ممنون اقای جوادیان خلاصه بخوام بگم فکر میکنم مشکل من بیشتر در وجود خودمه که شامل اینا میشه :
منفی نگری
ذهنم درگیر منفیات میشه و رهایی ازشون سخته تا یه نشونه مثبت ببینم
گاهی همسرمو نگاه میکنم احساس میکنم عاشقشم گاهی ام احساس میکنم اشتباه کردم ازدواج کردم و حسرت گذشته رو میخورم
بحث مقایسه ام در من شدیده که الان دارم تمام سعیمو میکنم نگاه نکنم
قد خانوم من با پاشنه بلند تقریبا هم قد منه ولی تقریبا همه دخترای دور و بر من قدشون بلند تر از خانوممه
یه نکته دیگه بگم کسیو میبینم که مثلا مشکل خانوم منو داره ارومم میکنه مثلا قدش همونقده یا مثلا گندمیه پوستش
مبخوام ببینم این احساساتو چجوری کنترلش کنم و با عشق جاشو پر کنم
- - - Updated - - -
ممنون اقای جوادیان خلاصه بخوام بگم فکر میکنم مشکل من بیشتر در وجود خودمه که شامل اینا میشه :
منفی نگری
ذهنم درگیر منفیات میشه و رهایی ازشون سخته تا یه نشونه مثبت ببینم
گاهی همسرمو نگاه میکنم احساس میکنم عاشقشم گاهی ام احساس میکنم اشتباه کردم ازدواج کردم و حسرت گذشته رو میخورم
بحث مقایسه ام در من شدیده که الان دارم تمام سعیمو میکنم نگاه نکنم
قد خانوم من با پاشنه بلند تقریبا هم قد منه ولی تقریبا همه دخترای دور و بر من قدشون بلند تر از خانوممه
یه نکته دیگه بگم کسیو میبینم که مثلا مشکل خانوم منو داره ارومم میکنه مثلا قدش همونقده یا مثلا گندمیه پوستش
مبخوام ببینم این احساساتو چجوری کنترلش کنم و با عشق جاشو پر کنم
- - - Updated - - -
ممنون اقای جوادیان خلاصه بخوام بگم فکر میکنم مشکل من بیشتر در وجود خودمه که شامل اینا میشه :
منفی نگری
ذهنم درگیر منفیات میشه و رهایی ازشون سخته تا یه نشونه مثبت ببینم
گاهی همسرمو نگاه میکنم احساس میکنم عاشقشم گاهی ام احساس میکنم اشتباه کردم ازدواج کردم و حسرت گذشته رو میخورم
بحث مقایسه ام در من شدیده که الان دارم تمام سعیمو میکنم نگاه نکنم
قد خانوم من با پاشنه بلند تقریبا هم قد منه ولی تقریبا همه دخترای دور و بر من قدشون بلند تر از خانوممه
یه نکته دیگه بگم کسیو میبینم که مثلا مشکل خانوم منو داره ارومم میکنه مثلا قدش همونقده یا مثلا گندمیه پوستش
مبخوام ببینم این احساساتو چجوری کنترلش کنم و با عشق جاشو پر کنم
- - - Updated - - -
ممنون اقای جوادیان خلاصه بخوام بگم فکر میکنم مشکل من بیشتر در وجود خودمه که شامل اینا میشه :
منفی نگری
ذهنم درگیر منفیات میشه و رهایی ازشون سخته تا یه نشونه مثبت ببینم
گاهی همسرمو نگاه میکنم احساس میکنم عاشقشم گاهی ام احساس میکنم اشتباه کردم ازدواج کردم و حسرت گذشته رو میخورم
بحث مقایسه ام در من شدیده که الان دارم تمام سعیمو میکنم نگاه نکنم
قد خانوم من با پاشنه بلند تقریبا هم قد منه ولی تقریبا همه دخترای دور و بر من قدشون بلند تر از خانوممه
یه نکته دیگه بگم کسیو میبینم که مثلا مشکل خانوم منو داره ارومم میکنه مثلا قدش همونقده یا مثلا گندمیه پوستش
مبخوام ببینم این احساساتو چجوری کنترلش کنم و با عشق جاشو پر کنم
علاقه مندی ها (Bookmarks)