به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 3 از 6 نخستنخست 123456 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 21 تا 30 , از مجموع 56
  1. #21
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    دوشنبه 29 شهریور 00 [ 00:15]
    تاریخ عضویت
    1390-2-04
    نوشته ها
    909
    امتیاز
    16,852
    سطح
    83
    Points: 16,852, Level: 83
    Level completed: 1%, Points required for next Level: 498
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    4,315

    تشکرشده 3,200 در 813 پست

    Rep Power
    116
    Array
    کامروای عزیز

    متاسفانه نمیتوانم راهنمایی مناسبی بکنم ولی داستان شما مرا برد به چند سال پیش.

    یاد استاد پیر 90 سالم انداخت که به بهانه یک بازدید علمی ما را به منطقه ای دور از شهر برد و با چشمانی

    که درش میشد اشک را دید بیان کرد من اینجا سرباز بودم که دلباخته دختری دهاتی شدم ولی بخاطر

    مشکلاتی از جمله دوری راه و نارضایتی خانواده ازش دست کشیدم و با همسر کنونیم که از اقوام نزدیک است

    ازدواج کردم اون میگفت دلم میخواد بدونم سرنوشت اون دختر چی شد سالهاست ازش خبر ندارم.

    مطلب چندانی از اون شخص و یا زندگی کنونیش نگفت. این استاد الان کلی عروس و داماد و نوه و نتیجه داره ولی احساسی که به ما دانشجوهاش منتقل کرد یک حس واقعا غریبی بود؟؟

    این مقدمه رو گفتم که بیان کنم متاسفانه خیلی از ما موقع ازدواج بجای بها دادن به نیازها و

    احساسات درونیم مطابق معیار - نظر و صلاحدید دیگران عمل میکنیم و یا معامله ای از روی ظواهر و عرف

    میکنیم و اون نیمه گمشده واقعیم رو پیدا نمیکنیم همین باعث میشه همیشه طلبکار از همسر و پدر و

    مادر خودمون یا اون بشیم گویی معامله ای کرده ایم که بازنده - برنده بوده نه برنده - برنده.

    به نظر من متاسفانه مشکل شما ظرف نشستن خانمت- یا خانه های پدر خانمت یا سرکار رفتن خانمت و ....نیست.

    این افکار و انرژی منفی شما در رابطه همسرتان با شما هم موثر است و رابطه دو طرفه تان را درگیر تنش میکند.

    مشکل شما رابطه ایست که درش فکر میکنی بازنده شده ای و چون آتش درونت آروم نشده

    میخواهی بهانه جویی کنی یا به طریقی از دیگران انتقام بگیری ......

    عقل می گفت که دل منزل و ماوای من است عشق خندید که یا جای تو یا جای من است
    ویرایش توسط sanjab : پنجشنبه 11 مهر 92 در ساعت 10:26

  2. 4 کاربر از پست مفید sanjab تشکرکرده اند .

    meinoush (جمعه 12 مهر 92), کامران (جمعه 12 مهر 92), راحیل خانوم (جمعه 12 مهر 92), سنجاب بازیگوش (پنجشنبه 11 مهر 92)

  3. #22
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 20 مهر 93 [ 00:49]
    تاریخ عضویت
    1391-8-22
    نوشته ها
    603
    امتیاز
    2,846
    سطح
    32
    Points: 2,846, Level: 32
    Level completed: 64%, Points required for next Level: 54
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    884

    تشکرشده 793 در 374 پست

    حالت من
    Shad
    Rep Power
    72
    Array
    جالبه ملت چه سرخوشند. همسر من کارمنده و خودم هم یه جای خصوصی کار میکنم ولی با این گرونی و وام وو قسط باورتون نمیشه گاهی یه هزاری هم برامون نمونده که سوار تاکسی شیم. با این حال وقتی فشار رو همسرم هست اونقدر دلداریش میدم که انگار همه دنیا مال اونه. شما کجایید و ما کجا؟؟؟؟؟؟؟؟

  4. کاربر روبرو از پست مفید kamr تشکرکرده است .

    کامران (جمعه 12 مهر 92)

  5. #23
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 20 شهریور 97 [ 21:11]
    تاریخ عضویت
    1392-6-28
    نوشته ها
    105
    امتیاز
    5,309
    سطح
    46
    Points: 5,309, Level: 46
    Level completed: 80%, Points required for next Level: 41
    Overall activity: 9.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    21

    تشکرشده 123 در 60 پست

    Rep Power
    22
    Array
    دوست عزیز دوستان همدردی جوابای خوبی بهت دادن می خوام یه دسته بندی داشته باشم از حرفاتون که به نظرم با دست خودتون دارید زندگیتونو خراب می کنید:

    1- نگاه مادی گرایانه به ازدواج،

    2- توقع بی جا از دیگران

    3- مقایسه نا مناسب

    4- فرهنگ هزینه کردن بنظرم نه چندان خوب

    5- با عشق زن دیگری وارد زندگی شدن

    6- زود رنجی نگاه مادی گرایانی داری

    به این خاطر که اگر واقعا به الهام علاقه داشتی رو حرفت می ایستادی و فقط با گفتن اینکه سطح زندگیش پایین تره - اگر چه از هر لحاظ دیگری خوب باشه - باهاش ازدواج نکردی.

    نگاه مادی گرایانه داری چون با همسرت بخاطر پول پدرش ازدواج کردی.

