به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 5 از 6 نخستنخست 123456 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 41 تا 50 , از مجموع 58
  1. #41
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    دوشنبه 19 آبان 99 [ 21:53]
    تاریخ عضویت
    1391-3-16
    محل سکونت
    گلستان
    نوشته ها
    3,933
    امتیاز
    52,145
    سطح
    100
    Points: 52,145, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 23.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    15,723

    تشکرشده 11,395 در 3,444 پست

    Rep Power
    0
    Array
    درود بانو veis

    سال نو مبارک ایشالله سال خوبی داشته باشید

    وقتی با همسرم در مورد دوران مجردیمون صحبت میکنیم واقعا برام جالبه طرز فکر شما دخترا.چقدر زیباست چجوری بگم یکجورایی رویاییه نمیشه توی کلمات توصیفش کرد.

    من یه پسرم 30 سالمه بالا نظرمو نوشتم میدونم میگین خشنی بهم یا بقیه دوستان.همین آدم خشنی که داره برات نظر میده فیلم هندی معمولی هم نیگاه کنه اشکش در میاد و میشینه گریه میکنه.ما هم آدمیم و احساس داریم بخدا میفهمیم چی میگی حسی که داشتی رو درک میکنم چون خودم همچین حسی را داشتم کسی منکر این نیست که شما لیاقت این را دارید که کسی شما را دوست داشته باشه بهتون عشق بورزه نگرانتان باشد حرفای محبت آمیز بزند همینکه در مورد مهمانی نوشتید اتفاقا خیلی نکته مهمیه خیلی حس قشنگیه که آدم یکی رو داشه باشه که اینکار را انجام بدهد یکی که بتونه شادیش و غمش را باهاش تقسیم کند هیچکی منکر این موضوع نیست.ولی مسئله اینه به چه قیمتی؟!!
    سوال اصلی اینه آیا ارزشش را دارد؟
    تا کی و کجا میخواید پیش برید؟
    حس خیلی خوبه منم تجربش کردم حس و حال شما را کامل درک میکنم البته با این تفاوت که من پسرم و شما دختر ولی حس دوست داشتن حس اینکه کسی باشه دوست داشته باشه خیلی زیباست.ولی این دوست داشتن و دوست داشته شدن تا کجا میخواد پیش بره اینه که مهمه بالاتر نظرم را به شما گفتم شما واسش یه دوستی همین نه بیشتر نه شما مقصری نه ایشان یعنی حد رابطه ای که برقرار کردید در همین حدوده اینو باید قبول کنی سخته اینم میدونم دردی را هم که داری میکشی خوب میدونم چون خودمم کشیدم ولی من کاری که تو داری میکنی رو انجام ندادم با عقلم تصمیم گرفتم پس تمومش کردم و براش آرزوی خوشبختی کردم هرچی بود تموم شد کاری رو که بایست خیلی وقت قبل انجام میدادم بلاخره انجام دادم درد داشت ولی بلاخره تموم شد.چون نمیشد بیشتر از این جلو رفت حالا به هر دلیلی مهم نیست مهم اینه باید تموم بشه.

    اگه واقعا دوسش داری تمومش کن بزار بره دنبال زندگیش.

    پ.ن: در مورد مسائل مالی داری خودتو گول میزنی خودتم میدونی مشکل جای دیگست.مشکل مالی نیستش فقط.قرار نیست به دیگران یا پدرت ثابت کنی انسان خوبی و ستی دیگران دوست دارن و لیاقت عشق و دوستی رو داری.اصلا لازم نیست همینکه خودت بدونی لایق دوست داشتنی کافیه اینکه بدونی با ارزشی.خود من میدونم هیچ جا توی دنیا نباشه که منو قبول داشته باشن یا دوسم نداشته باشن یه سایت همدردی هست که دوستایی دارم توی این سایت که براشون باارزشم و دوسم دارن همونجوری که اونا بران باارزش هستند و دوسشون دارم.شما لیاقت اینکه دوست داشته باشن و عاشقانه زندگی کنی رو داری ولی خواهشا یکم صبور باش من صبر کردم نتیجشم دیدم شما هم صبور باش و از خدا بخواه خودش حواسش بهت هست بانو

