از ۹۲ هم درست مثل ۹۱ متنفرم،
برای فرشتههایی که عاشقشون بودم و همه خاطرات کودکیم پر از حضور گرم و محبتشون بود، اما در این دو سال به یک باره با هم از زمین پر کشیدن و یادشون تا ابد مهمان قلبم شد.
ای کاش میدونستن؛
که این دو سال بدترین و سخت ترین سالهای زندگیم بودند، که عید امسال بی رنگترین عید زندگیم بود، که لحظه تحویل سال همه فکر و ذهنم بودن و همه تنهاییم رو با حضور و خاطرات اونها پر کردم. که با اینکه بهم گفته بودن خیلی وقت ندارن، هنوز نمیتونم نبودنشون رو باور کنم. که لحظه تحویل سال باز هم دلم هواشون رو کرد، که چشمهام باز هم تر شد و همه آرزوم این شد کهای کاش باز میتونستم ۱۰ ساله بشم تا برای سلامتیشون یه بار دیگه آزادی یک کبوتر سفید رو نذر کنم تا بتونه تو جشن سلامتیشون مثل من شاد باشه. که لحظه تحویل سال آرزو کردم ای کاش باز ۱۰ ساله میشدم، تا عید دیدنی برم خونشون و باز هم ازشون عیدی بگیرم. که آرزو کردم باز ۱۰ ساله میشدم تا خدا صدام رو بلند تر میشنید، یا لااقل اگر نمیشنید از داد زدن سر خدا و منتظر جواب موندن خسته و نا امید نمیشدم.
ای کاش میدونستن، که آرزو میکنمای کاش هیچوقت این دو سال رو نمیدیدم، که آرزو میکنم دیگه هیچوقت مثل این دو سال رو نبینم، که دلم میخواد همه زندگیم رو بدم تا فقط بتونم یک بار دیگه ببینمشون، در آغوش بگیرمشون، ببوسمشون و بتونم باهاشون درد دلم کنم و پای درد دلهاشون بشینم. که هنوزم به دعاهاشون احتیاج دارم و تا عمر دارم دلتنگشون خواهم بود.
امسالم با بغض تحویل شد، برام دعا کنید که دیگه هیچوقت در زندگیم چنین سال هایی رو نبینم.
سال نو همتون مبارک. انشاالله پر از شادی، خوشبختی، برکت و خدا باشه.
کامران
عاشق همه سال مست و رسوا بادا
ديوانه و شوريده و شيدا بادا
با هوشياري غصه هر چيز خوريم
چون مست شديم هرچه بادا باد
علاقه مندی ها (Bookmarks)