    نگاه مادی گرایانه داری چون دائم توقع کمک از پدرخانمت داری. چون داره پول توجیبی همسرت رو می ده توقعت رفته بالا. چرا از خانواده خودت با اینکه وضعشون خوبه این توقع رو نداری که تو ورشکستگیت کمکت کنن . دلیلش اینه که می شناسیشون.می دونی کمکت نمی کنن. و مراقب پولشون هستن.پدر خانمت هم از شرایط اقتصادی خانوادت خبر داره دیگه خب می گه پدر به پسرش کمک کنه. از من می شنوی از هیچ کس انتظار نداشته باش.

    مقایسه بی جا. برای چی همسرت رو با عروسشون مقایسه می کنی . مگه همه اون کارایی که خانواده همسرت برای عروسشون انجام دادند رو خانواده شما برای زنت انجام دادن؟ بعید می دونم من قصد مقایسه ندارم جون به اشتباه شما دچار می شم اما می دونم مقایسه کیان خانواده رو بهم می ریزه. چرا اونوقت که همسرت می گه شما هم مثل بقیه خرج کن پول بیار میگی تحقیرم کرد حرمتم رو شکست .... ولی دائم خودت داری پیش خودت با عروسشون مقایسش می کنی.فرهنگ هزینه کردن خوبی نداری در هر شرایطی مرد نباید خسیس باشه. من یک زنم توقعم از زندگی زیاد نیست اما بشدت از خساست بدم میاد. من این کار رو نمی کنم اون کار رو نمی کنم که درست نیست. حالا نه به اون شوری شور که تو این شرایط نامناسب بخای سفرخارجی بری نه به این بی نمکی که هیچ کاری هدیه ای چیزی بخری. حتما با هدیه عوض کردن وسیله ای چیزی محبتت رو به همسرت نشون بده.مطمئن باش تاثیر داره. با عشق الهام وارد زندگیت شدی . پس دائم تو ذهن خودت یه مقایسه دیگه بین زنت والهام انجام میدی. به رویا از الهام برای خودت ساختی مطمئن باش بنظرم با این تفکر اگر با الهام هم زندگی می کردی با مشکل روبرو می شدی و دائم به خودت می گفتی ایکاش با یه خانواده پولدار وصلت می کردم. زود رنجی. از بس زنت هیچی نگفت و همه چی رو تحمل کرد توقعت رفت بالا که هیچی نباید بگه. و اشتباه ترین اشتباه هم اینه که به فکر پیدا کردن راه حل اشتباه خارجی برای حل زندگی خودت یعنی دوست دختر هستی. که وضع زندگیتو از این که هست بدتر می کنی.اما راه حل:اول با خودت کنار بیا. زندگی رو برای خودت تعریف کن. ببین هدفت چیه. چی از زندگی می خای . ملاکهات رو درست کن. گذشته رو بزار کنار. با واقعیت کنار بیا. الان زن و بچه داری که متعلق به اونا هستی نه یه زن رویایی مثل الهام و نه زنای دیگه که متعلق بهت نیستن. بعد بیا با همسرت صحبت کن. ایشون خیلی خسته هست از حرفات معلومه. صحبت کن باهاش. هدفات رو براش تعریف کن. به هم دلداری بدین. سنگ صبور هم باشین پابه پای هم زندگیتو بساز. بخدا حیفه. شما یه جورایی همدیگرو رها کردین. تو این اول زندگی که وضعتون اینه وای به حال چن سال بعد. بشینین سنگاتونو وا بکنین و با توکل به خدا مشکلاتتون رو حل کنید. با آرزوی موفقیت برای همه زوجهای جوان

  6. 6 کاربر از پست مفید پرواز1 تشکرکرده اند .

    malakeh (شنبه 13 مهر 92), meinoush (جمعه 12 مهر 92), کامران (جمعه 12 مهر 92), مسافر تنها (یکشنبه 14 مهر 92), راحیل خانوم (جمعه 12 مهر 92), شیدا. (پنجشنبه 11 مهر 92)

  7. #24
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 19 بهمن 01 [ 19:08]
    تاریخ عضویت
    1392-5-13
    نوشته ها
    688
    امتیاز
    14,984
    سطح
    79
    Points: 14,984, Level: 79
    Level completed: 27%, Points required for next Level: 366
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger Second ClassSocialVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    1,002

    تشکرشده 1,784 در 580 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    119
    Array
    قای کامروای عزیز با شناختی که از شما پیدا کردم به یقین عرض می کنم که شما به مقدار زیادی ناراحت و عصبانی هستین و حرفهای الانتون ناشی از همون چیزاست!

    ببینید اگه واقعا می خاین مشکلتون با خانمتون حل شه و یه خانواده موفق داشته باشین باید اصولش رو رعایت کنین اما اگه بخاین یه تجارت خوب داشته باشین اونوقت باید حساب کتاب کنین که چی بدست اوردین چی از دست دادین.

    شما ناراحتین از اینکه:

    1) چرا علی رغم شایستگی زیاد شما برادر خانمتون تو مادیات موفق تره

    2) شما نارحتین از اینکه چرا مقداری از بار مشکلات شما رو خانواده خانمتون به عهده نم یکیره

    3) شما ناراحتین از اینکه خانمتون از خانواده شما توقع داره درحالیکه خانواده خودش نکردن


    4) شما ناراحتین از اینکه با زحمات یکه می کشین اما یه عده با ضریب 3 ثروتشون افزایش پیدا کرده


    5) شما ناراحتین از اینکه با تلاش زیاد تون خانمتون این چیزا رو نمی بینن و شما رو تحقیر می کنن


    6) شما نارحتین از اینکه به خاطر انتخابتون شاید خ چیزا از دست دادین

    7) شما از ملاکهای انتخاب عروس توسط پدرخانمتون ناراحتین
    ================================================== ============================

    ================================================== ===================
    بله کاملا حرف شما درسته وطیفه انسانی حکم میکنه والدین کمک کنن! اما امدیم و نکردن تا اخر عمر ادم باید ازشون کینه به دل بگیره! شما می تونی تا اخر عمر بشینی حساب کتاب کنی و لیست انتظاراتت رو بنویسی اما باور کن که فقط و فقط خودت این وسط اسیب می بینی!

