به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 3 از 4 نخستنخست 1234 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 21 تا 30 , از مجموع 31
  1. #21
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 05 اسفند 93 [ 16:58]
    تاریخ عضویت
    1393-6-01
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    165
    امتیاز
    2,364
    سطح
    29
    Points: 2,364, Level: 29
    Level completed: 43%, Points required for next Level: 86
    Overall activity: 5.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered1000 Experience Points
    تشکرها
    88

    تشکرشده 496 در 145 پست

    Rep Power
    37
    Array
    سلام کیتی جان!

    بعضی وقتا طرف مقابل اینقدر آدم رو در برمیگیره که آدم تو معذوریت قرار میگیره. وقتی یه نفر یهویی خیلی به آدم ابراز علاقه میکنه و گل و کادو و این چیزا، طبیعیه که آدم عقب میکشه. اصلاً آدم درست نمی تونه تصمیم بگیره. انگار مجبوره قبول کنه.

    شما که کار خودت رو کردی، ولی بزار من از تجربهء خودم در مورد هم رشته بودن با همسر بگم. شاید تا الان 1000بار آرزو کردم کاش همسرم هم رشتهء خودم نبود. میدونی چرا؟ چون خانما با آقایون تو کارکردن متفاوتن. من دوست داشتم وقتی میام خونه دیگه هیچ حرفی از کامپیوتر و زبانهای برنامه نویسی و تحلیل و طراحی سیستم نباشه(ما هردوتامون برنامه نویس کامپیوتر هستیم). دوست داشتم مشغول کارای خونه بشم و همسرم هم در کنارم باشه و باهم صحبتهای معمولی و یا گاهی عاشقانه بکنیم. البته این کار رو هم میکردیم ولی یهو به خودمون میومدیم میدیدیم داریم در مورد یه مشکل که مثلاً همسرم تو محل کارش باهاش برخورد کرده بود حرف میزدیم و ذهنمون درگیر بود.
    حالا هم رشتهء شما که میشه پزشک هم میتونه واستون خوب باشه هم بد. واستون خوب باشه چون میتونید وقتی موارد اورژانسی پیش میاد درکش کنید، اون هم شما رو درک کنه، سختیِ کار همدیگه رو بفهمید، از نظر ظاهری هم دوتا پزشک خیلی باهم مَچ هستن.
    ولی میتونی بد باشه به همین دلیل که پزشکا وقف شغلشون هستن. اگه هردونفر بخوان خودشون رو وقف کارشون کنن، زندگی به سردی می گرایه.
    درمورد احساست که فکر میکردی، به تمامیتت تجاوز شده، یه علتش همون رفتار بسیار گرم خواستگارت بوده، ولی کلاً هرزمان، نه تو 30سالگی، تو 50سالگی هم بخوای درمورد ازدواج جدی فکر کنی همچین حسی خواهی داشت. حتی اگه باکسی بخوای ازدواج کنی که عاشقش شده باشی. البته دراین زمینه کمتره، ولی وقتی از مرحلهء تجرد به تاهل میخوای قدم بزاری احساس میکنی، تیکه تیکه شدی و هرتیکه ات رو یکی داره باخودش میبره.(من که اینجوری بودم)
    من عاشق همسرم بودم (والبته هنوزم هستم) ولی وقتی داشت به روزای عقد نزدیک میشد احساس میکردم پشیمون شدم، بعضی وقتا حس میکردم دوستش ندارم، بعضی وقتا خیلی شدید دوست داشتم این اتفاق هرچه زودتر بیفته، خلاصه هرلحظه یه جوری بودم. فکر نکن این احساس بعداً نخواهد بود. باید با وجود همچین احساسی در مورد یه نفر تصمیم بگیری. یعنی با دیدباز بدونی که این فقط یه حسه و با وجود اون حس تصمیم بگیری.

    بعداز ازدواج دیدم هیچ چیزی عوض نشد. من همون آدم بودم، زندگی و روزگار وخانوادم و همه چیز مثل قبل بود، فقط محل زندگیم و مسئولیتام عوض شده بود که چقدرم شیرین بودن (یادش بخیر!)

