برای اولین بار پای پلیس به خونمون کشیده شد

[بی کران]

وضعیت مالی پدرم متوسطه و می تونه حق وکیل رو بده . ولی احساس کردیم این وکیل زیاد باتجربه نیست بهمون گفت چون اموال به نامش نداره فقط می تونم کاری کنم که مهریه رو ماهانه بده در حالیکه اینو خودمون با شکایت از دادگاه می تونیم انجام بدیم کار خاصی نیست مگه اینطور نیست؟ بعضی از وکیلها هم هستن که در آخر وقتی مهریه رو گرفتن درصد برمیدارن .
در ضمن من در مورد تهدید های جانی که منو میکرد توی گوشیم فایل صوتی ضبط شدش رو دارم که بهم میگه امشب تو و دخترمون رو خفه میکنم یا مثلا نصف شب هر دوتاتون رو میکشم و یا اینکه اسید روی صورتت می پاشم به نظرتون با اینها می تونم شکایت کنم؟

[فکور]

سلام
راستش درست جواب سوالهات رو نمی دونم ولی کلا فکر می کنم با وکیل آدم پیش بره بهتره البته نه اینکه جلسات دادگاه رو خودت نری
بالاخره مواردی پیش میاد که شما به دلیل نا آگاهی از قانون ممکن هست حرفی رو به اشتباه بزنی یا درخواستی رو به اشتباه بدی یه وکیل بهتره کنارت باشه

و اینکه از کجا می دونی که اموالی به نامش نیست
شاید الکی به شما اینجور گفته که طمع نکنی وگرنه کسی که به همسرش و بچه اش انقدر بدبین هست چطور به دوستش و دیگران می تونه اعتماد کنه و اموالش رو به نام اونا کنه
به نظرم یا اصلا اموالی نداره و جلوی شما الکی میگه فلان ملک و بهمان ملک رو دارم یا اینکه اگر داره به نام خودش هست و الکی میگه به نام دیگرانه

همه این موارد با توجه به این موضوع هست که شما تصمیم واقعی برای جدایی داشته باشید
اگر خودت رو می شناسی و می دونی که آخرش برمیگردی و جدایی رو نمی خوای در اون صورت شاید مهریه رو اجرا نذاری بهتر باشه چون یک کینه به کینه هاش اضافه می کنی

[Pooh]

سلام.
تا جایی که من میدونم ضبط صدا بدون مجوز قضایی، خودش جرم محسوب میشه. بنابراین اول ببینید میتونید مجوز قضایی برای ضبط صدا و اثبات تهدیدهاش جور کنید یا نه.

ضمن اینکه به نظرم فعلا تمرکزتون بر جدایی (اگر تصمیمتون جدایی هست) باشه و فعلا زیاد مانور روی گرفتن مال و اموال ندید ( مگر به عنوان اهرم فشار برای رضایت دادنش به جدایی).

اثبات شرایط روانی و رفتاری ایشون، در اولویت باشه بهتره به نظرم.

حتما سرچ کنید و وکیل کار بلد پیدا کنید.

قبل از همه ی اینها هم بد نیست که با مشاور روانشناس و مشاور خانواده هم مشورت کنید.

[talaei]

منتها در پست آخرم، به جز اون قسمتی که در اینجا نقل کردید و رنگی و بولد کردید، خیلی حرفهای دیگه هم بود که در پاسخ به سوال شما برای اینکه توافقی باشه جداییتون یا توافقی نباشه بود. که امیدوارم توجه کنید و با نظر مشاور و وکیل و مشورت پدرتون پیش برید.
ضمن اینکه من هم یک فرد عادی و غیر متخصصم. و با حرفهای من اگر حتی تناقضی دارند، نباید دچار دو گانگی و نوسان بشید. چون این من نیستم که بتونم برای شما تعیین تکلیف کنم یا به جای شما تصمیم بگیرم. اما همونطور که قبلا هم گفتم، حتما نظر متخصصان از روانشناس و مشاور خانواده گرفته تا وکیل و مشاوران حقوقی رو در مراحل طلاق جویا بشید و طبق نظر اونها مسیر رو طی کنید. ضمن اینکه پدرتون هم به نظر انسان عاقلی میان و خوبه که در هر کاری باهاشون مشورت کنید.

