لجبازى تا چقد اخه

[دختر بیخیال]

بهتره شما از ترس نامزد قبلی خودتو نابود نکنی و با دم شیز بازی نکن دختر.
افسردگی از دوران نوجوانی که هنوز نشونه هایی ازش هست
هم کف نبودن از لحاظ تحصیلی و شغلی و چه بسا اعتقادی.
خالکوبی رو دستش و داشتن اون عکسا در گوشی ک باید روز اشنایی پاک میشد و نشده نشونه عدم تعهد ایشون نسبت بشماست نسبت به همسز و زندگیش.
بخانواده بگو چه تضمینی وجود داره ک ایشون بعدا ک حسش به عادت تبدیل شد و از شما مطمعن شد ک عقدت کرده خسته نشه بره سراغ قبلی.
بخانواده بگو اگه فردا دیدی از نظر شغلی از شوهرت بالاتر و سرتری خودت حس بدی بهت دست نمیده؟ شوهرتم شاید اون حس مردونگی پیدا نکنه فکر کنه تو ک اصن به پول و تلاشای اون نیازی نداری نسبت بزندگی دلسرد شه.
اخه معمولا خانوما دوست دارن تکیه کنن مردا دوست دارن تکیه گاه باشن .با این شرایط که جایگاهتون عوض میشه.
عزیزم این زندگی خودته نباید اجازه بدی دیگران برات تصمیم بگیرن خانواده نامزد فعلی یا قبلی ، کسی ک بیشتر از همه ضرر میبینه خودتی نه اونا.
یکم مقاله بخون روی خودت کار کن این فرصت مناسبیه که روی خودت بیشتر کار کنی.مهارت های لازم و کسب کنی تا بتونی حرفتو به دیگران بگی.دیگران فک میکنن تو هنوز بچه ای ننیتونی درست تصمیم بگیری.باید ثابت کنی ک بزرگ شدی.هرچند نشدی گلم ببخشید اینو میگم اما هنوز ناپخته ای بدرد ازدواج نمیخوری.بخانواوه بگو میخوای بیشتر روی معیاات فکر کنی.بگو این تویی ک میخوای ازدواج کنی نه اونا پس حق داری بیشتر فکر کنی.بگو همه ی ادما یجور نیستن ممکنه تو از همسر ایندت یسری خواسته هایی داشته باشی ک اونا اینو درنظر نگیرن اما این واسه تو مهمه چون زندگی تویه.

امیدوارم خوشبخت بشی.
این حرفمو جدی بگیر یکم روی خودت بیشتر کار کن.
اینجا یه مقاله داره چگونه منفعل نباشم اینو بخون خوبه.کمکت میکنه

[yektaa2013]

همه ى مقاله ها رو خوندم بخدا دارم رو خودم کار ميکنم الان نيستش باهاش حرف ميزنم قبول دارم ناپخته هستم اونم پخته نيست. جز شما کسى نيست راهنمایيم کنه همه اينا رو به خونوادم گفتم ولى گفتن ناپخته اى گذشته شو فراموش کن. همش بهم ميگه تو منو دوست ندارى نسبت بهم سردى ده تا پيام بهش ميدم ميگم عزیزم. پيام يازدهمى رو نگم عزیزم ميگه دوستم ندارى ميگه تو ب فکر زندگی اينده مون نيستى. بدون من جائی نميره چيزى نميخوره. ى شب کنارش نشسته بودم بعد ديد که من دارم خالکوبياشو نگاه مي کنم و رفتم تو فکر . خيلى ناراحت شد ازم معذرت خوااهى کرد. بهم خيلى وابسته ست يا اينجور نشون ميده. وابستگى زياديم همچين خوب نيست... ى چيز ديگه که هست خودش منو انتخاب نکرد مامانش اول منو ديد بعد به اون گفته بود اونم منو ديد و پسنديد . بعد يکى از دامادامون پسرخالشه ازش پرسيدم درمورد خالکوبيش گفت چيز خاصى نبوده که نگرانش باشى ى دوستى بوده حتى بهش گفتم تو گوشيش عکس دختر ديدم گفت مطمئنم دروغ نميگه اما حواستو جمع کن ايندفعه. رو هم بهش فرصت بده اگه از اين ب بعد ديدى خودم جداتون ميکنم. گفت گذشته شو ملاک قرار نده الانشو ببين. و مطمئن باش عکسه اگه واسه خودش نبوده واسه گذشتشه.