    ================================================== ===================

    اون مشکلات شما راه حلش پناه به یه نفر دیگه بردن نیست. شاید یه مسکن باشه واسش اما یه مسکنه با عوارض جانبی زیاد.


    می دونم الان خ ناراحتی اما اجازه نده این نارحتیهات زندگیت رو نابود کنه دلیل نداره وقتی از یه جا سوختی یه جا دیگه رو هم بزنی بسوزونی که!


    مشکلات شما ریشه هاشون چیز دیگری است اینا فقط طاهر هستن

    شما و همسرتون ارتباط خوبی با همسرتون ندارین

    شما چشم وهم چشمی زیاد دارین. شما خودت خوب می دونی که شایستگی داشتن تو یه علم و.. دلیل بر بهتر بودن اوضاع ماد ینیست. اینکه برادر خانوم شما پدر خانومتون و.. وضعشون خوبه که نباید تقاصش رو همسر شما پس بده! اینکه خودت موقع خاستگاری توقعت رو نگفتی مقصر شخص دیگری نیست. من منکر بد صحبت کردن خانم شما نیستم اما حس می کنم که رفتار ایشون انعکاس رفتار شماس
    ============================================
    به حرف خانم دلجو گوش بده و مشکلات رو بصورت ریشه ای بررسی کن. هر انتخابی بوده شما کردی هر کس دیگه ای هم بود این مشکلات ممکن بود پیش بیاد اگه از شما پایین تر بود بهش گوشزد می کردین که شما پایین ترین و من می تونستم با بهتر ازدواج کنم و مدام اظهار ندامت از این ازدواج اگه بالاتر بود باز ناراحتی پیش می امد که چرا پدر شما فلان کارو نکرده و...
    ================================================== =============
    و من می دونم شما الان خ ناراحتین . یه خورده احساساتتون فروکش کرد میشین همون کامروای سابق

    نیایش به قصد این نیست که خدا را به برآوردن آرزوهایمان وادارد، بلکه برای آن است که اشتیاق به خدا را در ما برافروزد و ما را به سوی خدا فرا ببرد. دیونوسیوس مجعول می گوید:
    "کسی که در قایقی نشسته و طنابی را که از صخره ای به طرفش پرت شده می گیرد و می کشد، صخره را به طرف خود نمی کشد، بلکه خودش و قایق را به صخره نزدیک تر می کند".
    فریدریش هایلر، نیایش، ص 331


  8. 6 کاربر از پست مفید مهرااد تشکرکرده اند .

    del (پنجشنبه 11 مهر 92), heaven65 (شنبه 13 مهر 92), meinoush (جمعه 12 مهر 92), کامران (جمعه 12 مهر 92), راحیل خانوم (جمعه 12 مهر 92), شیدا. (پنجشنبه 11 مهر 92)

  9. #25
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 04 آبان 95 [ 00:33]
    تاریخ عضویت
    1392-7-09
    نوشته ها
    35
    امتیاز
    2,598
    سطح
    30
    Points: 2,598, Level: 30
    Level completed: 99%, Points required for next Level: 2
    Overall activity: 16.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsTagger First ClassVeteran
    تشکرها
    15

    تشکرشده 32 در 14 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام آقاي كامروا
    به نظرم يه مشكل بزرگ اين رابطه اينه كه شما عاشق همسرتون نيستين و تلاش ميكنيد يه جوري خودتون راضي كنيد براي شروع يه رابطه كه كلا به هر شكلي كه باشه اسمش خيانت هست.
    منطق شما رو قبول ندارم و البته اصراري هم به درست بودن نظرات خودم از ديد شما ندارم
    كلا نه به چند همسري و نه به اين كه اگه خانمي كار ميكنه يا پولي داره، پولش فقط مال خودشه.
    خانم شما كه اصلا پولي نداره كه بخواد شمارو شريك كنه!!!


    با منطق شما پس كلاه بزرگي سر شوهر من رفته
    روز اول همسرم يه خونه ٢٥٠ متري تو گيشا و يه زانتيا داشت ، بنده هم دانشجو بودم. تنها خرجي كه خانواده من كردن يه حلقه براي داماد و كادو عروسي بود. حتي جهيزيه هم نداشتم ( به نا به دلايل غير مالي)
    ولي يك بارم نشد همسر من در اين مورد حرفي بزنه يا مقايسه كنه يا حتي بپرسه كه چرا فلان چيزو نداشتي!!؟


    و اما حال و روز زندگي الان من ( به نا به دلايلي زندگي الان من حتي در حد يك دهم خونه پدريم هم نيست )
    اجاره نشينيم، ماشينم نداريم، وسايل زندگي يه مبل دست دوم ٢ نفره (اونم برا اينكه كلا فرش نداريم و همه جا موكت هست)، يه گازو يخچال داغون دست صدم، يه ميز كوچولو ٤ نفره (اين يكي رو نو خريديم ) و يه تي وي هست.
    به هيچ عنوان احساس بدبختي ندارم ،(در ضمن من يه آدم كمال گرام) تازه بعضي وقتا احساس ميكنم يه عده حسرت زندگي منو ميخورن
    همسرم بعضي وقتا دستمو ميبوسه و ميگه لياقتت خيلي بيشتر از اين زندگي هست و جبران ميكنم ولي من به اين فكر ميكنم كه خدا من چه رفتاري كردم كه همسرم احساس كرده من ناراضيم؟!؟!
    اينو ميگم معجزه عشق . دارم تو شرايطي كه هرگز تصور نميكردم ، عاشقونه زندگي ميكنم.