    ببخشید دیگه زیاد شد ولی خواستم بدونی اینجوری نیست که ما بی احساس باشیم نه برعکس کاملا متوجه نوشته های شما میشیم و درک میکنیم چه حسی دارید ولی چون برای ما با ارزش هستید ترجیح میدیم بهتون راست بگیم با اینکه درد داره تا بخوایم بهتون دروغ بگیم و الکی شادتون کنیم
    دوتعریف جدید و جالب ﮐﻪ خوب است به عمقش فکر کنیم:
    ﻋﺼﺒﺎﻧﯿﺖ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺗﻨﺒﯿﻪ ﺧﻮﺩ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﮐﯿﻨﻪ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺯﻫﺮ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﺸﺘﻦ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﻫﯿﭻ ﺍﻧﺴﺎﻧﯽ ﺑﻪ ﺳﻌﺎﺩﺕ ﻧﻤﯽ ﺭﺳﺪ،
    ﻣﮕﺮ ﺁﻧﮑﻪ ﺩﻭ ﺑﺎﺭ ﺯﺍﺩﻩ ﺷﻮﺩ:
    ﯾﮏ ﺑﺎﺭ ﺍﺯ ﻣﺎﺩﺭ خویش
    ﻭ ﺑﺎﺭ ﺩﯾﮕﺮ
    ﺍﺯ خویشتن ﺧﻮﯾش ،ﺗﺎ ﺣﻘﯿﻘﺖ ﺩﺭﻭﻧﺶ ،
    در زﺍﯾﺶ ﺩﻭﻡ، ﻫﻮﯾﺪﺍ ﺷﻮﺩ
    ﻭ ﺣﯿﺎﺕ ﻭﺍﻗﻌﯽ ﺍﻭ ﺁﻏﺎﺯ ﮔﺮﺩﺩ !
    ویرایش توسط khaleghezey : دوشنبه 04 فروردین 93 در ساعت 11:09

  2. 2 کاربر از پست مفید khaleghezey تشکرکرده اند .

    sanjab (دوشنبه 04 فروردین 93), ستیلا (دوشنبه 04 فروردین 93)

  3. #42
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 03 آبان 95 [ 19:37]
    تاریخ عضویت
    1393-1-03
    نوشته ها
    71
    امتیاز
    2,112
    سطح
    27
    Points: 2,112, Level: 27
    Level completed: 75%, Points required for next Level: 38
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    35

    تشکرشده 174 در 61 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط veis نمایش پست ها
    آقایون در مورد این جنبه مالی می تونید نظر بدید ؟
    آیا مشکل مالی باعث میشه از خیر کسی که دوسش دارید بگذرید ؟
    من فقط در موردی که خواسته بودید خیلی ساده و در چند خط جواب میدم

    وضعیت مالی برای یک پسر از دو حالت خارج نیست

    1. کار یا درامد دارد

    2. کار یا درامد ندارد

    وضعیت اول حالتی مناسب برای یک پسر هست چون یکی از سه شرط ازدواج رو داره ( سه شرط از نظر من بلوغ فکری - بلوغ مالی - بلوغ جنسی )

    وقتی کار و درامد داشته باشه و بتواند از پس هزینه های اولیه زندگی بربیاد یعنی حتی اگر به بلوغ کامل اقتصادی نرسیده باشه اما مراحل زیادی از اون بلوغ رو طی کرده و یک همسر خوب میتواند روند طی کردن این فرایند اقتصادی رو با امید دادن و حمایت ها و انتقادهای به جا سریعتر بکند



    وضعیت دوم اصلا مناسب نیست

    چرا که پسر فقط توهمی از کار داره و هنوز پله اول اقتصاد که شکست نام داره رو طی نکرده و دستش هنوز تو جیب پدر مبارک هست

    --------------------------------------------

    وضعیت مالی برای یک پسر واقعا مهم هست یکم به اطراف خودتون نگاه کنید

    با جواب دادن به یک سوال به اهمیت و جواب اون پس خواهید برد

    چنتا دختر و پسر مناسب برای ازدواج میبینید که وضعیت مالی تنها سنگ ( خیلی بزرگ نمایی نکنیم یکی از مهم ترین مشکلات بگیم بهتره ) پیش روی انها هست ؟

  4. 2 کاربر از پست مفید ذمانح تشکرکرده اند .

    eimanpaladin (دوشنبه 04 فروردین 93), veis (دوشنبه 04 فروردین 93)

  5. #43
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 05 تیر 97 [ 14:07]
    تاریخ عضویت
    1392-5-19
    نوشته ها
    312
    امتیاز
    8,869
    سطح
    63
    Points: 8,869, Level: 63
    Level completed: 40%, Points required for next Level: 181
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class5000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    480

