به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 6 از 7 نخستنخست 1234567 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 51 تا 60 , از مجموع 69
  1. #51
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    شنبه 07 آبان 01 [ 21:11]
    تاریخ عضویت
    1393-1-11
    محل سکونت
    مگه فرقی داره!؟
    نوشته ها
    809
    امتیاز
    24,401
    سطح
    95
    Points: 24,401, Level: 95
    Level completed: 6%, Points required for next Level: 949
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First Class10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    3,979

    تشکرشده 3,495 در 804 پست

    حالت من
    Khoshhal
    Rep Power
    191
    Array
    خانم گیسو کمند
    اتفاق وحشتناکی نیافتاده که تا این حد مضطربین. البته موقعیت تا حدی اضطراب زا هست و اینو قبول دارم.
    فکر میکنم شما در اونجا داشتین وظایف مدیرعاملو انجام میدادین که دراینصورت مسلمه که بخوان حفظتون کنند و البته این داره مسئولیت پذیری و انسجام کاری شما رو نشون میده. کسی که خلاف اصول حرفه ای عمل کرده و عواطف نابجایی رو وارد روابط کاری کرده و خلاف تعهد عمل کرده شخص دیگری بوده. پس ازین نگاه ایرادی به شما وارد نیست.

    اما
    چیری که باعث شده تا این حد از این فرد منزجر بشید به نظرم اینه که کمی دیر اقدام کردید به طوری که انباشت احساسات منفی در ذهنتون خیلی زیاد شد. قبول دارم سخته روبه روی طرف بشینید و بهش بگین دوست ندارم اینطوری به من توجه کنی. اما برفرض میتونستید روند خروج از شرکت رو زودتر و آرامتر شروع کنید.

    اما الان؛
    یک موضوع حل شد و اون آقای متاهل و رفتارش بود. چه تو اون شرکت باشید یا نه؛ این موضوع به نظرم حل شدست.
    ولی الان موضوع آرامش شماست. تنها راه حلش اینه که در خصوص احساسات منفیتون با طرفتون حرف بزنید. حتی نیاز نیست حضوری باشه. از طریق تلگرام اس ام اس میتونید حرفاتون و نگرانی هاتونو منتقل کنید و دلائل واکنشتونو بهش بگین.
    نیازی نیست خیلی جزئی باشه. می تونید بگید ازین قبیل رفتارها نارحت میشم و حس کاملا بدی نسبت بهشون دارم برای همین تصمیم به ترک اون محیط رو گرفتم و اگر فقدان من باعث زیان کوتاه مدت یا بلند مدت برای شرکت میشه مسئولیتش متوجه شماست.
    سعی کنید این کارو بکنید چون به محض اینکه این کارو بکنید قول میدم هیجاناتتون سریعا میخوابه مثل سقوط ریال بیچاره :)

    البته یکم استراحت به خودتون بدید،بعد این کارو بکنید.
    ویرایش توسط m.reza91 : یکشنبه 08 مهر 97 در ساعت 00:06

  2. 2 کاربر از پست مفید m.reza91 تشکرکرده اند .

    گیسو کمند (یکشنبه 08 مهر 97), هادی60 (یکشنبه 08 مهر 97)

  3. #52
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 29 آبان 97 [ 01:19]
    تاریخ عضویت
    1397-3-27
    نوشته ها
    87
    امتیاز
    1,737
    سطح
    24
    Points: 1,737, Level: 24
    Level completed: 37%, Points required for next Level: 63
    Overall activity: 70.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points3 months registered
    تشکرها
    152

    تشکرشده 147 در 76 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط گیسو کمند نمایش پست ها

    ....

    چرا فکر میکنید رفتارم تا این حد نسنجیده بوده که به همچین مشکلی خوردم ؟!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! !!!!!!!

    چرا فکر کردید توی اجتماع سرخوش و سرمست و خرامان و .. ظاهر میشم ؟!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!



    ......
    شرمنده خانم گیسوکمند،اصلا اینطور منظوری نداشتم.ببخشین.دارم روی خودم کار میکنم که تو ارتباط گیری با دیگران از کلمات و جمله بندیها و لحن مناسب بهره ببرم که سوتفاهم و رنجشها به حداقل برسه و ظاهرا هنوز خیلی کار دارم.قصدم ازردن نیست.

