به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 3 از 6 نخستنخست 123456 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 21 تا 30 , از مجموع 60
  1. #21
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    سه شنبه 28 فروردین 03 [ 01:56]
    تاریخ عضویت
    1390-10-11
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    2,483
    امتیاز
    37,786
    سطح
    100
    Points: 37,786, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsRecommendation Second ClassVeteranOverdriveTagger Second Class
    تشکرها
    8,332

    تشکرشده 10,024 در 2,339 پست

    حالت من
    Ashegh
    Rep Power
    372
    Array
    سلام اسمانی عزیز

    این همه اصرار و سماجت این اقا برای دیدار حضوری خیلی معقول نیست.شاید قصد و نیت خاصی داشته باشه.مراقب خودت باش
    گاهی برای رشد کردن باید سختی کشید،گاهی برای فهمیدن باید شکست خورد،گاهی برای بدست آوردن باید از دست داد،چون برخی درسها در زندگی فقط از طریق رنج و محنت آموخته میشوند.


  2. #22
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 03 مهر 94 [ 16:31]
    تاریخ عضویت
    1391-10-27
    نوشته ها
    991
    امتیاز
    7,073
    سطح
    55
    Points: 7,073, Level: 55
    Level completed: 62%, Points required for next Level: 77
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1 year registered5000 Experience Points
    تشکرها
    2,771

    تشکرشده 1,881 در 749 پست

    Rep Power
    112
    Array
    نه مریم عزیزم . محاله قصدی داشته باشه . از این نظرات کاملا و کاملا تایید شده ست.

    شک ندارم که دوباره از شیوه آمپاس ;) میخواد استفاده کنه . دوباره با ابراز احساسات شدید و وارد کردن عذاب وجدان و ....

    اما این بار تصمیم گرفتم فقط من صحبت کنم. اولا زمان رو محدود میذارم و ثانیا در مورد اهمیت مشاوره صحبت می کنم. ازش میخوام که اون خواستگاری قبلی رو اگر بهم نزده ، ادامه بده . میخوام این بار تمام تلاشم رو بکنم تا قانعش کنم. میخوام در مورد مشکلاتی که ممکنه تو زندگیمون پیش بیاد حرف بزنم. میخوام بگم اگر قبولت کنم و بعد نتونم خوشبختت کنم بزرگترین ظلم رو در حقت کردم. میخوام ازش بخوام به تصمیمم احترام بذاره و ....

    - - - Updated - - -

    و اگر ماجرای قبلی مطمئن شدم که بهم خورده و هنوز اصرار داره ازش میخوام که بریم مشاوره
    ولی به شرطی که در طول دوره مشاوره ابراز احساسات نباشه
    و به شرطی که قول بده اگر مشاور گفت مناسب هم نیستیم ، به خاطر صلاح هر دومون قبول کنه

  3. #23
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 03 مهر 94 [ 16:31]
    تاریخ عضویت
    1391-10-27
    نوشته ها
    991
    امتیاز
    7,073
    سطح
    55
    Points: 7,073, Level: 55
    Level completed: 62%, Points required for next Level: 77
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1 year registered5000 Experience Points
    تشکرها
    2,771

    تشکرشده 1,881 در 749 پست

    Rep Power
    112
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط Estaf نمایش پست ها
    من در جریال چیزی نیستم
    ولی همین 2صفحه از حرفاتون رو خوندم کاملا مشخصه که این شک هست داره اذیتتون میکنه نه حرفای دیگران
    این شک که حرف کدوم طرف درسته یا کاری که قبلا کردین ایا درست بوده یا نه و کاری که بعدا میخواین بکنین کدوم طرف درست میگه

    بله . درسته . ببینید این یه مساله ریاضی نیست که من بگم دیگه به طور قطع و یقین می دونم که حلش کردم و پاسخش هم اینه و امتحان هم کردم و شک ندارم !!! این یه مساله زندگیه . من هم انسانم. تصمیمی گرفتم که خودم میگم درست و یه سری هم میگن درسته و یه گروه بزرگ میگن نادرست. خب معلومه که حتی وقتی خودم به قطعیت می رسم ، حرفهای زیاد دیگران می تونه منو به شک بندازه . من تو آخرین شب قدر واقعا به نتیجه و آرامش خاطر رسیدم. و مدتی هم آرامش عمیق رو تجربه کردم. اما شما از طوفان های احساسی این آقا خبر ندارید که می تونه نه فقط من که هر دختری رو به شک بندازه . من که خیلی خوب مقاومت کردم.