    تشکرشده 882 در 242 پست

    Rep Power
    60
    Array
    پسر وقتی دختری رو بخواد هیچ چیزی حتی مساله مالی نمیتونه جلوی اون رو بگیره
    این حرفیه که شما اینجا می زنید. اما من تو دنیای اطرافم پسرهای زیادی رو دیدم که به خاطر مساله مالی از خیر عشقشون می گذرن. توو همین تالار بارها و بارها خوندم به پسری که از نظر. مالی مشکل داره گفتید که بر احساساتش غلبه کنه و پا پیش نذاره.
    این آقا هم کار و درآمد کافی داره. اما مساله وامیه که گرفته و چهار پنجم درآمدش در ماه برای اون میره و با حدود سیصد تومن باقی مانده واقعا نمیتونه پا پیش بذاره. این یه حقیقته. دلیل انکار این حقیقت رو نمی فهمم.
    میشل عزیزم
    خانمی من از دست تو دلگیر نشدم. من از این محیط مجازی دلگیر شدم. از اینکه چرا نمی تونم حرفامو بفهمونم. از اینکه یک کلمه پس و پیش گفتنم کل شرایط رو عوض می کنه. نه از دست تو خانم گلم

    آقای خاله قزی امیدوارم ناراحت نشید. اما حرفاتون منو. عصبی می کنه. چون اصلا متوجه ماجرا نشدید و حرفای پست قبلیتون رو با طول و تفصیل بیشتری توضیح دادید. در حالی که موضوع اصلا این نیست که دوستی بوده و تموم شده
    همه موضوع اینه که این آقا و من همو دوس داریم. اما اون بلاتکلیفه. یکی به خاطر مساله مالی که اصلی ترینه و یکی خانواده ای که مخالف نیستن. اما بی توجه هستن به مساله ازدواجش. مساله دوستی نیست. خواهشا اینو بفهمید. اون سی و چند ساله و من بیست و هشت ساله ام. ما بچه های هجده ساله نیستیم که چشممون رو عشق کور کرده باشه. هر دوی ما هدفمندیم. اما اون قدر عاقلیم که همه مشکلات تا ده سال آینده رو هم پیش بینی می کنیم و نمیخوایم بی گدار به آب بزنیم.
    همین باعث این همه تعلل و احیانا دلسردی ها میشه.
    الان هم دوباره هر دوی ما در سکوتیم. اون این بار باید جواب بده. اگر بخواد ادامه بدیم این بار باید هدف رو بدون تعلل مشخص کنه و به خاطر همین سکوت کرده. من هم سکوت کردم. میخوام دقیق فکر کنه. هم احساساتی تصمیم نگیره و هم نبودن منو تجربه کنه و بر اساس اون تصمیم بگیره

    از بقیه دوستان هم اگرچه اسم نیاورم (هانیه و رویای پرکشیدن و ... )ممنونم. چون با گوشی هستم نمیتونم نقل قول استفاده کنم یا اسم به اسم حرف بزنم.
    من همچنان منتظر حرفاتون و نجربه هاتون هستم. تنها دنیای حرف من اینجاست.

  6. #44
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 12 مرداد 93 [ 17:37]
    تاریخ عضویت
    1392-12-23
    محل سکونت
    اصفهان
    نوشته ها
    26
    امتیاز
    351
    سطح
    7
    Points: 351, Level: 7
    Level completed: 2%, Points required for next Level: 49
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class250 Experience Points3 months registered
    تشکرها
    21

    تشکرشده 52 در 20 پست

    Rep Power
    0
    Array
    با سلام و خسته نباشید
    ببینید من اینو واقعا دارم میگم به عنوان یک پسر
    منم چند ماه پیش مجبور شدم عشقمو به خاطر مسائل مالی ول کنم - واقعا این بحث مسائل مالی برای پسرا یک مشکل بزرگه ( نمیدونم شما تا چه حدی در رفاه و آسایش بزرگ شدید ) اما وقتی یک پسر میخواد ازدواج کنه باید مسائل مالی خودشو در نظر بگیره - شاید شما مسائل مالی براتون معیار مهمی نباشه اما وقتی اون پسر بیاد خونتون برای خواستگاری آیا نظر پدر مادرتون همینه ؟؟ مسئله مالی برای یک پسر مهمه (حالا شاید اون آقا پسر بهانه کرده باشه اونم معلوم نیست اما باید اینو در نظر بگیرید که واقعا مشکل مالی داره ) منم باشم بدونم برم خواستگاری شخصی که بهم نمیدن به خاطر مسائل و مشکلات مالی شما شک نکن نمیرم - چرا برم خودمو کوچیک کنم - آدم هیچ موقع نباید از روی احساسات تصمیم بگیره (احساسات نهایتا برای 1 الی 2 ساله ) بعدش میخواهید چیکار کنید - تصمیم برای یک همچین بحث مهمی در زندگی هر شخص باید عقلانی باشه - اون آقا وقتی با شما ازدواج کرد مسئولیت شما هم با اون میشه درسته ؟؟ ایشون الان از پس خودش برنمیاد چطور توقع دارید بتونه از پس خرج و مخارج شما بربیاد ( و اینجوری مردونگی و اون احساس مرد بودن تویه اون شخص زیر سئوال میره ) احساس خجالت میکنه پیش همسرش این برای یه مرد خیلی خرد کننده هست . حالا شما میتونید بهش بگید برای مسائل مالی نگران نباشه شما هم کارمند هستید و با هم مشکلات مالی زندگیتونو حل میکنید ( البته اگر میتونید بگید ) اگر واقعا مشکل مالی داشته باشه .....
    موفق باشید

