به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 5 از 6 نخستنخست 123456 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 41 تا 50 , از مجموع 53
  1. #41
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 07 مهر 93 [ 18:06]
    تاریخ عضویت
    1390-4-21
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    60
    امتیاز
    2,407
    سطح
    29
    Points: 2,407, Level: 29
    Level completed: 72%, Points required for next Level: 43
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience PointsTagger Second Class
    تشکرها
    73

    تشکرشده 42 در 22 پست

    Rep Power
    0
    Array
    ممنون دوستان ممنون . امروز استعفا دادم و گفتم تا اخر ماه مي ام اخه 10 روز هم مي توانم مرخصي بگيرم چون طلب دارم از شركت و فكر مي كنم اگر تا اخر ماه بيمم رد بشه بهتره ( البته خودشان گفتن از 15 مي تونم نيام ) اتفاقا قصد دارم با پدر همسرم در مورد پول صحبت كنم . ممنون واحد عزيز ولي الان زخمي تر از اونم كه بتونم همسرم را ببخشم و به فكرش باشم . اون خيلي با من بد كرد خيلي . عضو انجمن خصوصي شدم تا شايد بتونم راهكاري براي كنار امدن با همسرم پيدا كنم واقعا تحمل رفتارها و حرفهاي اين ادم در توان من نيست

  2. 2 کاربر از پست مفید akasha تشکرکرده اند .

    گل شب بو (دوشنبه 01 اردیبهشت 93), صبا_2009 (دوشنبه 01 اردیبهشت 93)

  3. #42
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 11 آبان 93 [ 18:27]
    تاریخ عضویت
    1393-1-23
    نوشته ها
    34
    امتیاز
    451
    سطح
    9
    Points: 451, Level: 9
    Level completed: 2%, Points required for next Level: 49
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class250 Experience Points3 months registered
    تشکرها
    269

    تشکرشده 65 در 27 پست

    Rep Power
    0
    Array
    امیدوارم تصمیم درستی گرفته باشی. موفق باشی خانومی.

  4. کاربر روبرو از پست مفید گل شب بو تشکرکرده است .

    akasha (سه شنبه 02 اردیبهشت 93)

  5. #43
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 07 مهر 93 [ 18:06]
    تاریخ عضویت
    1390-4-21
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    60
    امتیاز
    2,407
    سطح
    29
    Points: 2,407, Level: 29
    Level completed: 72%, Points required for next Level: 43
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience PointsTagger Second Class
    تشکرها
    73

    تشکرشده 42 در 22 پست

    Rep Power
    0
    Array
    ممنون دوستان كه تنهام نذاشتين . خيلي از راهنمايي هاي شما استفاده كردم . ديشب با پدر همسرم صحبت كردم حالا تا ببينيم چي مي شه . برام زياد دعا كنيد . اميدوارم بتونم زندگيم را درست كنم . مي خوام باز هم تلاش كنم و يك راه ديگه را امتحان كنم . ديشب همسرم به من مي گه تو به من بي توجهي مي كني و من هم تو را زجر مي دم . حق با اونه من خيلي از دستش ناراحتم ولي اون اصلا بياد نمي اره كه چي كارا مي كنه . اميدوارم از انجمن ازاد نتيجه بگيرم وطرز رفتار با اين ادم را بفهمم

  6. 4 کاربر از پست مفید akasha تشکرکرده اند .

    khaleghezey (سه شنبه 02 اردیبهشت 93), S.H.I.D.E.H (سه شنبه 02 اردیبهشت 93), zendegiye movafagh (سه شنبه 02 اردیبهشت 93), صبا_2009 (سه شنبه 02 اردیبهشت 93)

  7. #44
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    یکشنبه 11 بهمن 94 [ 04:40]
    تاریخ عضویت
    1389-3-25
    نوشته ها
    2,890
    امتیاز
    27,971
    سطح
    98
    Points: 27,971, Level: 98
    Level completed: 63%, Points required for next Level: 379
    Overall activity: 13.0%
    دستاوردها:
    VeteranSocial25000 Experience PointsTagger First Class
    تشکرها
    15,041

    تشکرشده 10,678 در 2,786 پست

    حالت من
    Moteajeb
    Rep Power
    339
    Array
    ( من همسر دوم اين اقا هستم)
    ینی دوتا زن داره؟


