به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 4 از 6 نخستنخست 123456 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 31 تا 40 , از مجموع 52
  1. #31
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    دوشنبه 07 خرداد 03 [ 12:55]
    تاریخ عضویت
    1398-6-08
    نوشته ها
    1,065
    امتیاز
    23,546
    سطح
    94
    Points: 23,546, Level: 94
    Level completed: 20%, Points required for next Level: 804
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassOverdriveVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    1,687

    تشکرشده 2,227 در 906 پست

    Rep Power
    222
    Array
    آی تک بزرگوار مرسی ازپاسختون. ولی دلیل شعله ور شدن آتیش رو نفهمیدم، دقیقا استارت دعواها به چه دلیل بوده؟ شما در مورد خیانتش میگقتین و اون شروع به کتک کاری میکرد؟

  2. کاربر روبرو از پست مفید gholam1234 تشکرکرده است .

    آی تک (جمعه 18 تیر 00)

  3. #32
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 12 خرداد 03 [ 17:43]
    تاریخ عضویت
    1394-4-10
    نوشته ها
    500
    امتیاز
    11,898
    سطح
    71
    Points: 11,898, Level: 71
    Level completed: 62%, Points required for next Level: 152
    Overall activity: 94.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    123

    تشکرشده 542 در 278 پست

    Rep Power
    86
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط آی تک نمایش پست ها
    سلام ممنون از کامنتی که گذاشتین آقایgholam1234

    در مورد علت کتک زدن:اوایل عروسی که کتک میزد من سعی میکردم سکوت کنم و فقط میرفتم تو اتاق دیگه و گریه ام میگرفت.بعدها میومد عذرخواهی میکرد که دستم بشکنه و..


    اما به مرور دیدم وقتی جواب توهین ها و تحقیرهاشو نمیدم انگار جری تر میشه منم این اواخر دیگه جوابش رو میدادم و دعوامون شدت میگرفت.


    پارسال تابستون من کلی پیام داخل گوشیش دیدم که از محتوای پیامها متوجه شدم یکی از همکاران خانم هستش(همسرم پیامهای ارسال شده توسط خودش رو پاک کرده بود و شماره این خانم رو بلاک کرده بود تا وقتی تو خونه هستیم من متوجه پیامهاش نشم و من خیلی اتفاقی تو پیامهای مسدودی ،پیامهای اون خانم رو دیدم.این پیامها که از طرف اون خانم بود اولش حالت دل و قلوه دادن بود مثلا دلم برات تنگ شده،صبح بیام تو سالن ببینمت،رفتی خونه که دیگه عصر زنگ نزدی و... ولی بعدش حالت تهدید داشت که چرا جواب من رو ندادی میام آبروت رو میبرم و...) و همین طور برای بار چندم شماره اون خانم آرایشگر رو تو گوشیش دیدم. اما به جای توضیح به من، من رو گرفت به کتک.اونم در حد وحشتناک.مثلا گلوم رو محکم فشار میداد طوری که گفتم دیگه الآنه که خفه بشم.گوشی من رو ازم گرفته بود تا به خونوادم زنگ نزنم.منم رفتم با تلفن خونه به پدرم زنگ بزنم اومد سر من رو چندین بار محکم کوبید به دیوار.بعدش که خواستم برم از کمد دیواری مانتوم رو بردارم و برم خونه پدرم در کمد دیواری باز بود من رو محکم هل داد که محکم خوردم به دیوار داخل کمد.چندین بار محکم پرتم کرد روی تخت دستم رو میپیچوند صورتم رو محکم با دستاش فشار میداد.فردای این دعوا من نرفتم سرکار و رفتم خونه پدرم .کل بدنم کبود شده بود همون موقع خواستم برم پزشکی قانونی و اقدام کنم برای طلاق اما دوباره با گفتن اینکه غلط کردم و مادرش گفت این دفعه رو به خاطر من برگرد دیگه حماقت کردم و برگشتم.


    بعد از اون کتک کاری شدید، پدرم خیلی باهاش صحبت کرد که مگه تو این دوره زمونه آدم زنش رو کتک میزنه و...بعد از اون به اون شدت کتک نمیزد میگفت من به بابات قول دادم.اما دستم رو می پیچوند صورتم رو محکم با دستاش فشار میداد یا هولم میداد و میگفت اینا که کتک نیست.


