از نظر شما کار ناپسند چیست؟

[باغبان]

به قول حافظ :


عیب رندان مکن ای زاهد پاکیزه‌ سرشت

که گناه دگران بر تو نخواهند نوشت

من اگر نیکم و گر بد تو برو خود را باش

هر کسی آن درود عاقبت کار که کشت

پس امر به معروف و نهی از منکر چی میشه ؟ :)

....................


سلام


در شعر بالا از حضرت حافظ ،،،دو چیز را میشه آنالیز کرد :

1 - امر به معروف و نهی از منکر
2 - دوری از غرور


امر به معروف و نهی از منکر در شعر بالا این بود که عیب جویی نکنیم ،،،

از طرفی ،امر به معروف و نهی از منکر با عیب جویی فرق میکنه .

کسی که داره عیب جویی می کنه در حالت غرور هست ،،،

از طرفی می خواد بگه هر فردی مسئول اعمال خودش هست !،،،،و اگر می خوای امر به معروف کنی ،،، نباید عیب جویی بشه



که این موارد را فکر کنم بشه آنالیز کرد در شعر بالا

ممنون خانم 7 ،،، به نظرم پست شما لازم بود ،،در راستای تکمیل شعر

[sokot sard]

سوءاستفاده کردن از خوبی و محبتت کاری ناپسند هست

[باران13]

سلام خانم گیسو کمند، پیامتون رو زودتر از اینها خوندم ولی وقت نکردم که سریعتر جواب بدم، از ته دل عذر میخام


متوجه نشدم کدوم قسمتش رو غیرشفاف نوشتم، چون فکر می کنم ساده بیانش کردم


من اولش هم گفتم که این قضیه(عمل اخلاقی و غیراخلاقی) خیلی مورد بحث، و افراد از دیدگاه های مختلف آنالیزش می کنند، معمولا ما آدما تو زندگی روزمرمون حتی اگه سوادی هم نداشته باشیم با رجوع به قلبمون و منطقمون می تونیم رفتار ناپسند رو تشخیص بدیم . علت اینکه مصداق نیاوردم این بود که وقتی انسان عقل و قلب داره چرا وابسته به حافظه متزلزل و محدودش باشه!

من گفتم یکی از فاکتورهای شناختن عمل غیراخلاقی آسیب دیدن یا آسیب زدن(روحی یا جسمی) بدون دلیل، خودتون تو همین جا از این اصل استفاده کردید

کار ناپسند اینه که منی که کارمند هستم و از صبح بیشتر روی صندلی نشستم تا 8-9 ساعت ، توی مترو و بی آرتی و بانک و.. هم بخوام بشینم .
خدا ما رو روی 2تا پا خلق کرده ، همون اندازه که به نشستن و دراز کشیدن نیاز داریم به ایستادن ، پیاده روی خم و راست شدن هم نیاز داریم

با نشستن بیش از حد عضلات پامون ضعیف میشه و نشستن بیش از حد برای سیستم گوارشی هم ضرر داره ، حتی اگر خسته ایم سعی کنیم در جاهای فوق بایستیم .

توی پانویس گفتم توی تمامی تجاربی که ما تو زندگی به دست می آریم توش امکان خطر و آسیب هست چه روحی یا جسمی ، ولی دلیل نمیشه بکشیم عقب، مثلا تجربه رانندگی امکان مرگ و کشتن داره، تو عشق امکان شکست هست ولی دلیل نمیشه ما بترسیم و عاشق نشیم! تجربه ها هستن که باعث رشد ما میشند، با این تجارب ما سرد و گرم زندگی رو می چشیم و پخته میشیم، همین تجارب که باعث میشه ما بهتر خودمون رو بشناسیم همین تجارب که باعث میشه اگه جهتمون درست باشه غنچه ای که درونمون بشکفه، انسان زمانی رشد می کنه که از حاشیه امنش فراتر بره، به قول مرحوم حسین پناهی "بزرگ ترین گناه کبیره در کتاب گناهان انسان تکرار تجربه هاست" تکرار گذشته ما رو به جایی نمی رسونه باید به سمت تجارب نو رفت، هوش انسان تو موقعیت های جدید محک می خوره و ساخته میشه، وگرنه انجام کار تکراری که نیاز به فعالیت خاص مغزی نداره!

بیل گیتس توی هارواد اگه میموند مدرک مهندسیش رو می گرفت احتمالا یه جا هم سرکار می رفت، ولی ریسک کرد و ول کرد، امنیت رو رها کرد، عاشق رویاهاش بود به سمت ناشناخته رفت و حاشیه امنیتی که تو هاروارد داشت رو رها کرد و مایکروسافت رو تاسیس کرد، چند تا ویدیو بهتون توصیه می کنم ببینید چون اگه بخام بیشتر توضیح بدم خیلی طولانی میشه! بازم اگه سوالی پیش اومد بپرسید



خانم دکتر برنی براون (brene brown)چیزی که گفتم رو تحت عنوان vulnerability سال ها مورد پژوهش قرار و چند کتاب در موردش نوشته، سخنرانی تعودور رزولت مربوط به کتاب daring greatly که من تو مقدمه کتابشون اون سخنرانی رو خوندم، فکر نکنم کتاب ترجمه شده باشه
سخنرانی دکتر براون رو توی TED یا یوتوب سرچ کن، ادبیاتش سنگین مثل آدمایی که به زبون فارسی عربی حرف می زنند! ولی جالب مطالبشون
اوشو همین مفهوم رو جالب تر تحت عنوان اعتماد(trust) مطرح می کنه سخنرانیش تو یوتوب هست تحت عنوان اعتماد در مقابل اعتقاد