    اصلا رفتار شما رو نسنجیده تلقی نکردم.اصلا اونطور که شما برداشت کردین منظورم نیست.من نمیدونم شما دقیقا چه تیپ شخصیتی دارین و با تکیه به نوشته هاتون دریافتی دارم،چه بسا دریافت من نادرست باشه.دریافت من از پستهای ابتدایی تاپیکتون این بود که نمیتونید رفتار سخت بروز بدین.و مبادی اداب بودن در برخی مواقع چهره ای گشاده و مهربان طلب میکنه.اگه از پست اولتون همینطور که تو این پست بنده رو مورد عنایت قرار دادین،مینوشتین بنده هرگز همچین فکری نمیکردم.

    میدونین من خودم یه طوری هستم که حس مثبت و منفی دیگران بهم انتقال پیدا میکنه و البته ناخوداگاه انتقال هم میدم،نوشته های شما بمن این حس رو میده که ادم خوش قلبی هستین و البته در نوشته هاتون هم متوجه شدم ماخوذ به حیا هستین که با هر ادبیاتی ارتباط نمیگیرین.نجابت و محجوب بودن و مودب بودن وباحیا بودن ویژگی های مناسب ظاهرشدن دراجتماع هست.اصلا چیز بدی نیست که بنظر بیاد فکر ناجوری راجع به شما کردم.

    نوشتین از ذوق و شوق درونیتون برای کاری که بعداز دوسال شروع کرده بودین ، خب ادمها این حسهای مثبت رو دریافت میکنند.و این امتیازی برای شماست.اینا رو میگن شور و شعف،نه اینکه حالا با ادبیات دیگه ای تفسیر بشه.

    خواستم سربسته بنویسم که شما از جهاتی مطلوب یک اقا هستین،و حالا اینکه کسی به سمت شما متمایل بشه ، در واقع چاره ای جز این نداره. نه اینکه شما و رفتارتون و شخصیتتون زیرسوال هست، کسی شما رو با این صفات ببینه این خوبه.تنها مشکل اینجاست که مرد متاهل خلاهای عاطفی در زندگی داره که بسمت شما کشیده میشه و ویژگی عدم تعهد به خانمش رفتار منفی ناپسندش هست.اگر مجرد بود شاید این رفتارش خوب هم بود

    بعدهم قطع رابطه حضوری و بیان علت واقعی یک اصل هست.حالا توانمندی طرفین رو میطلبه که چه سرانجامی داشته باشه.از همین الان خودتون شاهدین چقدر برداشت های متفاوت از تصمیم شما میشه.چقدر خودتون رو دارین از حس گناه سرزنش میکنین.کم کم رفتار خودتون رو نقد میکنین و بخاطر نتایج ناخوشایندش اعتماد به نفستون اسیب میبینه . و ...

    اتفاقا حلم و بردباری شما موجب پایان خوب هست.حالا طرف مقابل هرچی که بگه.اصلا یک اصل هست که در برابر حرفها وبرداشتهای مختلف بتونید همون جمله ای که اول گفتین رو با خویشتن داری صدها بار تکرار بکنید."اگر جمله درستی باشه که نور علی نوره"

    نظراتم میتونه نادرست باشه و توجه نفرمایید ولی انصافا قصد اساعه ادب نداشتم،خواستم رفتار مرد متاهل رو توجیه کنم که حس نفرتتون کمتر بشه و بدون بغض بتونید فکر کنید ،ظاهرا بیشتر شد
    اینجاست که میگن از قضا سرکنگبین صفرا فزود

    ضمن احترام به ام رضا عزیز قطع رابطه در ارتباطهای مجازی هم آفت دارد.شرمنده که اینقدر گیر سه پیچ دادم

  4. 2 کاربر از پست مفید هادی60 تشکرکرده اند .

    گیسو کمند (یکشنبه 08 مهر 97), نیکیا (یکشنبه 08 مهر 97)

  5. #53
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 04 مهر 01 [ 02:59]
    تاریخ عضویت
    1393-11-15
    نوشته ها
    823
    امتیاز
    34,196
    سطح
    100
    Points: 34,196, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassSocialOverdriveVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    3,683

    تشکرشده 2,882 در 761 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    235
    Array
    بچه ها ازتون ممنونم و خیلی هم ازتون معذرت میخوام .

    همچنان به نظرم تصمیم بد و هیجانی گرفتی و خیلی خیلی هیجانی هم عملی‌ش کردی. سر فرصت بنشین فکر کن ببین چه اتفاقاتی افتاد و چرا.
    گذشته از اینها می‌تونستی حضوری بگی و اعلام کنی مثلا یک هفته دیگه اونجا رو ترک می‌کنی و این یک هفته اون سیستم وقت داشت که مسئول رو تغییر بده و با این شرایط کنار بیاد.