    در مورد علت های دیگه کتک زدنش:به نظرم خودم یه قسمتیش ژنتیکی باشه چون دایی همسرم یک فرد خیلی شر و دعوایی بوده که سابقه درگیری داشته حتی با پلیس و آخرشم هم تو درگیری با پلیس کشته شد.همسرشم ازش طلاق گرفته بود.همسرم هم مدام تو دعواها من رو تهدید میکرد میگفت ببین دایی من فلانی بوده ها.یا مثلا بیرون که میرفتیم یه نفرو نشون میداد میگفت من چند سال پیش با این درگیر شدم زدم دندونش شکست یا یه مامور پلیس رو نشون میداد میگفت این پلیسه رو من زدم.منم میگفتم یعنی چی؟فکر میکنی من مثلا خوشم میاد از این کتک کاریهات داری تعریف میکنی اتفاقا من از مردهای دعوایی و شرور بدم میاد.


    پدر،مادر،برادر و خواهر همسرم آدمهای آرومی بودن و بینشون فقط همسرم خشونت کلامی و فیزیکی داشت. حتی با برادرش چندین سال قهر بودن.البته خودش به من این رو نگفته بود من خودم متوجه شدم.مثلا برای خواستگاری و روز عقدمون برادرش نبود من گفتم چرا برادرت نیومده گفت رفته خارج مسافرت من گفتم خب بهم میگفتی قرارامون رو مینداختیم برای یه فرصت دیگه.


    بعد از عروسی من با حرفهای همسرم فهمیدم همسرم حتی با دایی بزرگش هم که سن و سالی ازش گذشته سابقه دعوا و درگیری داشته.


    یا تو دوره عقدمون هیچ وقت من رو نمیبرد خونه شون یا مادرش زنگ نمیزد دعوت کنه من خودم میگفتم بریم یه سر بزنیم به مادرت و کلا تو 8 ماه عقد،سه بار من رو برد خونه شون اونم هر بارش دو ساعت کلا طول کشید.تو این سه بار هم اصلا برادرش خونه نبود فقط یه بار که داشت من رو میرسوند خونه پدرم،دیدیم برادرش داره میاد خونه که من از ماشین پیاده شدم احوالپرسی کردم ولی دیدم همسرم اصلا یه سلام هم نداد به برادرش از اونجا فهمیدم که با برادرش قهره.تا اینکه نزدیک عروسی احتمالا با وساطت بزرگان فامیل آشتی کرده بودن.



    همون طور که گفتم من چندین بار قرصهای اعصاب و روان هم تو ماشین همسرم دیدم که هر بار انکار کرد و بازم کتک و دعوا پیش اومد.

    یه حدس دیگه که خودم با حرفهای یکی از دوستان صمیمی ام میزنم اینه که شاید ماده مخدر خاصی مصرف میکرده که این طوری رفتارهای خشونت آمیز از خودش نشون میداد.چندبار هم به من گفت آی تک میدونی گل و علف چی هستن؟بعد شروع میکرد به توضیح دادن.همسر من با شناختی که ازش دارم بی دلیل در مورد چیزی صحبت نمیکنه و حدس میزنم خودش از این مواد مصرف میکرده.همون طور که مدام میگفت مردهای دیگه خیانت میکنند و حتی مثال میزد از همکاراش و بعدها فهمیدم اصلا خودش داشته خیانت میکرده و این مثالها هم احتمالا در مورد خودش بوده.
    متشکرم ازتون.

    با این سابقه ای که شما تعریف کردی بهتر با ایشون تنها جایی نباشی
    الان هم که بحث مهریه هست و....حتما مراقب خودت باش

  4. 2 کاربر از پست مفید حیاط خلوت تشکرکرده اند .

    آی تک (جمعه 18 تیر 00), بهاره جون (پنجشنبه 17 تیر 00)

  5. #33
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    یکشنبه 10 دی 02 [ 10:23]
    تاریخ عضویت
    1391-5-02
    نوشته ها
    1,285
    امتیاز
    24,091
    سطح
    94
    Points: 24,091, Level: 94
    Level completed: 75%, Points required for next Level: 259
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassSocialVeteranOverdrive10000 Experience Points
    تشکرها
    3,682

    تشکرشده 4,954 در 1,249 پست

    Rep Power
    223
    Array
    با سلام مجدد
    کلا با مواردی که توضیح دادی زندگی با اینجور آدمی خیلی سخته

    آدم در حال عصبانیت هم نباید اینطوری از خودش بیخود بشه که نفهمه چکار کرده و بعد بیاد بگه دستم بشکنه
    خوب همه قتلها و جنایت ها در اثر یک لحظه از خود بیخود شدن اتفاق افتاده

    ایشون یک ایراد، دو ایراد نداره ماشاالله مجموعه کاملی هست

    تا جایی که من می بینم تنها نقطه مثبت ایشون تمکن مالی هست که اون هم برای خانمی شاید بتونه مهم باشه که خیلی خیلی بی کس و فقیر باشه و از پس خودش برنیاد، بسوزه و بسازه و روزها رو بشماره تا عمرش به پایان برسه و از این زندگی راحت بشه
    یا خانمی که اون هم متقابلا اهل خیانت باشه و در این زمینه ها به همسرش ایراد نگیره و هر کس برای خودش جداگانه با افراد مختلفی بچرخه.