    لطفاً آمادگی برای ازدواج که یه کلمهء کلیشه ای هست رو بیشتر توضیح بده. یعنی آمادگی نداری از نظر احساسی 100% با کسی باشی؟ یا از نظر مسئولیتای همسرداری میگی؟ چون تا هرزمانی که مجرد بمونی این آمادگی رو پیدا نخواهی کرد. وقتی به صورت جدی وارد رابطهء زناشویی بشی و در مسیرش قرار بگیری یهویی میبینی نه تنها آمادگیش رو داشتی بلکه خیلی هم خوب داری وظایفت رو انجام میدی.

    ازدواج یه تغییر خیلی بزرگه، و همهء انسانها و حتی اشیاء در برابرش مقاوت دارن.
    بازکردن درمانگاه و ادامهء تحصیل و اینا همه منافاتی با ازدواج کردن ندارن. ازدواج کردن ادامه دادن زندگی هست. مثل این میمونه که شما داری راه میری، حالا در حال راه رفتن نمیتونی باگوشیت کاری انجام بدی یا چیزی بخوری؟ میتونی! پس میتونی درمانگاهت رو باز کنی، واسه ادامه تحصیل اقدام کنی و همزمان روی یه کیس مناسب هم فکر کنی.
    منظورم اینه که شما از نظر سن کاملاً واسه ازدواج بالغ هستی. از نظر عاقل بودن و پختگی هم از کامنتهایی که میزاری معلومه که چیزی از فهم و شعور کم نداری (ماشالله!). لطفاً مسألهء ازدواج کردن رو نبند و نذارواسه 3سال دیگه!
    هیچ کس از یه لحظه بعد خودش خبر نداره. شاید یه موقعیت مناسب در چندقدمی شماست.

  2. 4 کاربر از پست مفید مو فرفری تشکرکرده اند .

    ali -guilan (سه شنبه 18 آذر 93), asal2013 (سه شنبه 18 آذر 93), maryam240 (سه شنبه 28 بهمن 93), کیت کت (سه شنبه 18 آذر 93)

  3. #22
    سرپرست سایت

    آخرین بازدید
    [ ]
    تاریخ عضویت
    1388-1-03
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    8,062
    امتیاز
    147,745
    سطح
    100
    Points: 147,745, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialRecommendation Second ClassCreated Blog entryVeteranOverdrive
    نوشته های وبلاگ
    4
    تشکرها
    27,681

    تشکرشده 36,026 در 7,410 پست

    Rep Power
    1095
    Array
    سلام

    کیت کت عزیزم

    درست متوجه شدی هنوز آمادگی نداری ، مهمترینش هم بخاطر این هست که هنوز خودت را خوب نشناختی و به همین دلیل تعامل آگاهانه با خودت نداری و بیشتر احساساتت محور رفتار و تصمیم گیریهات میشوند ، وقتی بهتر و دقیقتر خودت را شناختی و با خودت آگاهانه در تعامل قرار گرفتی و مصمم شدی در هر تشخیص ، تصمیم و برنامه ، عمل و قضاوتی عقلت را بندازی جلو و فرمان اراده ات را بدهی دستش خواهی دید که چقدر نگاهت ، رفتارت ، حالاتت فرق کرده و چقدر آرامتر هستی و چقدر بر خودت بیشتر مسلط هستی و همین خودش از جهات زیادی تو را راه می اندازه برای زندگی مشترک یعنی می فهمی کی هستی و با خودت باید چه کنی ، چه ضعفهایی داری ، قوتهایت کدامند و چطور می توانی از آنها بهره بگیری و ......

    پس به خودت بپرداز . خواستگارت هم بسیار احساس محور بود و این برای مرد اصلاً مناسب نیست ..... هردو احساس محور .... چه شود !!!

    سعی کن روی خودت و شناخت خودت ،اعم از ضعفها و قوتها متمرکز بشوی ، به کمک مطالعه و مشاوره ، و راهکارهای برطرف کردن ضعفها ، و مهارتهایی که باید بیاموزی را بدست بیاری و شروع به عمل کنی .

    می بینی که از وقتی تالار او مدی دیدت باز تر شده و تغییراتی داشتی ، مطمئنم اگر بخواهی و همت کنی خیلی زودتر از آنچه تصور می کنی به جاهای خوبی در مورد خودت خواهی رسید فقط صبر و پشتکار میخواد و امید و همت .