    اينارو گفتم كه آخرش بگم اون مسايلي رو كه گفتين، نميتونه مشكلات اصلي باشه حتما ريشه در يه جاي ديگه داره.

  10. 8 کاربر از پست مفید غزل زندگي تشکرکرده اند .

    del (پنجشنبه 11 مهر 92), meinoush (جمعه 12 مهر 92), sanjab (پنجشنبه 11 مهر 92), کامران (جمعه 12 مهر 92), مسافر تنها (یکشنبه 14 مهر 92), راحیل خانوم (جمعه 12 مهر 92), سنجاب بازیگوش (پنجشنبه 11 مهر 92), شیدا. (پنجشنبه 11 مهر 92)

  11. #26
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    جمعه 28 آذر 99 [ 01:10]
    تاریخ عضویت
    1387-2-31
    نوشته ها
    1,208
    امتیاز
    22,636
    سطح
    93
    Points: 22,636, Level: 93
    Level completed: 29%, Points required for next Level: 714
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteranSocial10000 Experience Points
    تشکرها
    6,336

    تشکرشده 3,618 در 912 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    142
    Array
    "ولي من به اين فكر ميكنم كه خدا من چه رفتاري كردم كه همسرم احساس كرده من ناراضيم؟!؟!"

    آرزوهایم مشخص است و دست یافتنی و
    من
    برای رسیدن به آنها نهایت تلاش خود را خواهم داشت!
    و امروز
    من شاکرم! شاکرم که خداوندی دارم که
    آرزوهایم رو به من هدیه دادند و
    منه انسان
    چیزی رو نخواهم ساخت، حتی دیگر لیستی نخواهم نوشت، من!!
    من سر طاعت در برابر لیستی که به من هدیه میدهد برمیآورم.


  12. 6 کاربر از پست مفید del تشکرکرده اند .

    heaven65 (شنبه 13 مهر 92), meinoush (جمعه 12 مهر 92), کامران (جمعه 12 مهر 92), راحیل خانوم (جمعه 12 مهر 92), سنجاب بازیگوش (پنجشنبه 11 مهر 92), غزل زندگي (پنجشنبه 11 مهر 92)

  13. #27
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 26 خرداد 93 [ 18:10]
    تاریخ عضویت
    1392-3-08
    نوشته ها
    80
    امتیاز
    925
    سطح
    16
    Points: 925, Level: 16
    Level completed: 25%, Points required for next Level: 75
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered500 Experience Points
    تشکرها
    216

    تشکرشده 138 در 59 پست

    Rep Power
    0
    Array
    اقای کامروای عزیز خداوکیلی 2 3 بار پستتون رو خوندم نفهمیدم چی رو به چی ربط دادین اما اگر تنها فرض کنیم که استدلالاتون منطقی باشه شما این حق و واسه همسرتون هم قائل هستید که همچین توقعاتی از خانواده شما داشته باشه و نهایتا تصمیم بگیره جدا بشه؟ به هر حال اون شوهر کرده زن که نگرفته! خانواده خودتون چرا خونه نمی دن؟ بعدم اقای کامروا شما تو بی پولی هات یه زن و اوردی تو زندگی اونم با کم و کاستت داره می سازه بعد اگه وضعت خوب شد می گی نمی برمت خونه بزرگ بگو بابات با من خشکه حساب کنه؟!!!!!! ببخشید شما که انقد دو دوتا چهارتا می کنی شما الان در حال حاضر نفقه همسرتون رو میدید؟؟!! یا همسر از خونه باباش میاره؟!!! شما که انقدر پایبند شرع هستید نمی شه که نصفه نیمه تحلیل کنین از این ور نفقه نمی دی از اون ور 4 تا 4تا می خواین صیغه کنین و دوست دختر بگیرین؟!!!!! واقعا خدا به خانم شما رحم کرده که وضع پدرشون خوبه و شما به امید پول پدرش دارید زندگی می کنید اگه مثلا با الهام خانم ازدواج می کردید می خواستید روزی 50 بار تو سرش بزنید؟!!!!!

    - - - Updated - - -

    اقای کامروا تو روخدا از دست من ناراحت نشید اما شما راضی هستید زمان ازدواج فرزند شما کسی همچین معامله ای با بچتون بکنه؟ بگه خونه می گیرم اما برو سهمتو از خونه بابات بیار

  14. 5 کاربر از پست مفید unknown girl تشکرکرده اند .

    ammin (پنجشنبه 11 مهر 92), کامران (جمعه 12 مهر 92), مهرااد (جمعه 12 مهر 92), مسافر تنها (یکشنبه 14 مهر 92), راحیل خانوم (جمعه 12 مهر 92)

  15. #28
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 20 خرداد 97 [ 07:57]
    تاریخ عضویت
    1391-2-16
    نوشته ها
    863
    امتیاز
    11,692
    سطح
    71
    Points: 11,692, Level: 71
    Level completed: 11%, Points required for next Level: 358
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    3,836

    تشکرشده 2,440 در 754 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط مهرااد نمایش پست ها
    سلام جناب کامروا
    معمولا خانمها بعد از زایمانشون خلق و خوشون دچار تغییراتی می شن که اصطلاحا همون افسردگی بعد از زایمان گفته میشه...... شاید خانمتون هم از این طرف خسته و ازرده است و با رفتاراش می خاد یه جورایی جلب محبت کنه!