  8. 2 کاربر از پست مفید فرهنگ 27 تشکرکرده اند .

    akasha (سه شنبه 02 اردیبهشت 93), khaleghezey (سه شنبه 02 اردیبهشت 93)

  9. #45
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 22 مهر 94 [ 19:19]
    تاریخ عضویت
    1391-9-06
    نوشته ها
    1,013
    امتیاز
    19,589
    سطح
    88
    Points: 19,589, Level: 88
    Level completed: 48%, Points required for next Level: 261
    Overall activity: 13.0%
    دستاوردها:
    1 year registeredTagger Second ClassSocialOverdrive10000 Experience Points
    تشکرها
    5,188

    تشکرشده 3,056 در 916 پست

    Rep Power
    196
    Array
    عزیزم من نمیدونم همسرت چقدر اذیتت کرده ولی خودش علتشو داره داد میزنه . داره میگه به من توجه کن. وقتی علت مشکلی مشخصه یعنی 80 درصد مشکل حل شده . شما با توجه کردن و محبتت میتونی مشکلت رو حل کنی . ایشون کار کردن شما رو نه تنها کمک و فداکاری بلکه بی توجهی به خودش تلقی میکرده . سعی نکن با هر حرف و هر تصمیمش مخالفت کنی سخته ولی سعی کن از دید اون به قضیه نگاه کنی اینطوری بهتر درکش میکنی . مثلا همین فروختن ماشین رو در نظر بگیر . مردا ماشینشون رو بیشتر از جونشون دارن فقط همسر تو اینجوری نیست . باید از دید اون نگاه کنی تا بتونی درکش کنی . راستی اگه شما سابقه رد بیمه داری پس از استعفا هم میتونی بیمه ات رو خودت واریز کنی تا سابقه بیمه ات از بین نره . و پس بزرگ شدن بچه ات اگه خواستی بری سر کار سابقه بیمه ات رو داری .اگرم نرفتی و بیمه ات رو تا اخر خودت ریختی میتونی حقوق باز نشستگی داشته باشی .

  10. کاربر روبرو از پست مفید واحد تشکرکرده است .

    akasha (سه شنبه 02 اردیبهشت 93)

  11. #46
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 07 مهر 93 [ 18:06]
    تاریخ عضویت
    1390-4-21
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    60
    امتیاز
    2,407
    سطح
    29
    Points: 2,407, Level: 29
    Level completed: 72%, Points required for next Level: 43
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience PointsTagger Second Class
    تشکرها
    73

    تشکرشده 42 در 22 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نه جناب فرهنگ . همسر اول ايشان يك پزشك بود از كشور يمن كه بعد از جدايي از ايشان به يك كشور ديگه رفت . جناب واحد يكي مي نالد از درد بي نوايي... من مي گم پول ندارم اموراتم را بگذارنمچطوري ماهي 130 پول بيمه بدم اخه بابا جون.

  12. #47
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 07 مهر 93 [ 18:06]
    تاریخ عضویت
    1390-4-21
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    60
    امتیاز
    2,407
    سطح
    29
    Points: 2,407, Level: 29
    Level completed: 72%, Points required for next Level: 43
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience PointsTagger Second Class
    تشکرها
    73