    موفق باشی عزیز





  4. 7 کاربر از پست مفید فرشته مهربان تشکرکرده اند .

    ali -guilan (سه شنبه 18 آذر 93), asal2013 (سه شنبه 18 آذر 93), Eram (چهارشنبه 19 آذر 93), khaleghezey (سه شنبه 18 آذر 93), maryam240 (سه شنبه 28 بهمن 93), sanjab (سه شنبه 18 آذر 93), کیت کت (سه شنبه 18 آذر 93)

  5. #23
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 21 اسفند 00 [ 13:12]
    تاریخ عضویت
    1393-5-18
    نوشته ها
    670
    امتیاز
    19,001
    سطح
    87
    Points: 19,001, Level: 87
    Level completed: 31%, Points required for next Level: 349
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    1,250

    تشکرشده 1,509 در 535 پست

    Rep Power
    142
    Array
    کیت کت جان

    منم توی سن تو یه همچین فکرهایی داشتم.نه دقیقا مشابه تو.ولی همیشه کلی استدلال و دلیل داشتم که در مورد ازدواج مرددم می کرد.

    این باعث میشد خواستگارهایی با موقعیتهای خوب رو رد کنم.

    من نمیتونم راجع به تو قضاوت کنم.چون خوب نمیشناسمت.

    ولی اگه بخوام از تجربه خودم بگم،فکر میکنم هر چه زود تر قضیه ازدواج رو جدی می گرفتم بهتر بود.

    همون طور که خانوم موفرفری گفتن،ازدواج منافاتی با همه اهدافت نداره.

    یه موضوع دیگه.ببین عزیزم.اینجا ایرانه و ما مجبوریم خودمون رو با شرایط اینجا وقف بدیم.اگه مطمئنی میخوای مهاجرت کنی این یه حرف دیگه هست،ولی توی ایران

    یه دختر نمیتونه تا هر سنی موقعیت ازدواج داشته باشه.

    من خودم توی 32 سالگی هم خواستگار دارم،ولی خوب قبلنا خیلی بیشتر بودن،بعضی وقتها چون کارم با ارباب رجوع بود روزانه برام خواستگار پیدا میشد.

    خوب اون موقع برای ازدواج دستم بازتر بود.از بین تعداد بیشتری میتونستم انتخاب کنم،نگران سن و گذشت زمان نبودم.

    الان میشه گفت در مجموع آدم موفقی هستم.به خیلی از اهدافم رسیدم.خرید خونه.مسافرتهای خارج.روابط اجتماعی خوب.ولی هیچ کدوم نتونستن احساس خلاء ای رو که تو وجودم هست پر کنن.

    اینا رو گفتم که یه کم حواست رو جمع کنی وگرنه تو خودت عاقلی و میدونی چی به صلاحته.بعدم 30سالگی تو کشور ما برای شروع دیره.فکر نکن هر وقت تصمیم بگیری

    همون موقع ازدواج میکنی.

    موفق باشی عزیزم

  6. 4 کاربر از پست مفید آنیتا123 تشکرکرده اند .

    ali -guilan (سه شنبه 18 آذر 93), asal2013 (سه شنبه 18 آذر 93), maryam240 (سه شنبه 28 بهمن 93), کیت کت (سه شنبه 18 آذر 93)

  7. #24
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 22 آبان 94 [ 21:48]
    تاریخ عضویت
    1393-8-06
    نوشته ها
    606
    امتیاز
    14,528
    سطح
    78
    Points: 14,528, Level: 78
    Level completed: 20%, Points required for next Level: 322
    Overall activity: 4.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveSocial10000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    775

    تشکرشده 2,481 در 570 پست

    Rep Power
    166
    Array
    صبح همگی بخیر


    چه کامنت های خوبی گرفتم؛خیلی عالیه که می تونم تصمیمم با هم بررسی کنیم ممنونم.

