به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 3 از 8 نخستنخست 12345678 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 21 تا 30 , از مجموع 74
  1. #21
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 30 دی 97 [ 13:04]
    تاریخ عضویت
    1392-10-07
    نوشته ها
    68
    امتیاز
    4,404
    سطح
    42
    Points: 4,404, Level: 42
    Level completed: 27%, Points required for next Level: 146
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassOverdrive1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    75

    تشکرشده 32 در 22 پست

    Rep Power
    0
    Array
    حالا ما عشق دیده بودیم !اینطور که زنم من را دوست داشت دیگه خیلی عجیب بود...خودش می گفت همیشه تو دوران دانشجویی پیش خودم میگفتم کاش میدوتستم چه کسی زن این پسر میشه میرفتم بهش تبریک میگفتم.این اواخر هم میگفت اونقدر همیشه مهربون و با محبت بودی که واقعا نمیتونم فراموشت کنم.اما خدا نکنه یکبار از دیدنش سرحال شده باشم .یا حتی یکبار از ته دل خندیده باشم....همه اش اضطراب,افسردگی,عقب افتادگی,کم کاری,بطالت....هر وقت طلاقش دادم هم دیگه تصمیم به ازدواج با هیچ کس را ندارم...هیچوقت!!!'''

  2. #22
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 20 دی 93 [ 18:58]
    تاریخ عضویت
    1392-10-05
    نوشته ها
    147
    امتیاز
    1,579
    سطح
    22
    Points: 1,579, Level: 22
    Level completed: 79%, Points required for next Level: 21
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassSocial1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    540

    تشکرشده 489 در 127 پست

    Rep Power
    25
    Array
    ببین برادر خوبم
    من چند تا دکتر سکسوتراپ خوب میشناسم
    وقت گرفتن ارشون یک مقدار مشکل اما برای اخرین گزینه قبل از جدایی بهش فکر کن و اقدام کن
    ایمیلتون بدید براتون میفرستم

  3. 2 کاربر از پست مفید پونه تشکرکرده اند .

    نیکمرام (سه شنبه 10 دی 92), شیدا. (سه شنبه 10 دی 92)

  4. #23
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    جمعه 06 تیر 93 [ 06:00]
    تاریخ عضویت
    1392-1-22
    نوشته ها
    523
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    2,312

    تشکرشده 1,508 در 444 پست

    Rep Power
    64
    Array
    آقای محترم، میشه لطفا یقه خدا و پیغمبر رو ول کنی و بری سراغ اصل مطلب خودت. ما دیگه الان قبول کردیم که شما ناچار بودین با ایشون ازدواج کنید، به عشق شون

    احترام گذاشتین!(بر خلاف کاری که دختران معشوقه تون براتون نکردند!) خیلی آدم خوب و مومن و پاک و فهمیده ای هستی، الان هم باز ناچاری که ازش جدا بشی، بیشتر

    به اون فکر میکنی، کلی توی این مدت ضربه خوردی، افسرده شدی، قبلا خیلی خیلی خیلی فعال و شاد و همه چی تموم بودی و از وقتی ازدواج کردی خیلی خیلی خیلی

    حالت بد شده و کلی از پیشرفت هات عقب افتادی، هر روز و هر روز تحت فشار بودی و مشاوره هم که رفتی و تقریبا دیگه تمام تلاشت رو کردی. باشه آقای محترم، ما فهمیدیم و

    به شما حق میدیم. من بر خلاف این دوست عزیزمون "امیرمحمود" که فکر کنم توی زندگی بیشتر تلویزیون تماشا کرده تا چیزی رو تجربه کرده باشه کاملا موقعیت شما رو تجربه کردم.