[دختر بیخیال]

خودم جداتوننن میکنم؟؟؟

ببخشید ها اما مگه زندگی و ازدواج کفش و لباس که ادوروز بپوشی بعد اگه خوشت نیومد ببرن پسش بدن؟؟
ابن مدلیشو دیگه ندیده بودم.
البته زیاد نمیشه بحرفای پسرخالشون اطمینان کرد چون ایشونم ممکنه از روی خیرخواهی این حرفو زدن اما به عواقبش فکر نکردن.
بیشتر تحقیق کنین.
درنورد اینی هم ک دیدن ناراحت شدین از خالکوبی بجای عذرخواهی باید عملا نشون میدادن ک پشیمونن و پاکش میکردن نه اینکه زبونا بگن ببخشید.
حرف و همه بلدن بزنن مرد اونه ک عمل کنه.
بازم میگم این زندگی خودتونه شما باید تصمیم بگیرین.این فرصتی که پیش اومده رو از دست ندین سعی کنین دوبرابر قبل دقت داشته باشین تا یوقتی پشیمون نشین.

ببخشید خیلی تاکید میکنم خواهرانه بگم دوست ندارم دوروز دیگه بیاین با مشکلات بیشتر مطمعن باش که مشکلات الانت خیلی کمتر از بعدهاست اگه بتونی خوب الان مدیریتشون کنی بنفع خودته.
اخه تو همین تالار زیاد خوندم بمشکلات قبل عقد توجهی نکردن به امید بهتر شدن اما بعد عقد مشکلات حل نشده هیچ بدترم شده.من نمیدونم چزا همه فکر میکنن عقد مشکلات و شکلات میکنه.درصورتی ک برعکس جواب میده.
امیدوار م زندگی سرشار از موفقیت داشته باشی.

[Aminn]

نامزدم نبود ولى خونوادم خبر داشتن اره اذيتم ميکرد و ميکنه موقعی که باهاش بودم خيلى وحشتناک بداخلاق بود مدام فحشم ميداد جوابمو نميداد انقد اينکاراشو تکرار کرد که ازش دلزده شدم تو چشم سياه شد بعد که نامزد کردم زنگ زد خيلى گريه کرد خيلى حالش بو بود صداش ميومد که داره تمام وسایل خونشونو شکسته يکى از دوستاش زنگ زد بعد از کلى فحش و ناسزا که خيانتکارى من از وقتى کار تورو در حق دوستم ديدم نامزدمو ول کردم چون ترسيدم مٽل تو باشه و گفت ار روزى که تو ولش کردى لباس سياه پوشیده و ميگه عشقم مرده. حالا همش ميگه بايد بياى ببينمت فحشم ميده

با تعریفی که از این یکی می کنی به این راحتی ها دست بردار نیست. حتی فرضا با یک نفر هم ازدواج کنی باز هم عقده کرده و هدفش اینه که بالاخره یجوری عقده اش رو خالی کنه. باید همین الان یک راه حلی براش پیدا کرد و الا در آینده مشکل ساز خواهد شد. و البته راه حلش هم ازدواج با یک آدم نامناسب نیست. سنت خیلی کمه واقعا حیفه.

[yektaa2013]

اره پسرخاله ش از رو خير خواهى گفته. پس فردا مياد فقط از همين راه ميتونم بشناسمش بهش ميگم خالکوبيا رو پاک کن تا بينم واکنشش چيه چى ميگه حاضره اين کارو کنه يا نه تا قبل از عقد بهش ميگم. چون نا پخته هستم فکر ميکردم موضوع خالکوبى خيلى پيش پا افتاده و ساده ست. بقول دوستان دست کم گرفتم. اخه ى چيز ديگه هم که هست خواهرام اگه ببينن خيلى بهم سرکوفت ميزنن

- - - Updated - - -

نميدونم چرا قدرمو زمانى که باهاش بودم نفهميد. نه نه نه اگه نامزدى رو بهم بزنم باز مياد سراغم منم نامزد کردم که ولم کنه اذيتم ميکنه به مامانم فحش ميده نميخوام اذيتم کنه سياه بختيو به اينکه اون بياد سراغم ترجیح ميدم. اذيتم ميکنه زجرم ميده نه نميخوام باز بياد سراغم. ب نامزدم ميگم خالکوبياشو پاک کنه اگه واکنشش خوب بوذ و پاک کرد که هيچ اگه نکرد اونموقع جدا ميشم. ولى اگه جداشم اون اومد سراغم چى نه نه نه اصلا نميخوام بياد سراغم اذيتم ميکنه

[Aminn]

بهش ميگم خالکوبيا رو پاک کن تا بينم واکنشش چيه چى ميگه حاضره اين کارو کنه يا نه

حتما هر چه زودتر بهش بگو ببین چی میگه و چه عکس العملی داره.
-----------------
در مورد نفر قبلی: برادر یا آشنا یا یه نفر که بتونه بترسوندش نداری؟ یا یک آشنا در کلانتری؟ یا نیروی انتظامی؟ این طرف ظاهرا مشکل روانی داره باید یه ترسی بهش بدی تا کم کم خودشو ازت دور کنه.