  7. 3 کاربر از پست مفید eimanpaladin تشکرکرده اند .

    1234567 (دوشنبه 04 فروردین 93), فدایی یار (جمعه 29 آبان 94), veis (دوشنبه 04 فروردین 93)

  8. #45
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    دوشنبه 19 آبان 99 [ 21:53]
    تاریخ عضویت
    1391-3-16
    محل سکونت
    گلستان
    نوشته ها
    3,933
    امتیاز
    52,145
    سطح
    100
    Points: 52,145, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 23.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    15,723

    تشکرشده 11,395 در 3,444 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط veis نمایش پست ها
    پسر وقتی دختری رو بخواد هیچ چیزی حتی مساله مالی نمیتونه جلوی اون رو بگیره
    این حرفیه که شما اینجا می زنید. اما من تو دنیای اطرافم پسرهای زیادی رو دیدم که به خاطر مساله مالی از خیر عشقشون می گذرن. توو همین تالار بارها و بارها خوندم به پسری که از نظر. مالی مشکل داره گفتید که بر احساساتش غلبه کنه و پا پیش نذاره.
    این آقا هم کار و درآمد کافی داره. اما مساله وامیه که گرفته و چهار پنجم درآمدش در ماه برای اون میره و با حدود سیصد تومن باقی مانده واقعا نمیتونه پا پیش بذاره. این یه حقیقته. دلیل انکار این حقیقت رو نمی فهمم.
    میشل عزیزم
    خانمی من از دست تو دلگیر نشدم. من از این محیط مجازی دلگیر شدم. از اینکه چرا نمی تونم حرفامو بفهمونم. از اینکه یک کلمه پس و پیش گفتنم کل شرایط رو عوض می کنه. نه از دست تو خانم گلم

    آقای خاله قزی امیدوارم ناراحت نشید. اما حرفاتون منو. عصبی می کنه. چون اصلا متوجه ماجرا نشدید و حرفای پست قبلیتون رو با طول و تفصیل بیشتری توضیح دادید. در حالی که موضوع اصلا این نیست که دوستی بوده و تموم شده
    همه موضوع اینه که این آقا و من همو دوس داریم. اما اون بلاتکلیفه. یکی به خاطر مساله مالی که اصلی ترینه و یکی خانواده ای که مخالف نیستن. اما بی توجه هستن به مساله ازدواجش. مساله دوستی نیست. خواهشا اینو بفهمید. اون سی و چند ساله و من بیست و هشت ساله ام. ما بچه های هجده ساله نیستیم که چشممون رو عشق کور کرده باشه. هر دوی ما هدفمندیم. اما اون قدر عاقلیم که همه مشکلات تا ده سال آینده رو هم پیش بینی می کنیم و نمیخوایم بی گدار به آب بزنیم.
    همین باعث این همه تعلل و احیانا دلسردی ها میشه.
    الان هم دوباره هر دوی ما در سکوتیم. اون این بار باید جواب بده. اگر بخواد ادامه بدیم این بار باید هدف رو بدون تعلل مشخص کنه و به خاطر همین سکوت کرده. من هم سکوت کردم. میخوام دقیق فکر کنه. هم احساساتی تصمیم نگیره و هم نبودن منو تجربه کنه و بر اساس اون تصمیم بگیره

    از بقیه دوستان هم اگرچه اسم نیاورم (هانیه و رویای پرکشیدن و ... )ممنونم. چون با گوشی هستم نمیتونم نقل قول استفاده کنم یا اسم به اسم حرف بزنم.
    من همچنان منتظر حرفاتون و نجربه هاتون هستم. تنها دنیای حرف من اینجاست.