    آویژه جان مطمئنم تصمیم درستی گرفتم که قید این کارو بزنم . حتی اگر اون احتمال سی درصد بود بازم این تصمیم درست بود.
    چون آینده این کار به نظرم خطرناک بود از هر نظر .
    از تصمیمم ناراحت نیستم ازینکه اینطوری شد ناراحتم .


    آویژه جان به یه چیزی ام عمیقا معتقدم :


    فکر میکنی اگر توسعه چنین کسب و کاری روزی (سهم ) من باشه ،
    واسه خدا کاری داره که این روزی رو از طریق آقای متاهل برسونه یا از طریق آقای ایکس یا هر کس دیگه ای ؟
    نه . اینا همشون واسطه ان .


    خدا هم آن به آن داره ما رو توی مسیرمون قرار میده . آن به آن بدون لحظه ای غفلت .
    منتها جای سخت و پرچالشش رفتن بود و تحویل کار ،
    درواقع تحویل کاری در بین نبود ،


    آویژه فکر میکنی اگه میرفتم میگفتم یک یا دو هفته دیگه بیشتر نمیمونم اونها چیکار میکردن ؟
    نیرو جذب میکردن ؟ چیزی بود که ازم تحویل بگیرن ؟
    نه هیچ کدوم فقط ناامید میشدن و برمیگشتن به روال سابق همین .

    درواقع اینکه برم فرصت بدم و قبلش صحبت کنم صرفا بخاطر جنبه ادای احترام و آداب کار بود .

    اونم که ملاقات حضوری رو نمیتونستم حتی لحظه ای بهش فکر کنم ،
    ضمن اینکه به شدت به این آدم حساس شده بودم و برام کابوس شده بود و میترسیدم حرف نامربوطی بشنوم
    بعدش خودمو سرزنش کنم

    اما دیدن یه آدم ضعیف در حال ضعف و تقلا بشدت مشمئز کنندست .
    پیامها و پیغامها اینقدر اذیت کننده بود وای به حال حضوری .

    نمیدونم احساسمو چهطور بیان کنم چه مثالی بزنم
    تصور کنید آدم مثل اولیای دم بره یه جا وایسه بگه خب من دیگه نیستم
    و یه عده اصرار کنن و پیشنهاد بدن ،
    یکی ام اون وسط باشه دپرس و مظلوم نما غرور و شخصیت خودشو زیر سوال ببره و در واقع به نظرم خودزنی کنه

    چون این روزا تموم میشه میره
    اما اون آقا بعدا چهطوری میخواد با رفتار و واکنش خودش که غرور و اعتبار خودشو اینقدر زیرسوال برد کنار بیاد ؟
    تازه احتمال داره بعدها اثر این رفتارش بروز کنه و عقده کنه .

    آویژه و میشل نظرتون ؟

    بچه ها پاسخ بقیه پستها رو به مرور میدم .


    ---------------------------------------------------------------------------------------------------------------
    آقای هادی 60 این قسمتو نوشته بوم برای شما ، که کارمو راحت کردید .
    خدا رو شکر که یه نفر پیدا شد قهرو نباشه .
    ممنونم که ادبیات منو به دل نگرفتید و درک کردید .

    "بچه ها در پست قبلیم چیزایی نوشتم که فکر کنم آقای هادی60 حسابی ناراحت شده باشن
    آقای هادی60 واقعا معذرت میخوام
    دوستان نمیشه یکی ریش سفیدی کنه از دل آقای هادی60 دربیاد ؟ آقای هادی 60نیازه بیشتر پیگیری کنیم یا رفع شد ؟ "
    ----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
    آهان یه چیز دیگرم فعلا بگم
    دوستان چرا فکر میکنید هر کی دنبال کارهای اینطوری یا شرکت خصوصیه کار دولتی گیرش نیومده
    یا کار دولتی خیلی خوبه ؟!!

    نه اصلا اینطور نیست
    چه بسا بسیاری از همین دولتی ها خصولتی ان یا بخش خصوصی داره ادارشون میکنه
    منم 3ماه ثبت احوال کار کردم
    ارادتمند کارمندان زحمتکش هستم .
    با احترام به تمام کارمندان دولت باید بگم دست کم 40 درصد از کارمندان بخش دولتی اگر شب از عذاب وجدان بمیرن رواست
    از بس که این 40درصد بیکار تشریف دارن و حقوق مفت میگیرن

    آدم توی یه محیط حتی بد کار کنه و شرایطو مدیریت کنه شرف داره که حقوق مفت بگیره
    یکی از دوستانم هم سال گذشته بعد از 2ماه استعفاشو نوشت
    معنی فساد اشتباه تعریف شده برامون . وگرنه این بیکاری خودش ام الفساده .

