حال و احوال یاران همدردی (12)

[باغبان]

سلام



ان شالله حال همتون خوب باشه
منم حالم خوبه از نوع فوق العاده اش
شُکر ( البته از نوع درستش )
:)


یه دوستی دارم یه روز بهم گفت : حالت خوبه ؟
گفتم : شکر
گفت : سعی کن شکری که می گی بی منت و از ته دل باشه ...

گفتم چطور ؟
گفت : بعضی ها میگن شکر ،،ولی ته دلشون شکری از خدا نیست و این شکرشون یه جور اعتراضه

باز گفتم: چطور
گفت : خیلی سئوال می کنی :)



تابستان هم داره تموم میشه ،، و پاییز دیگری در راه هست،،
چقدر زود
خوشبحال بچه های دبستان که می خوان برن مدرسه :)


روزها و شب های پایانی تابستانتان به سلامتی ،،،و پاییزتان خوش

ان شالله

[فرشته اردیبهشت]

فرشته اردیبهشت حالت بهتر شده؟ تونستی به پذیرش برسی؟

سلام دوستان
حالتون خوبه؟ سلامتید؟
معلومه همه در حال بدو بدوا هستن و سرشون شلوغ شده اخیرا اینطور به نظر میاد یا شاید هم چون خودم در این حالتم اینطور فکر میکنم !!!

بی نهایت جان

من هم حالم خوبه خدا رو شکر خودت چطوری با سه تا ورجک ها هر ازگاهی که وقت کم میارم برای کارهام یاد تو میفتم که با سه تا کوچولو چه میکنی؟
گاهی حس میکنم تنها خودم برای شکر گزاری کم هستم دخترمم یاد گرفته دستاشو میبره بالا و شکر میکنه یعنی اون موقع فقط باید دستاشو بگیری بخوری ..


درمورد پذیرش نمیدونم منظورت چیه چیو پذیرفتم ؟
مساله ما این بود که مشکل خاصی نداشتیم ولی متاسفانه خیلی بحث داشتیم ...اتفاقا اون موقع اون پست رو نوشتم که بعدا بیام تاپیکش کنم
که خوشبختانه قدم فرشته مهربان سبک بود و سخنش در گذر از قبض به بسط راست افتاد و ما یک هو(نمیدونم اون پستم چه حکمتی داشت) زبانمون به هم نرم شد و نیاز به زدن تاپیک از بین رفت.

خوشبختانه کار نیمه تمامم که اخیرا خیلی بهمون فشار میاورد رو با کمک هم تموم کردیم و خیلی سبک تر شدیم همسرم سنگ تموم گذاشت .

روزگارتون خوش

[شمیم الزهرا]

سلام دوستان خوبم ان شاالله همتون سلامت باشید

بلاخره یک حرکتی دارم تو زندگی میزنم و میخوام پسرمو مهد بذارمو خودم واس کنکور بخونم تا از رکود خارج شم البته که به اصل و ریشه زندگیم کاری نداره و حرکت درمانی نیس اما شاید بتونه در مواردی اوضاع رو بهتر کنه البته خدا عالمه شایدم بدتر کنه ولی لااقل اینکه تلاش هام به خاطر ارشد بی نتیجه نمونه و ادامه دار باشه تا به جایی ان شاالله برسه...

ازینکه بعد چند سال بلاخره دکتر میخواستم برای موردی برمو رفتم و دارم مشتاقانه پیگیری میکنم و مرتب داروهارو مصرف میکنمو دکترمو به موقع میرم خیلییی خوشحالم از خودم و فکر میکنم بیشتر برای خودم ارزش قائل هستم (نگران یکوقت نشین اصلا بیماری مطرح نیست)

فقط دلنازک و افسرده شدم که اونم فکنم کمبود ویتامین و اختلال هورمونی باشه و باید برای اینم دکتر برم به قول شوهرم حالا تو این گرونیا و وضعیت اسفبار بیمه چه خرجی من میتراشم

الی هرجا هستین در مسیر بندگی خدا باشین

[paiize]

سلااااام
صبح پاییزیتون بخیر
اصلا مگه میشه پاییز بیاد وآدم حالش خوب نشه؟!!
من عاشق صبح های پاییزم باینکه هوا اینجا هنوز گرمه اما صبح هاش قشنگ بوی پاییز میده.
شمیم جان اتفاقا منم میخوام پسرمو بفرستم مهد!خیلی خوبه که یه وقتی رو میتونیم واسه خودمون باشیم این عالیه!
اصلا اینقدر بهانه های پاییزی زیادن واسه لذت بردن که نگوووو

