سلام بی نهایت عزیزم
خوشحالم که تاپیکت داره عالی پیش میره.من منتظربودم ببینم دوستان چی مینویسن که دیدم واقعا نکات خوبی گفته شد که واسه منم مفیدبود.
لطفا همینطورادامه بده.بی نهایت به نظرم روی مهارت کلامی کارکن.سعی کن کلمات محبت آمیزبیشتری به کارببری.
میتونی بری خونه برادرت وبامحبت وصحبتهای گرم فضارودلنشین کنی وحتی به خانمش هم کمک کنی اگه میدونی که واقعا مشکل داره که زیادتوی دردسرنیفته.بی نهایت حس میکنم ازنشست وگفتگوهای زنانه فراری هستی!!آخه چرا؟مثلا بازن برادرت کلی صحبت کن درموردبچه ها وآینده شون.بی نهایت همین بچه هاوقتی بزرگ بشن اقوام وفامیل میخوان.تنهاکه نمیشه!
یکی ازعروسهای فامیل ما خیلی خیلی مذهبی هستش وکلا زن وشوهرطلبه هستن.دیگه شماخودت تصورکن چه جوری هستن.امااین خانم اینقدرخودش روباخوش رویی توی دل همه جاکرده که اگه توی یه مهمونی نیاد همه منتظرمیمونن وزنگ میزنن که بیاد وگرنه بدون اون لطفی نداره و....توی صحبتها بیشترشنونده ست.کم پیش میادحرف بزنه.اماخب حرفهایی که می نه هم دلنشینه.مثلا یه حرفی ازش من شنیدم که شش سال ازش میگذره امااینقدربهم چسبید که ازاون این حرفوشنیدم که نگو.خیلی منعطفه!وهمین باعث شده که گه گاهی هم حرفهایی درباره اعتقاداتش بگه همه بااحترام قبول میکنن.خودِمن چندین بارازش راهنمایی گرفتم.
بی نهایت جان شماهم میتونی ارتباطات روبابقیه داشته باشی ودرحین حفظ اعتقاداتت خیلی هم انعطاف نشون بدی وآدمهاروجذب کنی.به نظرم بخشی ازاون شادابی که میخوای به دست بیاری درگروهمین برقراری ارتباط هاست.چون بایدانرژی مثبت بدی تادرمقابلش هم دریافت کنی.باخانواده همسرت هم بیشترارتباط داشته باش.شماکه همیشه پیششون نیستی که روی تربیت بچه هات تاثیربزاره.تازه اگه قرارباشه بچه هاتوی یه محیط بکروپاستوریزه بزرگ بشن پس کجا بدی روازخوبی تشخیص بدن؟بایدهمه چی روتجربه کنن.
عمر که بی عشق رفت
هیچ حسابش مگیر...
علاقه مندی ها (Bookmarks)