تشکرشده 37,112 در 7,017 پست
فرشته مهربان (پنجشنبه 28 بهمن 00), باغبان (چهارشنبه 27 بهمن 00)
تشکرشده 2,297 در 744 پست
سلام دوستان خوبین خوشین چه میکنین
منم بد نیستم خوبم و میخوام ی دیوونگی بکنم خیلی وقته جدی تصمیمم و گرفتم
ی کوچولو ساعات کاریم و بیشتر کنم...حدودا ۶و ۷ صبح باید راه بیفتم برم سرکار تا ۹و۱۰ که برگردم ...میشه چند ساعت؟
مامانم چپ چپ نگام میکنه ولی تو سال تحصیلی جدید حتما عملی شده.ان شالله امین یا رب العالمین
تونستن اش و که میتونم فقط یکم از تایم کارهای مورد علاقه ام کم میشه.
فقط جمعه ها جمعه است
تنها دلیلم پوله...بوی طمع و حرص و آز میاد؟؟ نمیدونم حالا بهش برسم بعدا روش فکر میکنم.
چند وقته میخوام برم تاپیک دعوت نفر بعدی.....ولی حالا همینجا میگم
از همه دعوت میکنم
درختها رو تماشا کنند
حالا ی بار باید درمورد فواید خواب صبحگاهی صحبت کنیم ولی سحرخیزی هم خوبیهایی داره ....وقتی کله سحر میزنی از خونه بیرون...همهمه و شلوغی های شهرو نمیبینی ....مترو خلوت....خیابانها خلوت... همون خیایونهای پر از ماشین و آدم ها....حالا هوا خوب دل انگیز اسمون صاف ....بهتر میتونی حواست و بدی به طبیعت خدا... ی چندتا نم بارون هم بزنه که دیگه از تو هیچ برنیاید جز انجام حرکات موزون
درختها فوووق العاده ان غافل نشین ازشون.
.مترو که گاهی دیوونه خونه است....باور کنید
اونهایی که سوار نشدن نمیدونن....اولا که همممممممه چیز معامله میشه...از شیر مرغ تا جون ادمیزاد.... فکر کنم فقط فروش سکه و ارز نداریم...
بعد از اون طرف گروه دی جی هم داریم ...گیتاریست دف زن خواننده رقصنده...
فقط تصور کنید وقتی صداها تو هم قاطی بشه
برم دیگه طولانی شد.
بای
تشکرشده 6,798 در 2,375 پست
با سلام
شما خانم پر زحمت و پرتلاشی هستید و این خیلی خوبه .
شاید هممون در یه وضعیتی در زندگی قرار بگیریم که در یه برهه ای از زندگیمون باید خیلی تلاش کنیم ،،،ولی با این وجود یه مطلبی را خدمتتون میگم .
یه روز به مطلبی رسیدم که می گفت انسانها بهتره یه تعادلی در زندگیشون قرار بدن - منم یه زمانی فکر میکردم باید بیشتر تایم های زندگی ام را فدای کار و هدف های کاری خودم کنم .
ولی نتیجه اون شد که به مرور زمان بازدهی کارم اومد پایین - حتی اون کارهای کوچولو با تایم کم که ازشون زده بودم را نمیدونستم چقدر می تونه برای بازدهی من خوب باشه در کار اصلیم .
به قول یه بزرگی شاید جهان و دنیا و خودمون را به سمت بهتر شدن سوق بدیم با تلاش های زیادی که می کنیم ،،، ولی شاید رنج های بسیاری را در این مسیر با خود حمل میکنیم .
این رنج ها منظورم خستگی نیست - شاید یه فردی روزی 20 ساعت هم کارکنه ولی خسته نشه - منظورم گنج هایی که در مسیر زندگیمون هست مثل پدر و مادر و اعضای خانواده مون و...که شاید این مسیر باعث بشه کم تر بهشون توجه بشه .