    تشکرشده 42 در 22 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام
    اين روزاي اخري هست كه سر كار مي يام و شايد ديگه كمتر بتونم بيام همدردي چون همسرم دوباره شروع كرده به اراجيف بافي كه كامپيوتر ما را هك كردن و با دوربين ما را نگاه مي كنن و.. اينترنت خونه را قطع كرده . من اشنايي خوبي با اين آقا نداشتم گفتم كه دوست همسر سابقم بود و من قبل از اينكه مهر طلاق توي شناسنامه ام بخوره با اين اقا رابطه داشتم من شرايط روحي
    خيلي بدي توي اون دوران داشتم و اين اقا خيلي به من كه تشنه محبت بودم محبت مي كرد وقتي به اون روزا فكر مي كنم باورم نمي شه اين من بودم اصلا نمي فهميدم چيكار مي كنم خيلي اشفته و در به در بودم احساس حماقت مي كردم كه اين همه سال عمرم تلف شده البته حق طلاق را گرفته بودم و واقعا قصد جدايي داشتم و همسر سابقم هم اين را مي داند ولي سوژه جديدش اينه كه هنوز تو شناسنامت ثبت نشده بود و ما كار بدي كرديم و آه همسر قبليت من را گرفته و خشت اول زندگيمون كج بوده و من به خاطر همين همش به تو شك دارم .مي گه اگه دوباره با من هم اين كار را بكني چي و چون نمي پذيري و اعتراف نمي كني كه كار اشتباهي كردي من همش واهمه اين را دارم كه تو كه نپذيرفتي پس باز هم تكرار مي كني و من هر چي مي گم تو به نظر من بهترين مرد دنيا بودي و واقعا به خدا احساس مي كردم خدا بدبختي هاي من را ديده و اون را براي نجات من فرستاده ( نمي دانستم بلاي جانم مي شه) . بهش مي گم من دو سال بود با همسر سابقم زندگي نمي كردم مي گم يعني يك مهرطلاق اينقدر مهمه مي گم من تورا دوست داشتم من به خاطر تو تو روي خانوادم وايسادم ( انها مخالف اين ازدواج بودن ) مي گم اگه من ازش جدا نمي شدم و قصد جدايي نداشتم و به خاطر تو اين كار را مي كردم حق با تو بود ولي من حق طلاق را گرفته بودم و قرارداد بين ما را هم خودش به عنوان شاهد امضا كرده بود . مي دانم به دنبال توجيه رفتارهاي خودشه به نظر شما اعتراف من به اينكه اشتباه كردم كه قبل از ثبت طلاق باهاش رابطه داشتم توي بهبود اوضاع تاثيري داره ؟ رفته يكي از دوستاي همسر سابقم را پيدا كرده و پيشش كلي گريه و زاري راه انداخته كه به همسرم بگه حلالش كنه كه با همسر اون ازدواج كرده وقتي اين را فهميدم ازش بدم اومد خيلي شكستم من از همسر سابقم متنفرم چون اون باعث همه اين بدبختي هاي منه . توي بد شرايطي هستم به من مي گه جونت را بردار و در رو چون من فكر مي كنم كار تو بوده كه كامپيوتر را هك كردي تا بفهمي من كي خانه هستم كي نيستم تازه مي گه تو با دوستم رابطه داري ( اينترنت را از شركت دوستش گرفتيم ) و اون هم با تو هم دست بوده . ديشب اولين بار بود كه گفتم اي كاش دخترم به دنيا نيامده بود و من مي تونستم از اين زندگي برم . شديدا عاشق دخترم و به هيچ وجه حاضر نيست ازش دور بشه . با خانوادش هم حرف زدم مي گن اون دخترش را نمي ده حتي نمي ذاره من ببرمش بيرون يا خانه مادرم ( خانوادم باهاش درگير شدن و ديگه باهاش حرف نمي زنن چون اين اراجبف را به انها گفته ) مي ترسه اون را ببرم و ديگه نيارم. من محكومم به خاطر دخترم اين شرايط را تحمل كنم چند روز پيش خواهرم امد باهاش حرف بزنه اخرش دعواي بدي بينشان شد و من با دخترم توي بالكن رفتيم تا اون شاهد اين دعوا نباشه . باباش كه اصلا نمي فهمه من چي مي گم به قول خواهرش ادم از پيشنهادات باباش كهير مي زنه مي گه تو بشين توي خانه من ماهي يك ميليون بهت مي دم . مي گم بابا اين را ببريد دكتر . مادرم به خواهرش زنگ زد كه ببريدش دكتر كلي امدن خانه مان حرف زدن ولي همين كه رفتن يادشان رفت . ببخشيد خيلي پراكنده نوشتم

  13. کاربر روبرو از پست مفید akasha تشکرکرده است .

    شیدا. (دوشنبه 29 اردیبهشت 93)

  14. #48
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 07 خرداد 99 [ 14:53]
    تاریخ عضویت
    1391-12-22
    نوشته ها
    4,428
    امتیاز
    70,050
    سطح
    100
    Points: 70,050, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    14,753

    تشکرشده 14,732 در 3,979 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    790
    Array
    نمی تونی خودت بری دکتر و شرایط همسرت را براش توضیح بدی؟

    مطمئنا روانپزشکها با کیس های اینطوری که خودشون حاضر نیستند بیان برخورد دارند و می دونند باید چیکار کرد.