  6. 4 کاربر از پست مفید گیسو کمند تشکرکرده اند .

    نیکیا (یکشنبه 08 مهر 97), هادی60 (سه شنبه 10 مهر 97), میس بیوتی (یکشنبه 08 مهر 97), الهه زیبایی ها (دوشنبه 09 مهر 97)

  7. #54
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 30 اردیبهشت 03 [ 09:15]
    تاریخ عضویت
    1393-6-31
    نوشته ها
    571
    امتیاز
    19,722
    سطح
    88
    Points: 19,722, Level: 88
    Level completed: 75%, Points required for next Level: 128
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran10000 Experience PointsOverdrive
    تشکرها
    1,233

    تشکرشده 1,419 در 465 پست

    Rep Power
    136
    Array
    گیسوکمند جان من هم با حرف خانم تولد آرزو عزیز در مورد روحیات خاص آدما موافقم.

    درست ترین تصمیم رو گرفتید چون مطمئنا هر تصمیمی که گرفتی، با توجه به شرایطی بوده که از ما و هر کس دیگه ای بهتر می‌شناختیش.
    من هم تجربه استعفا دادن داشتم و شاید بتونم تا حدودی درکت کنم. من هم اوایل استعفا حس های متناقضی داشتم اما با گذشت زمان از تصمیمی که گرفته بودم مطمئن تر شده ام.
    معمولا رفتارا و حرفای دیگرانی که به نوعی باهاشون همکار بوده ای در این مواقع آزاردهنده است و این حس که نکنه اشتباه کردم و... رو برات بولد میکنه، حتی کسانی که دوستمون دارند هم متاثر از حال و احوال ما بهمون فیدبک میدن و بنابراین ممکنه خودت رو سرزنش کنی. اما در واقع آدم خودش بهتر از هر کسی میدونه که چه کاری مناسب تر است.
    شما هم با توجه به مجموع عقاید و شرایطت تصمیم درستی گرفتید.
    ضمن اینکه چه دلیل واقعی روبه صورت حضوری به اون آقا می گفتی و چه نه. میزان حرف و حدیث چندان کمتر هم نبود. کلا اینجور مواقع سوژه خوبیه برای دیگران که حرف بزنن.
    اما دوست خوبم، من نمیدونم چی گفتی و چی شده، با این حال هرچی هم باشه، کار درستی انجام دادی. اصلا هم کاهش اعتماد بنفس نداری و نخواهی داشت. به عوضش عزت نفست بیشتر میشه اگر بر اساس ارزشهای خودت عمل کنی.
    شما بسیار توانمند و باهوش هستی. برات آرزوی موفقیت و آرامش روز افزون دارم و امیدوارم روزی بشه که زنان این آب و خاک، هرچه بیشتر بتوانند به دور از هرگونه رفتارهای اینچنینی از سوی برخی ... با فراغ بال از حق انسانیشون در هر زمینه ای بهره مند بشوند.
    ویرایش توسط zolal : یکشنبه 08 مهر 97 در ساعت 01:17

  8. 2 کاربر از پست مفید zolal تشکرکرده اند .

    گیسو کمند (یکشنبه 08 مهر 97), نیکیا (یکشنبه 08 مهر 97)

  9. #55
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    شنبه 29 بهمن 01 [ 12:00]
    تاریخ عضویت
    1391-12-24
    نوشته ها
    1,690
    امتیاز
    42,348
    سطح
    100
    Points: 42,348, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First ClassVeteranOverdrive25000 Experience Points
    تشکرها
    6,932

    تشکرشده 6,903 در 1,648 پست

    Rep Power
    348
    Array
    کمندجان تصمیمت برای ترک اینکار درست بود، اما تصمیمت برای چگونگی انجامش خیلی هیجانی و غیرحرفه ای بود.

    گذشته از مسئله ی موجود، به نظر نمی رسه هنوز ثبات احساسی و مهارت های ارتباطی لازم برای برعهده گرفتن مسئولیت های مدیریتی مهم رو داشته باشی. کارآفرینی خیلی خوبه، اما کمترین نیازش مدیریت احساسات و هیجاناته. فرض کن مدیر سازمانی که می خواید باهاش قرارداد ببندید، بهت علاقمند بشه و پیشنهاد بدی هم بده، اونوقت می تونی به شرکا و همکارهات که انتظار دارن قرارداد رو ببندی، بگی اگه خدا بخواد یه سازمان دیگه مشتاق می شه که باهاش قرارداد ببندیم؟

    البته که خدا قادره، ولی معمولا مایل نیست مشق های ما رو برامون بنویسه.