  6. 3 کاربر از پست مفید فکور تشکرکرده اند .

    آی تک (جمعه 18 تیر 00), اثر راشومون (پنجشنبه 17 تیر 00), بهاره جون (پنجشنبه 17 تیر 00)

  7. #34
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    سه شنبه 14 دی 00 [ 03:07]
    تاریخ عضویت
    1391-12-05
    نوشته ها
    214
    امتیاز
    12,870
    سطح
    74
    Points: 12,870, Level: 74
    Level completed: 5%, Points required for next Level: 380
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    1,421

    تشکرشده 552 در 189 پست

    Rep Power
    55
    Array
    سلام مجدد خانم آی تک
    من یه سوال برام پیش اومده که ممنون میشم پاسخ بدید؛
    شما در بدو آشنایی با همسرتون باهاشون مشاوره پیش از ازدواج رفته بودید؟
    اگر بله چطور مشاور، این همه مشکلات شخصیتی ایشون رو متوجه نشد و شما رو زنهار نداد؟
    و اگر خیر میشه بگید چطور شد که این توصیه مرسوم رو نادیده گرفتید؟ ( مثلا دلایلی از قبیل وضعیت مالی و شغلی خوب ایشون یا ابراز علاقه های کلامی ایشون و ... داشته؟)
    اینو پرسیدم چون مثلا دلایل اینکه خود بنده به این توصیه در بدو آشنایی عمل نکردم یکی این بود که با چهارچوب کلی که برای معیارهای مناسب برای انتخاب همسر چیده بودم فکر میکردم همه مسایل مهم رو پوشش دادم و چیزی از چشمم دور نمونده، یکی هم این بود که با اون چند ماهی که با ایشون بدون اطلاع خانواده ها هم خانه بودیم راستش اصلا هیچ نقطه سیاهی تو شخصیتشون پیدا نکردم که بخواد نگرانم کنه و مسأله آخر هم اینکه فکر میکردم اگر مشکلات ریزی هم بعدها پیدا بشه قابل رفع هست و مراجعه به مشاور رو برای اون موقع گذاشته بودم...

  8. 2 کاربر از پست مفید اثر راشومون تشکرکرده اند .

    آی تک (جمعه 18 تیر 00), اقای نجار (شنبه 19 تیر 00)

  9. #35
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    شنبه 14 بهمن 02 [ 11:21]
    تاریخ عضویت
    1398-4-16
    نوشته ها
    1,559
    امتیاز
    27,432
    سطح
    98
    Points: 27,432, Level: 98
    Level completed: 9%, Points required for next Level: 918
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    OverdriveVeteranTagger Second Class25000 Experience Points
    تشکرها
    1,379

    تشکرشده 2,636 در 1,206 پست

    Rep Power
    291
    Array
    سلام

    (با عرض پوزش از دوستان)

    نقل قول نوشته اصلی توسط اثر راشومون نمایش پست ها
    اینو پرسیدم چون مثلا دلایل اینکه خود بنده به این توصیه در بدو آشنایی عمل نکردم یکی این بود که با چهارچوب کلی که برای معیارهای مناسب برای انتخاب همسر چیده بودم فکر میکردم همه مسایل مهم رو پوشش دادم و چیزی از چشمم دور نمونده، یکی هم این بود که با اون چند ماهی که با ایشون بدون اطلاع خانواده ها هم خانه بودیم راستش اصلا هیچ نقطه سیاهی تو شخصیتشون پیدا نکردم که بخواد نگرانم کنه و مسأله آخر هم اینکه فکر میکردم اگر مشکلات ریزی هم بعدها پیدا بشه قابل رفع هست.
    ...........................

    چرا اون زمان قبل از ازدواج ( حین زندگی پنهانی ) هیچ نقطه ی سیاهی پیدا نکردین؟

    _ چون امکان بدست آوردن شناخت درست رو از دست دادین. خیلی ها فکر میکنن برعکس با اینکار میتونن به شناخت بیشتری از طرفشون برسن، ولی امکان نداره با صمیمیت و ارتباط نزدیک با اونفرد موفق بشن.