وقت کردین نام کاربری و تاپیکامو ببینین . من طلاییم نه بیکران، بخودشون بگین.

درباره توضیح هم شما تو پست قبل گفتین دوستان یکمی آرام تر و با ملاحظه تر ... در حالی که ماههاست ظاهرا ایشون خیلی مشورت گرفتن آخرش بیتوجه مثل مارپله اومدن خونه های قبلی. در هر صورت امیدوارم مشکلش حل بشه!!

[Pooh]

وقت کردین نام کاربری و تاپیکامو ببینین . من طلاییم نه بیکران، بخودشون بگین.

درباره توضیح هم شما تو پست قبل گفتین دوستان یکمی آرام تر و با ملاحظه تر ... در حالی که ماههاست ظاهرا ایشون خیلی مشورت گرفتن آخرش بیتوجه مثل مارپله اومدن خونه های قبلی. در هر صورت امیدوارم مشکلش حل بشه!!

سلام. بله، عذر میخوام، در پست قبلیتون به نام کاربری دقت نکرده بودم. هر چند واقعا هم این روزها وقت اصلا ندارم و حواسمم جمع نیست.

[shirinam]

بنظر منم وکیلتو عوض کن . چون خیلی سطحی حرف میزنه. من وکیل خوب دیدم که خیانت زنه رو علنی نشون داد و زنه رو بی گناه نشون داد و بعد تو که حق داری نتئونی حقتو بگیری.
پس لطفا وکیل خوب پیدا کن

[بی کران]

ما با یک وکیل دیگه مشورت کردیم اون گفت مغازه های همسرت رو میشه توقیف کرد و گفت درخواست طلاق نده چون در هر صورت رد میشه چون حق طلاق با شوهرته . فقط مهریت رو بذار اجرا و نفقه خودت و بچت رو . از شنبه قراره اقدام کنه
خیلی دلم گرفته الان یه هفته هست که خونه پدرمم من به کنار چرا دلش برای دخترش تنگ نشده چند باری خواستم شمارش رو بگیرم و بدم به دخترم باهاش حرف بزنه ولی زود پشیمون شدم و گفتم اگه دلش می خواست خودش تماس می گرفت دفعه پیش هم که سه ماه خونه پدرمم بودم هیچ وقت زنگ نزد با دخترش صحبت کنه بعد از سه ماه لباس های دخترم رو آورده بود به داداشم داده بود که اینا رو آوردم تا دخترمون سردش نشه و وقتی آشتی کردیم قسم می خورد من بعد از سه ماه فقط به خاطر دخترمون اومده بودم ببینمش برم بابات مجبورم کرد آشتی کنیم و ...

[نازنین2010]

ممکنه از حرفام ناراحت بشی اما هدف من ناراحت کردن شما نیست بلکه میخوام کمکت کنم تا اشتباهاتت را پیدا کنی و اصلاح کنی

کاش به جای گرفتن وکیل میرفتی پیش روانشناس سعی کن زندگی ات را بسازی ، دخترت در کنار پدر و مادرش احساس خوشبختی داره، طلاق بگیری بچت شاده؟ برا خودت شوهر بهتری پیدا میشه؟ با هزار درد سر و اعصاب خوردی ماهی یه سکه بگیری چه فایده ؟ میخوای چی کارش کنی؟
دنبال اشتباهات خودت باش که رفعشون کنی ، اصلاح اوال باید از خود شروع بشه

یه استکان نوشابه دادی دخترت ، تو که اخلاق شوهرت را میدونستی چرا گزارش دادی ؟ بقیه اش را میزاشتی یخچال اصلا هم به روی خودت نمی آوردی