    رفتارهاش خیلی آزاردهنده است و از نظر روحی خیلی بهتون فشار می آد. باید یه راهی پیدا کنید.
    اگر می خواهید برای صلح جهانی کاری انجام دهید به خانه خود بروید و به خانواده تان عشق بورزید .
    مادر ترزا

  15. 3 کاربر از پست مفید شیدا. تشکرکرده اند .

    akasha (چهارشنبه 31 اردیبهشت 93), khaleghezey (چهارشنبه 31 اردیبهشت 93), فرهنگ 27 (چهارشنبه 31 اردیبهشت 93)

  16. #49
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 07 مهر 93 [ 18:06]
    تاریخ عضویت
    1390-4-21
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    60
    امتیاز
    2,407
    سطح
    29
    Points: 2,407, Level: 29
    Level completed: 72%, Points required for next Level: 43
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience PointsTagger Second Class
    تشکرها
    73

    تشکرشده 42 در 22 پست

    Rep Power
    0
    Array
    ممنون شيدا جان . دارو را به فرض بگيرم چطور بهش بدم . محاله بريزم تو غذاش چون خودش پزشكه و مي فهمه و اگر بفهمه دمار از روزگار من در اورده و فكر مي كنه واقعا ريگي به كفشمه و هميشه اين كار را مي كنم تا اون را خواب كنم و بدبختي ام چند برابر مي شه

  17. 2 کاربر از پست مفید akasha تشکرکرده اند .

    khaleghezey (چهارشنبه 31 اردیبهشت 93), شیدا. (چهارشنبه 31 اردیبهشت 93)

  18. #50
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 07 خرداد 99 [ 14:53]
    تاریخ عضویت
    1391-12-22
    نوشته ها
    4,428
    امتیاز
    70,050
    سطح
    100
    Points: 70,050, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    14,753

    تشکرشده 14,732 در 3,979 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    790
    Array
    اگر در حدی باشه که طعم غذا تغییر نکنه، متوجه نمی شه.
    اگر بویایی چشایی اش فوق العاده نباشه، و شما هم بتونی یه مقدار با کمک ادویه ها غذا را طعمدار کنی، شاید مزه دارو را متوجه نشه.

    مطمئنا نمی تونید داروهای زیادی به این شکل به ایشون بدین.
    ولی حداقل مهمترینش را، اونی که دکتر روانپزشک توصیه می کنه، بتونی هر روز به غذا اضافه کنی، شاید بد نباشه.

    می دونم کار سختیه.
    ولی زندگی با کسی که به وسایل خونه هم شک داره، خیلی سخته.

    اشتباه قبلی شما ممکن بود برای هر مردی این افکار را ایجاد کنه،
    اما شما بعدش طبق نوشته هاتون خیلی با ایشون شفاف برخورد کردین و
    حتی اجازه دادین رکوردر بذار تو کیفتون و کنترلتون کنه.
    مشکل از ایشون هم هست که خیلی شکاک و بدبین است.
    اگر می خواهید برای صلح جهانی کاری انجام دهید به خانه خود بروید و به خانواده تان عشق بورزید .
    مادر ترزا

  19. 2 کاربر از پست مفید شیدا. تشکرکرده اند .

    akasha (چهارشنبه 31 اردیبهشت 93), khaleghezey (چهارشنبه 31 اردیبهشت 93)


 
صفحه 5 از 6 نخستنخست 123456 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. استعفا بدم؟
    توسط بانوی آفتاب در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 19
    آخرين نوشته: یکشنبه 10 دی 96, 13:15
  2. از کارم متنفرم، ولی نمی‌توانم استعفا دهم!
    توسط rahekhoob در انجمن علمی و آموزشی
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: پنجشنبه 20 خرداد 95, 11:22
  3. مدیر فبلیم که از کارش استعفا دادم تعقیبم میکنه!
    توسط delkhosh در انجمن سایر مشکلات خانواده
    پاسخ ها: 4
    آخرين نوشته: یکشنبه 08 شهریور 94, 16:37
  4. استعفا مي دم
    توسط sayehhaye_mah در انجمن سرگرمی و تفریح
    پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: چهارشنبه 26 فروردین 88, 11:29
  5. علايم استعمال مواد مخدر
    توسط lord.hamed در انجمن اعتیاد
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: دوشنبه 18 آذر 87, 11:56

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 01:01 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.