یه دوستی دارم تقریبا 60 70 سالش - بعضی موقع ها میرم پیشش و با هم صحبت می کنیم و ایشون بعضی موقع ها از دست من شاکی هست که چرا نکته های فوق تخصصی اش را سبک می شمارم
یکیش اینکه ایشون همیشه میگه تلاش و فعال بودن خیلی خوبه ولی مراقب باشید خودتون را زیاد پژمرده نکنید .
موفق باشید.
در پناه حق .
ویرایش توسط باغبان : یکشنبه 01 اسفند 00 در ساعت 19:28 دلیل: نگارشی
gholam1234 (یکشنبه 01 اسفند 00), Mvaz (یکشنبه 01 اسفند 00), الهه زیبایی ها (سه شنبه 03 اسفند 00)
تشکرشده 2,219 در 904 پست
باسلام، باغبان کامل همه چی رو گفت. هیچی جای یه حال خوب بعد از کار رو نمیگیره. بیای خونه و چای بذاری برای خودت و سایراعضای خانواده و باهاشون خوش بگذرونی. پول همیشه نیازه، ولی آدم روحیش هم مهمه. البته شاید ساختار خانمها با آقایان در این زمینه متفاوته و با تغییر سبک کاری خانمها (که عمدتا در بیرونمنزل شاغلند)، شاید این افزایش ساعت کاریها مفید یاشه براشون
Mvaz (یکشنبه 01 اسفند 00), الهه زیبایی ها (سه شنبه 03 اسفند 00), باغبان (یکشنبه 01 اسفند 00)
تشکرشده 2,219 در 904 پست
سلام مجدد ، من در مورد یه آیتمی سوال داشتم. نمیدونم در محدوده خط قرمز همدردی قرار میگیره یا نه... میپرسم اگه خط قرمز یود، پاکش کنین.
من در مورد معاد و دنیای بعد از مرگ، با اینکه خب قرآن چندین و چند بار گفته وجود داره، ولی به مقدار خیلی کم توی ذهنم شک پدیدار گشته، بحثای مناظره ای رو هم میبینم تا اینکه امروز آیه ۱۸ شوری رو خوندم.
**بدانيد محقّقا كسانى كه درباره قيامت به جدال مىپردازند در گمراهى دورى هستند.**
یعنی این جدل شامل پیداشدن شک هم میشه؟ اصلا شک کردن کار درستیه یا اشتباه؟ اگه درسته میتونین راهنمایی کنین، کجاها باید مراجعه کنم برای استدلال و بحث؟
تشکرشده 6,798 در 2,375 پست
gholam1234 (یکشنبه 01 اسفند 00), Mvaz (یکشنبه 01 اسفند 00)
تشکرشده 1,776 در 732 پست
سلام آقا غلام چقدر خوب که در عمق معانی قرآن می ری و در موردشون اندیشه می کنی.
اپلیکیشن حبل المتین رو بریز رو گوشیت/ می تونی تفسیر های مختلف رو داشته باشی، رو هر آیه که خواستی، تفسیرش رو بزن و مطالعه کن.
البته تفسیر وزین علامه سید محمد حسین طباطبایی (تفسیر المیزان) رو هم داره.
یه سایتی هم هست به اسم پاسخگو که اپلیکشن هم داره، تعدادی روحانی به طور آنلاین و آفلاین تو حوزه های اعتقادی، فقه، تاریخ، اخلاق، خانواده و ... مشاوره می دن (رایگانه)
- - - Updated - - -
سلام خانم زیبایی ها
جناب آقای ابراهیمی دینانی می فرمایند، یکی از بزرگترین موارد نجات انسان، صداقتش با خودش هست. چقدر خوبه شما با خودتون صادق هستین و میگید به دلیل مثلا حرص دارم می رم سرکار بیشتر. صرف نظر از اینکه کار درستی می کنید و یا نه، به نظرم صداقت با خودتون خوبه.
