از بيم و اميد عشق رنجورم
آرامش جاودانه مي خواهم
بر حسرت دل دگر نيفزايم
آسايش بيكرانه مي خواهم
تشکرشده 267 در 64 پست
از بيم و اميد عشق رنجورم
آرامش جاودانه مي خواهم
بر حسرت دل دگر نيفزايم
آسايش بيكرانه مي خواهم
تشکرشده 10,163 در 2,191 پست
ماده است مریخ زمن این جا در این خنجر زدن
با مقنعه کی تان شدن در جنگ ما در جنگ ما
گر تیغ خواهی تو ز خور از بدر برسازی سپر
گر قیصری اندرگذر از زنگ ما از زنگ ما
تشکرشده 16,567 در 3,447 پست
اين چنين پابند جان ميدان كيست ؟
ما شديم از دست اين دستان كيست ؟
تشکرشده 267 در 64 پست
ترا مي خواهم و دانم كه هرگز
به كام دل در آغوشت نگيرم
توئي آن آسمان صاف و روشن
من اين كنج قفس،مرغي اسيرم
تشکرشده 116 در 62 پست
ما بدان مقصد عالی نتوانیم رسید
هم مگر پیش نهد لطف شما گامی چند
تشکرشده 267 در 64 پست
در اين فكرم من و دانم كه هرگز
مرا ياراي رفتن زين قفس نيست
اگر هم مرد زندانبان بخواهد
دگر از بهر پروازم نفس نيست
تشکرشده 116 در 62 پست
تازیان را غم احوال گرانباران نیست
پارسایان مددی تا خوش و آسان بروم
تشکرشده 16,567 در 3,447 پست
مرغ دلم باز پريدن گرفت
طوطي جان قند چريدن گرفت
تشکرشده 166 در 85 پست
تيشه مي زد "فرهاد"!
نه توان گفت به جانبازي فرهاد : افسوس،
نه توان کرد ز بيدردي "شيرين" فرياد
تشکرشده 16,567 در 3,447 پست
دل آمد و دي به گوش جان گفت
اي نام تو اين كه مي نتان گفت
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
علاقه مندی ها (Bookmarks)