    پس من یکی ترجیح میدم چیزی ننویسم همین مسیر را ادامه بدهید انشاالله ایشان بعد غلبه بر مشکل مالی و موافقت خانواده به خواستگاری شما بیاییند حالا چند سال طول میکشه یا اینکه بخواین بیان یا نیان را من یکی نمیدانم.

    ایشون اگه 40سالشم باشه و شما 38سالت باشه بازم این رابطه احساسیه و نه منطقی سال خوبی داشته باشید بانو

    بدرود
    دوتعریف جدید و جالب ﮐﻪ خوب است به عمقش فکر کنیم:
    ﻋﺼﺒﺎﻧﯿﺖ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺗﻨﺒﯿﻪ ﺧﻮﺩ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﮐﯿﻨﻪ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺯﻫﺮ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﺸﺘﻦ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﻫﯿﭻ ﺍﻧﺴﺎﻧﯽ ﺑﻪ ﺳﻌﺎﺩﺕ ﻧﻤﯽ ﺭﺳﺪ،
    ﻣﮕﺮ ﺁﻧﮑﻪ ﺩﻭ ﺑﺎﺭ ﺯﺍﺩﻩ ﺷﻮﺩ:
    ﯾﮏ ﺑﺎﺭ ﺍﺯ ﻣﺎﺩﺭ خویش
    ﻭ ﺑﺎﺭ ﺩﯾﮕﺮ
    ﺍﺯ خویشتن ﺧﻮﯾش ،ﺗﺎ ﺣﻘﯿﻘﺖ ﺩﺭﻭﻧﺶ ،
    در زﺍﯾﺶ ﺩﻭﻡ، ﻫﻮﯾﺪﺍ ﺷﻮﺩ
    ﻭ ﺣﯿﺎﺕ ﻭﺍﻗﻌﯽ ﺍﻭ ﺁﻏﺎﺯ ﮔﺮﺩﺩ !

  9. 2 کاربر از پست مفید khaleghezey تشکرکرده اند .

    sanjab (دوشنبه 04 فروردین 93), veis (دوشنبه 04 فروردین 93)

  10. #46
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 06 مهر 93 [ 16:40]
    تاریخ عضویت
    1392-12-23
    نوشته ها
    82
    امتیاز
    687
    سطح
    13
    Points: 687, Level: 13
    Level completed: 74%, Points required for next Level: 13
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    68

    تشکرشده 205 در 73 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط khaleghezey نمایش پست ها
    پس من یکی ترجیح میدم چیزی ننویسم همین مسیر را ادامه بدهید انشاالله ایشان بعد غلبه بر مشکل مالی و موافقت خانواده به خواستگاری شما بیاییند حالا چند سال طول میکشه یا اینکه بخواین بیان یا نیان را من یکی نمیدانم.

    ایشون اگه 40سالشم باشه و شما 38سالت باشه بازم این رابطه احساسیه و نه منطقی سال خوبی داشته باشید بانو

    بدرود
    ویس عزیزم فقط می تونم بگم که درکت می کنم و از خدا برات طلب هیر و ارامش می کنم.

  11. 2 کاربر از پست مفید خانوم شین تشکرکرده اند .

    فدایی یار (جمعه 29 آبان 94), veis (دوشنبه 04 فروردین 93)

  12. #47
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 05 تیر 97 [ 14:07]
    تاریخ عضویت
    1392-5-19
    نوشته ها
    312
    امتیاز
    8,869
    سطح
    63
    Points: 8,869, Level: 63
    Level completed: 40%, Points required for next Level: 181
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class5000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    480

    تشکرشده 882 در 242 پست

    Rep Power
    60
    Array

    اون قدر با سیلی زدم به صورتم که دو طرف صورتم کبود شده . می زدم و می گفتم حقته
    وقتی حتی پدرت دوست نداره ، چه انتظاری داری که کسی دوست داشته باشه

    من دارم می میرم از تنهایی
    من میخوام فقط حرف بزنم

    - - - Updated - - -

    از همه متنفرم
    از همه متنفرم
    از همه متنفرم
    از اینکه سر سفره عید برادرهام رو صدا زد و عیدیشون رو داد و یه پولی هم داد دست اونا و گفت این رو هم بدید به اون متنفرم
    مگه آخه من آدم نیستم؟
    من نمیخوام برم به سمت اون پسر
    اما منم به خدا آدمم
    نیاز به توجه دارم
    دارم می میرم از اینکه دیده نمیشم

    - - - Updated - - -

    گآهی دِلــَت نــِمیخوآهــَد . . .
    دیــروز رآ بِه یآد بــیآوَری . . .
    اَنگــیزه ای بــَرایِ فــَردآ هـَم نــَدآری . . .!!
    وَ حآل هــَم کِه . . .
    گآهی فــَقــَط دِلــَت میخوآهــَد . . .
    زآنوهایــَت را تــَنگ دَر آغوش بــِگیری . . .
    وَ گوشــِه ای اَز گوشــِه تــَرین گوشـِه ای کِه می شــِنآسی . . .
    سکوت کنی....

