من هم ترجیح میدم با یه فرد با ظاهر معمولی و باهوش باشم تا یه فرد زیبا و احمق
سلام
خب به نظر من آدم ها با همدیگر فرق می کنند.چیزی که آدم اکثرا می بیند این است که اول چهره طرف مقابل را می بیند.بعد که پسند شد می رود ببیند هوش و طرز فکر طرف چگونه است.
من که به شخصه از یک خانومی که چهره ی خیلی خوبی داشت خوشم آمد (خب مسلما توی همون نگاه اول از باهوش بودن طرف مقابلم اطلاعی نداشتم که) ، بعد که رفتم و آشنا شدم دیدم خیلی هم با هوشه.یعنی زیبایی کلید ارتباط بود.طبیعتا اگر اون خانوم زیبا نمی بود شاید هیچ ارتباطی هم برقرار نمی شد.
در حقیقت جمله را این طور اصلاح می کنم
من هم ترجیح میدم با یه فرد با ظاهر زیبا و باهوش معمولی باشم تا یه فرد زیبا و احمق یا یک فرد با ظاهر معمولی و باهوش
ولی یک چیز دیگر هم هست.خیلی از خانوم ها یا آقایون گمان می کنند که برای مثال اگر به 5 تا زبان می توانند صحبت کنند ، دکتر و مهندس هستند و ... دیگه الان همه ی خصوصیات یک شریک خیلی خوب رو دارند
ولی مساله اینجاست که من به شخصه می خواهم با همسرم فارسی صحبت کنم (خودم رو مثال می زنم چون هیچ وقت دوست ندارم عقیده ی خودم رو به همه نسبت بدم ) ، اینکه در سر کار هم دکتر یا مهندس زبر دست و ماهری باشد برایم فرقی نمی کند.چون من که رابطه ی کاری با وی ندارم.
یک استادی در دانشگاه داشتیم که خیلی همه دوستش داشتند.همیشه می گفت من وقتی صبح صبحانه می خورم دوست دارم در لیوان مخصوص خودم شیر بخورم ، وقتی از سر کار بر می گردم اول سراغ همسرم می روم و یک سلام گر م به وی می کنم ، شب ها همیشه شام مخصوص جدید می خوریم و ...
در حقیقت دل آدم به همین چیز ها خوش است دیگر.مگر نه طرف 5 تا زبان بلد باشد یا در کارش حرفه ای باشد ولی فردی شلخته بوده و به فکر زندگی نباشد چه ارزشی دارد
پس باز هم جمله را این طور اصلاح می کنم
من هم ترجیح میدم با یه فرد خوشتیپ و باهوش معمولی باشم تا یه فرد زیبا و احمق یا یک فرد با ظاهر معمولی و باهوش
به عبارتی خیلی از خانوم هایی که آقایان به شدت جذبشان می شوند اصلا ظاهری زیبا ندارند.بلکه با سلیقه نشستند و وقت گذاشتند و به تیپ و قیافه ی خود رسیده اند
این مهمه!
این خودش بیانگر این موضوع است که اون خانوم فردی با سلیقه و با حوصله هست و حداقل به هر چیزی که اهمیت ندهد به ظاهر و آنچه می پوشد اهمیت می دهد.این برای من خیلی مهمه و آقایان این موضوع را در همان نگاه اول نا خود آگاه می فهمند
مسلما من از یک خانوم ژولیده ی بسیار بسیار زیبا و بسیار بسیار باهوش به هیچ وجه خوشم نمی آید!
حالا برویم سر لغت دوم یعنی "هوش"
اینکه طرف آدم باهوشی باشد ولی اصلا به خاطر غرور بیجا یکبار حاضر نشود به اشتباه خود اعتراف کند یا همیشه به آدم سرکوفت بزند که "این کار رو کردی اشتباه بود ،
دیدی گفتم" باز هم چه ارزشی دارد.در حقیقت اون هوش در جهت منفی و سرکوفت زدن به آدم استفاده می شود نه ، بهبود زندگی
پس باهوش لغت مناسبی نیست.بهتر است بگوییم کسی که آدم رو درک کند و توانایی مدیریت زندگی به صورت
شراکتی را داشته باشد و سعی کند مدام خودش را بهتر سازد !
به هر حال این هم نظر من بود
با تشکر از توجه شما
پی نوشت : نمی دونم مجاز به ارسال این پست بودم یا نه.اگر باید بابتش حق عضویت پرداخت می کردم عذر خواهی می کنم.مدیران لطف کنند و پست را حذف کنند
علاقه مندی ها (Bookmarks)