سلام ، من خودم واقعا در عمل این طور نیستم و از باب خیرخواهی برای مومن دارم چیزی می نویسم .
1-
امام صادق عليه السلام : كونوا دُعاةً لِلنّاسِ بِغَيرِ ألسِنَتِكُم ، لِيَرَوا مِنكُمُ الوَرَعَ وَالاِجتِهادَ وَالصَّلاةَ وَالخَيرَ ، فَإِنَّ ذلِكَ داعِيَةٌ .
امام صادق عليه السلام: مردم را با غير زبان خود دعوت كنيد، تا پارسايى و سخت كوشى و نماز و خوبى را از شما ببينند؛ زيرا اينها، خود [بهترين] مبلّغند.
2-
ذهن مبدا قضاوت ها ، مقایسه ،بسیاری از خواستن ها و .... هست ، در ضمن نرم افزاری هست که امنیتش خیلی کم هست و براش یه ویروس نویس حرفه ای وجود داره به نام شیطان و البته نفس اماره، در نتیجه خودش نمی تونه مبدا تصحیح بسیاری از باگ هاش باشه ، راه حل آرامش شما در کنار تکنیک های ذهن فقط رفع باگ های ذهن نیست(چون کار سخت و نهایتا کم دوامی هست) بلکه توقف حرکت ذهن حداقل در بخشی از زندگی روزانه ، تجربه توقف حرکت ذهن کِی قبلا داشتین :
مثلا اون موقع که با طبیعت وسیع و عظیم در ارتباط بودید ،مثلا کنار دریا ،روی یه کوه ، تماشای آسمون توی شب تمیز ، و شاید بشه گفت یکی از مهمترین اونها محبت های عمیق کلامی و جسمی ،و نهایتا اگر توفیق یار باشه(و قرار نیست اصلا به خودتون فشار بیارین) بهترین اونها فراغت و آزادی ذهن موقع عبادات هست که برای دستیابی بهش هم نیازمند یه برنامه نرم مداوم توی خود عبادات هست به طوری که روح احساس راحتی با اونها بکنه و دوم تصحیح و تعمیق آرامش در خود زندگی روزمره که گفتم اگر سعی کنین تجربه های عبور از ذهن روبیشتر کنین بهتر بهش می رسین
3-
(قضاوت شخصی، امر به معروف و نهی از منکر ، خیرخواهی):
هر سه تا رو لطفا توی یه بسته به هم مرتبط ببینید، اولا قضاوت مراتب مختلفی داره ، این که بعضی ها در چارچوب قصارها مختلف در رسانه های مختلف قضاوت کردن رو کلا نفی می کنن روش درستی هست ؟ آیا می شه این طور زندگی کرد که هیچ قضاوتی نکرد ؟ (موضوع مهمی رو توی سفسطه های ذهنی مدیر همدردی بیان کرده بودن و من هم کمی در حد بضاعت خودم کمی بسطش داده بودم که لینکش این جاست : http://www.hamdardi.net/thread40382-3.html)
دریافت من از مشورت ها و مطالعه ای که داشتم در مورد موضوع قضاوت و وجه دینی اون این هست که ما نسبت به رفتارهای منفی افراد بدون تهییج هیجانات منفی در خودمون باید یه قضاوت منصفانه و خویشتندارانه داشته باشیم تا بتونیم رفتار درست خودمون رو در ارتباط با شخص دیگه تنظیم کنیم ولی این قضاوت نباید به صورت تعمیم جزء به کل که -یکی از عادت های ذهنی ماست-موجب قضاوت در مورد کلیت اون فرد بشه.
مثلا در دوست یابی اگر من دیدم که کسی اهل مشروبات یا حتی کمتر اهل دود هست آیا باید کل موضوع قضاوت برای پاسخ به موضوع دوست یابی رو بی خیال بشم و بگم اصل این هست که من نباید مردم رو قضاوت کنم و در نتیجه فیلتر های عقلایی در دوست یابی رو تعطیل کنم چون نباید رفتار های مردم رو قضاوت کرد؟! پس باید چه کار کنم ؟ آیا باید کلا موضوع ارتباط با اون شخص رو منتفی کنم ؟ خب اگر شرایط شغلی،همسایگی و ... اجازه نداد باید چه کار کنم؟
پس برای تنظیم رابطه ،من نیازمند به یک سیستم قضاوتی هستم که معطوف به هدف رابطه باشه ، مانیفست این قضاوت ها بیشتر باید ریشه در عقلایی بودن،مذهب و امور دینی و فرهنگ و رسومات و شرایط زندگی شخص داشته باشه .