دوستانی که حال واحوالمو پرسیدین توی پستهای قبل ازتون ممنونم ببخشید که دیر جواب میدم اما نگران نباشید باتموم شدن تابستون منم خوب شدم مثل بچگی هام تا الان!مثل هر سال...
واستون بهترین روزهای پاییزی رو آرزو میکنم

[شمیم الزهرا]

سلام دوستان
روزای پاییزتون به خیر و خوشی
منم خداروشکر خوبم فقط نمیتونم برنامه خوبی داشته باشم و به کارهام برسم... فکنم مشکل از ساعت خوابمه و اینکه وقتی هم کمتر میخوابم اصلا دیگه اواخر روز جونی برام نمیمونه و کار مفیدی نمیتونم بکنم
پاییزه جون کی نی نی به دنیا میاد؟
پسر شما فکنم یک سال بزرگتر از پسر منه سنش مناسبتره واس مهد.
فعلا که با اینکه خیلی از قبل علاقه نشون میداد و هربار میبردمش دیگه درنمیومد از مهد اما حالا که میخوام بذارمش برم فعلا دوست نداشته اگه همین طور پیش بره یکی دوتا مهد عوض میکنم اگه بازم فرقی نکنه دیگه نمیذارمش و مطلب بعدی اینکه پسرم هنوز حرف نمیزنه (در حد کلمه و نه خیلی واضح من کامل میفهمم ولی میبینم بقیه اینطوری نیستن) و این خودش خیلی بده چون نه میتونه واسم تعریف کنه اتفاقات روزو و نه میتونه منظورش رو اونجا به بقیه برسونه.... شاید اشتباه کردم اصلا نباید الان مهد بذارمش

[الهه زیبایی ها]

سلام به همه همدردی های پاییز دوست:)
چیه هی پاییز پاییز میکنید
یکی نوید اومدنش و میده
یکی میگه صبح پاییزتون بخیر یکی میگه روز پاییزتون

من برعکس اصلا خاطره خوشی از این پاییز و
مخصوصا این ماه اولش مهر ندارم...مهر ماه یعنی شروع مدرسه
شردع بدبختی...وای صبح خواب موندم وای الان جلوی در هر کی ناخنش بلنده برمیگردوندنش...وای فردا باید مامانت و بیاری
وای مشقهام موند کاش اجتماعی از من نپرسه ...یعنی میگفتی خانم مشقهام یادم رفت یا کتابم و جا گذاشتم یادم رفت برمیگشت بهت میگفت. چطور نفس کشیدن یادت نرفت!!!!
یعنی هنوز که هنوزه من تو کف ارتباط این دو تا موندم !! واقعا پس چطور نفس کشیدن. یادم نرفت!!
چی بود بابا مدرسه زمان ما
تو ظل گرما زیر افتاب مارو سرپا نگه میداشتند هیچ...
یکی پس از دیگری میومدن سخنرانی میکردن فقط هم خودشون میفهمیدن چی میگن ...ما بچه ها که گوش نمیکردیم
اخه به اونا بد نمیگذشت که تو سایه بودناونم هیچ
تو حیاط میخواستیم بدوییم نمیذاشتند اونم هیچ
خانم ناظم هامونو که نگو ...یا ابالفضل...خانم تناردیه
یِ بار کلاس پنجم دوستم باهام قهر کرد چرا؟ چون داشتیم میدوییدیم ناظم فقط اونو دعوا کرد به من چیزی نگفت!!
ناظممون هم کارد میزدی خونش درنمیومد حرفش این بود بچه چرا من گفتم وایستا باز دوییدی ....من و با این سن دور حیاط دوئوندی.... آی نفسم گرفت آی قلبم وایستاد
یکی نبود بگه خب شما که میدونستی نمیتونی پا به پای اون بدوی چرا رفتی دنبالش ....اونم بجه است ترسیده بیشتر فرار کرده دور حیاط دوستم میدویید خانم میدویید

مدیر هم نمیدونم با من قهر بود یا با همه قهر بود:)
من عشقم اب بازی تو زنگ تفریح بود اونم بعدش دعوامون میکردن از دماغمون میومد....خلاصه
دیگه اخه از چیه پاییز من به نیکی یاد کنم ؟؟اونم که اون لباسهای بیخودمون بود...هیچی ولش کن