    عملی کردن اونچه که اون زمان ارتباط، جاش نیست در کنار اینکه هر انسانی یکسری ویژگی های‌ خوب هم داره، باعث به حاشیه رفتن معیارهای های اساسی، تحقیق، مشورت، دیدن عیوب، تفاوت ها و ... میشه. دیگه از حالا به بعد هدف آدم های اون رابطه، در اون زمان خاص لذت بردن از اکنون هست حتی اگر نمیخواستن به چنین مسیری منحرف بشه. وقتی هم پای لذت به میان بیاد معمولا آدما در بهترین شرایط ممکن در کنار هم قرار میگیرن و میتونن کاملا ایده آل ظاهر بشن.
    در اینصورت برای چنین ارتباطی نمیشه دنبال تعالی بود و نمیتونه برای اون آدم دنیایی مشابه با تخیلاتش خلق کنه.

    _ از طرفی بعد از ازدواج برخی زوج ها این رو بشدت احساس میکنن که طرفشون نیاز به تغییر داره و با هر روشی میخوان این تغییر رو انجام بدن تا فرد مقابلشون به ایده آل ها نزدیک بشه. غافل از اینکه تغییر و کنترل همسرشون امکان پذیر نیست. اینم باز برمیگرده به بحث قبلی که شما قبل از ازدواج نیازی به تغییرش نمیدیدین! چون هدف لذت بردن و غلط زدن بیشتر در احساسات بود.

    یه ازدواج خوب نیاز به یه برنامه اصولی ( نه بر طبق منطق خودمون ) برای پیش بردن داره. اگر ما خودمونو چک نکنیم ، اگر بخودمون نپردازیم و معایبو اصلاح نکنیم نمیتونیم ادعا کنیم میتونیم از پس شناخت دیگری و پشت سر گذاشتن مشکلاتی که ممکنه در هر ارتباطی باشه بر بیایم. ارتباط نزدیک با فرد مقابلمون هم نمیتونه ضامن پایبندی به زندگی مشترک و شناخت بیشتر ما بشه.



    پ.ن

    هدف ایجاد بحث نیست، لازم بود پرانتزی برای افرادی که مطلب رو میخونن و اطلاعات بیشتر نویسنده آقای راشومون باز کنم.
    دوستان گرامی ؛

    لطفا، انجمن آموزش استفاده از تالار همدردی را مطالعه بفرمایید.

  10. کاربر روبرو از پست مفید سحر بهاری تشکرکرده است .

    آی تک (جمعه 18 تیر 00)

  11. #36
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 29 آبان 00 [ 20:09]
    تاریخ عضویت
    1400-3-13
    نوشته ها
    111
    امتیاز
    3,448
    سطح
    36
    Points: 3,448, Level: 36
    Level completed: 66%, Points required for next Level: 52
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    255

    تشکرشده 259 در 102 پست

    Rep Power
    28
    Array
    چرا اون زمان قبل از ازدواج ( حین زندگی پنهانی ) هیچ نقطه ی سیاهی پیدا نکردین؟


    به نظرم یکی از دلایل این هست که دختر و پسر در دوران خواستگاری احساسات خودشون را مدیریت نمی کنند و یا به هشدارهای قبل از عقد به علت احساسات بالا ،کم تر اهمیت میدن و بیشتر تو تخیلات سپری می کنن . برای همین شاید وقتی وارد زندگی مشترک میشن دو آدم متفاوت در کنار هم هستند از نظر فرهنگ - اعتقاد و خیلی مسائل . بعضی موقع ها روند زندگی هم مهمه و زن و شوهرها با بی دقتی این مسائل را بوجود می آورند مثل بی دقتی هایی که شوهر آی تک انجام داد . یعنی شاید انتخاب درسته و خوبه ولی زوجین راه را به خطا می برن در ادامه مسیر . بعدشم امکان داره طرف مقابل خودشو نشون نده در خواستگاری و این کار را سخت می کنه . برای همین میگن تا عقدی صورت نگرفته احساسات مدیریت بشه و طرف مقابل را از تمام نقاط بررسی و امتحان کنین .


    نکته بالا را لازم دیدم بیان کنم و به آگاهی دختر و پسرها کمک می کنه . متاسفانه خیلی از تاپیک های تالار همدردی مخصوصا قبل ازدواج این مسائل هست .
    ویرایش توسط لاله123 : پنجشنبه 17 تیر 00 در ساعت 23:24

  12. کاربر روبرو از پست مفید لاله123 تشکرکرده است .

    آی تک (جمعه 18 تیر 00)

  13. #37
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 22 اردیبهشت 02 [ 23:36]
    تاریخ عضویت
    1393-10-26
    نوشته ها
    357
    امتیاز
    15,299
    سطح
    79
    Points: 15,299, Level: 79
    Level completed: 90%, Points required for next Level: 51
    Overall activity: 91.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    526

    تشکرشده 1,129 در 328 پست

    Rep Power
    101
    Array
    سلام دوستان.شبتون بخیر



    مجددا تشکر میکنم بابت ارسال کامنت های ارزشمندتون.