آقای مرشد چلویی به یه بنده خدایی که در دلش گفته بود این مرشد که این قدر مغازه اش شلوغه و همین مشتری ها رو راه بندازه وقت کم میاره، چه برسه به عبادت، گفته بود، آدم مهم نیست سرش شلوغ باشه، مهم اینه که دلش خلوت باشه. ( منبع پیج مزار اولیا)
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
الهه زیبایی ها (سه شنبه 03 اسفند 00), باغبان (سه شنبه 03 اسفند 00)
تشکرشده 2,297 در 744 پست
سلام به همگی
دوستان کیا دعوتم و لبیک گفتن؟ رفتن به تماشای درختها؟ :)
حیف نقاشیم تا درجه افتضاحی یک قدم فاصله داره وگرنه براتون میکشیدم میفرستادم اونچه که میبینم رو......
ی چندتا درخت بودن با فاصله نیم متر از هم .....چنان پیچ و خمی تنه و شاخه های اینا داشتن واااقعا فکر میکردی ادم هایی هستن که ژست گرفتن ایستادن :)
و من حظ میکردم هر دفعه اینهارو میدیدم
فقط بد اینکه چتد سالی میشه نمیدونم چرا قطعشون کردن!! نمیدونم چرا ...حیف بودن.
بچه ها درمورد اینی هم که گفتم دیوانگی... باور کردید؟ ....شوخی بود بابا !!....عین عقلانیته. ممنون که تجربه تونو گفتین وقت گذاشتین
ولی انگار من بد توضیح دادم
من همین الان هم گاهی ده شب میرسم خونه....فقط فرقش این خواهد بود که
دیگه ۶روز هفته همین منواله.
از خونه وقتی میرم بیرون ستاره ها تو اسمونن وقتی هم برمیگردم بازهم ستاره ها تو اسمونن :) خوبه که:)
اقا غلام چایی که هیچ وقت نمیخورم با خانواده چون چایی خور نیستم...ولی
میرسم خونه هم من هم برادرم شروع میکنیم به تعریف کردن از تلخی و شیرینی های روزمون....گاهی وقت هم نمیشه ....میبینیم فلان موضوع مال کی بوده هنوز نگفتیم.!
دوستها و همکارهای همو ندیدیم ولی انقدر مخصوصا برادرم....تعریف کرده ازشون که اگر شروع کنه نقل قولی رو بگه ولی اسم طرف و نگه ...میگم مثلا علی اینو گفته؟ اونو داری میگی؟ ....انقدر که با خلق و خوی دوستاش اینا اشنام...
.یا اینکه ذوقمون اینکه شب خوابمون نگیره باهم مافیا رو تااخر ببینیم بعدهم تحلیل کنیم بازی رو....بعد مامانم بگه بسه دیگه اونهاهم تموم کردن شماها تموم نمیکنین! :)
گنجهای مسیر زندگیم هم هستن :)
اقای mvazمن نگفتم دلیلم حرص!!!
گفتم پوله. پول پول... مودبانه اش میشه امرار معاش؟ کسب روزی حلال اهان.
به سر ماه نرسیده پولم تموم میشه بابا دخل و خرج یکی درنمیاد...شرمنده اهل و عیالم....جدی ام ها!! اینو شوخی نخونید
...مشکل ایته که باید عرضه ی کار با کیفیت داشته باشم که حالا ندارم پس باید بیشتر کار کنم دیگه . دیگه اینو که باید بتونم!
مزرعه حیوانات و خوندید من باکسرم
سعی میکنم یکم بهتر از اون باشم
حالا باشه حواسم به تغذیه ام هست...حواسم به.تعادل هست ...تعادل؟ حالا باشه تعادل .
فوقش اگه دیدم اونجور که من فکر میکردم نشد سال بعد قراردادم و تمدید نمیکنم دیگه .... فقط دعا کنید یدونه خیلی خوبش و برم. چاره ای ندارم.
خلوت دل میشه همون در صلح با خدا و بنده های خدا؟ اینو که باشه ...خدارو شکر نگفتن خلوت ذهن....چون ذهنم شلوغه ....مثل همون مترو...دیوونه خونه ایه:)
اقای mvazراستی نفهمیدیم اخر شما با چی اسم من مشکل دارین که الهه اش رو نمیگین؟؟
من بودم پرده از راز اسم شما برداشتم ها ....همه اسمتونو اشتباه میگفتن ها!! البته اعتراف کنم منم دقت نکرده بودم poohبهم گفت :)
یادمه تو صندلی داغ ی چیزهایی گفتین منم ی چیزایی پرسیدم که سین کردین ولی جواب ندادین....حواسم هست ها:) ..