جا داره یادی هم کنیم از عزیزانی که زمانی زیاد اینجا میومدن ولی دیگه الان نمیان مثل خانم صبا pooh 7 آرزو گیسو. و مابقی...
هر جایید شادو سلامت باشید

[رنگین]

سلام به همه همدردی های پاییز دوست:)
چیه هی پاییز پاییز میکنید
یکی نوید اومدنش و میده
یکی میگه صبح پاییزتون بخیر یکی میگه روز پاییزتون

من برعکس اصلا خاطره خوشی از این پاییز و
مخصوصا این ماه اولش مهر ندارم...مهر ماه یعنی شروع مدرسه
شردع بدبختی...وای صبح خواب موندم وای الان جلوی در هر کی ناخنش بلنده برمیگردوندنش...وای فردا باید مامانت و بیاری
وای مشقهام موند کاش اجتماعی از من نپرسه ...یعنی میگفتی خانم مشقهام یادم رفت یا کتابم و جا گذاشتم یادم رفت برمیگشت بهت میگفت. چطور نفس کشیدن یادت نرفت!!!!
یعنی هنوز که هنوزه من تو کف ارتباط این دو تا موندم !! واقعا پس چطور نفس کشیدن. یادم نرفت!!
چی بود بابا مدرسه زمان ما
تو ظل گرما زیر افتاب مارو سرپا نگه میداشتند هیچ...
یکی پس از دیگری میومدن سخنرانی میکردن فقط هم خودشون میفهمیدن چی میگن ...ما بچه ها که گوش نمیکردیم
اخه به اونا بد نمیگذشت که تو سایه بودناونم هیچ
تو حیاط میخواستیم بدوییم نمیذاشتند اونم هیچ
خانم ناظم هامونو که نگو ...یا ابالفضل...خانم تناردیه
یِ بار کلاس پنجم دوستم باهام قهر کرد چرا؟ چون داشتیم میدوییدیم ناظم فقط اونو دعوا کرد به من چیزی نگفت!!
ناظممون هم کارد میزدی خونش درنمیومد حرفش این بود بچه چرا من گفتم وایستا باز دوییدی ....من و با این سن دور حیاط دوئوندی.... آی نفسم گرفت آی قلبم وایستاد
یکی نبود بگه خب شما که میدونستی نمیتونی پا به پای اون بدوی چرا رفتی دنبالش ....اونم بجه است ترسیده بیشتر فرار کرده دور حیاط دوستم میدویید خانم میدویید

مدیر هم نمیدونم با من قهر بود یا با همه قهر بود:)
من عشقم اب بازی تو زنگ تفریح بود اونم بعدش دعوامون میکردن از دماغمون میومد....خلاصه
دیگه اخه از چیه پاییز من به نیکی یاد کنم ؟؟اونم که اون لباسهای بیخودمون بود...هیچی ولش کن

جا داره یادی هم کنیم از عزیزانی که زمانی زیاد اینجا میومدن ولی دیگه الان نمیان مثل خانم صبا pooh 7 آرزو گیسو. و مابقی...
هر جایید شادو سلامت باشید

کلی خندیدم خیلی قشنگ خاطرات رو یاداوری کردید.
با همه اینا که گفتید من عاشق مدرسه م. عاشق ماه مهررر. دلم لک زده برا همون نیمکت های درب داغون سه چهار نفره. املا نوشتن زیر پای بقیه...
ولی به نظرم یه خورده اگه مهربون تر و بهتر باهامون برخورد میشد الان‌اعتماد به نفس مون بیشتر و مشکلات شخصیتی مون کمتر بود.
در کل خیلی زیبا نوشتید

[miss seven]

سلام دوستان خوبم
امیدوارم حالتون خوب باشه .

توی دنیای واقعی که هیچ کس سراغمو نمیگیره ...اومدم اینجا دیدم الهه زیبایی ها نام منو برده و خوشحال شدم ...مررسی عزیزم که به یادم هستی.

حالم زیاد خوب نیست ...یعنی احساس غم که توی وجود آدم باشه انگار یه حس خیلی بدیه ...نمیتونم توصیفش کنم ...

حالمو توی چند کلمه بیان میکنم :

غم ،،، تنهایی،،، درک نشدن

[zolal]

سلام دوستان خوبم
امیدوارم حالتون خوب باشه .