    در پاسخ به دوستانی که مواردی براشون جای سوال بود من سعی میکنم همه رو پاسخ میدم.فقط امیدوارم این پستم یه کمکی بکنه برای دوستان مجرد مخصوصا خانمها تا این خطاهای من رو انجام ندن. پیشاپیش بابت پراکنده گویی عذرخواهی میکنم.


    آقای غلام در مورد علت شعله ور شدن خشم همسرم:ببینید اصلا فرقی نمیکرد ما در مورد چه موضوعی اختلاف نظر داشته باشیم همسرم به جای صحبت در مورد اون موضوع،یه سری حرفهای تکراری رو طوطی وار میگفت مثلا میگفت خفه شو بابا فکر کردی کی هستی تو؟خونه تون فلان جاست،کار خودت تق و لقه،کار برادرت فلانه، و...میگفتم ببین این حرفهات خیلی خیلی تکراریه لطفا در مورد این موضوع بحث کن نه یه سری حرفهای تکراری، مگه تو وقتی اومدی خواستگاری نمیدونستی من کی هستم؟بابام چکاره هست؟خونه مون کجاست و...این اواخر دیگه منم جواب تحقیرهاشو میدادم چون اونها از هیچ نظر از ما بالاتر نبودن نمی تونستم تحمل کنم حرفهاشو.


    در مورد سوال آقای راشومون: شاید توضیحاتم طولانی و حوصله بر باشه اما خواهش میکنم دخترخانم های مجرد بهش دقت کنن.


    من یک سری معیارهای ازدواج برای خودم داشتم مثلا اختلاف سنی این باشه،تناسب تحصیلاتی داشته باشیم و...وقتی همسرم پیشنهاد آشنایی داد به ظاهر از نظر سنی،تحصیلاتی،شغلی و خونوادگی هم سطح بودیم.


    ما یکی دو جلسه صحبت کردیم من متوجه شدم همسرم از بعضی جهات به معیارهای من نزدیک نیست حتی بعضی هاشو همون جلسه اول متوجه شدم. به ایشون جواب رد دادم.علتش رو پرسید من روم نمیشد همه رو با جزییات بگم خیلی اصرار کرد منم گفتم باشه میگم اما دلیل بر مشکل دار بودن شما نیست شاید از نظر خیلی از خانم ها شما ایده آل باشید و معیارای من شاید متفاوت از بقیه هستش.

    گفتم مثلا من دوست دارم همسرم از نظر تیپ و ظاهر مخصوصا تو محیطی مثل ارگان دولتی لباس رسمی و شیک بپوشه شما دو تا دکمه بالایی تون همیشه بازه، آدامس دهنتونه و....گفتم یا تو همین دو جلسه فقط از خانمهای دیگه صحبت کردین گفتین فلانی من رو میخواست من نخواستمش و...هر چقدر من بهتون گفتم اصلا درست نیست بیاییم در مورد خواهان و خواستگارهای خودمون صحبت کنیم شما بی توجه بودین و هی ادامه دادین و چند تا مورد این چنینی رو بهشون گفتم.گفت من خیلی آدم انعطاف پذیری هستم همه اینها موضوعات ساده ای هستش و با گفتگو و همفکری حل میشه.هر چند بعدها فهمیدم خیلی هم آدم ریجیدی هستش و اصلا در برابر تغییر شدیدا مقاومت میکنه.


    نزدیک به دو سال طول کشید من به ایشون یاد بدم فقط باز بودن دکمه بالایی پیراهن کافیه و باز بودن دو تا دکمه اصلا در شان یک آقای محترم نیستش یا آدامس رو مدام تو محیط کاری تو دهن داشتن جالب نیست یا کفشش رو واکس بزنه،ادکلن بزنه،ساعت بندازه،پشت کفشش رو نخوابونه و...طوری که از یه آدمی که تیپش اون شکلی بود تبدیل شد به یه آدم خوش تیپ.این اواخر میگفت تو در حد من نیستی همسطح من نیستی.در مورد تغییرات رفتاری هم به همین شکل شدیدا مقاومت میکرد.
    یکی از اشتباهات من همون طور که سحر بهاری عزیز فرمودن امید به تغییر دادن ایشون بود.هر چند من مجددا بهشون جواب رد دادم و گفتم به نظر من آدمها به سختی تغییر میکنند و این طوری هم من اذیت میشم هم شما پس بهتره آشنایی رو ادامه ندیم بازم ایشون اصرار و ابراز علاقه کردن و اینکه حتما خودشون رو تغییر میدن.