    در حال حاضر از نظر من درست ترین کار اینه که موبایلت رو روشن کنی و نیازهایی که در نبودت هست رو با صبر و متانت برطرف کنی. این بین قطعا سرزنش ها یا لحن های کنایه آمیز هم هست، که رد کردنشون (بدون از دست ندادن سکان مکالمه) تمرین خوبی برای تاپیک "چگونه منفعل نباشیم" هست.

    من که خودم خیلی نیاز دارم این تاپیک رو تمرین کنم.


    نقل قول نوشته اصلی توسط m.reza91 نمایش پست ها
    تنها راه حلش اینه که در خصوص احساسات منفیتون با طرفتون حرف بزنید. حتی نیاز نیست حضوری باشه. از طریق تلگرام اس ام اس میتونید حرفاتون و نگرانی هاتونو منتقل کنید و دلائل واکنشتونو بهش بگین.
    نیازی نیست خیلی جزئی باشه. می تونید بگید ازین قبیل رفتارها نارحت میشم و حس کاملا بدی نسبت بهشون دارم برای همین تصمیم به ترک اون محیط رو گرفتم و اگر فقدان من باعث زیان کوتاه مدت یا بلند مدت برای شرکت میشه مسئولیتش متوجه شماست.
    سعی کنید این کارو بکنید چون به محض اینکه این کارو بکنید قول میدم هیجاناتتون سریعا میخوابه مثل سقوط ریال بیچاره :)

    البته یکم استراحت به خودتون بدید،بعد این کارو بکنید.
    محمدرضا بیان احساسات خیلی وقتا نه تنها یک رفتار منفعلانست، بلکه مشکلات موجود رو افزایش هم میده. آدم باید بدونه چه هدفی رو از بیان احساساتش دنبال می کنه.

    الان خطرناک ترین کاری که کمند می تونه انجام بده، همین پیشنهاد شماست. قطعا اون آقا باور نمی کنه که کمند فقط و فقط به خودش این موضوع رو گفته، بنابراین وجهه ی اجتماعی خودش رو شدیدا در خطر می بینه و مجبور می شه یکی از دو کار زیر رو انجام بده:

    اگه آدم خوبی باشه، به همه می گه این دختره به من چنین تهمتی زده و سعی می کنه شخصیت کمند رو تخریب کنه.

    اگه آدم بدی باشه، می گه کمند به من احساس پیدا کرده بود، یا دختر سبکی بود، اخراجش کردم.

    در هرحال با توجه به قدرت بیشتر اون آدم در اون فضا، کمند می بازه.

    البته درست می گی که این احساسات منفی بخاطر تحمل کردن رفتارهای نامطلوب اون آقا بوده. مطمئنا اگه به جا و درست در مورد مسیج ها یا تعریف ها واکنش داده می شد، این حجم از احساسات انباشته نمی شد. اما همه مادر آدم نیستن که در یک فضای امن احساساتمون رو باهاشون در میان بگذاریم، باید عاقل بود. و عقل حکم می کنه خیلی جاها بهتره مسئولیت تغییر دادن احساسات منفیمون رو خودمون به عهده بگیریم.

    هر اتفاق بدی، یه اتفاق خوبه...



  10. کاربر روبرو از پست مفید میشل تشکرکرده است .

    گیسو کمند (دوشنبه 09 مهر 97)

  11. #56
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 04 مهر 01 [ 02:59]
    تاریخ عضویت
    1393-11-15
    نوشته ها
    823
    امتیاز
    34,196
    سطح
    100
    Points: 34,196, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassSocialOverdriveVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    3,683

    تشکرشده 2,882 در 761 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    235
    Array
    سلام
    بخشی از اشتباهای من :

    3- کنار گذاشتن این اعتقاد :
    "
    فکر میکنی اگر توسعه چنین کسب و کاری روزی (سهم ) من باشه ،
    واسه خدا کاری داره که این روزی رو از طریق آقای متاهل برسونه یا از طریق آقای ایکس یا هر کس دیگه ای ؟
    نه . اینا همشون واسطه ان . "

    »» و دنبال راهکار بودن برای مدیریت رابطه ای که هرطور مدیریت بشه به هر حال آسیب میزنه .

    یعنی نمیشه صد درصد جلوی ضرر رو گرفت .
    ممکنه ما در ارتباطاتمون خیلی قوی باشیم اما به هر حال ما فقط یک طرف رابطه ایم .