رفتی قندون شکستی که چی؟ خواستی آتش دعوا را داغ کنی !!!
فرق تو با شوهرت چیه؟ اون بشکنه تو بشکنی پس شما هم با اون فرقی ندارید دو تا تون لنگه هم
اون از مادروت بگه ،تو هم از خواهر 60 ساله اش بگی!!! خواستی تو بدی کم نیاری ؟ فکر دخترت نبودی که چه اضطرابی داره وقتی شما دو تا با هم میجنگید؟


گاهی ادم اگه سکوت کنه و کاری نکنه احترام خودشو بیشتر حفظ کرده


چادر سر کردی رفتی طبقه بالا دوباره برگشتی پس اینقدر ها هم کیسه بوکس نبودی آزادی داشتی در امان بودی که برگشتی خونه


وقتی دایی و خانوادت اومدن ،شوهرت احترام دایی ات را نگه داشته و باهاش خوب بوده پس شوهرت با پدر و مادرت اختلاف عمیقی داره و گرنه تو اوج دعوا با شما عصبانیت کنترل شده داره و احترام مهمان شما را حفظ کرده


پدرت هم نباید زنگ میزد پلیس ، هدفش چی بود؟ باید بزرگتری میکرد ، دو تاتون را دعوت به آرامش میکرد ،
حالا شما اومدی خونه بابات راحتی ؟ آرامش داری؟ خوشحالی؟

این وکیلا را هم ول کن ، مهریه گرفتی که چی؟ زندگیت شیرین میشه؟ طلاق می تونی بگیری؟ شادی؟ فکر میکنی وقتی مهریه گرفتی شوهرت بهت احترام میزاره ؟ یا میاد دنبالت؟

عواقب گرفتن مهریه و شکایت برای نفقه را بسنج بعد اقدام کن

[بی کران]

ممنون نازنین جان از راهنمایت
بخدا از وقتی اومدم خونه پدرم نصف شبها از خواب پریدم و تا خود صبح نخوابیدم شوهرم کارهای آنورمالی می کرد از جمله تهدیدهای وحشتناکش ولی من اینجا اصلا به اون تهدیدهاش فکر نمی کنم همش به کارهای و رفتارهای خودم فکر می کنم که من چیکارش کردم که اونو به اون حد رسوندم . نازنین خانوم حالم خیلی خرابه خانوادم همش اصرار به جداییم دادن و برام وکیل گرفتن ولی من آدم طلاق نیستم خیلی می ترسم وقتی میرم دفتر وکیل مثل اینکه دادم میرم پای چوب دار چه برسه برم به دادگاه و ...
از یه طرف هم کل پرده احترام با اومدن پلیس به خونمون برداشته شد و همون روز شوهرم به پدرم زنگ زد و گفت حالا که پلیس به خونم آوردی حتما کارهای قانونی رو انجام بدید هر جا هم لازم باشه من میام . با این وجود راه برگشتی ندارم به نظرت چیکار کنم دلم خیلی می خواد بتونم اشتباهاتم رو جبران کنم

[آنیتا123]

سلام به همگی
نازنین خانم شما تاپیک ها قبلی این خانم رو خوندین؟شوهرشون از بیماری روانی شدید رنج میبرن و خودشون هم دچار انفعال و ترس بیش از حد هستن.درسته شما از روی دلسوزی نظر دادین ولی همچین نظرهایی ترس ایشون رو بیشتر میکنه.
خانم بیکران شما همسرتون رو میشناسین.پس اینکه بشینین و غصه بخورین چرا سراغ دخترش رو نگرفت منطقیه به نظرتون؟
هیچ وقت به خاطر ترس کاری رو که میدونین درسته کنار نذارین.
همسرتون تو این مدت اینقدر احساس گناه بهتون داده که بتونه شما رو توی اون شرایط وحشتناک نگه داره.
حالا خودتون به کنار.واقعا فکر میکنید دخترتون در کنار پدرش خوشبخته؟