    ولی بگذر از این حرفها و توجیه ها برو سر اصل مطلب. البته ساختن این توجیه ها برات لازمه که حس بهتری نسبت به خودت پیدا کنی ولی بعدن وقت داری و بشین برای خودت همه این

    حرفهای قشنگ رو کنار هم بزار، از خدا و دین هم کمی چاشنیش کن که قشنگ تر بشه و یک توهم زیبا از خودت بساز که لذتش رو ببری. البته باید حواست باشه که مثل من توی این تالار

    باقی نمونی که هر چند مدت کسی پیدا بشه و خود واقعی ات رو از بیرون بهت نشون بده تا حالت از خودت بهم بخوره.

    میشه بگی الان در چه وضعیتی هستی. ایشون شهر خودشون هستند و شما شهر خودت؟ در مورد طلاق صحبت کردین؟

    آیا ایشون راضی به طلاق توافقی هست؟ آیا اقدامی برای طلاق کردی؟ مهریه ایشون چقدره و در مورد پرداختش میخوای چکار کنی؟ اگه اقدامی برای طلاق نکردی

    مشکل اصلی چیه؟

  5. 7 کاربر از پست مفید toojih تشکرکرده اند .

    sanjab (سه شنبه 10 دی 92), sara 65 (سه شنبه 10 دی 92), فرهنگ 27 (سه شنبه 10 دی 92), گل آرا (سه شنبه 15 بهمن 92), مهربونی... (چهارشنبه 11 دی 92), veis (سه شنبه 10 دی 92), شیدا. (سه شنبه 10 دی 92)

  6. #24
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 08 خرداد 99 [ 15:45]
    تاریخ عضویت
    1391-10-02
    نوشته ها
    399
    امتیاز
    8,219
    سطح
    61
    Points: 8,219, Level: 61
    Level completed: 23%, Points required for next Level: 231
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    14

    تشکرشده 833 در 318 پست

    Rep Power
    58
    Array
    سلام،کاش قبل ازدواج میاومدید اینجا،یکی از شرایطی که ادم نباید ازدواج کنه حس دلسوزیه،یا مثلا زمانی که شکست عشقی خورده باشید،چون تو این موارد ادم از روی احساسش ازدواج میکنه و نه از روی عقل و منطق،دوست عزیز اونم ادمه،خیلی داری بیانصافی میکنی،دلت میاد اونو بشکونی؟؟؟؟؟؟؟اونو خرد کنی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ادم اگر قرار باشه هر کسید دید بخاد که باید با ایستی تو خیابون هر روز با یکی بری،چون زیباترین زن رو هم داشته باشی باز هم هستند کسانی که از اون قشنگترن،طرز فکرتو عوض کن،شما راضی هستی زنت خوشگل باشه اما اخلاقش خوب نباشه یا بهت خیانت کنه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟من این نوشته رو فقط به شخص خود شما نمینویسم اونو به همه ادمهایی که ممکنه یه روزی این نوشته رو بخونند مینویسم،اگر به بلوغ فکری برای ازدواج نرسیدید هیچ وقت ازدواج نکنید،هیچ وقت توی ازدواج احساسی تصمیم نگیرید،حتما طرف مقابلتونو خوب بشناسید و ببینید اصلا معیارهاتون با هم یکی هست یا نه،اسیر و زیباییی و هیکل نشید که اینها همون ماه اول عادی میشه و اگر با بقیه چیزهای طرفتون نتونید کنار بیایید زندگی براتون جهنم میشه،تا مطمئن نشدید طرفتون همونیه که مطابق معیارهای شماست کار رو تموم نکنید و ازدواج نکنید،حتما چند وقت رو به شناخت از هم اختصاص بدید،با یک هفته و یک ماه نمیشه کسی رو شناخت،حتمنا خانواده طرفتون ببینید از لحاظ اجتماعی با خانواده خودتون همسطح هستن یا نه،این فکر کاملا اشتباهه که بگید من با خانواده همسرم نمیخام زندگی من فقط با خودش میخام زندگی کنم،خانواده خیلی مهمه،و در اخر بدونید این انتخاب اول و اخرتونه ا وگر جوابتون مثبته یعنی همسرتونو با تمام داشته هاش و نداشته اش قبول کردید و راه برگشتی ندارید،اصلا هم پیش خودتون نگید علاقه بعدا به وجود میاد و... که هم خودتونو بدبخت میکنید و هم کس دیگه رو،اصلا این واژه بعدا رو در مورد ازدواجتون کلا حذف کنید.،حتما قبل ازدواج مقالات مختلف رو بخونید و ببینید چه چیزهایی ممکنه توی زندگی در اینده باعث به وجود اومدن مشکل بشن و اونها رو توی انتخاباتون به کار ببندید.

