به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 5 از 6 نخستنخست 123456 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 41 تا 50 , از مجموع 52
  1. #41
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 25 مهر 94 [ 20:51]
    تاریخ عضویت
    1394-1-26
    نوشته ها
    249
    امتیاز
    2,867
    سطح
    32
    Points: 2,867, Level: 32
    Level completed: 78%, Points required for next Level: 33
    Overall activity: 28.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience Points3 months registered
    تشکرها
    0

    تشکرشده 327 در 165 پست

    Rep Power
    50
    Array
    ماندگار ازت ناراضیم خیلی بدی برای خودت رفتی نگفتی بیام حداقل ته زندگیمو بگم

  2. #42
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 21 اسفند 94 [ 02:00]
    تاریخ عضویت
    1394-2-12
    نوشته ها
    151
    امتیاز
    2,513
    سطح
    30
    Points: 2,513, Level: 30
    Level completed: 43%, Points required for next Level: 87
    Overall activity: 6.0%
    دستاوردها:
    3 months registered1000 Experience PointsTagger First Class
    تشکرها
    0

    تشکرشده 124 در 73 پست

    Rep Power
    31
    Array
    سلام دوستان خوبم علی الخصوص دختر جوان عزیز خودم......تو رو خدا ازم دلگیر نباش.....بخدا قسم دوبار اومدم و هر دوبار متنای خیلی طولانی گذاشتم..اما هر دفعه موقع ارسال......خطا میداد و نوشته هام سیو نمیشد......قریونت برم من..ازت ممنونم که پیگیر مشکلم هستی.......ولله دارم خیلی چیزا رو عملی میکنم..و تا حدودی موفق هم بودم....شوهرم دیگه مثل قبل واتس اپش رو هی عکس پروفایلش و نوشته هاشو....تغییر نمیده..یعنی اصلا واتس اپ نداره....فقط چند وقت پیش پی بردم که یه سیم رایتل خریده..اینم دلیل گیر دادن بیش از حد ما خانماست..وقتی بهشون گیر بدیم...میرن سراغ راههای دیگه....و از اونجایی که خودمون زنها راهدارامون خیلی سریع میگیره....بدون کوچکترین حس جاسوسی...تونستم شمارش رو بفهمم چیه...البته شوهرم هنوز بی خبره..نمیدونه منم میدونم سیم خریده...خلاصه اینکه با اون سیم هم زیاد واتس اپ نمیره.....البته ترس من میدونی از چیه..متاسفانه شوهر من ثبات شخصیت نداره.....گاهی حالش خیلی خیلی خوبه..یهو فاز عاشقی میگیره و میره توی خودش.....
    راه حل عزیزم..ازت ممنونم..ولله شوهر من با مشاور موافق نیست..یعنی در مورد هر چیزی رضایت میده...ولی اگه بدونه موضوع مشاوره رفتن اون خانومه....به هبچ عنوان راضی نمیشه و بدتر دعوا میکنه چرا ولش نمیکنم...بله منم با شما موافقم..فکر شوهرم رو باید به سمتی دیگه سوق بدم....اما وقتی شوهرم حالی به حالیه و ثبات نداره....چطور میتونم موفق بشم...بهم گفتی تمرکز زدایی..اگه ممکنه مثال بزن.
    در مورد پشتوانه مالی هم دارم چند وقتی اینکار رو میکنم..اما بزارین یه چیزی بگم..شوهر من....منو کاملا توی رفاه گذاشته..هیچی ازم دریغ نکرده..اما یه اشکال داره.....خودش خیلی ولخرجه..انگار مرض ولخرجی داره...اما نوبت خرج کردن من که میرسه..هیچ اعتراضی نداره..فقط باید گزارش بهش بدم..یعنی ازم میخواد که بگم اون پول کجا..چطوری..واسه چی..خرج شده.....بچه ها اینجا میشه بهم کمک کنین..من خیلی از این برخوردش ناراحتم..و بیشتر از اون...از خودم ناراحتم..موقع خرج کردن...خودم میترسم نکنه دارم ولخرجی میکنم.....من خیلی منفعلم...بخدا تمام خریدام رو شوهرم انجام میده..میره بیرون و میاد میبینم کفش خریده...شلوار..مانتو......هر دفعه یه چیزی.....اصلا بیرون میریم من دیگه اعتماد به نفس ندارم خودم یه چی بخرم..چون هر چی میگیرم..گیر میده.....مثلا میریم بیرون..میگم فلان مانتو خوشگله..بهم میگه داری شوخی میکنی یا واقعا میگی؟؟؟ به شدت روی لباسام حساسه...میگه من هم بمیرم..حق نداری جنس ارزون و مزخرف بگیری..هم خودت .و هم دخترمون همیشه باید شیک باشین....که البته این اخلاقش صدای خانوادش رو در اورده.....اونا فکر میکنن دلیل این ولخرجیا منم....هر چی هم میگم باورشون نمیشه پسرشون اینجوریه....
    از مرسدس67 و گیسو جان هم کمال تشکر رو دارم....به قول گیسو...اگه میشه کلی راهنمایی نکنید....حرفاتون رو بیشتر برام باز کنید..مثال بزنید که چکار کنم....دختر جوان نمیدونم قبلا گفتم یا نه...اما چند ماه پیش گوشی شوهرم خونه بود....اومدم بزنمش توی شارژ..دیدم واسه واتس اپش پیام اومده....از طرف اون خانوم بود..فقط یه نقطه گذاشته بود....خیلب جا خوردم...چرا نقطه اخه؟؟؟؟؟؟؟ نتونستم جلو خودمو بگیرم...بهش پیام دادم....متن پیامم رو درست یادم نمیاد...اما بهش فهموندم که همه چیز رو میدونم و تنها کاری که میکنم...سکوته...کاری که سالها دارم انجام میدم....اخرش اسمم رو هم نوشتم....نقطه داده بود که مطمئن شه گوشی دست شوهرمه؟؟؟ نمیدونم بخدا....اینا رو که میبینم....حرفا و قسمای شوهرم.....کدوم رو باور کنم.....شوهرم منو توی برزخ نگه داشته....نمیدونم قسمای اونو باور کنم...یا به چشمای خودم اعتماد کنم....