    بعد دوست عزیز این انتظاراتتون مبنی بر اینکه خانمتون اینطوری با شما صحبت نکنه رو بصورت مستقیم هم ازشون خاستین؟
    ......
    افرین بر شما که با ادامه ندادن بحث به حفظ حرمتها پایبند هستین. این نکته بسیار مثبت شماست!
    ......
    ممنون مهرااد- اره واقعا کم خوابی و بیخوابی اعصاب هردومون را خیلی شکننده کرده. بله بارها ازش خواستم تو لحن صحبت خیلی خیلی دقت کنه چون من رو این موضوع واقعا حساسم.اما تو عصبانیت گاها رعایت نمیکنه و من دوست دارم کلشو بکوبم تو دیوار.....

    نقل قول نوشته اصلی توسط شیدا. نمایش پست ها
    آقای کامروااااااااااا!!!!!!!!!!!!!

    پدر خانمتون پول داره که داره ! واسه خودش داره.
    وقتی گفتید خانمم از پدرش پول تو جیبی میگیره تعجب کردم !!
    فکر می کنم دید مادی شما ریشه ای تر از این حرفهاست.
    الهام خانم را هم بخاطر شرایط اقتصادی بدش رها کردید.

    ....
    دختر ناشناس حرف بامزه ای زد،
    همه تاپیکهای شما با عشق سابقتون شروع می شه و آخرش می رسه به ازدواج مجدد و دوست دختر و رابطه پنهانی و ...
    با این دلسردی که در شما و خانمتون می بینم، هر لحظه احتمال خطر برای زندگیتون هست.
    هشیار باش.

    ببین شیداجان من اصولا با ایت تفکر که خرج زندگی به عهده مرده مشکل دارم. هر دوشون دارن از یک لذت مساوی (شاید این لذت در خانوم ها شدیدترم باشه-نمیدونم) متنعم میشن! من نتونستم اینو واسه خودم حل کنم! اولشم گفتم که هرجا میرفتم خواستگاری توقعم را مطرح میکردم!! پس دنبال کسی بودم که همفکر من باشه! شماها از این منظر چون مخالف من فکر میکنید اینقدر حرفام براتون سنگینه! اما زیاد دیدم دخترایی را که دقیقا این تفکر را پذیرفتن. غر زدن من از اینه که چرا همسری با این نوع نگرش نگرفتم که یک عمر با خودم به تناقض نخورم! نیمودم بگم بیاین مشکل من را ریشه ای حل کنید که!!!!!
    رها کردن الهام هم همینطور بود! معتقدم هر کسی باید با هم کف خودش ازدواج کنه و اگه الهام تو خانواده من میومد خودش همیشه احساس کمبود و کوچیکی میکرد چون هم کف خانواده ما نبود! بلاخره باید سطح خانواده ها در کلیه مسایل اعم از فرهنگی، دینی ،... ومالی به هم بیاد وگرنه بعده ها که تب و تاب عشق بیافته مشکلات عدیده بجود میاد! فکر نکنم شما منکر این عرایض باشید! درسته؟


    نقل قول نوشته اصلی توسط deljoo_deltang نمایش پست ها
    به نظرم بهتر بود برای اینکه کمک بهتری بگیرید از شرایط اکنونتون می گفتید و اون رفتارها و موقعیت هایی که باعث بعضی بحثها و افکار اکنونتون در خانه میشه. سعی کنید شرایتتون رو درک کنید. من خیلی خوب می تونم بفهمم که یک مرد که به تازگی پدر شده فشار زیادی رو از لحاظ عاطفی و مادی ممکنه تحمل کنه همونطور که این اتفاق برای یک مادر که تازه فرزندی به دنیا آروده ممکنه بیافته. به نظرم بیشتر شما دو نفر خسته هستید.
    آره واقعا من خستم! همسرم هم خستست! دلم میخواست یکی دو هفته از هم دور باشیم تا دوباره دلمون واسه هم تنگ بشه شاید یه بهونه کاری جور کنم و چند روزی برم سفر تنهایی!

    نقل قول نوشته اصلی توسط شیدا. نمایش پست ها
    آقای کامروا،
    آدم هست که با سرمایه اش می تونه واسه نصف مردم شهر ما آپارتمان بخره.
    باید بگیم این که نمی تونه ببره اون دنیا، بیا برای هممون خونه بخر؟
    این دیگه چه استدلالیه؟

    خروار خروار ثروت زن کجا بود؟
    خانم شما ثروتی نداره.
    پدرش زنده است و اون اموال تا زمانی که زنده است مال خودشه.
    نه مال خانوم شماست و نه مال شما!

    من شک دارم شما حالتون خوب باشه.
    چون عروس خانواده شون خونه داشته، شما می خواهی با همسرت دعوا کنی که باید بری از بابات خونه بگیری؟
    استدلال قویتر از شما؟

    من اصلا معنی حرفهاتون را نمی فهمم. زمین را به آسمون دوختید و نتیجه گرفتید که باید زن صیغه کنید.
    برو دو تا صیغه کن
    اصلا ده تا صیغه کن
    اگر شانت و اخلاقیاتت بهت تا این حد را اجازه می ده انجام بده.