  7. 5 کاربر از پست مفید samanft تشکرکرده اند .

    amirmahmood (سه شنبه 10 دی 92), aysu (یکشنبه 22 دی 92), نیکمرام (سه شنبه 10 دی 92), veis (سه شنبه 10 دی 92), شیدا. (سه شنبه 10 دی 92)

  8. #25
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    شنبه 29 بهمن 01 [ 12:00]
    تاریخ عضویت
    1391-12-24
    نوشته ها
    1,690
    امتیاز
    42,348
    سطح
    100
    Points: 42,348, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First ClassVeteranOverdrive25000 Experience Points
    تشکرها
    6,932

    تشکرشده 6,903 در 1,648 پست

    Rep Power
    348
    Array
    آقای توجیه اینطور خودتون رو سرزنش نکنید...

    یه نکته رو در نظر داشته باشید، اینکه همه ی بار انتخاب صورت گرفته در ازدواج هایی مثل ازدواج شما و آقای نیکمرام، متوجه یک طرف نیست.

    درسته که خانوم های شما نقشی در ظاهر یا یه سری ویژگی های خاصشون نداشتند، اما قطعا در انتخابشون نقش داشتند. اگه با آگاهی بیشتر انتخاب میکردند، دچار این مشکل نمیشدند.

    پس درسته که سهم شما بیشتر بوده، اما فکر نمیکنم بیشتر از 60 درصد بوده باشه.

    من فقط یه تاپیک از شما خوندم، و الان تصوری از روش آشنایی و ازدواج شما ندارم، اما به نظر میرسه همسر آقای نیکمرام یه انتخاب احساسی داشته.

    بهتر بود بیشتر دقت میکرد که با کی داره ازدواج میکنه، مشکل فقط این نیست که به دل همسرش ننشسته، ویژگی های شخصیتی هم مکمل رویکرد فعلی هستند، اگه بیشتر دقت میکرد شاید نکات دیگری در شخصیت آقای نیکمرام میدید که مانع از ازدواجش میشدن.

    پس 60 درصد خودتون رو بپذیرید، اما اینطور خودتون رو هم آزار ندید....

    هر اتفاق بدی، یه اتفاق خوبه...



  9. 2 کاربر از پست مفید میشل تشکرکرده اند .

    sara 65 (سه شنبه 10 دی 92), نیکمرام (سه شنبه 10 دی 92)

  10. #26
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 30 دی 97 [ 13:04]
    تاریخ عضویت
    1392-10-07
    نوشته ها
    68
    امتیاز
    4,404
    سطح
    42
    Points: 4,404, Level: 42
    Level completed: 27%, Points required for next Level: 146
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassOverdrive1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    75

    تشکرشده 32 در 22 پست

    Rep Power
    0
    Array
    آقای توجیه ممنونم از تلاشتون برای واقع نگری...اما من واقعا حالم از خود واقعیم بهم نمیخوره...حالم از اشتباهم و عدم قاطعیتم بهم میخوره.... آقای میشل هم بد نمیگن من نهایت پنجاه درصد در این اشتباه دخیل بودم.خانواده و مخصوصا پدرم خیلی ازدواجم رو سرسری گرفت... بهرحال من بدون اینکه احساس عذاب وجدان خیلی زیاد کنم این قضیه را تمام میکنم....متاسفم که اینو بگم اونقدر مردد بودم که شرط کردم مهریه اش بیشتر از صد و ده سکه نباشه .چون در ذهنم پیش بینی امروزو میکردم. در حالی که مهریه خواهرش ۵۵۰سکه است....بهرحال مقداری از مهریه اش رو میدیم..نمیتونم خونه مون رو بار کنم بدم دست خانم....حاضر بودم زنم بداخلاق هم باشه اما خوشگل و لوند باشه