    - - - Updated - - -

    دلم ...
    بهانه ای میخواهد برای ادامه زندگی
    مثل یک بوسه عاشقانه
    که یادم بیاورد هنوز زنده ام !

  13. 2 کاربر از پست مفید veis تشکرکرده اند .

    khaleghezey (سه شنبه 05 فروردین 93), میشل (دوشنبه 04 فروردین 93)

  14. #48
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    دوشنبه 29 شهریور 00 [ 00:15]
    تاریخ عضویت
    1390-2-04
    نوشته ها
    909
    امتیاز
    16,852
    سطح
    83
    Points: 16,852, Level: 83
    Level completed: 1%, Points required for next Level: 498
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    4,315

    تشکرشده 3,200 در 813 پست

    Rep Power
    116
    Array
    دوست عزیز

    فکر میکنی بقیه که اینجاند یا توی جامعه غرق عشق و توجهند ...... نه مطمین باشه هرکدوم از ما هزاران مشکل و درگیری دورو برمون داریم....

    فکر میکنی برادرات که کاپشنشون رو به تو تعارف نمیکنند برای دختری که بهش نظر دوستی یا ازدواج دارند هم همینطورن........... نه اصلا مطمین باشه برای اون شومینه فراهم میکنند.

    فکر میکنی خاله قزی یا من یا دوستانی دیگه که منعت میکنیم سودی از این کار می بریم .... ..


    گرچه با رفتار ی که با پستاهای من و دوستانی مثل خاله قزی و میشل و ... داشتی میشه فهمید پر از کینه و خشم ..... شدی.

    لطفا کمی مهربان تر با اطرافیانت مخصوصا پدرت برخورد کن شاید اونم مثل ما احساس کرده از حرفاش و یا نصحیتهاش

    بدت می یاد، دوست نداری اونو بشنوی و فقط دنبال اثبات راه حل خودتی. برای همین هم باهات روزه سکوت گرفته و بیتفاوت رفتار میکنه مطمین باش منتظر قدم محبت آمیز توست.
    ویرایش توسط sanjab : دوشنبه 04 فروردین 93 در ساعت 16:54

  15. 2 کاربر از پست مفید sanjab تشکرکرده اند .

    khaleghezey (سه شنبه 05 فروردین 93), veis (دوشنبه 04 فروردین 93)

  16. #49
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 05 تیر 97 [ 14:07]
    تاریخ عضویت
    1392-5-19
    نوشته ها
    312
    امتیاز
    8,869
    سطح
    63
    Points: 8,869, Level: 63
    Level completed: 40%, Points required for next Level: 181
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class5000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    480

    تشکرشده 882 در 242 پست

    Rep Power
    60
    Array
    نه سنجاب عزیز
    گفتم خرده نگیرید به یه مثالی که زدم. زندگی پر از همین نکته های ریزه

    پدر من کلا منو دوس نداره و نداشته
    نمی دونم چرا و هیچ وقت هم هیچ کسی نفهمید چرا
    همه همیشه متعجبند
    اگه کوچکترین توجهی به من بکنه همه میان از من می پرسن که چی شده
    در حالی که به بقیه توجه داره

    الان ماههاست که با من حتی کلامی حرف نزده . ماههاست که سلامم رو جواب نداده و من یکبار هم از گفتنش امتناع نکردم
    فقط به خاطر یه بهانه ، یه موضوع
    سر یه قرعه کسی صندوق که تو خانواده برگزار میشد و دو غریبه هم توش شرکت کرده بودن
    وقتی وام به اسم غریبه در اومد اون گفت که نباید به غریبه بدید و باید یکی از خودتون برداره و نفر آخر به اون بدید
    من اعتراض کردم و گفتم این به دور از انسانیته . اونا به ما اعتماد کردن. ما باید عادلانه رفتار کنیم
    در نهایت منو دختر بی عقلی می دونه که ارزش پول رو نمی دونم !!
    و در نهایت هم اون پول رو به اون فرد ندادن و از بین خودشون یکی برداشت
    اون کلا منو دوس نداره . افکار ما صد و هشتاد درجه ضد همه

    - - - Updated - - -

    من در مقابل تنها کسی که جبهه گرفتم خاله قزی بود. وگرنه حرفای تو و میشل عزیز و سارا و بقیه کاملا منطقی بودن
    در مورد خاله قزی هم چون کلا دیدم که همین جواب ثابت رو به همه میده .