    دوست مو فرفری عزیز؛
    اولا خیلی ممنونم با حوصله برام جواب گذاشتید؛راستش یه توضیحی در مورد هم رشته بودن بدم؛با اینکه واقعا خواستگارم در نهایت برای این رد نکردم؛ این جو کلا تو صنف ما حاکم که به هم رشتشون ازدواج میکنند؛و حالا بخاطر رفت و امد ها و چیز هایی که تو مهمونی ها دیدم اکثرا هم اردواج هاشون بعد شراکت کاریش و اقتصادیش بیشتر تا بعداحساسی و....یه جورایی مثل ازدواج سوپر استارهای هالیودی!!!!
    ازدواج هایی که دکور قشنگی دارن اما بری داخل میبینی اصلا روابط جالبی ندارن
    منم شاید بخاطر اون جوگیری و خواهرم و....دوست داشتم یا الانم ته دلم کمی دوست دارم با همکارم ازدواج کنم اما حالا که فکر میکنم یه مهندس موفق ترجیح میدم؛مهندس ها بصورت کلی ادم های شادتر و جالب تر و البته مهربون تری هستن و به قول شما من نیاز به یه زمانی برای فرار از رشتم دارم و در مورد مسایل اقتصادی هم فکر کنم تو دو تا حوزه فعال باشیم بهتره
    صحبت هاتون در مورد حسی که در مورد از بین رفتن تمامیتم و به قول خودتون چند تیکه شدن شما! :-) صحبت هاتون کاملا درک کردم شاید از بس یهو بهم چسبید!احساس میکردم دستش گذاشت رو گلومو داره خفم میکنه!!!!اصلا فضای فکر و تصمیم و دلتنگی وهیچی برام نذاشته بود تازه با شادمانی میگفت من انقدر می چسبم به زنم که ازم بدش بیاد!(یا خدا!)
    امادگی ازدواج ...... من ادم متعهدیم؛یعنی کلا شیطون نیستم با تازه دوست پسرم هم بودم هم برای اون هم اصلا برای عزت نفس خودم کاملا وفادار بودم؛مسیولیت پذیری هم خوب ادم مسیولیم اندازه خودم و به قول شما تا ادم ازدواج نکنه نمی دونه چی بگه اما چیزی که باعث شد بکشم عقب خود درونم بود!
    شاید من ایده ال فکر میکنم اما به خودم نگاه کردم دیدم دلم نمی خواد این طوری دوران مجردبم تمام کنم؛دوست نداشتم وقتی اون مرحله هنوز درب و داغون و معیوب ازش فرار کنم و بپرم تو یه مرحله دیگه....یه کوه کار نیمه تموم دارم کارهایی که شاید خیلی هاش بتونم کنار همسرم کاملا کنم اما حداقل وقتی که به ازدواج به چشم فرار نگاه نکنم.حداقل نه الان که داشتم برای فرار و نه کاملا شدن و حل مشکلاتم ازدواج میکردم.
    تو خونه یه کوچولو مشکل دارم اما فکر کردم تا هر وقت لازم باشه مشکلات تحمل میکنم اما با این روحیه ازدواج نمیکنم تا نیمه دوم زندگیم هم مثل نیمه اول پر از استرس باشه.
    نیمه اول دست ادم نیست؛نیمه دوم و انتخاب همسر که دست خود ادمه؛اقلا اون درست بسازم.


    فرشته عزیز خیلی ممنونم ازتون.
    وااااااااییییییی چقدر ذوق کردم تاییدم کردید؛چون با توجه به جو حاکم تو جامعه خیلی بادخودم کلنجار رفتم که به قولا جو گیر نشم و درست فکر کنم.
    بله تالار موثر بود واقعا؛خیلی شاکر شدم؛خیلی مشکلات دیگه به نظرم بزرگ نمیاد در مقابل متوجه شدم یه نواقصی تو تفکراتم و رفتارم وجود داره
    اگه ازدواج کرده بودم بعید نبود بیام اینجا و یه تیپیک نزنم و ناله و گریه زاری نکنم!!!! چون جفتمون هیجان محور بودیم؛من هیجان فرار و ازادی و عروس شدن داشتم اونم حتما یه دلیلی داشته که کلا تو فضا بود از هیجان!!!!
    حتما مشاور میرم؛حتما مطالعه میکنم ....... و سعی میکنم دختر مجرد قوی و شادی باشم.خیلی ممنونم ازتون

    انتیا جونم حتما حواسم هست
    شاید تنها چند ماه برای جمع و جور کردن خودم کافی باشه نمی دونم اما سعی میکنم سریع و عاقلانه خودم جمع و جور کنم و به خواستگار بعدی فکر کنم؛و حرفتون در مورد اون خلا....کاملا میفهمم.چشم