  3. 3 کاربر از پست مفید خورشید30 تشکرکرده اند .

    نارجیس (یکشنبه 18 مرداد 94), آخیش (پنجشنبه 05 شهریور 94), رنگین (یکشنبه 18 مرداد 94)

  4. #43
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 21 اسفند 94 [ 02:00]
    تاریخ عضویت
    1394-2-12
    نوشته ها
    151
    امتیاز
    2,513
    سطح
    30
    Points: 2,513, Level: 30
    Level completed: 43%, Points required for next Level: 87
    Overall activity: 6.0%
    دستاوردها:
    3 months registered1000 Experience PointsTagger First Class
    تشکرها
    0

    تشکرشده 124 در 73 پست

    Rep Power
    31
    Array
    دوستای خوبم...نیستین؟؟؟

  5. #44
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 12 شهریور 96 [ 00:37]
    تاریخ عضویت
    1394-4-23
    نوشته ها
    641
    امتیاز
    12,858
    سطح
    74
    Points: 12,858, Level: 74
    Level completed: 2%, Points required for next Level: 392
    Overall activity: 26.0%
    دستاوردها:
    1 year registered10000 Experience Points
    تشکرها
    2,477

    تشکرشده 767 در 424 پست

    Rep Power
    111
    Array
    سلام عزیزم در رابطه با ونکه گفتی شوهرت دایم جزییات خرج رو میخاد برا این هظت که مردا میخان رو زندگیشون تسلط داشته باشن اگه شما سوالمیکنه برا اینکه بگه من مرد خونه ام البته این تا یه حدی خوبه بهتر قبل اینکه شوهرت ازت بپرسه خودت بهصورت تقریبا جزیی بهش بگی چون شوهر شما یه تصور منفعلی از شما داره احساس تسلط زیاد رو شما میکنه و لذت میبره ولی وقتی شما با راهکار دوستان کمی اعتمادبنفسی از خودنشون دادی اون وقت این جزیی پرسیها هم کم میشه برای اعتمادبنفس کار سختی نیست فقط باید به دیگران نشون بدی دلت چی میخاد چی دوست داری از خاستهات بگو مثلا اگه از یه مانتو خوشت اومد بگو اگه گفت شوخی میکنی خیلی قشنگ بگو په من دوسش دارم چون رنگش مثلا اینطوره یا......اگه اون چیزی رو بهت نشون داد بگو نه مثلا ازین چیزش خوشم نمیاد ولی راحت و با احترام اونم کم کم ضعف تو خودش دربرابر شما حس میکنه و این همون دست نیافتنی شدنه کلا از چیزایی که خوشت نمیاد راحت بگو یکم ایراد بگیر چون شمارو بیش از حد منفعل میدنه از خودت نظر بده مثلا بگو عاشقتم چون عاشق خودمم و هرکی وابسته به من باشه برام مهمه کم کم شوهرت