..حالا شایدم من متوجه نشدم اخه نه اینکه همراه با کرونا دوتایی درخدمت بودیم
اونام میخواست بیاد صندلی بچه ..
.سوالهای شمارو که یادمه تو اشپزخونه پای گاز وایستاده بودم و جواب میدادم ولی به هر حال خیلی متوجه نشدم الهه زیبایی ها چیش مشکل داره!!
حالا مهم هم نیست فقط لطفا دعا کنید جای خوبی برم...جای خوب منظور پول خوبه...
نزنید دیگه رفتم.
بای
ویرایش توسط الهه زیبایی ها : سه شنبه 03 اسفند 00 در ساعت 02:41
تشکرشده 6,798 در 2,375 پست
با سلام
راستی Mvaz یه عکس تشبیه از حال و احوالت بفرست
نام کاربریت هم بعد کشفی که صورت گرفت میشه ام و زد که بیان فرمودن صاحبان این علوم :)
شاید منظور این باشه :
اِم مخفف یه اسمی هست یا شی ای
زِد هم مخفف یه چیزی
va هم که و َ هست .
یعنی من و اون
یا نمی دونم ، اون و من :)
مثلا : من و زر ماکارون
من و زراعت ( به کشاورزی هم علاقه داری )
زولبیا و من
من و زولبیا
الان حتما میگی : از دست این کاربرها
:)
به کارهای خونه کمک می کنی آقای الگو ؟
پارسال اون عکسی که گذاشتی و داشتی کمک می کردی در خانه ،،،باعث شد انرژی بچرخه و همون سال و امسال ما را به این وضع بیاندازی ( عکس زیر )
غلام شما هم بفرست .
راستی ام و زد :
برون آیی اگر از حفره ناز
به رویت می گشایم سفره راز
یه عکس از حال و احوالت بذار :)
من که هنوز اینجور هستم از خیلی هفته های قبل- مرخصی استعلاجی باید بگیرم :)
اون کاراکتر که سمت بادکنک قرمز هست و قلاب داره منم :)
ان شالله در این ایام و روزهای باقی مانده سال ، با وجود تمام سختی ها و مسائل که هممون شاید به نوعی داشته باشیم ، تو دلمون مهر و محبت و صفای خدا باشه ،،،
و توفیقی داشته باشیم که هممون به اعضای خانواده مون در این ایام کمک بیشتری کنیم .
وجود هر کدامشان یه نعمتی هست و اگه عزیزی پیشمون نبود و در بین راه مسیر آسمانی داشت ،،، بدانیم اونها به مکان اصلی خودشون پرواز کردن و با این حال ما را می بینن و شور و روحیه و تلاش ما برای یه زندگی خوب خدایی ، به اونها خوشحالی بیشتر می رسونه .
موفق باشید .
ویرایش توسط باغبان : سه شنبه 03 اسفند 00 در ساعت 15:30 دلیل: بادکنک نوشتم بادبادک
gholam1234 (سه شنبه 03 اسفند 00), Mvaz (سه شنبه 03 اسفند 00)
تشکرشده 2,219 در 904 پست
داشتم فکر میکردم به یه خاطره شیرین و شاید تلخ...
وقتی مادرم توی حیاط میومد، چغوکها و کفترها در حال چرخ زدن بودن برای خودشون. مادر از وسطشون رد میشد. للهی یکیشون پرواز نمیکرد. منم هم تعجب میکردم. هی پیش خودم میگفتم خب مادر، اینا اصلا از شما نمیترسن، کاشکی چند تا از اینا رو برامون میگرفتی!!!
بعد به سرم میزد، میگفتم من چی کم دارم از مادرم، خیلی ریلکس، میرفتم وسطشون، با اولین قدمم کلشون پرواز میکردن و تا چند روز دیگه توی حیاطمون آفتابی نمیشدن!!!
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
علاقه مندی ها (Bookmarks)