    به نظرم همونطور که گفتم شما باید با خودتون کنار بیان و شکل اصلی رو با خودتون و احساستون دارین و بعد با دیگران

    کاملاموافقم . اما بالا توضیح دادم .

    شما هنوز نمیدونین که طرف مقابل رو دوست دارید یا نه
    نه . این رو مطمئنم . لااقل الان مطمئنم. حتی شاید خیلی زیاد نباشه یا در کنترل من باشه . اما دوست داشتن کافی نیست

    هنوز نمیدونید رای اولیتون درست بوده یا نه
    نمیدونید کار درستی کردین بعد جواب منفی اول دوباره برگشتین یا نه
    نمیدونین اینبار باید چه جوابی بدین
    نمی دونم باید چه برخوردی داشته باشم

    همین شکها باعث شده اینطور دچار استرس بشین
    ولی اینو بدونین حتی اگر طرفتون بدرد شما نخوره یا حتی مریض و مشکلدار هم باشه بازم یک ادمه و احساس داره و بخاطر این شکهای شما داره بهش اسیب وارد میشه
    نمی خوام از خودم دفاع کنم. چون خودم هم می دونم خیلی زیاد مقصرم . مدتی هم خیلی زیاد عذاب وجدان داشتم . اما وقتی دیدم تو مدت کوتاهی تونسته به شخص دیگه ای فکر کنه (هرچند که ادعا داره دوستش نداره ولی من نمی تونم باور کنم ) میزان این عذاب وجدان به شدت کاهش پیدا کرد.
    شک من اگرچه به اون هم آسیب زده ، اما علتش چی بوده ؟
    - ایشون منو تو فشار برای گرفتن جواب مثبت قرار میده . وقتی میگم قراره فکر کنم به یکباره اس ام اس می زنه که "همسرم دوستت دارم"!!!!!! و هزار تا اس ام اس این مدلی . کدوم دختری می تونه این موضوع رو تحمل کنه . من وقتی این اتفاق می افته به شدت می ترسم . چون احساس می کنم در فشار شدیدی قرار گرفتم . وقتی هم میگم نه که آماج گلوله های احساسی و عذاب وجدان ها قرار می گیرم. من هم انسانم . نمی تونم بگم این حرفها هیچ اثری روی من نداره . سنگ که نیستم.

    - من بار دوم با اطمینان برگشتم. اطمینان از احساسم . گفتم یه بررسی مشاوره ای هم انجام میدیم و اگر نظر مشاور هم مثبت بود همه چیز اوکیه .
    اما نتیجه چی بود؟ ایشون با شخص دیگه ای آشنا شده بود. گفت بدون رفتن به مشاور سریع در دو روز (بچه ها در جریان هستن ) بگو که نظرت چیه . و اون قدر اصرار کرد که .....
    من نتونستم چشم رو مشکلاتی که داشتیم ببندم .

    الان هم جریان همینه . من میرم و باهاش صحبت می کنم تا خیلی چیزا روشن بشه . اون همین الان هم این اصرارها رو داره . اگر ماجرا تموم شده ، خب اجازه بده من با خیال راحت تصمیم مثبت یا منفی مو بگیرم. اگر تموم نشده خب دست از اصرار و این رفتارا برای من برداره .

    ببینید من نمیگم اون اذیت نشده . اما گاهی احساس می کنم من بیشتر اذیت شدم

    چرا ؟
    چون بررسی تمام جنبه های عاقلانه این ازدواج به دوش منه .
    و همین طور کنترل احساسات اون .
    و همین طور پیشگیری از مانع شدن احساس خودم
    و الان که احساس منم تا حدی درگیر شده باید کنترل این احساس رو هم دستم بگیرم


    به نظر شما اینا برای یه دختر سخت نیست ؟

    - - - Updated - - -

    دوستان کسی اطلاعات پزشکی داره که الان من کلرودیازپوکساید بخورم بهتره یا پروپرانولول ؟ یه حالت استرس شدید به همراه تپش قلب دارم .