    ما یه قانون داریم
    که جایی نگفته کسانی که زنده هستند اموالشون را بین دامادهاشون تقسیم کنند.
    اجازه ازدواج مجدد هم به شما داده
    اما از اون طرف نفقه متناسب با شان زن و همینطور مهریه اش را هم باید بدید.
    پس لطفا همه را در نظر بگیرید.

    یه شرع داریم
    که قانون ما براساس اون نوشته شده و تقریبا مشابه بالایی است
    می تونی هر چی دلت می خواد زن صیغه کنی
    اما مهریه خانمت را بده
    یه زندگی هم در حد زندگی خانواده پدریش ( سرویس جواهر و سفر خارج و ... ) براش فراهم کن.

    یه عرف هم داریم
    که زن و مرد برای ساختن و زندگی کردن و پیشرفت کردن تشکیل زندگی می دن
    به هم کمک می کنند برای به کمال رسیدن
    برای بهتر شدن
    با عشق و علاقه و اعتماد زندگی می کنند. به هم تکیه می کنند و به هم دلگرمی می دن
    تو سختی ها هوای هم را دارند و تو شادیها با هم لذت می برند

    توی عرف ما زن دوم و صیغه و دوست دختر و ... ناپسنده
    تعریف نشده است
    هر کس داره، قایمش می کنه
    بی معرفتی و بی اخلاقی طرف را می رسونه
    انسانیت در هیچ قانونی نمی گنجه.
    اگر اخلاق نداشته باشی، هیچ قانونی نمی تونه مجبورت کنی اخلاقی عمل کنی.
    ماشالله شما هم واسه شغل منبری چندان بی استعداد نیستیا! ی ترایی بکن شاید از این منبریای معروف شدی تلویزیون آوردنت.....
    واقعا که دانشمندی با این استدلالات!!!!

    دختره یارو کل شهره؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
    من نگفتم اموالشو به
    دامادش بده که؟؟؟؟ گفتم به بچش بده؟؟؟؟؟ (به انتخاب رنگم دقت کن) اونم ی کسر کوچیکش که واسش هیچه.... گفتم بجای اینکه اینقدر فکر اضافه کردن باشه در حالی که از ظرفیت استفادش بیرون زده ازون سرریز به بچش بده نه همه شهره و نه دوماد بدتر از شاخ گاوش....دخترشه .....بچشه....!

    بعدشم شما که به این قشنگی
    شرع و عرف و قانون را در س دادی کاشکی اخل اقم باز میکردی! کدوم اخلاقی گفته عروس طرف بیاد و از مال پدر شوهرش متنعم بشه ولی دختر خودش محروم بمونه....؟؟؟ به توان10000

    چون دختره و داره مورد استفاده و لذت ی پسر غریبه قرار میگیره؟!؟!

    ببخشیدا ولی این تفکر شماست که دختر را داره لگدمال میکنه و در حد یک موجود وسیله ای میارتش پایین خودتون متوجه نمیشین بسکه عادت کردید حرفای کلیشه ای بزنید!!

    پدر من چون اعتقاد شما را نداره به خواهر من خونه داده چون معتقده همون طور که به من ی 100 متری داده عدالت اینه که به خواهرمم بده! خواهر من هنوز مجرده ولی پدر من بر خلاف پدرزنم بهش نگفته چون تو قراره بری و ازت استفاده بشه و وسیله لذت ی پسر غریبه بشی من به برادرات خونه میدم ولی به تو نمیدم!!!!!
    سعی کنید قبل از منبر آتشین رفتن کنه و عمق مسایل راببینید! من حوصله ندارم کالبد شکافی را تا این حد ریز و دقیق کنم! بلوغ فکری جامعه باید بیاد بالا..........

    نقل قول نوشته اصلی توسط meinoush نمایش پست ها
    سلام.
    نمی دونم پست گذاشتن من توی تاپیک شما درست باشه یا نه. امیدوارم ناراحت نشین.

    شما الان عصبانی هستید. بهتون فشار اومده. هم کاری هم فکری. اما اگه خوب دقت کنید می بینید این شما نیستید که دارین تحقیر میشین در واقع همسرتونم دارن مدام تحقیر میشن. البته نه لزوما از جانب شما. همینکه ازدواج کردن و توش سکونه و مجبورن پول جیب بگیرن از بابا یا هرکی و بچه داری باید تنها بکنن و قطعا توی این وضعیت که کارشون رسیده به سه روز ظرف نشستن یعنی کارایی که دارن انجام می دن از توانشون داره خارج میشه و نمیرسن به یه سری از کارا اینم میشه تحقیر شدن ادم جلوی خودش. در ضمن ایشون توی مثال هاتون که گفتین نیومدن یه دفعه ای چیزی بگن. جواب حرفای شمارو دادن. یعنی اگه خودتون دقت کنید به گفته هاتون قطعا حرفای تحقیر امیز هم نمی شنوید.
    به نظرم به جای اینکه خودتونو ناراحت کنید که بعدش هم بازخورد ناراحتیتونو از سوی خانمتون هم ببینید و بشه دو بار ناراحتی یه کمی دقت کنید با کارای کوچیک مهربونی کنین. اثرش به جای تحقیر شدن میشه خوشحال شدن. مثلا میتونستید وقتی خودتون هم حالتون بهتر بود و با حوصله بودین برین ظرفا رو بشورین. با لبخند و مهربونی. همین. مگه چی میشه؟ بازخورد مهربونی مهربونیه. بعدش خانمتونو می بینین که خوشحال میشه و انرژی می گیره از لطفای شما و خوشحالیش هم شما رو خوشحال می کنه. درسته که پول ندارین نمی تونین چواهرات بخرین سفر خارج برین اما خیلی کارا هست که می تونین انجام بدین. مهربونی های کوچیک دقت توجه محبت خرج نداره. و اثرش هم نسبت به پول خرج کردن خیلی بیشتره.
    یه مشکل دیگه و به نظر من مشکل اصلیتون اینه که نمی خواین خانمتونو دوست داشته باشید. اگه ایشونو به اندازه ی کافی دوست داشتین خود به خود بهش دقت می کردین تا سعی کنید درکش کنید. قطعا وقتی می دیدین خسته است خودتون همون روز اول ظرفا رو می شستین به اینکه به سه روز برسه نمی رسید. اینکه سه روز رسیده یعنی شما اصلا ایشونو ندیدین. یعنی اصلا نگاه نکردین حال و روز ایشونو ببینین. ادم وقتی هیچکس بهش توجه نکنه پژمرده میشه. افسرده میشه. خودبه خود انرژی اش به صفر میرسه.