توی دنیای واقعی که هیچ کس سراغمو نمیگیره ...اومدم اینجا دیدم الهه زیبایی ها نام منو برده و خوشحال شدم ...مررسی عزیزم که به یادم هستی.

حالم زیاد خوب نیست ...یعنی احساس غم که توی وجود آدم باشه انگار یه حس خیلی بدیه ...نمیتونم توصیفش کنم ...

حالمو توی چند کلمه بیان میکنم :

غم ،،، تنهایی،،، درک نشدن

سلام عزیزم، خیلی خودتو در قید این چیزا نکن.
در عوض به این فکر کن که تو چکاری میتونی در حق بقیه انجام بدی....
در دنیای امروز همه به نوعی تنها هستند، پس باید خودمون حواسمون به خودمون باشه و از طرفی دیگه هم سعی کنیم این حس تنهایی رو در دیگران با درک کردن و محبت کردن بی چشمداشت، کم کنیم. من میدونم که تو این روحیه رو داری.

[zolal]

سلام به همه همدردی های پاییز دوست:)
چیه هی پاییز پاییز میکنید
یکی نوید اومدنش و میده
یکی میگه صبح پاییزتون بخیر یکی میگه روز پاییزتون

من برعکس اصلا خاطره خوشی از این پاییز و
مخصوصا این ماه اولش مهر ندارم...مهر ماه یعنی شروع مدرسه
شردع بدبختی...وای صبح خواب موندم وای الان جلوی در هر کی ناخنش بلنده برمیگردوندنش...وای فردا باید مامانت و بیاری
وای مشقهام موند کاش اجتماعی از من نپرسه ...یعنی میگفتی خانم مشقهام یادم رفت یا کتابم و جا گذاشتم یادم رفت برمیگشت بهت میگفت. چطور نفس کشیدن یادت نرفت!!!!
یعنی هنوز که هنوزه من تو کف ارتباط این دو تا موندم !! واقعا پس چطور نفس کشیدن. یادم نرفت!!
چی بود بابا مدرسه زمان ما
تو ظل گرما زیر افتاب مارو سرپا نگه میداشتند هیچ...
یکی پس از دیگری میومدن سخنرانی میکردن فقط هم خودشون میفهمیدن چی میگن ...ما بچه ها که گوش نمیکردیم
اخه به اونا بد نمیگذشت که تو سایه بودناونم هیچ
تو حیاط میخواستیم بدوییم نمیذاشتند اونم هیچ
خانم ناظم هامونو که نگو ...یا ابالفضل...خانم تناردیه
یِ بار کلاس پنجم دوستم باهام قهر کرد چرا؟ چون داشتیم میدوییدیم ناظم فقط اونو دعوا کرد به من چیزی نگفت!!
ناظممون هم کارد میزدی خونش درنمیومد حرفش این بود بچه چرا من گفتم وایستا باز دوییدی ....من و با این سن دور حیاط دوئوندی.... آی نفسم گرفت آی قلبم وایستاد
یکی نبود بگه خب شما که میدونستی نمیتونی پا به پای اون بدوی چرا رفتی دنبالش ....اونم بجه است ترسیده بیشتر فرار کرده دور حیاط دوستم میدویید خانم میدویید

مدیر هم نمیدونم با من قهر بود یا با همه قهر بود:)
من عشقم اب بازی تو زنگ تفریح بود اونم بعدش دعوامون میکردن از دماغمون میومد....خلاصه
دیگه اخه از چیه پاییز من به نیکی یاد کنم ؟؟اونم که اون لباسهای بیخودمون بود...هیچی ولش کن

جا داره یادی هم کنیم از عزیزانی که زمانی زیاد اینجا میومدن ولی دیگه الان نمیان مثل خانم صبا pooh 7 آرزو گیسو. و مابقی...
هر جایید شادو سلامت باشید

الهه جون چه خوب توصیف کردی، من خودم تا وقتی مدرسه میرفتم از پاییز بدم میومد، یعنی اینجوری بودم
اما بعد از تموم شدن زمان مدرسه رفتنم، تازه اون موقع فهمیدم که پاییز چیه و حال و هواشو حس کردم. الان برعکس این فصل رو دوست دارم.
این نشون میده واقعا مدرسه برای من چقدر لذت بخش بود!!!