    - - - Updated - - -

    سلام عزیزم در رابطه با ونکه گفتی شوهرت دایم جزییات خرج رو میخاد برا این هظت که مردا میخان رو زندگیشون تسلط داشته باشن اگه شما سوالمیکنه برا اینکه بگه من مرد خونه ام البته این تا یه حدی خوبه بهتر قبل اینکه شوهرت ازت بپرسه خودت بهصورت تقریبا جزیی بهش بگی چون شوهر شما یه تصور منفعلی از شما داره احساس تسلط زیاد رو شما میکنه و لذت میبره ولی وقتی شما با راهکار دوستان کمی اعتمادبنفسی از خودنشون دادی اون وقت این جزیی پرسیها هم کم میشه برای اعتمادبنفس کار سختی نیست فقط باید به دیگران نشون بدی دلت چی میخاد چی دوست داری از خاستهات بگو مثلا اگه از یه مانتو خوشت اومد بگو اگه گفت شوخی میکنی خیلی قشنگ بگو په من دوسش دارم چون رنگش مثلا اینطوره یا......اگه اون چیزی رو بهت نشون داد بگو نه مثلا ازین چیزش خوشم نمیاد ولی راحت و با احترام اونم کم کم ضعف تو خودش دربرابر شما حس میکنه و این همون دست نیافتنی شدنه کلا از چیزایی که خوشت نمیاد راحت بگو یکم ایراد بگیر چون شمارو بیش از حد منفعل میدنه از خودت نظر بده مثلا بگو عاشقتم چون عاشق خودمم و هرکی وابسته به من باشه برام مهمه کم کم شوهرت

    - - - Updated - - -

    سلام عزیزم در رابطه با ونکه گفتی شوهرت دایم جزییات خرج رو میخاد برا این هظت که مردا میخان رو زندگیشون تسلط داشته باشن اگه شما سوالمیکنه برا اینکه بگه من مرد خونه ام البته این تا یه حدی خوبه بهتر قبل اینکه شوهرت ازت بپرسه خودت بهصورت تقریبا جزیی بهش بگی چون شوهر شما یه تصور منفعلی از شما داره احساس تسلط زیاد رو شما میکنه و لذت میبره ولی وقتی شما با راهکار دوستان کمی اعتمادبنفسی از خودنشون دادی اون وقت این جزیی پرسیها هم کم میشه برای اعتمادبنفس کار سختی نیست فقط باید به دیگران نشون بدی دلت چی میخاد چی دوست داری از خاستهات بگو مثلا اگه از یه مانتو خوشت اومد بگو اگه گفت شوخی میکنی خیلی قشنگ بگو په من دوسش دارم چون رنگش مثلا اینطوره یا......اگه اون چیزی رو بهت نشون داد بگو نه مثلا ازین چیزش خوشم نمیاد ولی راحت و با احترام اونم کم کم ضعف تو خودش دربرابر شما حس میکنه و این همون دست نیافتنی شدنه کلا از چیزایی که خوشت نمیاد راحت بگو یکم ایراد بگیر چون شمارو بیش از حد منفعل میدنه از خودت نظر بده مثلا بگو عاشقتم چون عاشق خودمم و هرکی وابسته به من باشه برام مهمه کم کم شوهرت

  6. #45
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 25 مهر 94 [ 20:51]
    تاریخ عضویت
    1394-1-26
    نوشته ها
    249
    امتیاز
    2,867
    سطح
    32
    Points: 2,867, Level: 32
    Level completed: 78%, Points required for next Level: 33
    Overall activity: 28.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience Points3 months registered
    تشکرها
    0

    تشکرشده 327 در 165 پست

    Rep Power
    50
    Array
    ماندگار بگیرم بزنمت یا بوست کنم دلمون برات تنگ شد دختر
    راجب مشکل لباس کلا خوشت میاد واسه خودت بدبختی بسازی ول کن برو عشق کن دختر اخه این مشکله که میگی درسته یه زن دوست داره سلیقش خوب باشه ویه خریدایی خودش تنها بکنه وحتی شوهرش ندونه
    مثلا من خودم دوستدارم در اینده اون شاهزاده خوشبخت که داره میاد از این چیزا هیچی نفهمه که بعد فکر کنه من خیلی خانومم وخیلی حالیمه