    اگه با حال بدم شما رو هم ناراحت کردم معذرت میخوام
    فکر می کنم بهتره اصلا چیزی نگم

  17. 3 کاربر از پست مفید veis تشکرکرده اند .

    khaleghezey (سه شنبه 05 فروردین 93), فدایی یار (جمعه 29 آبان 94), میشل (دوشنبه 04 فروردین 93)

  18. #50
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    شنبه 29 بهمن 01 [ 12:00]
    تاریخ عضویت
    1391-12-24
    نوشته ها
    1,690
    امتیاز
    42,348
    سطح
    100
    Points: 42,348, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First ClassVeteranOverdrive25000 Experience Points
    تشکرها
    6,932

    تشکرشده 6,905 در 1,648 پست

    Rep Power
    348
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط veis نمایش پست ها

    اون قدر با سیلی زدم به صورتم که دو طرف صورتم کبود شده . می زدم و می گفتم حقته


    ای کاش با خودت مهربون تر بودی عزیزم...... آدم وقتی با خودش مهربونه از رفتار دیگران هم مهربونی رو برداشت میکنه، وقتی هم با خودمون نامهربونیم، دیگران اقیانوس محبت و عشق هم که بشن، نمیتونن قلبمون رو سیراب کنن....

    عزیزم حداقل چیزیکه تو داری، ماییم (حالا من امکان دیدن بقیشون رو ندارم)... همینکه وقتی مینویسی به خودم سیلی زدم، یه آدمایی درد رو حس میکنن، این عشقه... عشق پروردگارمون که از قلب هممون گذشته و به هم پیوندمون داده... این کم چیزی نیست... خواهش میکنم حداقل ما رو به حساب بیار و نگو هیچکی دوستم نداره............

    من مطمئنم پدرت هم همینطوره. قلباتون به هم وصله، هرچند ذهن هاتون از هم فاصله داره. پس مشکل تو و پدرت دوست داشتن نیست، مشکل مهارت های ارتباطیه.

    الان نمیخوام راجع به پدرت صحبت کنم، چون قبلش باید حالت خوب بشه. که هم بتونی در مورد اون آقا تصمیم درست رو بگیری، و هم سایر روابطت رو به راه بشن. این پست رو بخون:

    نقل قول نوشته اصلی توسط مدیرهمدردی نمایش پست ها
    با سلام
    افرادی که حالشون خوبه، ذهنی آرام و شفاف دارند.
    شاید این افراد تا دیروز حال خوش نداشتند. ولی امروز آموخته اند که چگونه زندگی رو لمس کنند و واقعی باشند. یعنی به جای انباشته کردن خاطرات تلخ و چرتکه انداختن و شمارش موانع ، خلاقیت برخورد با مشکلات را داشته باشند.
    این افراد می دونند که طبیعت راهکار هر معضلی رو در وجود ما قرار داده. برای دیدن و رسیدن به روشنگری باید فرصت کرد، اندیشید و یک یک معانی رو از طبیعت جذب کرد.

    اگر کسی حالش بده، اول به خودش آگاهی بده که منشا و علت اصلی این حال ناخوش در وجود خود اوست. پس بیرون از سرای تن و روح، به دنبال مقصر نگرده. دوم این که این نوید رو به خودش بده که، خوبه که نسبت به حالات خودش آگاهه!

    پس گام بعدی اینه که تو به دنبال راهکاری برای تغییر حالت باشی. نه این که با حال بد بیعت کنی و با هم همسایه و همراه باشید.
    برای کمک به خودت، پیش از هر گام، خودت رو در وضعیتی که هستی بدون قضاوت، مشاهده کن. وقتی مشاهده اتفاق بیفته، اهمیت تغییر دادن وضعیت بحرانی برای تو اثبات می شه و متوجه می شی باید خیلی فوری به اوضاع خودت سر و سامان بدی.