خیلی خب پس عقلایی نیست که رابطه دوستی با یک اهل دود داشته باشم و شاید اصلا منطقی نباشه که رابطه نسبتا جدی با یه کسی که اهل مشروب هست داشته باشم ولی ولی ولی
این جا نباید دچار قضاوت تعمیم یافته بشم که یه فرد اهل مشروب هیچ مولفه شخصیتی خوبی نداره و طوری قضاوت کنم که دچار آسیب هایی مثل سرزنش گنهکار (البته تا تا زمانی که گناه ملکه اون نشده و در البته نمود و بروز خارج از محیط شخصی اش پیدا نکرده) نا امید کردن شخص از رحمت خدا و،عجب و غیره بشم.
این موضوع مخصوصا پاشنه آشیل بسیاری از مذهبیون هست مخصوصا در امور سیاسی و البته حجاب ، ما باید با سعه صدر بسیار بیشتری با عقاید سیاسی متفاوت یا مخالف خودمون برخورد کنیم (به طور مثال مراجعه کنین به سخنرانی آقا در جمع حوزیون خراسان شمالی) ، بسیار بزرگ تر از اون فلسفه رفتار حضرت امیر (ع)در کوچه بنی هاشم (یعنی ببنید سعه صدر تراز اسلامی باید تا کجاها باشه مخصوصا در امور سیاسی اجتماعی در جامعه اسلامی)
و اما در نهایت این که گفتم این سو موضوع رو با هم ببینید ، شما در امر به معروف و مخصوصا نهی از منکر ابتدا یه قضاوت دارین ،خب اگر هیچ قضاوتی از خوبی یا بدی نباشه که اصلا کل موضوع ساقط میشه ، ولی اصل موضوع و مطلب با آدم هایی که ما باهاشون نوعا در ارتباط هستیم -و دشمن بشریت و خدا نیستن - برای این که انجام تکلیف و ادای حق کرده باشیم اصل اساسی داشتن نیت خیرخواهی نسبت به طرف مقابل مون هست ،این که شما فقط بخواین از یه تفکر سیاسی به حق یا یک شخص که براتون خیلی محترم هست فقط دفاع کنین و نسبت به شخص مقابل دچار جبهه گیری و دافعه بشین (و مهم هست که آدم نسبت به چیز درست غیرت و تعصب داشته باشه) تمام حق رو رعایت نکردین(و تازه اگر دچار مِراء و جدل بیهوده بشین که به شدت هم ازش نهی شدین- احادیث ذیل موضوع مراء رو جستجو کنین)
در قضیه امر به معروف و نهی از منکر یه حقی هست و اون حق کسی هست که شما دارین بهش مشورت می دین یا سعی می کنین مسیر درستی رو پیش پاش بذارین ، این همه سعه صدر ،خیرخواهی و نرم خویی نسبت مردم در رسول اکرم-ص- (و تمام پیامبر های دیگه چه این که حضرت یونس-یه لحظه نسبت به وظیفه صبوری کردن در برابر نادانی مردم بی تابی کردن و چهل سال در شکم ماهی بودن)برای چیه؟ نرم خویی و سعه صدر ائمه بی نهایت و مخصوصا امام حسین (ع) در قضیه کربلا برای چیه و تا کجا ؟
در قضیه نهی منکر آقای ماندگاری یه مثال زدن خیلی خوب بود ، گفتن نهی از منکر مثل این می مونه که شما یه خیابون بن بست رو رفتین و حالا مجبورین کل مسیر برگردین اگر توی راه کسی رو ببنیند که به اون سمت میره میرید با خیر خواهی بهش می گین که مثلا آخر این راه این طور هست ،اگر همین حرف رو با یه حالت تحریک آمیز و لجاجت برانگیز بزنین طرف ازتون به این راحتی قبول نمی کنه ولی اگر احساس خیر خواهی در شما بکنه از شما تشکر هم می کنه ، پس شرط خیرخواهی و سعه صدر رو در امر به معروف و نهی از منکر فراموش نکنین .
علاقه مندی ها (Bookmarks)