چطوری دوباره فراموشش کنم و برگردم به روزهای خوبم ؟

[pasta]

این تاپیک تو چند پست قبل به نتیجه رسید.
لطفا ببندینش.ممنون.

چنان دل کندم از دنیا, که شکلم شکل تنهایی ست
ببین مرگ من را در خویش, که مرگ من تماشایی ست
مرا در اوج می خواهی, تماشا کن تماشا کن
دروغین بودم از دیروز, مرا امروز تماشا کن
در این دنیا که حتی ابر نمی گرید به حال ما
همه از من گریزانند تو هم بگذر از این تنها
فقط اسمی به جا مانده از آنچه بودم و هستم
دلم چون دفترم خالی قلم خشکیده در دستم
گره افتاده در کارم به خود کرده گرفتارم
به جز در خود فرو رفتن چه راهی پیش رو دارم
رفیقان یک به یک رفتند مرا در خود رها کردند
همه خود درد من بودند گمان کردم که هم دردند
شگفتا از عزیزانی که هم آواز من بودند
به سوی اوج ویرانی پل پرواز من بودند

[تیام]

آقا پاستا

متاسفانه وحشتناک اعتماد به نفس ندارین!!!!

در ضمن مشکلات راه حل های عجیب و غریب ندارن که!!!! شما خودتونید که ناراحتی، غمگینی، شکسته دلی، دلتنگی و ... رو انتخاب کردید.

حتی افسردگی هم یه انتخابه.

آدما برای توجیه خودشون، برای فرار از مشکلات، برای اینکه به دیگران نشون بدن که برای اشتباهاتشون یه دلیل و مدرک دارن حتی برای دلخوش کردن خودشون میرن سراغ افسردگی.

اگه الان امکان رفتن پیش روانشناس رو ندارید ، خوب باشه نرید. اما اگه واقعی باشه!!! و برای فرار از درمان طولانی نباشه . متوجه هستید چی میگم؟ احساسات واقعیتون رو بشناسید!!!

دلیل واقعی کاراتون، احساساتتون، رفتاراتون رو بشناسید.

به نظر میاد دلیل واقعی شما تنبلی و ناتوانی برای مقابله با مشکلات، راحت طلبی و قبول نکردن تلخی و سختی زندگی باشه.

پیشنهاد میکنم به مشکلاتتون با دید دیگه ای نگاه کنید. با دیدی بهتر از الان. اونوقت راه حل های بهتر از اونچه که گفتید رو پیدا میکنید.

موفق باشید.

[pasta]

من این زندگی لعنتی رو نمی خوام.
آرامش تو هیچ جاش نیست.

- - - Updated - - -

یه ساعته اشکام هیچجور بند نمیاد.
دیگه خسته ام ازین زندگی.
تهش که چی ؟
کار به سختی خونه دار به شدن به سختی زندگی به سختی ازدواج به سختی.
تف به این زندگی.
من نمی خوااااااااااااااااااااااا اااااااااام.
این زندگی رو نمی خوامممممممممممممممممممممم مممممممممممممم.
خوشی می خوام.
آرامش قدیممو می خوام.
چرا هیچکی نمی فهمه ؟ چرا همه سرزنشم می کنن و برچسب می زنن ؟
چرا کسی درکم نمی کنه ؟
این چه زندگیه ؟

[آرام دل]

سلام آقای پاستا
پستای شما رو که خوندم واقعا ناراحت شدم...
گفتید مذهبی نیستید شاید اینو که میخوام بگم خوشتون نیاد اما یه بار امتحان کنید!!
میتونی شروع به قرآن خوندن کنی؟ ای کاش بتونی ارتباطت رو با خدا قوی کنی...
دست راستتونو بزارید رو قلبتون 3 بار سوره انشراح رو بخونید...
اگر عضو انجمن آزاد هم میشدین خیلی خوب میشد آقای مدیر راهنمایی خوبی میکنند
ببخشید اگر باب میل شما نظر ندادم
براتون دعا میکنم...
انشاالله هر چه زودتر به آرامش برسید...

[pasta]

2 سال پیش مدتی نماز خوندم.
بهم آرامش نداد. الکی خسته ام می کرد فقط. دیگه نخوندم.
دارو بود که جواب داد.
الان به توصیه ی دوستم پا شدم.
می خوام هرچی تو دلمه در حین همین اشکایی که بند نمیاد بنویسم رو کاغذ.
هرچی.ببینم چی میشه.
حالم افتضاحه.

[meinoush]

عضو انجمن آزاد هم میشدین خیلی خوب میشد آقای مدیر راهنمایی خوبی میکنند

آرام دل جان آقای مدیر فقط شما رو خیلی خوب راهنمایی می کنن!! تازه وقت هم دارن بیان واسه شما تو حال و احوال و تصویر ذهنی پست بذارن!!
ولی واسه من که تاپیکم زیر خاکه نگاهم نمی کنن.

پاستا جان ببخشید اگه اینو نمی نوشتم می مردم همین الان

[pasta]

واسه هرکی تونستم نامه نوشتم.
هرچی تو دلم بود گفتم.
هرچی می خواستم گفتم.
تا حدی تو خالی شدن الانم موثر بود.
اما نمی دونم تا کی نگهم داره. فعلا از افتضاح تبدیل به ابری شدم.
باید دنبال راه حل باشم.کمک می خوام.