  11. #27
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 08 مرداد 96 [ 15:00]
    تاریخ عضویت
    1392-8-30
    نوشته ها
    285
    امتیاز
    4,535
    سطح
    42
    Points: 4,535, Level: 42
    Level completed: 93%, Points required for next Level: 15
    Overall activity: 12.0%
    دستاوردها:
    Overdrive1000 Experience PointsTagger First ClassVeteran
    تشکرها
    400

    تشکرشده 440 در 186 پست

    Rep Power
    39
    Array
    اینکه گفتید بعد جدایی دیگه ازدواج نمیکنید احساسیه چو اگه نمیخواید ازدواج کنید دیگه طلاق چرا؟ بعدشم با این علاقه ای که به خانومای زیبا دارید غیر ممکنه مجرد بمونید!!
    بهش نگید بخاطر ظاهرشه که نمیخوایدش.. خود من عاشق کسی بودم و هنوز برام جذابه و میخوامش.. دو سال پیش جور شد یه اشنایی باهم داشتیم فراتر از حد فامیلی.. روز اخر بهم گفت تو از ایده ال های من دوری و فرق داری با اون چیزی که از بچگیم واسه زنم در نظر گرفتم. من خورد شدم و اعتماد بنفسم له شد و از درس افتادم و کارم شد مقایسه خودم با دخترای دیگه و دیدن زیباییشون و عیب گذاشتن رو خودم و خلاصه گند زد به زندگیم .. خودش شروع کرد خودشم تموم کرد
    پس بدونید که اگه بدونه از دیدتون جذاب نیست مثل من بدبخت میشه
    بعدم اینکه منتظر باشید زنی زیبا و البته بداخلاق یا نامهربان سر راهتون قرار بگیره .. چون خودتون میگید حاضرید اینطور باشه.. متاسفم برای هر دو زنی که تو زندگی شما هستن، زنتون و زنی که زیبا باشه و مورد پسند شما .. شما خودتون دید درستی ندارید

    - - - Updated - - -

    میشل جان خانم هستن

  12. 2 کاربر از پست مفید خانوم مجرد تشکرکرده اند .

    asemaneabi222 (سه شنبه 10 دی 92), شیدا. (سه شنبه 10 دی 92)

  13. #28
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 13 آبان 97 [ 22:02]
    تاریخ عضویت
    1392-2-03
    نوشته ها
    230
    امتیاز
    5,609
    سطح
    48
    Points: 5,609, Level: 48
    Level completed: 30%, Points required for next Level: 141
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    291

    تشکرشده 315 در 142 پست

    Rep Power
    36
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط نیکمرام نمایش پست ها
    شیدا خانم حرفهات کاملا درسته ولی من مغرورتر از اونی هستم که کسی جرات کنه پیش خودش فکر کنه من جذاب نیستم .






    چه اعتماد به نفسی داری آقا ...

    وقتی یه پسره ژولیده کژیده قد کوتاه ابرو پر باشه غرورش قد بلند ترین آسمون ها هم باشه در نظر هر دختری فقط هیچه هیچ حتی اگه پولدار باشه بهترین باشه این حس تحقیر و حقارت همیشه همیشه خدا باهاشونه و از همه جهات دیده میشه...