یادم تو فیلم سینمایی چگوارا محصول 2008 آمریکا، چگوارا میره و یه پادگان رو فتح می کنه و بعد میره داخل شهر و بعد درگیری درون شهری کوبا سقوط می کنه، زمانی که چگوارا داشت با تفنگش به سمت پادگان حرکت می کرد زیرلب یه جمله از تولستوی نویسنده روس رو زمزمه می کرد " قدرت یک ارتش وابسته به بزرگی اون ضرب در یک عامل نامعلوم! و اون عامل نامعلوم چیزی جز توانایی و شهامت اون ارتش در رفتن به سوی ناشناخته و خطر نیست "




شاد باشیم!

[گیسو کمند]

وقتی یه ارباب رجوع روز سختی رو گذرونده
وقتی مشخصه ماهیت شغل او چیه
و اینکه این شغل چقد اعصاب میخواد

وقتی میرسه سمت منه کارمند
و داد میزنه اعتراض میکنه و دلایل و صحبتهای تکراری من براش قابل هضم نیست
براش آرام بخش نیست
واسش پول نمیشه
واسش غرور از دست رفته اش نمیشه
و طبیعیه او بیشتر و بیشتر اعتراض میکنه و داد میزنه
و این نهایت بی فرهنگیه منه که
پشت میزم زیرچشمی نگاهش کنم، سرمو تکون بدم و بگم چقد بی فرهنگ بود چقد بی اعصاب بود چقد نفهم بود چقد....

یعنی وقتی یه مرد چهل ساله زن و بچه دار که هزارو یک مشکلات داره و اون روز ممکن بوده راه کسب درآمدش رو از دست بده ، و غرورشو شکستن تحقیر شده
حالا داره فریاد میزنه و عصبانیه
پس او بی فرهنگه ،
پس لابد من خیلی فرهنگ و صبر و اعصاب دارم که پشت میزم نشستم و دارم با آرامش توی فضای امن کارمو میکنم !!

خدایا این منیت رو ، اینهمه غرور رو
اینهمه نگاه بالا به پایین رو از ما بگیر
ازین قشر تحصیلکرده بی سواد بگیر

خدایا تو رو مهربانترین مهربان صدا میزنیم
ولی ما بنده هات در حق هم خیلی نامهربونی میکنیم

[خادم رضا]

ظلم کردن به خلق خدا

خدایا ما را از ظالمین قرار مده

[سحر بهاری]

سلام، با تشکر از آقای m.reza91 گرامی

شاید یکی از کارهای ناپسندی که متأسفانه در بین آقایان ریشه کرده این هست وقتی آمادگی، علاقه و اراده ای برای ازدواج ندارن با جنس مخالف مدت ها ارتباط میگیرن و به زعم خودشون هم هیچ گناه یا خطایی رو مرتکب نشدن ، ولی در واقع چنین نیست!

ما باید برای ارتباط های خودمون حدود در نظر بگیریم و این حدود به معنی پیوستگی در ارتباط همراه با مدیریت نیست، بلکه بمعنی توقف کامل ارتباط هست.
از طرفی ارتباط باید علت مشخصی داشته باشه و همینطوری اتفاق نیافته، چون آسیب هایی که چنین ارتباط هایی دارن معمولا گریبانگیر یک نفر یا هر دو نفر رابطه میشه و باید در اینمورد دقیق باشیم.

مثلا؛

۱. ارتباط با همکار
سلام خانم فلانی / لطفا این مورد رو بررسی کنین و شرایط این فرد رو هم در نظر بگیرین. خیلی ممنون
.........
۲. ارتباط با همکلاسی
سلام خانم...
من فلان جلسه در کلاس حضور نداشتم اگر لطف کنید چکیده ای از اون مطالب رو در اختیار من قرار بدین متشکر میشم.
........
۳. ارتباط با فامیل
سلام دختر خاله، مادر سلام رسوند گفت آخر هفته شام با خانوده بیاین منزل ما ، خوشحالمون میکنین.
.........
۴. ارتباط های بی علت و ظاهرا معمولی
سلام ، حالتون چطوره؟
عیدتون مبارک / تولدتون مبارک :)
پیداتون نیست، چه خبرا و ... :)
و یکسری شوخی ها یا حرف های بیمورد.

معمولا این دست ارتباطات ( نوع چهارم که گفتم ) خطرناک و بیهوده هست و بهتر هست بجای مدیریت و پیوستگی وقتی بصورت جدی نظری درباره طرف مقابل ندارین این ارتباط رو هر چه سریعتر قطع کنین. ( بهترین نوع مدیریت عدم ارتباط هست )

اگرچه به ظاهر گناه یا خطایی مرتکب نشدین اما در باطن ماجرا زمینی رو آماده ی پذیرش بذر کردین. شاید اونفرد مقابل بنا به شرایطی که درونش هست کم کم بشما جذب بشه و از روی حرفاتون، رفتارتون و... حدس هایی بزنه... اینجا اصرار درونی شما بر ادامه ی ارتباط تنها باعث صدمات عاطفی برای شخص مقابل یا حتی خودتون خواهد شد.

انشالله با بصیریت در مسیر چنین ارتباط ناپسندی قرار نگیرید .