    - - - Updated - - -

    دختری دیگه تصمیم که می گیرن هزار تا منبع برای کمک به تصمیم گیری دارن
    - خانواده : که کلی سختگیری می کنن و بررسی می کنن و .... اما خانواده من میگن خودت می دونی ، خودت تصمیم بگیر. وقتی هم نظر خواهی کنم ازشون میگن : "خوبه دیگه بابا ، مگه دختر شاه پریونی ؟ یا مثلا میگن کسی که نماز بخونه خداترس میشه و آدم خوبیه ، سخت میگیری ، یا میگن چه ایرادی داره مگه ؟ کار داره ، درس خونده ، خونواده داره و .... اصلا همسانی شخصیت ها رو در نظر نمی گیرن !

    - خود آقا پسر : وقتی دو تا ایراد می گیره و دو تا شرط میذاره و وقتی میگه اگر این طور باشی یا نباشی من نیستم و .... آدم احساس می کنه که خب پس اون هم چشماش بازه و داره فکر می کنه و تصمیم می گیره . اما این آقا فقط به من میگه من دوست دارم . تو تصمیمت رو بگیر. حتی یه بار گفت من اگر ببینم اشتباه هست هم بر نمی گردم. چون من تصمیمم رو گرفتم و الان این تویی که باید تصمیم بگیری !

    - مشاور : که من کلا از نعمتش محروم شدم

    تمام پشتوانه تصمیم گیری من شده این سایت ! و جالبه که با سامانه 09640 به صورت آنلاین چت کردم. میگه با توجه به سن شما و با توجه به اینکه پسر با ایمانیه و ... مناسبه که قبول کنی . !!!!

    اینها همه یعنی من تنها هستم !! یعنی تمام بار مسئولیت تصمیم گیری به دوش منه

    این ها رو همه رو در نظر بگیرید به اضافه استرسی که هر دختری با وجود داشتن تمام این امکانات در هنگام تصمیم گیری داره .

  4. #24
    Banned
    آخرین بازدید
    چهارشنبه 01 آبان 92 [ 09:48]
    تاریخ عضویت
    1392-5-19
    نوشته ها
    134
    امتیاز
    597
    سطح
    11
    Points: 597, Level: 11
    Level completed: 94%, Points required for next Level: 3
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassOverdrive31 days registered500 Experience Points
    تشکرها
    14

    تشکرشده 194 در 88 پست

    Rep Power
    0
    Array
    ببینید من نه شما رو مقصر میدونم نه طرف مقابل رو چون درجریان ریز جزئیات نیستم که چه اتفاقاتی افتاده و هرگز هم قضاوت نمیکنم و رای نمیدم درباره کسی

    ولی از صحبتهای شما کاملا مشخص بود که شما با خودتون و احساستون و شکی که دچارش هستین مشکل دارین ولی میخواین بار این مسئولیت رو بدوش افراد دیگه بندازید که خودتون خلاص بشید از این ناراحتی

    از حرف من ناراحت نشید ولی من نمیتونم به حرفای شما اطمینان کنم و یکطرفه به قاضی برم و بگم اون اقا مشکل روانی و عصبی داره و هرگز هم نمیگم نداره
    بلکه باید حرف هر دوطرف رو شنید تا کسی بتونه قضاوت کنه

    شاید حرف شما درست باشه ایشون مشکل عدم تعادل دارن که اینطور ابراز احساسات میکنن
    شاید برعکس این شما باشید که مشکل ترس از توجه زیاد دارید و اینطور ابراز احساسات حتی معمولی شمارو اذیت میکنه و میترسونه (دقیقا شخصا با اینطور افراد بخصوص خانوم برخورد داشتم)

    ولی بصراحت این بی انصافی که خودتون رو معصوم و طرف مقابل رو مطلقا گناهکار دونستین در حرفاتون کاملا روشن هست

    به نظر من اولا شما بفهمید خودتون چه احساسی به طرف مقابلتون دارید وایا واقعا علاقه دارید بهش یا نه
    اگر واقعا علاقه دارید بصراحت هم مشکلات ایشون و هم شکلات خودتون و هم علاقه تون رو بهش بگید و ازش بخواید که باید به مشاور مراجعه کنید و مدت بیشتری هم با هم وقت بگذرونید
    اگر قبول کردن خب میرید مشاوره و با گذشت زمان و شناخت بیشتر میتویند بهتر تصمیم بگیرید
    اگر قبول نکردن و رفتار غیرطبیعی بازم بروز دادن پس براحتی میتونید تشخیص بدید ایشون مناسب شما نیست و واقعا مشکل دارن و جواب منفی قطعی بهشون میدید و دیگه هم سراغشون نمیاید و از ایشون هم میخواید دیگه سراغ شما نیاد چون مزاحمت تلقی میشه