    شما هم غرورتون کاذبه میشه دقیقا بگید نسبت به چی فخر و غرور دارید؟ نسبت به این که غرور کاذب دارید نکنه نسبت به هیچی غرور دارید؟ اگه به غرور بود الان همه دخترا با عقاب ها ازدواج میکردن ..

    والا دیگه گذشته زمانی که میگفتن پول داشته باشی دختر خودش میاد ، الان دیگه دخترا به پول ظاهر خانواده و سطح اجتماعی و حتی تار مو گیر میدن ... نشد هم نشد چیزی که زیاده دست بالای دسته...

    امین زندگانی رو نگاه کنید ، شاید بشه گفت جزو زیباترین بازیگران مرد هست که کلی دحتر خوشگل حاضر بودن فقط مدتی باهاش راه برن و حسرتش رو میخورن - ولی در آخر با الیکا عبدلرزاقی ازدواج کرد که یه دختر کاملا معمولیه و امین خیلی ازش سرتره ...



    لازمه این حکایت رو همه آقایونی که فکر میکنن باید لقمه بزرگی گیرشون میومده بخونن:

    مردی تصمیم به ازدواج گرفت. پس به بنگاهی مراجعه کرد که روی آن نوشته بود «بنگاه زناشویی».

    مرد در را باز کرد و وارد اتاقی شد که دو در داشت.
    روی یکی نوشته شده بود «زیبا» و روی دیگری «نازیبا».

    در زیبا را فشار داد و وارد اتاق شد. دو در دیگر دید، روی یکی نوشته شده بود
    «کدبانوی خوب» و روی دیگری «شلخته».

    او از در کدبانوی خوب وارد شد.
    در آن جا دو در دیگر بود که روی یکی «جوان» و روی دیگری «پا به سن گذاشته» نوشته شده بود.

    از در جوان وارد شد. ته اتاق آینه ی دیواری بزرگی دیده می شد که روی آن این جمله نوشته شده بود:

    « " با چنین ادعا و هوس ها، بهتر است اول خودتان را در این آینه نگاه کنید!! " »

  14. 5 کاربر از پست مفید Elena1994 تشکرکرده اند .

    asemaneabi222 (سه شنبه 10 دی 92), فرهنگ 27 (سه شنبه 10 دی 92), ژینا (سه شنبه 10 دی 92), نیکمرام (سه شنبه 10 دی 92), مهربونی... (چهارشنبه 11 دی 92)

  15. #29
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 07 خرداد 99 [ 14:53]
    تاریخ عضویت
    1391-12-22
    نوشته ها
    4,428
    امتیاز
    70,050
    سطح
    100
    Points: 70,050, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    14,753

    تشکرشده 14,732 در 3,979 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    790
    Array
    میشل عزیز،

    شما سهم خیلی کمی برای آقای نیک مرام در نظر گرفتید. 60% !!
    خودش هم تخفیف داد به خودش کردش50% !!

    آقای نیکمرام!
    بابای شما که نمی خواست ازدواج کنه که بگه این دختر لوند نیست. کی باباش را می بره خواستگاری برای سنجش لوندی و قد و قامت دختر؟ مگه پدرت می خواسته زن بگیره که در این مورد نظر بده. شما می گی تنها عیبش ظاهرشه. ظاهرش را هم شما باید پسند می کردی. وقتی خودت پیشنهاد دادی اونا بگن، نه این لوند نیست؟؟؟؟


    میشل جان!
    ایشون بدون کوچکترین علاقه ای به این خانم فقط چون دوبار جواب رد شنیده بود، رفت سراغ دختری که مطمئن باشه بهش جواب مثبت می ده.
    با توجه به شرایط خودش و شرایط دختر مورد نظر، فکر می کرد ازش جواب مثبت می گیره.

    این دختر را 5 سال بود می شناخت (از دوره لیسانس ) و دختر هم به ایشون علاقمند بوده، آقای نیکمرام هم حس کرده، این "نه" نمی گه.
    این بار فقط می خواست جایی بره که "بله" بگیره. بقیه اش دیگه مهم نبود.

