شوهرم پسر غد و یه دنده ایه امکان نداره مشاور بیاد
برای مشاوره ازدواج هم که اومده بود کلی منت گذاشت و گفت که کار بیهوده ای کرده و اینا سوسول بازیه بچه بازیه
مشاور رو فقط برای روانی ها میدونه
اصلا روشنفکر نیس و بر این عقیدست که زن از مرد پایین تره بخصوص اگه سنش پایین باشه
من براش ارایش میکنم من زیبا هستم و مشکل خاصی ندارم
اما اون ایراد میگیره
با اینکه خودش منو تو اموزشگاه رانندگی ثبت نام کرده اما بازم میگه زن نباید رانندگی کنه
مادرم خوشحاله چون من قبلا با پسرایی تو دانشگاه و فضای مجازی در ارتباط بودم مادرم میگه خوبه که داماد پولدار و با شعور پیدا شده تا بامن ازدواج کنه
بله امکان افسردگی و احتمالش زیاده چون اینو خودم حس میکنم
من دایم بغض دارم و حسرت گذشته و دوران مجردی رو میخورم و از اینده تاریک و مبهمم میترسم
من شبی نیس به مرگ فکر نکنم
با هر مشکل کوچیکی پیشینم گریه میکنم با هر اهنگی که تو دوران مجردی گوش میدادم گریه میکنم
وقتی با اطلاعات کم و دانش کم و بی سوادی همسرم مواجه میشم دنیا رو سرم خراب میشه از اینکه من بیشتر از نامزدم بدونم و درک کنم متنفرم
اماکاریه که شده
علاقه مندی ها (Bookmarks)