    پس راه حل نوع مواجه شدن با طرفتون مشخصه و فکرنمیکنم زیاد سخت باشه حتی اگر عکس المعمل ایشون مناسب نباشه
    ولی هنوزم نظر من اینه شما راه سخت رو در مواجه شدن با درون خودتون دارید

  5. 2 کاربر از پست مفید Estaf تشکرکرده اند .

    asemani (یکشنبه 20 مرداد 92), meinoush (یکشنبه 20 مرداد 92)

  6. #25
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    دیروز [ 16:55]
    تاریخ عضویت
    1392-4-02
    محل سکونت
    ایران
    نوشته ها
    1,972
    امتیاز
    33,746
    سطح
    100
    Points: 33,746, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    4,403

    تشکرشده 6,419 در 1,797 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام آسمانی.ممکنه لینک تایپیکهایی که به استرس الانت مربوطه رو بذاری تا بهتر راهنماییت کنیم

  7. کاربر روبرو از پست مفید ammin تشکرکرده است .

    asemani (یکشنبه 20 مرداد 92)

  8. #26
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 03 مهر 94 [ 16:31]
    تاریخ عضویت
    1391-10-27
    نوشته ها
    991
    امتیاز
    7,073
    سطح
    55
    Points: 7,073, Level: 55
    Level completed: 62%, Points required for next Level: 77
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1 year registered5000 Experience Points
    تشکرها
    2,771

    تشکرشده 1,881 در 749 پست

    Rep Power
    112
    Array
    من واقعا ممنون میشم اگر کمکم کنید. واقعا ممنون میشم.
    آخه یه کمی زیاده
    http://www.hamdardi.net/thread-28113.html
    http://www.hamdardi.net/thread-29263.html
    http://www.hamdardi.net/thread-29281.html

    - - - Updated - - -

    این ها رو به ترتیب به وجود اومدنشون گذاشتم. به طور خلاصه بخونید

  9. #27
    Banned
    آخرین بازدید
    چهارشنبه 01 آبان 92 [ 09:48]
    تاریخ عضویت
    1392-5-19
    نوشته ها
    134
    امتیاز
    597
    سطح
    11
    Points: 597, Level: 11
    Level completed: 94%, Points required for next Level: 3
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassOverdrive31 days registered500 Experience Points
    تشکرها
    14

    تشکرشده 194 در 88 پست

    Rep Power
    0
    Array
    من تاپیکهای قبلی شمارو خوندم و چیزی که درش شاید شک داشتم تبدیل به یقین شد

    کاملا مشخصه مشکل از خوده شماست و تا وقتی واقعا مشکلتون رو نشناسید دچار مشکل میشد با احساستون در زندگی

    توی پست قبلی اشاره کردم ولی بعید میدونم واقعا بخواید بشنوید و باور کنید مشکل در درون خودتون هست

    قصد جسارت ندارم و همه ما هم مشکلات خاص خودمون رو داریم بخصوص خودم مشکلات عدیده ای دارم ولی بروشنی میتونم تشخیص بدم مشکلات شما از کجا ریشه گرفته
    ولی خودتون باید بخواید که پی به مشکلات و ضعفهاتون ببرید و گفتن دیگران بدون خواست خودتون هیچ تاثیری نداره

  10. کاربر روبرو از پست مفید Estaf تشکرکرده است .

    asemani (یکشنبه 20 مرداد 92)

  11. #28
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 03 مهر 94 [ 16:31]
    تاریخ عضویت
    1391-10-27
    نوشته ها
    991
    امتیاز
    7,073
    سطح
    55
    Points: 7,073, Level: 55
    Level completed: 62%, Points required for next Level: 77
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1 year registered5000 Experience Points
    تشکرها
    2,771

    تشکرشده 1,881 در 749 پست

    Rep Power
    112
    Array
    باور کنید من خودم رو مبرا نمی دونم و اونو گناهکار

    تمایل دارم نظرتون رو بدونم .