    ولی دیگه اگه کسیم باشه بخواد شیک بپوشم وروم حساس باشه هی بره بیاد برام بخره غلط بکنم بزنم تو برجکش بوسشم میدم
    چی بیخودی حساس هستی برو کلاست بزار
    به اینطورت که صدات ناز دار کن وکمی بکش دماغ کمی بالا بعد به دوست وفامیل بگو وای شوهرم انقدر روی لباسام حساسه و.....
    خوب کردی به اون زن گفتی انقدر پرو اخه من بودم تهدیدشم میکردم که به شوهرت میگم وابروتو میبرم ومن دیگه از زندگی سیرم وپاتو از زندگیم بکش بیرون
    ماندگار جون یواش یواش گاماس گاماس برو جلو خودتو تو دل شوهرت جا کن
    ببین اون خانوم ذهنت بنداز بیرون تو در جای خودت صد باش وعالی باش کلاسات برو اهنگ بزار برقص بخند غذای جدید یاد بگیر وشوهرت دعوت کن که کنار تو جای زیباتریه

  7. کاربر روبرو از پست مفید دختر جوان تشکرکرده است .

    آخیش (پنجشنبه 05 شهریور 94)

  8. #46
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 21 اسفند 94 [ 02:00]
    تاریخ عضویت
    1394-2-12
    نوشته ها
    151
    امتیاز
    2,513
    سطح
    30
    Points: 2,513, Level: 30
    Level completed: 43%, Points required for next Level: 87
    Overall activity: 6.0%
    دستاوردها:
    3 months registered1000 Experience PointsTagger First Class
    تشکرها
    0

    تشکرشده 124 در 73 پست

    Rep Power
    31
    Array
    سلام....دختر جوان از اینجور حرف زدنت و راهنمایی کردنت....کلی جون میگیرم.....
    ولی از خدا که پنهون نیست.....از شما چه پنهون....که خدایی دارم حالشو میبرم..من اینو مشکل ندونستم...منظورم این بود که کل وسیله هامو خودش تهیه میکنه....برخلاف رفاهی که در اختیارم گذاشته...ولی پولی که بهم میده..باید گزارش خرجکرد بگیره..اینکه بفهمه کجا و چه جوری خرج کردم....تقصیر خودمم هست..خودم بد عادتش دادم...ولی خوب من خوشحالم که دم به دقیقه واسم وسیله میخره....اما خوب من دیگه چه جوری میتونم پس انداز داشته باشم؟؟؟؟ وقتی کل خریدام رو خودش میکنه.....و پولی هم که در اختیارم میزاره..باید بدونه چه جور خرج کردم....مثلا اگه اون پول رو خرج نکنم...قشنگ میدونه چقدر پول هنوز برام باقی مونده.........در مورد اون خانوم هم...اره دیگه....اون روز نتونستم جلوی خودمو بگیرم...گفتم این همه سال سکوت کردم....الانم سکوت میکنم .فقط باید بگم که متاسفم......همین

  9. 2 کاربر از پست مفید خورشید30 تشکرکرده اند .

    فدایی یار (جمعه 23 مرداد 94), آخیش (پنجشنبه 05 شهریور 94)

  10. #47
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 21 اسفند 94 [ 02:00]
    تاریخ عضویت
    1394-2-12
    نوشته ها
    151
    امتیاز
    2,513
    سطح
    30
    Points: 2,513, Level: 30
    Level completed: 43%, Points required for next Level: 87
    Overall activity: 6.0%
    دستاوردها:
    3 months registered1000 Experience PointsTagger First Class
    تشکرها
    0