    من دوره آشنایی بارها ازش خواستم بریم پیش مشاور ولی گفتن نیازی نیستش.بعد از عقد و بعد از عروسی بارها بینمون بحث و دعوا اتفاق افتاد بازم نیومد مشاوره حتی پدرم چندین بار ازش خواهش کرد اما قبول نکرد. حالا الآن در این مرحله میگه بریم پیش مشاور که چون من دیگه تصمیمم برای جدایی قطعی هستش موافقت نکردم.یکی دیگه از اشتباهات من همین بود که همون دوره آشنایی که قبول نکردن بیان مشاوره باید سفت و سخت روی پاسخ منفی خودم می موندم.



    یکی دیگه از اشتباهات من این بود که انگار یه خط کشی برای خودم داشتم و هر کی خارج از معیارهای من بود اصلا بهش اجازه آشنایی نمیدادم مثلا معیار سن که با اینکه میدونستم یه معیار نسبی هستش اما همیشه میگفتم نه من نمیتونم با آقایی که فقط یکی دو سال از خودم بزرگتره وارد رابطه بشم و ترجیحم کسی بود که مثلا 5_6 سال از خودم بزرگتر باشه که مثلا رفتارهاش مچور و پخته باشه اما الان متوجه شدم این یه معیار خیلی سطحی و کوته فکرانه ای بوده مثلا همسر من الان با داشتن 40 سال سن واقعا یک سری رفتارهای کودکانه انجام میده.مثلا همین امروز فقط 40 بار عکس پروفایل تلگرامش رو با جملات مسخره و تیکه دار خطاب به من عوض کرده:مثلا اگه کسی به شما خیانت کرده لیاقت شمارو نداشته،بعضی ها فقط از دور آدمند و...یعنی هر چه زمان میگذره بیشتر به حماقت خودم بابت انتخاب این آدم پی میبرم.


    من هم پیش خونوادم هم اینجا پیش دوستان همدردی اعتراف میکنم که من خودم سهم زیادی در انتخاب اشتباهم داشتم.

    ادامه صحبت هام رو در پست بعدی می نویسم.

    - - - Updated - - -
    ویرایش توسط آی تک : جمعه 18 تیر 00 در ساعت 01:49

  14. 5 کاربر از پست مفید آی تک تشکرکرده اند .

    Niagara (جمعه 18 تیر 00), فکور (شنبه 19 تیر 00), zzzz (جمعه 18 تیر 00), اقای نجار (شنبه 19 تیر 00), بهاره جون (جمعه 18 تیر 00)

  15. #38
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 22 اردیبهشت 02 [ 23:36]
    تاریخ عضویت
    1393-10-26
    نوشته ها
    357
    امتیاز
    15,299
    سطح
    79
    Points: 15,299, Level: 79
    Level completed: 90%, Points required for next Level: 51
    Overall activity: 91.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    526

    تشکرشده 1,129 در 328 پست

    Rep Power
    101
    Array
    اشتباهات من اگه بخوام تیتر وار بگم: خستگی زیاد از خواستگاری ها و آشنایی های پی در پی،ترس از بالا رفتن سنم،جواب مثبت دادن تحت تاثیر اصرار و ابراز علاقه های فراوان همسرم،امید به تغییر دادن خصوصیات رفتاری همسرم، بی توجهی به نشونه های هشدار دهنده دوره آشنایی و جدی نگرفتن مشاوره قبل از ازدواج، باعث شد آینده و ازدواجی که میتونست با فرد دیگه ای و به شکل دیگه ای رقم بخوره به این صورت تلخ باشه.


    واقعا این جمله در مورد من مصداق پیدا میکنه:نجواهای دوره آشنایی،فریادهای پس از عقد هستند.


    من خواستگاران زیادی داشتم و خودم فکر میکردم مثلا تجربه زیادی کسب کردم اما دقیقا عیوب و خصوصیاتی که ازشون بیزار بودم همشون به صورت کلکسیون در همسرم وجود داشت:فحاشی، توهین،تحقیر خودم و خونوادم،تهمت،کتک،خیانت و...


    البته عرض کنم بعضی از این عیوب و خصوصیات رو من بعد از عروسی متوجه شدم(حتی نه در دوره عقد) از جمله دست بزن داشتن،مصرف قرصهای اعصاب و روان،خیانتهای جنسی که با دیدن وسایل داخل ماشینش متوجه شدم و...