    اما اون دختر،
    ظرفیت و تواناییهای همه ما محدوده. چقدر و تا کجا می تونست تحقیق و بررسی کنه و سعی کنه نیکمرام را بشناسه.

    پسری همکلاسی، با اخلاق خوب، چند سال هست می شناسی، وضعیت اقتصادی اجتماعی خانوادگی خوب اومده خواستگاری.
    شما هم بررسی می کنی می بینی مثلا دوستان می گن از فلانی خواستگاری کرده ( مشکلی نیست !! )
    دقت می کنی سیگاری نباشه، معتاد به انواع و اقسام مواد جدید نباشه، رفیق باز نباشه، خانواده دوست باشه،
    از نظر اعتقادی بررسی می کنی با شما هماهنگ باشه،
    و موارد دیگه.

    مشاوره ازدواج هم می ری و از قضا مشاور هم متوجه نمی شه هدف پشت پرده نیکمرام چیه.

    تنها مورد برجسته فاصله زیاد دو خانواده است. دختر شک می کنه که فاصله داریم و نیکمرام اینقدر خودش را خوب و پاک و با خدا و ... نشون می ده که دختر مطمئن می شه ضعف اقتصادی و استاندار نبودن پدرش خیلی هم مهم نیست. چرا که خودش در سطح آقای نیکمرام هست، خانواده اش هستند که موقعیت اجتماعی پدر نیکمرام را ندارند یا ... پس فکر می کنه می شه نمره کمتری به این فاکتور داد و ازدواج کرد به امید خوشبختی. کما این که این تفاوت موجب طلاقشون نشد. نیکمرام می گه اگر خوشگل بود من هییییییچ مشکلی باهاش نداشتم. دقت کنید تیتر تاپیک را.

    واقعا کدوم از ما تا حالا فکر کردیم که خواستگاری که اومده برای گرفتن "بله" اومده تا "نه" های شنیده را جبران کنه
    که اون دختر این فکر را باید می کرد؟
    باید می رفت دخترهای قبلی که نیکمرام خواستگاری کرده پیدا می کرد و بررسی می کرد و بعد از خودش می پرسید چرا بعد از خواستگاری از دو دختر زیبا و تهرانی (حرفهای نیکمرام را می گم ) اومده سراغ من شهرستانی با قیافه نازیبا؟ بعد به هدف ناپیدای نیکمرام پی می برد؟

    این که ایشون مرتب تکرار می کنه که عاشقمه و ... که روز اول اون دختر بیچاره نگفته من عاشقتم و نیکمرام هم بگه ازت بدم می آد.
    ایشون خواستگاری کرده، ابراز علاقه کرده ... اون هم بعدها به ایشون گفته من همیشه از تو خوشم می اومده یا دوست داشتم همچین شوهری داشته باشم یا ...
    مطمئنا اینها مربوط به بعد از ابراز علاقه آقا بوده.

    از این به بعد هر کس به همسر یا نامزدش ابراز علاقه کرد، یا هر کس اومد خواستگاری از شما تعریف و تمجید کرد،
    باید شما به چشم تله بهش نگاه کنی و برگردی بگی اما من از شما بدم می آد؟

    یعنی نیکمرام هیچوقت از روز اول به اون دختر ابراز علاقه نکرده؟

    من سهمی برای اون دختر در این اشتباه نمی بینم. فقط شاید اگر خیلی باهوش بود یا حس قوی ای داشت می تونست بفهمه که موضوع چیه.
    شاید اگر نامزدی طولانی داشت از رفتارهای نیکمرام متوجه می شد که علاقه به خودش نداره، به جواب مثبتش علاقه داره.
    میشل عزیر
    قبول کن که تشخیص و تفکیک این موضوع خیلی سخته. اون هم در خواستگاری که باید موارد زیادی را بررسی کنی، شاید به فکرت هم نرسه که کسی برای ترمیم غرورش داره ازت خواستگاری می کنه.
    من اگر سهمی به دختر در این انتخاب اشتباه بدم کمتر از 5درصد است.

