سلام فاطیما جان
1- وقتی همسرت بددهنی میکنه توهم جوابش میدی؟؟؟بله من هم به شدت جوابش رو می دم چون خیلی بهم بر می خوره و خیلی از حرفهایی که نباید بگم رو می گم اما این بددهنی رو خودش شروع می کنه گاها شده در واکنش به رفتارش یه چیزی از وسایل خونه رو می شکونم که به این کار من فوقولاده حساسه و بیشتر عصبانی می شه
2-وقتی کارها و وظایفش رو انجام نمیده تو اون کاره رو انجام میدی؟کارهایی که انجام نمی ده رو گاهی لج می کنم و انجام نمی دم گاهی هم که انجام بدم با دلخوری است که بعدا یه جوری با یه رفتاری که بدش بیاد کارش رو تلافی می کنم (میدونم خیلی کار اشتباهیه )
3-تاحالا شده بخاطراستقلال مالی که داری مستبدانه و بااستقلال درمقابل همسرت ظاهر بشی؟؟اره بیشتر اوقات .
4-تو دوران مجردیش اهل دوست یابی بوده؟خیلی دوستان زیادی نداره و از آنجا که آدم مهربونیه دوستاش وقتی کاری براشون پیش میاد سراغش رو می گیرن و اون هم همیشه بهشون کمک می کنه کلا اهل دختر بازی و این حرفها نبوده
5-میتونم دقیقا بپرسم شغلت چیه وچه همخوانی با راننده داره؟؟؟شغل دقیقش اینه که با وانتی که خریدیم برای یه شرکت ساختمانی وسیله جابه جا می کنه . البته الان دیگه زیاد این کار رو نمی کنه و بیشتر به امور سرکشی ساختمانها و پیگیری و بازاریابی برای آن شرکت کار می کنه . اما کلا با ماشین باید این ور و اون ور بره .(روابط عمومی بالایی داره )
6- ازاول میدونستی سیگارمیکشه؟؟یامشروب میخوره؟واین تاچه حدواست مهمه...انقدرهست که روی عقایدتو هم تاثیر بزاره؟؟؟سیگار رو می دونستم بهم قول داده بود ترک کنه . اما نتونست . روزی سه یا چهار تا می کشه و فقط هم بیرون . جلوی من و یا تو خونه اصلا این کار رو نکرد ه . در باره مشروب هم من ندیدم اما تمایل نشون می ده آخرین بار که فهمیدم یک سال و نیم پیش تو عروسی یکی از دوستامون بود که خورد . الان نمی دونم اما می گن خیلی گرونه و اون پولی برای صرف این کارها براش نمی مونه .یه خانواده ساده ای دارم و این چیزها توش نبوده برای همین برای من خیلی مهمه
7- اصلا آشنایی شماباهم واسه ازدواج چطور بوده؟؟ ما در یک گروه کوهنوردی با هم آشنا شدیم دوره دوستی فوقولاده خوبی داشتیم زیاد با هم بیرون می رفتیم با هم خیلی خوش می گذروندیم . هر جا می رفتم کنارم بود از همون اول برای ازدواج به من اصرار می کرد من اصلا نمی تونستم فکرش رو بکنم که با این شرایطش باهاش ازدواج کنم .در همان دوران دوستی من 7 میلیون از پول مامانم که دستم بود را بهش دادم که یه نیسان خرید به نام خودش تا باهاش یه کاری را راه بندازه بعد از خریدن نیسان خیلی اصرار به ازدواجش بیشتر شد و حدودا یک ماه بعد ما با هم نامزد کردیم . خیلی هم برای اون کار تلاش کرد اما نتیجه ای نداد و باعث شد من حدود 7 میلیون دیگه بدم برای ضرر و زیانش این در دوره عقد بود بعد نیسان رو فروخت با کلی ضرر پیش قسط وانت پیکان صفر رو دادیم من چک هاش را نوشتم و یه وانت خریدیم . (باز هم به نام خودش ) من اصلا اصراری نکردم که به نام من باشه . چن روز بعدش داماد بزرگشون که به شدت گیر مسائل مالی بود نشست زیر پاش که بیا زمین برادرم رو بخریم نصف قیمته باهاش خونه می سازیم و ... خلاصه این رو گول زد باقی مانده پولی که داشتیم با یه وام 6 میلیونی که من گرفتم 10 میلیون دادیم بابت اون زمین در شمال که کلا کلاهبرداری بود و نه زمینی به دستمون رسید و نه هیچ چیز دیگه ای خیلی راحت دامادشون سرمون کلاه گذاشت البته اون زمین الان هست ولی هیچ ارزشی نداره و حاضر هم نیست پولمون رو پس بده این هم از این کارش . بعد همین کار براش پیدا شد مشغول شد الان یک سال و نیمه که کار می کنه و هرچی کار می کنه بایدقسط اون وامی رو بدیم که بابت زمین گرفته بودیم و هیچ شد و چک های ماشین رو پاس کنه و ... هیچی ازش نمی مونه
8-تومیدونستی قبلا ازدواج کرده ومهریه بدهدرباره زندگی اش آره همه چیز رو می دونستم . حتی در دوره دوستی مون سه ماه هم انداختتش زندان تمام اون مدت زندان من کنارش بودم براش پول می فرستادم که بهش سخت نگذره تنها کابوس زندگی ایم این بود که یه روز بیان به خاطر مهریه بگیرنش فکر می کردم تنها مشکل زندگی ام اینه . اما به این مشکل نرسیده کم آوردم چه برسه به زمانی که گرفتار بشه درباره دلایل طلاق توقعات مالی بیش از اندازه همسر سابق و خانواده اش را بیان می کرد
9-چرا با شرایط مالیش کنار اومدی ؟یه تصمیمی بود که گرفته بودم با تمام شرایط بدش زنش شده بودم برای رفع و رجوعش باید هرکاری می کردم . دوست نداشتم به جایی برسم که بگم این چه غلطی بود که کردم فکر می کردم با همت من زندگی ام روبه راه می شه اما انگار از اون ور بوم افتادم
- - - Updated - - -
درباره شغل من باید بگم من معلم هستم و لیسانس دارم و رسمی
علاقه مندی ها (Bookmarks)