    و یه نکته مهم اینکه همسرم در دوره آشنایی اصلا با من صادق نبود.در هر موردی که من سوالی مطرح میکردم به دروغ خودش رو موافق نشون میداد ولی دقیقا بعد از عقد شخصیت واقعی خودش رو نشون داد که من کاملا شوکه شده بودم از این که این همه دروغ و نیرنگ فقط برای گرفتن جواب مثبت از من بوده. من به امید اصلاح همسرم و اینکه قول میداد خودش رو اصلاح بکنه دوره عقد رو ادامه دادم تا به عروسی هم رسیدیم.بعد از عروسی هم دوباره امید واهی برای اصلاح همسرم و قول های الکی ایشون.تا اینکه دیگه به خودم اومدم دیدم عمر و جوانی و اعصاب و روان من داره تو این زندگی نابود میشه.


    مثلا در مورد مشارکت مالی خانم تو زندگی ما با هم در دوره آشنایی صحبتهامون رو کرده بودیم و به توافق رسیده بودیم اما دقیقا یکی دو روز بعد از عقد ایشون اصلا یه نظر دیگه ای دادن در حدی که میگفت ماشینت رو بفروش خرج عروسی رو بده الآن همه خانمها این کار رو میکنن، خودشون خرج عروسی رو میدن یا بعد از عروسی میرفت صورتحساب من رو میگرفت یا شایدم شماره کارت من رو به همراه بانکش زده بود میگفت مثلا تو دیروز 200 تومن پول از atmگرفتی برای چی؟یا 300 تومن یه چیزی خریدی چی خریدی؟و...یا مثلا در مورد پوشش،ایشون من رو تو محل کارم دیده بودن مانتویی هستم میگفت باید چادر سر کنی میگفتم آیا تو من رو با چادر دیده بودی؟آیا زمان آشنایی به من گفتی باید چادر سر کنی؟و...



    یه سو تفاهم برای برخی دوستان پیش اومده که همسرم تمکن مالی داشته و شاید من به این دلیل بهش جواب مثبت دادم.خیر این طور نبوده.یه خونه و یه ماشین متوسط دارن و اینکه یه حقوق ثابت دارن همین.


    نکته آخر برای خانمهای مجرد اینکه میگن مجرد موندن خیلی بهتر از ازدواج بد هستش رو با تمام وجودم حس کردم. من فکر میکردم وای دیگه سنم رفت بالا بدبخت شدم. الآن می فهمم اگه تا همین سنم( 32 سالگی) مجرد می موندم خیلی بهتر بود تا اینکه یه تجربه تلخ داشته باشم تجربه ای که خیلی برام گرون تموم شد. من دختر خیلی مهربون و آرومی بودم اما انقد همسرم تو هر بحث و دعوایی من رو مورد تحقیر و توهین قرار میداد که تبدیل شده بودم به یه آدم عصبی. باورتون میشه الان تو این 40 روزی که من از خونه همسرم اومدم علی رغم احساس غمی که دارم از شدت عصبانیتم کم شده و نسبت به اون موقع آرامش بیشتری دارم.


    البته آرامش الآنم رو خیلی مدیون خونوادم هستم. با اینکه پدر و مادر من تحصیلات دانشگاهی ندارن و تو یه شهر نسبتا کوچیک زندگی میکنیم اما خونوادم اصلا دیدگاه سنتی و قدیمی در مورد طلاق ندارن. اوایل مادرم از روی دلسوزی میگفت فلانی 5 تا دختر داره همه شون خوشبختن و...بیچاره یدونه دختر من چقد بدشانس بود و...پدر و برادرام گفتن لطفا دیگه این حرف رو نزن.اولا تو از بیرون داری به زندگی اونها نگاه میکنی شاید یکی از اونها هم همین مشکلات آی تک رو داشته باشه اما به هر دلیلی نمیتونه یا نمیخواد جدا بشه اما آی تک با توجه به شخصیتی که داره نتونسته ادامه بده. این یه اشتباه بود هم آی تک هم همه ما تو این انتخاب اشتباهش سهیم بودیم. دلیل نمیشه چون انتخاب اشتباهی داشته باید تا آخر عمرش این مسیر اشتباه رو ادامه بده.


    عذرخواهی میکنم من خیلی حرافی کردم. واقعا میخواستم کمکی کرده باشم به دوستان مجرد خودم که اشتباهات من رو مرتکب نشن.


    شب همگی بخیر.
    ویرایش توسط آی تک : جمعه 18 تیر 00 در ساعت 02:08

  16. 5 کاربر از پست مفید آی تک تشکرکرده اند .