    - - - Updated - - -

    نقل قول نوشته اصلی توسط نیکمرام نمایش پست ها
    آقای توجیه ممنونم از تلاشتون برای واقع نگری...اما من واقعا حالم از خود واقعیم بهم نمیخوره...حالم از اشتباهم و عدم قاطعیتم بهم میخوره.... آقای میشل هم بد نمیگن من نهایت پنجاه درصد در این اشتباه دخیل بودم.خانواده و مخصوصا پدرم خیلی ازدواجم رو سرسری گرفت... بهرحال من بدون اینکه احساس عذاب وجدان خیلی زیاد کنم این قضیه را تمام میکنم....متاسفم که اینو بگم اونقدر مردد بودم که شرط کردم مهریه اش بیشتر از صد و ده سکه نباشه .چون در ذهنم پیش بینی امروزو میکردم. در حالی که مهریه خواهرش ۵۵۰سکه است....بهرحال مقداری از مهریه اش رو میدیم..نمیتونم خونه مون رو بار کنم بدم دست خانم....حاضر بودم زنم بداخلاق هم باشه اما خوشگل و لوند باشه

    مقداری از مهریه اش؟

    همون خدایی که مجازت کرده بود به طلاق در این مورد چی گفته؟
    سه سال با احساس و روح و روان و زندگیش بازی کردی، حالا می گی مقداری؟
    اگر می خواهید برای صلح جهانی کاری انجام دهید به خانه خود بروید و به خانواده تان عشق بورزید .
    مادر ترزا
    ویرایش توسط شیدا. : سه شنبه 10 دی 92 در ساعت 14:52

  16. 16 کاربر از پست مفید شیدا. تشکرکرده اند .

    asemaneabi222 (سه شنبه 10 دی 92), aysu (یکشنبه 22 دی 92), Elena1994 (سه شنبه 10 دی 92), sahra25 (دوشنبه 16 دی 92), sanjab (سه شنبه 10 دی 92), unknown girl (چهارشنبه 11 دی 92), فرهنگ 27 (سه شنبه 10 دی 92), گل آرا (سه شنبه 15 بهمن 92), ژینا (سه شنبه 10 دی 92), نیکمرام (سه شنبه 10 دی 92), نازنین2010 (سه شنبه 10 دی 92), مهربونی... (چهارشنبه 11 دی 92), veis (سه شنبه 10 دی 92), yasi_20 (چهارشنبه 11 دی 92), رویای پر کشیدن (سه شنبه 10 دی 92), سارا 2010 (چهارشنبه 11 دی 92)

  17. #30
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 30 دی 97 [ 13:04]
    تاریخ عضویت
    1392-10-07
    نوشته ها
    68
    امتیاز
    4,404
    سطح
    42
    Points: 4,404, Level: 42
    Level completed: 27%, Points required for next Level: 146
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassOverdrive1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    75