    4 - میشل : گیر دادن به خودم برای اینکه ببینم چقدر احساسم درست میگه که این آقا نظر داره .

    درصورتی که باید اینجور مواقع روی 10درصدم ، خیلی حساب کرد .
    هر چند از هر کسی هم میپرسیدم اکثرا مثل من دو دل بودن چیکار کنم .

    5 - پیرو بند شماره 3 و 4 دیرجنبیدن و معطل کردن
    ام رضا : کمی دیر اقدام کردید به طوری که انباشت احساسات منفی در ذهنتون خیلی زیاد شد

    این بند بخاطر همین جمع شدن احساسات منفی ، عواقب بدی داشت .
    چون دیگه نمیتونستم تحمل کنم حتی یه دیدار دیگه باشه . داشتم منفجر میشدم .
    بنابراین کنترلمو از دست دادم .

    6 - چون نمیتونستم به کسی توضیح بدم علت تصمیمم چیه
    چون هیچ علت منطقی دیگه ای نداشت
    چون تا آخرین لحظه با انگیزه و اشتیاق کار کردم
    نمیتونستم از کسی در جهت درستی کمک بگیرم
    برعکس ، همه در این تصمیم درست ، خلاف جهت آب پارو زدن و بیشتر بهم فشار آوردن .

    7 - نمیدونم حضوری نرفتنم چقدر درست بود چقدر غلط

    *اما حضوری رفتنم هم آسیب های دیگه ای داشت که در پست قبلیم تا حدی توضیح دادم .
    ------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
    از پستای قبلیم :

    1 - اشتباه اولم که هنوز مطمئن نیستم چقد اشتباه بود :

    فکر کردم وقتی حس کنی کسی بهت علاقه مند شده (علاقه نابجا مثل علاقه یه آدم متاهل )
    یا کسی نظر داره
    نباید به روت بیاری ، باید همچنان که سرسنگین ادامه میدی و رابطه رو در چارچوبی پیش میبری وانمود کنی چیزی نیست .
    (توصیه ها در تاپیک مریم 123 )

    شاید بهترش این بود وقتی میگه نگران شدم یا مثل اینا، خیلی سریع جدی بپرسیم که متوجه منظورتون نشدم ؟
    (یعنی تو غلط میکنی نگران میشی)
    (یعنی برای هر رفتارت باید یه دلیل منطقی داشته باشی وگرنه خودتو جمع کن )
    و امثال این مثالها .
    ضمن اینکه ممکنه خیلیها در عالم همکاری همینو بگن اما ما احساس بدی نداریم و اشکالی نداره توضیح بدیم .
    اما برای آقای متاهل باید باشه .

    2 - این سرسنگینی و بی محلی و ندید گرفتن همیشه نتیجه اش دافعه نیست گاهی نتیجه معکوس میشه و بدترم میشه
    شاید بهتر بود شفاف سازی میشد
    اما اون وقت دیگه با چه رویی ؟

    ** تمرین میخواد و دل میخواد که با طرف مستقیما در مورد این ناهنجار صحبت کرد که از عهده ی من خارجه .
    حاضر به تمرین هم نیستم :(
    ---------------------------------------------------------------------------------------------------------------

  12. 3 کاربر از پست مفید گیسو کمند تشکرکرده اند .

    نیکیا (دوشنبه 09 مهر 97), الهه زیبایی ها (دوشنبه 09 مهر 97)

  13. #57
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 04 مهر 01 [ 02:59]
    تاریخ عضویت
    1393-11-15
    نوشته ها
    823
    امتیاز
    34,196
    سطح
    100
    Points: 34,196, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassSocialOverdriveVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    3,683

    تشکرشده 2,882 در 761 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    235
    Array
    زلال جان و تولد آرزوی عزیزم ازتون ممنونم
    به خاطر حرفای آرام بخشتون

    زلال جان سوال دومت رو در پست قبلم در پاسخ به آویژه تا حدی جواب دادم
    همه کارها رو که من هندل نمیکردم
    از جزئیات چرایی یه سری قراردادا بیشتر خبر داشتم
    از خرید یکسری اجناس
    از نحوه نصب یکسری کارا که این مستقیما در مورد پروژه بود و من پروژه ها رو تحویل داده بودم
    و کلا سیستم حسابداری و حقوق و..
    اما خوب بازم میتونستن مدیریت کنن
    و تلاش اونا برای الم شنگه اون روزشون هم از سمت آقای متاهل تا حدی بخاطر این بود :

    هادی 60 :
    رفتارهای شما برای اقای متاهل ممکن است به معنای پاسخ منفی بوده باشه،ولی چون جواب و دلیل واضح نبوده،ایشون رفتارهایی رو تنظیم میکنه که نظر موافق شما رو بدست بیاره،و قاعدتا مردها این شکلی هستن،و تمام رفتارهایی هم که از ایشون توصیف میکنید برای موجه کردن خودشون هست.شما به این دید نگاه کنید که بفکر ارتباط با شما هستند و دارند برای اون تلاش میکنند.
    و..