    تشکرشده 124 در 73 پست

    Rep Power
    31
    Array
    سلام.....نمیدونم چرا کسی دیگه به تایپیک من سر نمیزنه..بچه ها دارم دیوونه میشم...تمام تلاشم رو کردم...چیزایی که گفتین رو اجرا کردم.....از اون شماره خبری بشه یا نشه....واسه من همش بی خبریه..چون گوشی شوهرم قفل داره...اونم چه قفلی...انگار خطرناکترین ادم روی زمین توی گوشیش حبسه...که انقده قفل بارون کرده گوشیش رو......همه چیز زندگیمون تکراری شده..دقیقا تمام روزای من مثل روز قبلش...و حتی قبلترش.....میگذره.....خیلی تلاش کردم به خودم برسم..واسه خودم ارزش قائل بشم...اماچه کنم..نمیشه.....وقتی از خواب بیدار میشم..یه غم بزرگ میاد سراغم....من کسی رو ندارم..شوهرم هم بهم از نظر عاطفی اصلا نمیرسه...من خیلی گرم و احساساتی هستم..خیلی زیاد...بارها و بارها بهش گفتم به محبتش احتیاج دارم......اما انگار نه انگار.......24 ساعت خدا..خودشه و گوشیش...دستشویی هم میره همراش میبره.....بیشتر توی سایت های خبریه..بهش شکایت هم میکنم..میگه خدا رو شکر کن دارم خبر میخونم..و مثل مردای دیگه دنبال این دختر و اون دختر توی فضای مجازی نیستم....باورتون نمیشه....شبا با گریه میخوابم...دختر جوان گفت به خودت برس..ورزش کن....خوب من اینا رو انجام دادم..با حس اینکه احتیاج دارم یکی باشه باهام حرف بزنه..حرفام رو بشنوه چه کنم...عذر میخوام اینو بگم..اما انقده .تنهام..انقده کسی نیست باهاش حرف بزنم.انقده دهنم وا نمیشه...که خودم فکر میکنم انقده دهنم بسته مونده بوی بد گرفته.....خیلی ناراحتم...توی مسایل جنسی مشکلی نداشتیم..اما نزدیک یکماهه نزدیک منم نیمده..باهاش بحث کوچولو هم کنم جای خوابش رو عوض میکنه..اولا خیلی اذیت میشدم..تا صبح خوابم نمیبرد..اما الان عادت کردم....خسته شدم از این زندگی...اون اصلا منو نمیبینه...

  11. 2 کاربر از پست مفید خورشید30 تشکرکرده اند .

    khaleghezey (سه شنبه 27 مرداد 94), رنگین (سه شنبه 27 مرداد 94)

  12. #48
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 25 مهر 94 [ 20:51]
    تاریخ عضویت
    1394-1-26
    نوشته ها
    249
    امتیاز
    2,867
    سطح
    32
    Points: 2,867, Level: 32
    Level completed: 78%, Points required for next Level: 33
    Overall activity: 28.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience Points3 months registered
    تشکرها
    0

    تشکرشده 327 در 165 پست

    Rep Power
    50
    Array
    ماندگار جان یبار نوشتم پاک شد اعصابم داغون شد نتونستم دیگه بنویسم
    ماندگارم عزیزم باز داری مثل قبل میشی بهت گفته بودم که بخاطر شوهرت دمبال اینا نرو ماندگار داشتی بهتر میشدی چرا یهو باز عوض شدی
    میفهمم بلاتکلیفی بیخبری بده اما راهی نداری باید برای خودت زندگی کنی چرا شوهرت باز قفل میزاره

    ماندگار جونم عزیزم تروخدا با خودت اینجوری نکن همچی دست خودته
    ویرایش توسط دختر جوان : پنجشنبه 29 مرداد 94 در ساعت 23:38

  13. #49
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 25 مهر 94 [ 20:51]
    تاریخ عضویت
    1394-1-26
    نوشته ها
    249
    امتیاز
    2,867
    سطح
    32
    Points: 2,867, Level: 32
    Level completed: 78%, Points required for next Level: 33
    Overall activity: 28.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience Points3 months registered
    تشکرها
    0

    تشکرشده 327 در 165 پست

    Rep Power
    50
    Array
    ماندگار جونم چرا دیگه به تاپیکت سر نمیزنی یه چیزی بگو به فکرتم

  14. #50
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 21 اسفند 94 [ 02:00]
    تاریخ عضویت
    1394-2-12
    نوشته ها
    151
    امتیاز
    2,513
    سطح
    30
    Points: 2,513, Level: 30
    Level completed: 43%, Points required for next Level: 87
    Overall activity: 6.0%
    دستاوردها:
    3 months registered1000 Experience PointsTagger First Class
    تشکرها
    0

    تشکرشده 124 در 73 پست

    Rep Power
    31
    Array
    سلام دختر جوان...ازت ممنونم که هنوز به فکرمی....ولله عزیزم همه چی مثل قبله.....هنوز اندر پبچ و خم یک جاده ام........البته خدایی شوهرم خیلی بهتر شده ...چند ماهه که دیگه از این برنامه های اجتماعی روی گوشیش نصب نیست.....ولی گاهی اوقات میشه که میریزه بهم...دلم واسش میسوزه.....ولی خوب از طرفی هم حرصم در میاد....توکل کردم به خدا...به این نتیجه رسبدم هر چی بیخیالتر باشه......اوضاع بهتر پیش میره....ازت خیلی خیلی ممنونم که پیگیر مشکلم هستی


 
صفحه 5 از 6 نخستنخست 123456 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 17:07 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.