کسی حرف منو انگار نمی فهمه
مرده زنده , خواب و بیدار نمی فهمه
کسی تنهاییمو از من نمی دزده
درده ما رو در و دیوار نمی فهمه
واسه ی تنهاییه خودم دلم می سوزه
قلب امروزیه من خالی تر از دیروزه
سقوط من در خودمه
سقوط ما مثل منه
مرگ روزای بچگی
از روز به شب رسیدنه
دشمنیا مصیبته
سقوط ما مصیبته
مرگ صدا مصیبته
مصیبته حقیقته
حقیقته حقیقته
تقصیر این قصه ها بود
تقصیر این دشمنا بود
اونا اگه شب نبودن
سپیده امروز با ما بود

[رزا]

آقا پارسا اتفاقی که برای شما افتاده و بحرانی که دارید پشت سر میذارید متاسفانه خیلی ها گرفتارش میشن.. خیلی از ما این رابطه هارو تجربه کردیم..

رابطه هایی که توش پر از خاطره است ..زمان هایی که باهم سپری میکنیم همه و همه کلی خاطره های خوبه که به زور نمیشه ازشون دل بکنیم حتی گاهی وقتا خود

فردی که باهاش بودیم ممکنه دیگه واسمون مهم نباشه ولی خاطره هاشه که ما رو اذیت میکنه و ازمون جدا نمیشه..

میدونم خیلی دل کندن سخته ولی نشدنی نیست...

باید باور کنی که اون آدم دیگه تو زندگیت نیست حالا لزومی نداره ازش متنفر بشی فقط باور کن که دیگه نیست..

هیچ اشکالی نداره اگر گریه کنی اگر دپرس بشی ولی اجازه نده که باعث بشه فشار زیادی رو تحمل کنی...

مساله اینجاست که شما فکر میکنی توانش رو نداری ..قدرت فراموش کردن نداری...

دور از جونت دیدی وقتی یک نفر میمیره عزیزانش چقدر براش گریه میکنن و عزاداری میکنن ولی بعد از یک مدت شاید دیگه سر خاک اون مرحوم هم نمیرن دلیلش اینه

که باور کردن مرده دیگه زنده نمیشه تازه بعد از یک مدت یادمون میره که اصلا همچین کسی تو دنیا وجود داشته

شما خودت زخمت رو تازه میکنی ..اجازه نمیدی زخمت رو ببنده ...

برای فراموش کردن لازمه تو آینده زندگی کنی نه گذشته...

[pasta]

ببینین من علت اصلی گرایشم به اون دختر رو پیدا کردم. برای من اون دختر الان مهم نیست. آغوششو به این دلیل می خوام چون واسم مثل یه دارو عمل می کنه.
در حقیقت اگه من سرم با مشروبات الکلی یا موارد دیگه گرم باشه نیازی به آغوش ایشون ندارم.
مشکل من الان ایشون و آغوشش نیست. وقتی میگم آغوششو می خوام، در حقیقت این سالم ترین چیزیه که می تونم با وجود مشکلاتم بخوام.

[تیام]

یه ساعته اشکام هیچجور بند نمیاد.
دیگه خسته ام ازین زندگی.
تهش که چی ؟
کار به سختی خونه دار به شدن به سختی زندگی به سختی ازدواج به سختی.
تف به این زندگی.
من نمی خوااااااااااااااااااااااا اااااااااام.
این زندگی رو نمی خوامممممممممممممممممممممم مممممممممممممم.
خوشی می خوام.
آرامش قدیممو می خوام.
چرا هیچکی نمی فهمه ؟ چرا همه سرزنشم می کنن و برچسب می زنن ؟
چرا کسی درکم نمی کنه ؟
این چه زندگیه ؟

پاستا جان، کی بهت برچسب زده؟ کی سرزنشت میکنه؟ کی آزارت میده؟ الان کسی هست که رو مغزته؟ حرفایی هست که ناراحتت میکنه؟

واقعا فکر میکنی حرفات اونقدر عجیبه که کسی درکت نمیکنه؟

پاستا فکر میکنی کسی هست که پولدار بودنو نخواد؟ کسی هست که خونه داشتنو نخواد؟ کسی هست که آرامشو نخواد؟

منم کار خوب میخوام، منم آرزوم خونه اس، منم آرزوم آرامشه منم دلم واسه خیلی چیزا تو گذشته تنگ شده. نه تنها من خیلی ها خیلی ها خیلی ها آرزوهاشون ایناست.

نکنه از اون پسرایی هستی که لم میدی رو مبل با خودت میگی اگه یه میلیارد پول داشتم اگه کارخونه داشتم اگه مغازه داشتم و اگه و اگه و اگه... همش تو رویا و رویا و رویا!!!

من بهت گفتم تنبل ، از رو حرفای خودت. اگه این جوری نیستی بیا بگو نیستم و از کارایی که کردی و داشته هات حرف بزن. اگه پسر رویایی نیستی بیا بگو. نه به من به خودت!!!

به جای اینکه از سختی ازدواج حرف بزنی به خودت بگو برای ازدواجت چیکار کردی. چی داری، داری از سختی کار حرف میزنی بگو تا حالا برا داشتن کار خوب چیکارا کردی.

کجاها رفتی، چقدر سواد داری، به کی رو انداختی، چقدر تو خیابونا دنبال کار دویدی، برا پول برا درآمد خودت برا زندگی خودت چیکارا کردی. تا حالا چقدر پول درآوردی؟

اول کارایی که انجام دادی رو برا خودت بنویس و مقایسه کن .

خودتو، کارایی رو که کردی و آرزوهات رو مقایسه کن. ببین چقدر منطقی هستی. چقدر!!! شرایطت و آرزوهات به هم میخورن؟

- - - Updated - - -

راستی به نظر منم مشروب بهترین راهه. البته واسه فرار، واسه توجیه، توجیه خیلی چیزا ، توجیه !!!!!