    عشق اتشین مدتش کوتاهه. عشق اتشین می سوزونه. دردناکه. مهر و محبته که ارامش میاره. سعی کنید خانمتونو دوست داشته باشید. به چیزایی که دارین قانع باشین. مهربون باشین. جواب تحقیر تحقیره. اما جواب مهربونی مهربونیه بیشتره.

    موفق باشید .

    مرسی مینوش. راهکارای کاربردی خوبی دادی.حتما بیشتر طلاش میکنم. مچکرم ازت

    نقل قول نوشته اصلی توسط deniz90 نمایش پست ها

    .....
    در ضمن برادر گرامی مگه همه مسائلی که اسلام ازتون خواسته رو انجام می دین که حالا اون قسمت داشتن زن صیغه ای رو پررنگ کردین. اسلام خیلی چزا خواسته ازمون. در ضمن تو این دوره زمونه خیلی از جوونا حتی پول ازدواج ندارن چه برسه که به جای یک زن حالا بخوان....

    من الان سنگ سینه اسلام را به سینه نمیزنم که! دارم میگم اسلامی که اینو گفته اونم گفته! نمیشه ی جا عرف و اخلاق جامعه ایرانی را بولد کرد و جای دیگه احکام سفت و سخت را!!!
    من قصد فخر فروشی ندارم چون اینجا کسی کسی را نمیشناسه!لطفا موقع مشاوره به سطح و زندگی و طبقه افراد توجه کنید و با اون دید بهشون مشاوره بدید! اینکه خیلی ها امکان ازدواج را اساسا ندارن و .... خوبه که من را متوجه نعمتایی که دارم بکنه ولی الان دوای مشکل من نیست!!


    نقل قول نوشته اصلی توسط mmba نمایش پست ها
    لطفا جواب شیدا رو منطقی بدید .
    ویه چیز دیگه .حالا که شما از همه موارد یه چیزیش و گرفتید و میخواید زن صیغه کنید میدونید که در همون دین مبین اسلام تاکید شده که زن حتی مسئول شیر دادن بچش نیست. چه برسه به دستشویی بردن بچه و شستن ظرفهای خونه . البته تو قانون هم هیچ جا زن رو مستلزم این کارها نکرده . و عرف هم میگه یه جوری زن و شوهر همدیگرو راضی کنند. شما که یک انسان مسلمان قانونگرا هستید و عرف جامعه براتون مهمه چرا این چند تا مورد کوچیک ناامید از زندگیتون کرده و میخواید زن صیغه کنید . قبل از صیغه کردن یادتون نره طبق همون قوانین زنتونو راضی کنید و به سطح زندگی پدریش برسونید بعد میتونید برید صیغه کنید.
    من الان سنگ سینه اسلام را به سینه نمیزنم که! دارم میگم اسلامی که اینو گفته اونم گفته! نمیشه ی جا عرف و اخلاق جامعه ایرانی را بولد کرد و جای دیگه احکام سفت و سخت را!!! پس قبول دارید اگه در حد خونه پدرش واسش زندگی بسازم مجوز لازم واسه چند همسری را دارم دیگه! بعدا با ی استدلال دیگه نمیاید تو شکمم!؟!؟ قول بدید همینجا!!!

    نقل قول نوشته اصلی توسط kamr نمایش پست ها
    جالبه ملت چه سرخوشند. همسر من کارمنده و خودم هم یه جای خصوصی کار میکنم ولی با این گرونی و وام وو قسط باورتون نمیشه گاهی یه هزاری هم برامون نمونده که سوار تاکسی شیم. با این حال وقتی فشار رو همسرم هست اونقدر دلداریش میدم که انگار همه دنیا مال اونه. شما کجایید و ما کجا؟؟؟؟؟؟؟؟
    من قصد فخر فروشی ندارم چون اینجا کسی کسی را نمیشناسه! لطفا موقع مشاوره به سطح و زندگی و طبقه افراد توجه کنید و با اون دید بهشون مشاوره بدید! اینکه خیلی ها امکان ازدواج را اساسا ندارن و .... خوبه که من را متوجه نعمتایی که دارم بکنه ولی الان دوای مشکل من نیست!!