    Niagara (جمعه 18 تیر 00), فکور (شنبه 19 تیر 00), zzzz (جمعه 18 تیر 00), اقای نجار (شنبه 19 تیر 00), بهاره جون (جمعه 18 تیر 00)

  17. #39
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 30 آبان 00 [ 09:13]
    تاریخ عضویت
    1399-5-06
    نوشته ها
    219
    امتیاز
    5,439
    سطح
    47
    Points: 5,439, Level: 47
    Level completed: 45%, Points required for next Level: 111
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered5000 Experience Points
    تشکرها
    270

    تشکرشده 423 در 177 پست

    Rep Power
    46
    Array
    آی تک تو دختر خیلی باهوشی هستی . زیاد نمی شناسمت ولی از همین نوشته هات ، که به ندرت دیدم در همدردی ، میشه اینو فهمید . همین که اینقدر قشنگ آنالیز می کنی ، میری سهم خودت و همسرت و اشتباهای خودتون را از این رابطه و مسیر میکشی بیرون و نکته هاش را بیان و بعد آنالیزش می کنی ، اونهم در این شرایط سخت ، نشان از شخصیت و رشد بالای تو را میده . بعضی موقع ها احساس می کنم خیلی از آقایون و خانم ها می بینن تفاوت ها را ، ولی به امید تغییر و یا احساسات بالا و وابستگی های اشتباه ، و یا حتی رودروایسی ،به بعد عقد موکول میکنند . من دیدم بعضی ها نیم ساعت قبل عقد به این نتیجه می رسن که باید بگن مسیر اشتباه بوده (بدرستی ) - بعضی ها بعد چند ماه و در زمان آشنایی به این نتیجه می رسن که به درد هم نمی خورن ، و بعضی ها هم دوست دارن فرصت بدن و اندکی پس از عقد و شاید سال هایی بعد زندگی به این نتیجه می رسن مسیر اشتباه هست. قرار نیست مسیر اشتباه را تا بینهایت اشتباه بری و تا آخر خودت را محاکمه کنی . صبر تو ، و انتخاب تو ، نشان از فرصت دادن تو به ایشون بوده و ایشون از فرصت هاش استفاده نکرد و شرایط را هر روز بدتر کرد و رسید به خیانت . هر موقع جلوش را بگیری برنده ای . طلاق هم گزینه بسیار قدرتمنده که یک سوره قرآن هم در موردش هست . خودت را محاکمه نکن آی تک .مهم او آگاهی هست که بهش رسیدی . اگه تصمییم نهایی را داری و مشورتت را انجام دادی علاوه بر اینجا ( مشاور خانواده ) ، با قدرت تصمیم نهایی را بگیر و به خدا توکل کن و از چیزی نترس ( هر تصمیمی ) .
    ویرایش توسط Niagara : جمعه 18 تیر 00 در ساعت 02:38

  18. 4 کاربر از پست مفید Niagara تشکرکرده اند .

    فکور (شنبه 19 تیر 00), zzzz (جمعه 18 تیر 00), آی تک (شنبه 19 تیر 00), بهاره جون (جمعه 18 تیر 00)

  19. #40
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    یکشنبه 10 دی 02 [ 10:23]
    تاریخ عضویت
    1391-5-02
    نوشته ها
    1,285
    امتیاز
    24,091
    سطح
    94
    Points: 24,091, Level: 94
    Level completed: 75%, Points required for next Level: 259
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassSocialVeteranOverdrive10000 Experience Points
    تشکرها
    3,682

    تشکرشده 4,954 در 1,249 پست

    Rep Power
    223
    Array
    آی تک عزیز سلام
    من میخوام هی نیام بنویسم که ظرفیت تاپیکت پر نشه ولی بازم می نویسم

    به نظرم تحت هیچ شرایطی عکس تلگرام همسرت رو چک نکن ببین چی نوشته
    در حدی که لازم بوده بشناسیش شناختیش، چک کردن مداوم تلگرام ایشون حس بدی بهت میده حس قربانی بودن، حس مورد ناجوانمردی واقع شدن
    بذار هر حرفی می زنه و هر تیکه ای میندازه به دیوار بخوره نه به تو

    خودت رو هم در تصمیم اشتباه گرفتن برای ازدواج خیلی مقصر ندون، خیلی وقتها اگر فرد دیگه ای هم به جای ما بود همین تصمیم رو می گرفت. حس مقصر بودن هم خیلی ناخوشاینده و البته هر کس حق داره خطا و اشتباه داشته باشه و قرار نیست و نمی تونه همیشه بهترین تصمیم رو بگیره.

    و با اون جمله ات هم به شدت موافقم که مجرد بودن خیلی بهتر از ازدواج نامطلوب هست. واقعا خیلی بهتره

  20. 2 کاربر از پست مفید فکور تشکرکرده اند .

    Niagara (شنبه 19 تیر 00), آی تک (شنبه 19 تیر 00)


 
صفحه 4 از 6 نخستنخست 123456 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 13:54 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.