    بعدش من دقیقا سوالم اون شب که میگفتم با چه بهانه ای برم چهطور برم واسه همین بود و البته برای عاقبت اونجا که برام مهم بود .
    اما بخاطر اضطرابم یا هر چی نتونستم اینطوری واضح بنویسم چی میگم برای چی میگم چه توضیحی بدم .

    آقا حامد خیلی خوب میشه گاهی از پدر و برادر و شوهر خواهر و کلا یه مرد کمک گرفت
    اما پدرم قوانین سرسختانه ای داره که گفتن این موضوع به پدرم مساوی بود با قوانین بیشتر .
    و همونطور که گفتم اصلا دوست نداشتم وجهه اجتماعی اون آقا رو زیرسوال ببرم خصوصا پیش خواهرم .

  14. 3 کاربر از پست مفید گیسو کمند تشکرکرده اند .

    نیکیا (دوشنبه 09 مهر 97), الهه زیبایی ها (دوشنبه 09 مهر 97)

  15. #58
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 04 مهر 01 [ 02:59]
    تاریخ عضویت
    1393-11-15
    نوشته ها
    823
    امتیاز
    34,196
    سطح
    100
    Points: 34,196, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassSocialOverdriveVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    3,683

    تشکرشده 2,882 در 761 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    235
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط میشل نمایش پست ها
    کمندجان تصمیمت برای ترک اینکار درست بود، اما تصمیمت برای چگونگی انجامش خیلی هیجانی و غیرحرفه ای بود.

    فرض کن مدیر سازمانی که می خواید باهاش قرارداد ببندید، بهت علاقمند بشه و پیشنهاد بدی هم بده، اونوقت می تونی به شرکا و همکارهات که انتظار دارن قرارداد رو ببندی، بگی اگه خدا بخواد یه سازمان دیگه مشتاق می شه که باهاش قرارداد ببندیم؟
    میشل جان منظورت اینه که ما باید عقیده ای داشته باشیم و توانایی داشته باشیم که بتونیم همواره بهش استناد کنیم و ازش استفاده کنیم
    مثل توانایی مدیریت ارتباط نامتعارف یا بهتر بگم ارتباط با شخصیت غلط.

    کاملا حق با توعه .
    اما
    این ارتباط که عموما ما باهاش سروکار داریم یه ارتباط کوتاه مدته نه یه ارتباط بلند مدت .

    مشکل من در مورد یه ارتباط بلند مدت بود که قرار بود با سمت دیگه ی رابطم (آقایان متاهل و مجرد ) مثل یه خانواده باشم .
    و ساعتها کنار هم کار کنیم باهم گفتگو کنیم همدیگرو متقاعد کنیم بخاطر هم کوتاه بیاییم و.. .

    در مورد مثالت ، این مثال و امثال اون. هر نوع رابطه کوتاه مدت دیگه ای
    خوب به هر حال ما هر روز تو اجتماعیم و مردم همین شهریم ، براستی که از هر چند ارتباط یکیش آزاردهنده است حالا کم یا زیاد .

    خوب بسته به درجه اهمیت ارتباط میشه مدیریت کرد
    ما میدونیم این یه ارتباط دائمی نیست و کافیه کمی صبوری کنیم و مدیریتش کنیم .

    نیاز نیست در قرار بعدی با اون شخص حتما خودمون حضور داشته باشیم .
    اگر خیلی لازم بود خودمون حضور داشته باشیم و پای شرکا درمیون بود میتونیم نفر سومی رو با خودمون همراه کنیم .

    خیلی همکارا هستن که وقتی پروژه ای رو مایل نیستن انجام بدن میسپارن به همکارشون
    و پورسانتشونو میگیرن .
    و راه حلهای دیگه .

    چند وقت پیش پشت ویترین مغازه ای یه لباس دیدم خیلی چشمم گرفت
    رفتم بخرمش وارد مغازه شدم اصلا از برخورد صاحب مغازه خوشم نیومد یعنی خاک بر سرش که محیط مغازشو برای مشتری سنگین کرد
    میخواستم کارت بکشم اما نکشیدم و قید خریدمو زدم و مغازه رو ترک کردم
    هنوزم چشمم دنبال اون لباسه ست میشل خیلی قشنگ بود

    اما ناراحت نیستم نخریدمش .
    چون فروشنده اش بی لیاقت بود .

