پو جان بیشتر افکار منفی و بدبینی و حتی اون چیزهایی که در پست اولت گفتی ناشی از افسردگی و اضطراب مزمنی هست که داری.
البته یه فرد افسرده حالا کم یا زیاد مطمعنا خوددوستیش پایینه که حتما دوستان برای شما توضیحات بیشتر را میدن.
ولی درباره عروستون به نظرم اول از همه باید پدر و مادرت را قانع کنی که رفتار اشتباهی انجام نمیدی و در مرحله بعد با برادرت به تنهایی صحبت کنی.
بعد از ناهار هم به مادرت بگو مادر جون شما برید من و فلانی بقیه کارها را انجام میدیم.
بهتره اوایل با هم کارها را انجام بدید تا اینکه شما بری تو اتاق عروستون تنها انجام بده.
اگر هم مادرتون راضی نمیشوند شما فقط در حد خودتون کمک کنید.
علاقه مندی ها (Bookmarks)