    یکی از راه هایی که همواره می تونه در وضعیت های بحرانی به تغیر حال بد به حال خوب کمک بکنه، ارتباط مداوم و پیگیر داشتن با طبیعته.
    طبیعت، مادر روحه. اون راه نفوذ در دل ها رو خوب می دونه. نگاه کردن به طبیعت می تونه توجه تو رو به واقعیت های موجود بالا ببره. توجه به صبوری خاک، سرسختی زمین، انعطاف آب، اقتدار کوه ها و هزاران نکته ی جذاب و با اهمیت دیگه می تونه برای یک انسان هوشمند، مثل معلم و مربی دلسوز، راهنما باشه. وقتی رابطه عاشقانه بین ابر وبارون، آفتاب و گیاه و انسان و حیوان رو کشف کنی، رمز و رازهایی بس حیرت انگیز بر تو گشوده می شه که تو این اسرار رو در هیچ نوشتار و گفتار خردمندانه ای نمی تونی لمس کنی ، جز ذات پاک طبیعت

    گام های بعدی برای جذب حال خوب، مهربان بودن هر کس با خودشه. عدم خشونت با خود و دیگران و با حرمت و احترام با خود سخن گفتن. با دست هات و قلبت، با چشم هات و سایر اعضای بدنت مهربان باش و هرگز با خشونت با اون ها برخورد نکن. گاهی در آیینه به خودت نگاه کن، برای خودت شعری بخون. حرف تازه ای بزن. خودت رو نوازش کن. نبض خودت رو بگیر و به صدای قلبت گوش کن.

    گام بعدی پیاده روی با قدم های سریع و پیوسته است.
    حرکتی فیزیکی که بتونه ذهنت رو ساکت کنه. معاشرت با افرادی که شاد و مثبت اند. خواندن کتاب هایی در زمینه مثبت اندیشی و کمک کردن به دیگران از نمونه رفتارهایی است که می تونه حال بد رو به حال خوب، تغییر بده.

    وقتی حالت بده، قصد کن، با یک حرکت خلاق، حال کسی رو خوب کنی
    . عملی انجام بده که کسی رو خوشحال و امیدوار بکنه، تاثیر عمل نیک تو، در دیگری به شدت تاثیرگذار و مثبته. وقتی لذت حاصل از کردار نیک رو تجربه کردی و این عمل بارها موکداً تکرار شه، کم کم احساس سبکبالی و پاکیزگی می کنی. حالت رو به بهبود می ره و تو مشتاقانه به هر عمل نیکی، پیشرو و هدایت گر خواهی بود

    وقتی حالت بده، به جای غرق شدن در این حالات، از جا برخیز و خانه یا اتاق و یا محل کارت رو نظافت کن. شیشه های پنجره رو پاک کن. حیاط رو جارو بزن. رخت های چرک رو بشور. کف زمین رو با حوصله دستمال بکش. حرکت عملی که نشانه ی پالایش و پاکیزگی است ، تاثیر بسیار مثبتی در تغییر حال بد به حال خوب داره! تجسم کن. تو با قصد و تصمیم خودت، حال خوب یا حال بد رو می آفرینی، همواره در مدار حال خوب باش. لبخند بزن و با جملات مثبت هاله ای از نیک نفسی رو در پیرامون خودت به وجود بیار.

    همواره قلبت رو با سپاسگزاری کردن از هر موجودی زلال نگه دار.
    عقربه های احساست رو روی حال خوب کوک کن.
    وقتی در حال خوب مصمم باشی، نشانه های خیر در تو ظهور می کند. تو بی هیچ تلاشی احساس خوبی از بودن خواهی داشت. بی هیچ واهمه ای از فردا، شاد خواهی بود و بی هیچ تردیدی می گویی: حالم خوبه! حالم خوبه! حالم خوبه

    خب دیگه حال بدی وجود نداره...ما خوبیم

    از این تاپیکه: http://www.hamdardi.net/thread-1676.html

    فکر میکنی به دردت بخوره؟

    هر اتفاق بدی، یه اتفاق خوبه...


    ویرایش توسط میشل : دوشنبه 04 فروردین 93 در ساعت 17:34

  19. 4 کاربر از پست مفید میشل تشکرکرده اند .

    asemaneabi222 (دوشنبه 04 فروردین 93), khaleghezey (سه شنبه 05 فروردین 93), sanjab (دوشنبه 04 فروردین 93), veis (دوشنبه 04 فروردین 93)


 
صفحه 5 از 6 نخستنخست 123456 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: دوشنبه 16 آذر 94, 21:33
  2. پیشنهاد هایی برای سورپرایز کردن همسر و خارج کردن زندگی از یک نواختی
    توسط به دنبال خوشبختی در انجمن شوهران و زنان از یکدیگر چه انتظاراتی دارند
    پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: پنجشنبه 05 آذر 94, 00:27
  3. پاسخ ها: 19
    آخرين نوشته: دوشنبه 22 تیر 94, 01:23

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 13:13 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.