    در کل خیلی خیلی ممنونم از صحبت ها تون واقعا برام موثره.
    ویرایش توسط کیت کت : سه شنبه 18 آذر 93 در ساعت 11:17

  8. 8 کاربر از پست مفید کیت کت تشکرکرده اند .

    ali -guilan (سه شنبه 18 آذر 93), asal2013 (سه شنبه 18 آذر 93), khaleghezey (سه شنبه 18 آذر 93), maryam240 (سه شنبه 28 بهمن 93), rayehe (سه شنبه 18 آذر 93), فرشته مهربان (سه شنبه 18 آذر 93), گوش ماهی (سه شنبه 18 آذر 93), آنیتا123 (سه شنبه 18 آذر 93)

  9. #25
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 06 آبان 00 [ 20:15]
    تاریخ عضویت
    1393-7-16
    نوشته ها
    145
    امتیاز
    8,678
    سطح
    62
    Points: 8,678, Level: 62
    Level completed: 76%, Points required for next Level: 72
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    556

    تشکرشده 637 در 143 پست

    Rep Power
    36
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط کیت کت نمایش پست ها
    شاید من ایده ال فکر میکنم اما به خودم نگاه کردم دیدم دلم نمی خواد این طوری دوران مجردبم تمام کنم؛دوست نداشتم وقتی اون مرحله هنوز درب و داغون و معیوب ازش فرار کنم و بپرم تو یه مرحله دیگه....

    نقل قول نوشته اصلی توسط کیت کت نمایش پست ها
    نیمه اول دست ادم نیست؛نیمه دوم و انتخاب همسر که دست خود ادمه؛اقلا اون درست بسازم.
    میان پرواز تا پرتاب...
    تفاوت از زمین تا آسمان است.
    پرواز که کنی، آنجا می‌رسی که خودت می‌خواهی!
    پرتابت که کنند، آنجا می‌روی که آنان می‌خواهند،
    پس پرواز را بیاموز...



  10. 2 کاربر از پست مفید گوش ماهی تشکرکرده اند .

    ali -guilan (سه شنبه 18 آذر 93), کیت کت (سه شنبه 18 آذر 93)

  11. #26
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 05 اسفند 93 [ 16:58]
    تاریخ عضویت
    1393-6-01
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    165
    امتیاز
    2,364
    سطح
    29
    Points: 2,364, Level: 29
    Level completed: 43%, Points required for next Level: 86
    Overall activity: 5.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered1000 Experience Points
    تشکرها
    88

    تشکرشده 496 در 145 پست

    Rep Power
    37
    Array
    کیتی جونم!

    همهء حرفاتو قبول دارم غیراز اون قسمتی که گفتی یه کوه کار نیمه تمام تو دوران مجردیم دارم. این حرف رنگ و بوی حرفای آدمای کمالگرا رو داره. میدونی که آدمای کمالگرا معروفن به خوبهایی که از زندگی لذت نمیبرن. مثل این میمونه که اینجور آدمها همیشه یه گونی سیب زمینی روی دوششون دارن حمل میکنن. همیشه بار کارهایی که نکردن رو دارن میکشن. حالا این افراد به دودسته تقسیم میشن. یه سری نشسته هستن که هیچ کاری نمیکنن ولی همیشه این بار رو به دوششون میکشن. یعنی واسه کارایی که باید بکنه هیچ فعالیتی نمیکنه ولی همش از درون داره حرص میخوره که فلان کارم مونده و فلان کارو نکردم. این که افتضاحه
    یه سری هم هستن که کلاً آدمهای فعالین. وقتی از بیرون بهشون نگاه میکنی کلی کار و فعالیت همزمان دارن انجام میدن که تحسین خیلی ها رو برمی انگیزه ولی خودشون هیچ وقت راضی نمیشن.(مثل خود من) همش میگن نه یه جاییش داره میلنگه. اینایی که میگم مثاله ها، منظورم شما نیستی: مثلاً طرف مجرده میگه باید تا وقتی مجردم، دکترام روبگیرم، خونمو بخرم، مسافرتای خارجمو برم، و تا وقتی که این کارا رو نکنه راضی نمیشه. الان بهش نگاه میکنی میبینی فوق لیسانسش رو گرفته یه شغل خیلی خوب با موقعیت اجتماعی خیلی خوب با درآمد عالی داره و یه موقعیت خیلی مناسب هم واسه ازدواج داره ولی میگه اووووه من یه عالمه کار نکرده دارم. الان وقتش نیست
    مواظب باش دچار این آفت نشی.

