهتر هست غصه ی فردای نیامده و اتفاقات نیفتاده رو نخورین.


    روزم به غم جهان فرسوده گذشت

    شب در هوس بوده و نابوده گذشت

    عمری که ازو دمی جهانی ارزد

    القصه به فکرهای بیهوده گذشت


    نذارین این ناراحتی ها و افکار منفی روی گفتار و رفتارتون تأثیر بذاره، بجاش تمرکزتون رو بذارین روی زندگیتون.
    بهتون قبلا عرض کردم در محیط خانه شاد باشین... لباس های رنگی، آرایش، عطر های خوشبو ... دکوراسیون منزلتون رو با خرید گلهای طبیعی و ... زینت بدین. میز شام و ناهار و حتی صبحانه رو با سلیقه بچینین. موسیقی بی کلام و آرام دانلود کنین و بذارین با صدای کم پخش بشه و خیلی کارای قشنگ دیگه که خودتون بلدین و لازم نیست بگم.

    شما باید غذای روحتون رو در این شرایط بدین و از طرفی آرامشتون رو حفظ کنین. همسر شما هم فرصتی برای بحث و جدل پیدا نمیکنن و افکارشون به سمت بروز رفتارهای نادرست کشیده نمیشه و حتی با آرامشتون معادلات دیگران رو که نگران راهنمایی های اشتباه اونها هستید بهم میریزید.

    لازم نیست دیگه از پدر و مادرتونم مقابل همسرتون تعریف کنید که بابام اینو میگه و مادرم اون رو. یمدتی از خانوادتون وقت بگیرین و ازشون درخواست کنینین فعلا ورود پیدا نکنن. تا ببینیم انشالله چی پیش میاد.

    من امیدوارم تمام مدتی که راهنماییتون کردم شما دقت کنین و بکار بگیرین.



    كاراش رو كرده بره شهر ديگه واسه كار بازم دندون رو جيگر بزارم؟يعني پدرم صحبت نكنه بابا شايد بتونم جلو رفتنش رو بگيرم نميشه كه از اول هم گفت من ميرم الانم داره اينكارو ميكنه

  12. #69
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    شنبه 14 بهمن 02 [ 11:21]
    تاریخ عضویت
    1398-4-16
    نوشته ها
    1,559
    امتیاز
    27,432
    سطح
    98
    Points: 27,432, Level: 98
    Level completed: 9%, Points required for next Level: 918
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    OverdriveVeteranTagger Second Class25000 Experience Points
    تشکرها
    1,379

    تشکرشده 2,636 در 1,206 پست

    Rep Power
    291
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط ويولت نمایش پست ها
    كاراش رو كرده بره شهر ديگه واسه كار بازم دندون رو جيگر بزارم؟يعني پدرم صحبت نكنه بابا شايد بتونم جلو رفتنش رو بگيرم نميشه كه از اول هم گفت من ميرم الانم داره اينكارو ميكنه .
    من فقط نظر خودم رو میگم شاید نظرات دیگر متفاوت باشه.

    ایشون اگر میخواد بره پدر شما میخوان چکار کنن؟
    چطور میخوان جلوش رو بگیرن؟
    بگن پیش دختر من بمون؟
    دخترم رو ببر؟
    بمون برات کار پیدا میکنیم؟
    نرو بمون لطفا

    که البته همین صحبت شده بود و شوهرتون گفته بود ؛ ↓
    نقل قول نوشته اصلی توسط ويولت نمایش پست ها
    يهو آقا كليد انداخت اومد تو حتما شنيده از الكي گفتم بلند نميره بابا برات كار پيداكرده ميري جاي ديگه گفت "من ديگه با تو كار ندارم"كار خودم رو ميكنم. اينجوري باز گفت بابام بشنوه منم گفتم نه نميره گفتم كه دوستداره سر كاري كه دوست داره بره.
    فکر نمیکنم پدرتون بتونن کار خاصی انجام بدن و خدایی ناکرده ممکنه احتراما از بین بره. ‌ایشون دیگه مرد زندگی خودشونن و اجازه بدین بدون اجبار پیگیر کارش باشه و این فرصت خوبی هست در تنهایی بخودش و شما بیشتر فکر کنه. بدون اینکه حس کنه کسی بهش چسبیده یا اجبارش میکنن و ...
    شما همسر قانونی ایشان هستین پس در منزلتون بمونین و از خانوادتون دعوت کنین پیش شما بیان. از تماس مداوم و پیامک باران همسرتون پرهیز کنین. از مشاجره با خانواده همسر پرهیز کنین.