  12. #29
    در انتظار تایید ایمیل ثبت نام
    آخرین بازدید
    دوشنبه 19 آبان 93 [ 11:18]
    تاریخ عضویت
    1392-3-26
    نوشته ها
    1,155
    امتیاز
    3,537
    سطح
    37
    Points: 3,537, Level: 37
    Level completed: 25%, Points required for next Level: 113
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Overdrive1000 Experience PointsTagger First Class1 year registered
    تشکرها
    153

    تشکرشده 2,575 در 920 پست

    Rep Power
    0
    Array
    آسمانی چرا جواب دفعه قبلی شما ( که خودت تماس گرفتی با ایشان ) قطعی نبود ؟ چرا نتوانستی همان موقع جواب قطعی بدهی ؟
    من فکر می کنم یک چیزی درونت هست یک ترس یا شاید یک وابستگی یا هر چیز دیگری. می شود از این احساس برایم بگویی و بدون حاشیه در مورد آن صحبت کنی ؟ من باید بدانم درون تو چیست.

  13. کاربر روبرو از پست مفید نوروزیان. تشکرکرده است .

    asemani (یکشنبه 20 مرداد 92)

  14. #30
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 03 مهر 94 [ 16:31]
    تاریخ عضویت
    1391-10-27
    نوشته ها
    991
    امتیاز
    7,073
    سطح
    55
    Points: 7,073, Level: 55
    Level completed: 62%, Points required for next Level: 77
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1 year registered5000 Experience Points
    تشکرها
    2,771

    تشکرشده 1,881 در 749 پست

    Rep Power
    112
    Array
    مرسی نوپو جان
    دلیل اینکه نتونستم جواب قطعی مثبت بدم اطمینانه . اطمینان به اینکه خوب باشه و ترس از اینکه اشتباه کنم

    من دفعه پیش که باهاش تماس گرفتم به این علت تماس گرفتم که کنترل امور رو دستم بگیرم .
    1. از مشاور کمک بگیرم
    2. اصلا لج و لجبازی نکنم
    3. تا حدی ابراز احساسات کنم تا شدت ابراز احساسات اون گرفته بشه
    4. از اون هم بخوام ابراز احساساتش رو کنترل کنه و منو هول نکنه .

    اما به علت وضعیت جدیدی که پیش اومد نشد . سرعت تصمیم گیری مجددا رفت بالا
    من وقتی می ترسم نمی تونم تصمیم بگیرم. سریع استاپ می کنم و همه چیزو تعطیل می کنم .

    دلیلش هم فقط ترس از تصمیم گیری غلطه .
    ببینید من الان شرایط زندگی خوبی دارم تقریبا. با ازدواج با هرکسی این شرایط یه مقداری تغییر می کنه .
    آدما با هم متفاوتن . یکی میاد توی 80 درصد لحظه هات دخیل میشه . یکی توی 50 درصد. یکی توی صد در صد
    این آقا از اون کساییه که توی 100 در 100 موارد میخواد شریک باشه .
    یعنی به قول خودش دیگه نفس کشیدن هم با هم
    مثلا حتی یه مسافرت تنها یا یه چیز کوچیک تنها برای من نمی مونه
    حتی میگه پایان نامه رو با هم انجام میدیم

    این میزان از دست دادن همه کنترل ها و اختیارات منو می ترسونه و باعث میشه به شرایط فعلیم راضی تر بشم.

    من همیشه باید همه چیزو آروم شروع کنم. سریع و بلادرنگ نمی تونم. باید آماده بشم قبلش. اگر توی این مدت طولانی اون آروم آروم با من پیش اومده بود به جای اینکه هولم کنه بهم فقط آرامش داده بود مطمئنا خیلی زود می تونستیم به نتیجه برسیم


 
صفحه 3 از 6 نخستنخست 123456 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. ترس های مبهم و استرس
    توسط مدیرهمدردی در انجمن اضطراب و استرس
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: جمعه 31 خرداد 92, 12:37
  2. داستان غم زندگیه من
    توسط پدربزرگ در انجمن تجربه های فردی
    پاسخ ها: 6
    آخرين نوشته: جمعه 23 تیر 91, 11:05
  3. داستان زندگی کارافرین برتر کشور..احد عظیم زاده
    توسط بهار.زندگی در انجمن تجربه های فردی
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: سه شنبه 13 تیر 91, 14:49
  4. نقش ورزش در کاهش استرس(مدیریت استرس)
    توسط keyvan در انجمن تاثیر متقابل ورزش و روان
    پاسخ ها: 5
    آخرين نوشته: جمعه 21 فروردین 88, 10:57
  5. داستانی از عشق (داستان کوتاه)
    توسط هوشیار در انجمن سرگرمی و تفریح
    پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: سه شنبه 19 شهریور 87, 17:12

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 00:07 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.