    فکر میکنم راهش هم اینه که برنامه هاتو تغییر بدی. راضی باشی از اینی که هستی و به خودت امتیاز بالا بدی.
    ولی اینی که گفتی میخوای خودت رو بیشتر بشناسی خیلی خوب بود، دوست داشتم. ولی بجنب این روزا واین سن دیگه تکرار شدنی نیست. آدم تو این سن کنار یارش باشه و عاشق باشه یه چیز دیگه اس......


  12. 7 کاربر از پست مفید مو فرفری تشکرکرده اند .

    ali -guilan (سه شنبه 18 آذر 93), asal2013 (سه شنبه 18 آذر 93), maryam240 (سه شنبه 28 بهمن 93), فرهنگ 27 (چهارشنبه 19 آذر 93), کیت کت (سه شنبه 18 آذر 93), آنیتا123 (سه شنبه 18 آذر 93), حمید 30 (سه شنبه 18 آذر 93)

  13. #27
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 22 آبان 94 [ 21:48]
    تاریخ عضویت
    1393-8-06
    نوشته ها
    606
    امتیاز
    14,528
    سطح
    78
    Points: 14,528, Level: 78
    Level completed: 20%, Points required for next Level: 322
    Overall activity: 4.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveSocial10000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    775

    تشکرشده 2,481 در 570 پست

    Rep Power
    166
    Array
    چشم چشم....حتما....مرسی از نظرتون.....در مورد کمال گرایی من مخلوطی از جفتش هستم :-) ! اما حرف هاتون ارومم کرد.
    قول می دم زود خودم جمع و جور کنم و اماده ازدواج بشم.....واقعا خیلی جاها ادم یه دوست و همدم می خواد و البته هیچ وقت هم من این سن و طراوت نخواهم داشت.


    حتما به توصیتون عمل میکنم.

  14. 4 کاربر از پست مفید کیت کت تشکرکرده اند .

    ali -guilan (سه شنبه 18 آذر 93), asal2013 (سه شنبه 18 آذر 93), khaleghezey (سه شنبه 18 آذر 93), حمید 30 (سه شنبه 18 آذر 93)

  15. #28
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 22 آبان 94 [ 21:48]
    تاریخ عضویت
    1393-8-06
    نوشته ها
    606
    امتیاز
    14,528
    سطح
    78
    Points: 14,528, Level: 78
    Level completed: 20%, Points required for next Level: 322
    Overall activity: 4.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveSocial10000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    775

    تشکرشده 2,481 در 570 پست

    Rep Power
    166
    Array
    سلام دوستان.
    همین الان خود اقا پسر بهم زنگ زد؛البته خواهرش با اجزه خودم شمارم داد بهش؛4 ساعت صحبت کرد.
    مرسید مشکل چی بوده.
    منم اروم براش شمردم که من نیاز به یه سری کارها دارم تا اماده بشم از طرفی شما خیلی هیجان زده دارید رفتار میکنید،من به خوبی های خودم شک ندارم اما دیگه شما من گذاشته بودید لای منگنه،واقعا از بابت محبت هاتون ممنونم اما من حتی فرصت فکر کردن نداشتم یه جورایی و....
    احساس میکنم شما هم باید خوب فکر کنید و....
    خیلی جدی گفت نه من هیجان زده نیستم؛من شریک زندگیم پیدا کردم و تصمیمم گرفتم....اینم نیست که شما بلافاصله با من عقد کنید،البته از خدامه!،اما پدر و مادرتون جواب مثبت اولیه رو بدن تا هر وقت مطمین بشید رفت و امد میکنیم اصلا می خواید خانوادتون دعوت کنیم دو تا خانواده بریم سفر یا مشاوره قبل ازدواج بریم.......
    خیلی حرف زد و ازم خواست فکر کنم!!!!!!!!و اگه اجازه بدم دوباره با خانوادش بیان!!
    چی کنم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ ؟؟