    منظورمو رسوندم ؟

    - - - Updated - - -

    نقل قول نوشته اصلی توسط میشل نمایش پست ها
    در حال حاضر از نظر من درست ترین کار اینه که موبایلت رو روشن کنی و نیازهایی که در نبودت هست رو با صبر و متانت برطرف کنی. این بین قطعا سرزنش ها یا لحن های کنایه آمیز هم هست، که رد کردنشون (بدون از دست ندادن سکان مکالمه) تمرین خوبی برای تاپیک "چگونه منفعل نباشیم" هست.
    در مورد این دارم فکر میکنم
    باید بیشتر فکر کنم .
    ای خواجه درد نیست... وگرنه طبیب هست

    ای بی خبر.. از خورشیدِ پشتِ ابر !



  16. 5 کاربر از پست مفید گیسو کمند تشکرکرده اند .

    نیکیا (دوشنبه 09 مهر 97), میس بیوتی (دوشنبه 09 مهر 97), میشل (سه شنبه 10 مهر 97), الهه زیبایی ها (دوشنبه 09 مهر 97)

  17. #59
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    شنبه 29 بهمن 01 [ 12:00]
    تاریخ عضویت
    1391-12-24
    نوشته ها
    1,690
    امتیاز
    42,348
    سطح
    100
    Points: 42,348, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First ClassVeteranOverdrive25000 Experience Points
    تشکرها
    6,932

    تشکرشده 6,903 در 1,648 پست

    Rep Power
    348
    Array
    کمند پستت یه نکته ای رو یادم انداخت که از خودم تعجب می کنم چطور از اول تاپیکت تا حالا بهش توجه نکردم.

    اینکه شراکت مستلزم یک ارتباط نزدیک و طولانی مدته، بنابراین باید در مورد جنسیت خیلی دقت بشه. اون زمانیکه در مورد شراکت با شوهرخواهرهات صحبت می کردی، می خواستم این نکته رو بهت بگم. این آقایون که دیگه تکلیفشون روشنه.

    - - - Updated - - -

    در واقع شراکت با بقیه انواع همکاری فرق می کنه. و اون مطلبی که در مورد بستن قرارداد با یه سازمان دیگه گفتی، درسته.

  18. 2 کاربر از پست مفید میشل تشکرکرده اند .

    گیسو کمند (سه شنبه 10 مهر 97), نیکیا (سه شنبه 10 مهر 97)

  19. #60
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 29 آبان 97 [ 01:19]
    تاریخ عضویت
    1397-3-27
    نوشته ها
    87
    امتیاز
    1,737
    سطح
    24
    Points: 1,737, Level: 24
    Level completed: 37%, Points required for next Level: 63
    Overall activity: 70.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points3 months registered
    تشکرها
    152

    تشکرشده 147 در 76 پست

    Rep Power
    0
    Array
    ممنونم که عذرخواهی منو پذیرفتین و این روانم رو اسوده کرد.
    بعضی رفتارها و تصمیم ها در زمان وقوع اهمیت داره بررسی بشه،در غیر اینصورت با دوستان موافقم که تصمیم گرفته شده غالبا بهترین تصمیم در لحظه و شرایط بوده.
    پیشنهاد میکنم برای سبک شدن حتما با یک نفر که موردقبولتون هست(مثل مشاور یا روانشناس) بصورت دیداری این تحلیلهاتون رو به اشتراک بگذارین،تو اروم شدن و اطمینان قلبی سریعتر موثر هست.
    الان دارین تعقل میکنین،نگذارین احساس عاطفی تون که شما رو در برابر رفتارتون مسئول میکنه،و عقل شما که باید و نبایدهای زندگیتون رو تعریف میکنه،از دو راه مجزا بروند که دست اخر از دو طرف اینقدر میکشند تا دوشقه تون کنند!
    یه جمله ای رو من با خودم -وقتی از نتیجه عملکرد خودم قبل یا بعد از انجام نگران میشم- زیاد که میگم ارامش پیدا میکنم.
    "بسمله و حوقله"

  20. کاربر روبرو از پست مفید هادی60 تشکرکرده است .

    گیسو کمند (سه شنبه 10 مهر 97)


 
صفحه 6 از 7 نخستنخست 1234567 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 22:48 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.