    انشالله خیر پیش بیاد...

    من در این حد میتونستم براتون بنویسم .


  13. #70
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 05 اسفند 99 [ 13:30]
    تاریخ عضویت
    1399-1-25
    نوشته ها
    93
    امتیاز
    3,200
    سطح
    34
    Points: 3,200, Level: 34
    Level completed: 50%, Points required for next Level: 150
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    60

    تشکرشده 40 در 28 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط سحر بهاری نمایش پست ها


    من فقط نظر خودم رو میگم شاید نظرات دیگر متفاوت باشه.

    ایشون اگر میخواد بره پدر شما میخوان چکار کنن؟
    چطور میخوان جلوش رو بگیرن؟
    بگن پیش دختر من بمون؟
    دخترم رو ببر؟
    بمون برات کار پیدا میکنیم؟
    نرو بمون لطفا

    که البته همین صحبت شده بود و شوهرتون گفته بود ؛ ↓


    فکر نمیکنم پدرتون بتونن کار خاصی انجام بدن و خدایی ناکرده ممکنه احتراما از بین بره. ‌ایشون دیگه مرد زندگی خودشونن و اجازه بدین بدون اجبار پیگیر کارش باشه و این فرصت خوبی هست در تنهایی بخودش و شما بیشتر فکر کنه. بدون اینکه حس کنه کسی بهش چسبیده یا اجبارش میکنن و ...
    شما همسر قانونی ایشان هستین پس در منزلتون بمونین و از خانوادتون دعوت کنین پیش شما بیان. از تماس مداوم و پیامک باران همسرتون پرهیز کنین. از مشاجره با خانواده همسر پرهیز کنین.

    انشالله خیر پیش بیاد...

    من در این حد میتونستم براتون بنویسم .

    من نميگم پدرم با خودش صحبت كنه چون فايده نداره ميگم با پدرشون حرف بزنه اونم فايده نداره ولي نه به اين صورت اسلحه بذارن بهرحال شرعا و عرفا من همسر ايشون هستم بي كس و كارم نيستم حق ندارن ول كنن و برن ببينين من به حرفاي شما گوش دادم بله احترام خوبه خودسازي ارامش شادي همشون خوبن ولي شما تهش منطقا حق ميدين يه آدم بره بدون در نظر گرفتن عمر وقت انرژي و زندگي كه ساختن ميگين اجباري در كار نباشه به خدا توكل كنيد و شايد درست شه و در انتها كه نشد ميگين ايرادي نداره خدا نخواسته و فرصت خوبي براي خودسازي بود!فكر نميكنين اينور قضيه كه منم چيم؟شما خودتون رو بذارين جاي شخص من شما كه ميگم شماي نوعي نيستين هر كس ديگه اصلا اين تعهدي كه ميديم بهم چيه نمخوام نخوام بخوام خواستم گند بزنيم به آرزوهاي يه دختر و بعدم اه نخواستم برم اسمشم ميشه احساسي برخورد كردن هر جا لازمه احترام به حقوق طرف رو بكشيم وسط من به اون و تصميمش احترام بذارم اون چي به احترام من و پدر و مادر پيرم يه فرصت نمتونه بده من الان هم بيام جو رو اروم كنم هم اون و رفتاراش رو تحمل كنم و در انتها راحت بره كيف و كوك بكنه بعدم من ٣٣ساله بشم ٣٥سال من ميخواستم امسال مادر شم اين بساط رو در آورد الان بايد دوباره قهر و آشتي و نازكشي اونم بابت شش سال رو ماله بكشم اونوقت كاري بر نمياد بقيم ميگن خوب نمخواد ديگه زور نيست!كاري ميشه كرد نه !


 
صفحه 7 از 17 نخستنخست 12345678910111213141516 ... آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 23:27 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.