  16. #29
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 01 بهمن 93 [ 12:22]
    تاریخ عضویت
    1393-4-04
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    715
    امتیاز
    2,352
    سطح
    29
    Points: 2,352, Level: 29
    Level completed: 35%, Points required for next Level: 98
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1000 Experience Points3 months registeredSocial
    تشکرها
    1,083

    تشکرشده 1,447 در 508 پست

    Rep Power
    110
    Array
    خب عزیزم اجازه بده بیان بیشتر آشنا بشید حیف ادم موقعیت های خوبش رو به سادگی رد کنه
    اونم که موافقت کرده که بیشتر همدیگرو بیشتر بشناسید همدیگرو..
    هرکس بخواهد کاری را انجام دهد
    "راهش را پیدا میکن "
    هرکس نخواهد کاری را انجام دهد
    "بهانه اش را"

  17. 2 کاربر از پست مفید maedeh120 تشکرکرده اند .

    asal2013 (چهارشنبه 19 آذر 93), فرهنگ 27 (چهارشنبه 19 آذر 93)

  18. #30
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 08 خرداد 95 [ 23:23]
    تاریخ عضویت
    1393-4-30
    نوشته ها
    502
    امتیاز
    6,216
    سطح
    51
    Points: 6,216, Level: 51
    Level completed: 33%, Points required for next Level: 134
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassSocial1 year registered5000 Experience Points
    تشکرها
    2,079

    تشکرشده 1,505 در 452 پست

    Rep Power
    72
    Array
    سلام....

    کیت کت جان تو این مدتی که من از شما به یک شناخت نسبی رسیدم نتیجه ای که از شخصیتت گرفتم : عجول بودن.هیجانی تصمیم گرفتن...

    احساس میکنم شما دختری هستی که دوست داری سریعا نتیجه کارت رو ببینی...

    من نمیخوام تصمیمت رو برای ازدواج نقد کنم فقط چیزی که من میخوام بگم این هست که اول اهدافت رو برای ازدواج مشخص کن..اول تکلیفت رو با خودت معلوم کن که این انتظاری هست

    که من از ازدواج و فردی که میخوام باهاش زندگی کنم دارم...

    نمیدونم ولی فکر کنم دیدت به ازدواج خیلی رویاییه!! یکم از واقعیت زندگی پرت شدی...راستش خیلی با نظرت درباره اینکه پزشک ها علاقه دارن با هم رشته اییه خودشون ازدواج کنن موافق

    نیستم...لااقل برای من که هیچوقت به عنوان اولویت نبوده که با همکار خودم ازدواج کنم سطح تحصیلات برام همیشه مهم بوده اما اینکه بگم باید صد درصد پزشک باشه نه..
    همه آبهای دریا هم نمی توانند یک کشتی را غرق کنند

    مگر اینکه در داخل کشتی نفوذ کنند

    بنابراین

    تمام نکات منفی دنیا روی شما تاثیر نخواهد داشت

    مگر اینکه شما اجازه بدهید...





  19. 2 کاربر از پست مفید رزا تشکرکرده اند .

    ali -guilan (پنجشنبه 20 آذر 93), فرهنگ 27 (پنجشنبه 20 آذر 93)


 
صفحه 3 از 4 نخستنخست 1234 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. مادرشوهرم هیچوقت ازم راضی نیس!!!!
    توسط mahbube در انجمن اختلاف و دعوا با خانواده همسر
    پاسخ ها: 4
    آخرين نوشته: شنبه 08 خرداد 95, 12:04
  2. چرا من کیس مناسب ازدواج ندارم؟
    توسط sara9595 در انجمن خواستگاری
    پاسخ ها: 5
    آخرين نوشته: یکشنبه 05 مهر 94, 15:49
  3. ماندن در میان دو رابطه با دوکیس و انتخاب یکی از آنان
    توسط نیروان در انجمن طـــــــــــرح مشکلات ازدواج: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 10
    آخرين نوشته: شنبه 16 خرداد 94, 07:50
  4. !!!!!مشورت در مورد عضو شدن در فیس بوک!!!!!!
    توسط دانوب در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: پنجشنبه 15 دی 90, 09:21
  5. فیس بوک شوهرم
    توسط نیلا در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 20
    آخرين نوشته: چهارشنبه 21 اردیبهشت 90, 11:34

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 01:00 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.