[فرشته مهربان]

مهمتر از بحث مهریه و لج بازی خواهرتون و نامزدتون ، سرنخ های مهمی در رویه و گذشته آقا نامزد هست که باید بهش توجه کنی و عواقب آنرا دریابی و ببینی می توانی کنار بیایی یا خیر ... موضوع افسردگی در حد بستری شدن ، خالکوبی روی بدن .... و وجود عکس های نامناسب یک دختر در گوشی وی و موارد دیگری که قطعاً متوجه شده ای ، مواردی هست که باید بهش توجه کنی و بخاطرش بطور جدی بخواهی که هردو حضوراً نزد روانشناس بروید و وضعیت شخصیت ایشون و خودتون و میزان سنخیتهاتون بررسی بشه و بعد تصمیم بگیرید که به عقد برسید یا خیر ....

موضوع مهریه و تعین تکلیف کردنهای خواهرتون در اولویت بعدی هست ... یعنی اگر با نظر روانشناس مشخص شد شما سنخیت کافی برای زندگی مشترک دارید و به مشکل برنخواهید خورد بعدش به موضوع خواهرتون و رفتارهاش بپردازید .

[yektaa2013]

نفر قبلى فعلا دست از سرم برداشته. اما تا فهمید نامزدى بهم خورده مياد سراغم. هر کس به من ميخوره مشکل روانی داره. پس فردا که اومد و بهش گفتم همه چى معلوم ميشه. الان ميگه چرا قبلا نگفتى.

- - - Updated - - -

بخدا خيلى تو فشارم از ى طرف حرفمو نميفهمن از ى طرف خواهرم از ى طرف گذشته درخشان نامزدم تقصیر خانواده م بوذ از بس گفتن قبول کن خوبه بخدا حتى سب نامزدى من راضى نبودم با اينکه اين چيزا رو نميدونستم بعد که قبول کردم بخاطر اذیت نکردناى قبلى بود. گذاشت بعد از نامزدی بهم گفت ولى وقتى که بياد تکلیفم روشنه. ببخشید دير سر زدم نت گوشيم تازه درست شده

- - - Updated - - -

هر تاپیکی رو خوندم باز موضوع من فرق ميکرد خداروشکر اونا رو دستشون خالکوبى نکرده بودن. فقط کافيه خواهرام يا دومادامون خالکوبيشو ببينن اونموقع کى ميخواد جلو زخم زبوناشونو بگيره . اخه بگو مگه ادم هرکسيو دوست داشته باشه بايد رو کل بدنش خالکوبى کنه بگو دردتم نيومد اينهمه خالکوبى کردى انگار بدنش دفتر نقاشی هست نه بدن رو کل بدنش خالکوبى هست کاش فقط ى جاى دستش بوذ حتى رو شاهرگ دستشم خالکوبيه . شبى که عکس دختره رو تو گوشيش ديدم تازه بجاى من اون عصبانی بود تقصیر خودمه که از اولش همه چيو شل گرفتم از اين به بعد خود واقعيمو بهش نشون ميدم ن اينکه بد شم نه فقط حرف خودمو ميزنم ديگه نميترسم که ناراحت شه يا نه. همش ميگه من بيشتر از تو نياز به محبت دارم تو بايد خودتو به من برسونى نذار برم تو فکر
تويى که بايد منو راه بندازى. اخه من نميدونم چه نيازى دارى که بياى عکس دوسته دوستتو تو گوشين نگهدارى اخه کى چهار روز بعد از نامزديش عکس دختر تو گوشى نامزدش ميبينه نميدونم چه اخلاقيه که دارم ناراحتى و مشکلاتم ناخوداگاه زود فراموشم ميشن و گرنه همون موقع بايد بهمش ميزدم. ى شب من حالم بد بود سرما خورده بودم با هم رفتيم درمونگاه. توى درمونگاه ى گفت نميدونم کيه مزاحمم ميشه ساعت دو شب بهم زنگ ميزنه شش صبح زنگ ميزنه اس هاشو هم نشونم داد تو يکى از اس هاش مزاحميه اسم نامزدمو نوشته بود چهار تا اس بعدش نوشته بود که اسمت شيداست. ميخواست که من شک نکنم ولى من اصلا بهش اهمیت ندادم گفتم مشکل خودته خودت درستش کن. چون واقعا ديگه برام اهميتى نداره .

[yektaa2013]

بهش درمورد خالکوبياش گفتم گفت باشه عزیزم اومدم با هم بريم دکتر پاکشون ميکنم گفت چرا الان به ذهنت رسيد گفتم خيلى وقته ميخواستم بهت بگم نميدونستم چجوری بهت بگم

- - - Updated - - -

بهش درمورد خالکوبياش گفتم گفت باشه عزیزم اومدم با هم بريم دکتر پاکشون ميکنم گفت چرا الان به ذهنت رسيد گفتم خيلى وقته ميخواستم بهت بگم نميدونستم چجوری بهت بگم