    تشکرشده 32 در 22 پست

    Rep Power
    0
    Array

    Joker

    نقل قول نوشته اصلی توسط خانوم مجرد نمایش پست ها
    اینکه گفتید بعد جدایی دیگه ازدواج نمیکنید احساسیه چو اگه نمیخواید ازدواج کنید دیگه طلاق چرا؟ بعدشم با این علاقه ای که به خانومای زیبا دارید غیر ممکنه مجرد بمونید!!بهش نگید بخاطر ظاهرشه که نمیخوایدش.. خود من عاشق کسی بودم و هنوز برام جذابه و میخوامش.. دو سال پیش جور شد یه اشنایی باهم داشتیم فراتر از حد فامیلی.. روز اخر بهم گفت تو از ایده ال های من دوری و فرق داری با اون چیزی که از بچگیم واسه زنم در نظر گرفتم. من خورد شدم و اعتماد بنفسم له شد و از درس افتادم و کارم شد مقایسه خودم با دخترای دیگه و دیدن زیباییشون و عیب گذاشتن رو خودم و خلاصه گند زد به زندگیم .. خودش شروع کرد خودشم تموم کردپس بدونید که اگه بدونه از دیدتون جذاب نیست مثل من بدبخت میشهبعدم اینکه منتظر باشید زنی زیبا و البته بداخلاق یا نامهربان سر راهتون قرار بگیره .. چون خودتون میگید حاضرید اینطور باشه.. متاسفم برای هر دو زنی که تو زندگی شما هستن، زنتون و زنی که زیبا باشه و مورد پسند شما .. شما خودتون دید درستی ندارید- - - Updated - - -میشل جان خانم هستن
    من واقعا بی آبرویی این قضیه برام خیلی سخته ولی زنم بیش از دوساله میدونه من از این جهات باهاش مشکل دارم.....بهرحال خورد شدن ایشون و حتی خانوادشون اجتناب ناپذیره....از دست خدا هم دلم گرفته...من زن زیبا و خیانت کار رو ترجیح میدم به زن معمولی...واقعا این را گفتم. خانم میشل عذرمیخوام

    - - - Updated - - -

    نقل قول نوشته اصلی توسط خانوم مجرد نمایش پست ها
    اینکه گفتید بعد جدایی دیگه ازدواج نمیکنید احساسیه چو اگه نمیخواید ازدواج کنید دیگه طلاق چرا؟ بعدشم با این علاقه ای که به خانومای زیبا دارید غیر ممکنه مجرد بمونید!!بهش نگید بخاطر ظاهرشه که نمیخوایدش.. خود من عاشق کسی بودم و هنوز برام جذابه و میخوامش.. دو سال پیش جور شد یه اشنایی باهم داشتیم فراتر از حد فامیلی.. روز اخر بهم گفت تو از ایده ال های من دوری و فرق داری با اون چیزی که از بچگیم واسه زنم در نظر گرفتم. من خورد شدم و اعتماد بنفسم له شد و از درس افتادم و کارم شد مقایسه خودم با دخترای دیگه و دیدن زیباییشون و عیب گذاشتن رو خودم و خلاصه گند زد به زندگیم .. خودش شروع کرد خودشم تموم کردپس بدونید که اگه بدونه از دیدتون جذاب نیست مثل من بدبخت میشهبعدم اینکه منتظر باشید زنی زیبا و البته بداخلاق یا نامهربان سر راهتون قرار بگیره .. چون خودتون میگید حاضرید اینطور باشه.. متاسفم برای هر دو زنی که تو زندگی شما هستن، زنتون و زنی که زیبا باشه و مورد پسند شما .. شما خودتون دید درستی ندارید- - - Updated - - -میشل جان خانم هستن
    من واقعا بی آبرویی این قضیه برام خیلی سخته ولی زنم بیش از دوساله میدونه من از این جهات باهاش مشکل دارم.....بهرحال خورد شدن ایشون و حتی خانوادشون اجتناب ناپذیره....از دست خدا هم دلم گرفته...من زن زیبا و خیانت کار رو ترجیح میدم به زن معمولی...واقعا این را گفتم. خانم میشل عذرمیخوام


 
صفحه 3 از 8 نخستنخست 12345678 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. به خانمم علی رغم تفاهم کامل فکری و روحی و حتی اهداف هیچ علاقه ای ندارم چه کنم؟؟؟؟
    توسط نیکمرام در انجمن طــــــــرح مشکلات خانواده: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: دوشنبه 09 دی 92, 21:35
  2. جعل بکنم یا نه؟؟؟؟
    توسط movafaghiyat در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 8
    آخرين نوشته: جمعه 06 آبان 90, 21:39

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 02:56 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.