    نقل قول نوشته اصلی توسط پرواز1 نمایش پست ها
    دوست عزیز دوستان همدردی جوابای خوبی بهت دادن می خوام یه دسته بندی داشته باشم از حرفاتون که به نظرم با دست خودتون دارید زندگیتونو خراب می کنید:1- نگاه مادی گرایانه به ازدواج، 2- توقع بی جا از دیگران3- مقایسه نا مناسب4- فرهنگ هزینه کردن بنظرم نه چندان خوب5- با عشق زن دیگری وارد زندگی شدن6- زود رنجی نگاه مادی گرایانی داری به این خاطر که اگر واقعا به الهام علاقه داشتی رو حرفت می ایستادی و فقط با گفتن اینکه سطح زندگیش پایین تره - اگر چه از هر لحاظ دیگری خوب باشه - باهاش ازدواج نکردی. نگاه مادی گرایانه داری چون با همسرت بخاطر پول پدرش ازدواج کردی. نگاه مادی گرایانه داری چون دائم توقع کمک از پدرخانمت داری. چون داره پول توجیبی همسرت رو می ده توقعت رفته بالا. چرا از خانواده خودت با اینکه وضعشون خوبه این توقع رو نداری که تو ورشکستگیت کمکت کنن . دلیلش اینه که می شناسیشون.می دونی کمکت نمی کنن. و مراقب پولشون هستن.پدر خانمت هم از شرایط اقتصادی خانوادت خبر داره دیگه خب می گه پدر به پسرش کمک کنه. از من می شنوی از هیچ کس انتظار نداشته باش. مقایسه بی جا. برای چی همسرت رو با عروسشون مقایسه می کنی . مگه همه اون کارایی که خانواده همسرت برای عروسشون انجام دادند رو خانواده شما برای زنت انجام دادن؟ بعید می دونم من قصد مقایسه ندارم جون به اشتباه شما دچار می شم اما می دونم مقایسه کیان خانواده رو بهم می ریزه. چرا اونوقت که همسرت می گه شما هم مثل بقیه خرج کن پول بیار میگی تحقیرم کرد حرمتم رو شکست .... ولی دائم خودت داری پیش خودت با عروسشون مقایسش می کنی.فرهنگ هزینه کردن خوبی نداری در هر شرایطی مرد نباید خسیس باشه. من یک زنم توقعم از زندگی زیاد نیست اما بشدت از خساست بدم میاد. من این کار رو نمی کنم اون کار رو نمی کنم که درست نیست. حالا نه به اون شوری شور که تو این شرایط نامناسب بخای سفرخارجی بری نه به این بی نمکی که هیچ کاری هدیه ای چیزی بخری. حتما با هدیه عوض کردن وسیله ای چیزی محبتت رو به همسرت نشون بده.مطمئن باش تاثیر داره. با عشق الهام وارد زندگیت شدی . پس دائم تو ذهن خودت یه مقایسه دیگه بین زنت والهام انجام میدی. به رویا از الهام برای خودت ساختی مطمئن باش بنظرم با این تفکر اگر با الهام هم زندگی می کردی با مشکل روبرو می شدی و دائم به خودت می گفتی ایکاش با یه خانواده پولدار وصلت می کردم. زود رنجی. از بس زنت هیچی نگفت و همه چی رو تحمل کرد توقعت رفت بالا که هیچی نباید بگه. و اشتباه ترین اشتباه هم اینه که به فکر پیدا کردن راه حل اشتباه خارجی برای حل زندگی خودت یعنی دوست دختر هستی. که وضع زندگیتو از این که هست بدتر می کنی.اما راه حل:اول با خودت کنار بیا. زندگی رو برای خودت تعریف کن. ببین هدفت چیه. چی از زندگی می خای . ملاکهات رو درست کن. گذشته رو بزار کنار. با واقعیت کنار بیا. الان زن و بچه داری که متعلق به اونا هستی نه یه زن رویایی مثل الهام و نه زنای دیگه که متعلق بهت نیستن. بعد بیا با همسرت صحبت کن. ایشون خیلی خسته هست از حرفات معلومه. صحبت کن باهاش. هدفات رو براش تعریف کن. به هم دلداری بدین. سنگ صبور هم باشین پابه پای هم زندگیتو بساز. بخدا حیفه. شما یه جورایی همدیگرو رها کردین. تو این اول زندگی که وضعتون اینه وای به حال چن سال بعد. بشینین سنگاتونو وا بکنین و با توکل به خدا مشکلاتتون رو حل کنید. با آرزوی موفقیت برای همه زوجهای جوان
    شما درست میگی .من نگاه مادی گرایانه دارم و این هم چیزی نیست که بشه بسادگی تغییرش داد! ببینید وقتی ی جراح میخواد ی پیر مرد مردنی را عمل کنه یکسری تمهیداتی را انجام میده که در عمل یک جوان انجام نمیده! شما ببین بیمارت چه وضعی داره و نسخشو بپیچ! من که نگفتم نگرش مادی ندارم! دارم و نقطه ضعفمه! ولی این هنر شمای مشاوره که اول منو همینطوری که هستم بپذیری و نخوای منو مطابق نظر خودت که غیر مادی هستی درمان کنی! در شرایطی که من هستم کمک کنید

    نقل قول نوشته اصلی توسط غزل زندگي نمایش پست ها
    سلام آقاي كامروا
    به نظرم يه مشكل بزرگ اين رابطه اينه كه شما عاشق همسرتون نيستين و تلاش ميكنيد يه جوري خودتون راضي كنيد براي شروع يه رابطه كه كلا به هر شكلي كه باشه اسمش خيانت هست.
    منطق شما رو قبول ندارم و البته اصراري هم به درست بودن نظرات خودم از ديد شما ندارم
    كلا نه به چند همسري و نه به اين كه اگه خانمي كار ميكنه يا پولي داره، پولش فقط مال خودشه.
    خانم شما كه اصلا پولي نداره كه بخواد شمارو شريك كنه!!!


    با منطق شما پس كلاه بزرگي سر شوهر من رفته
    روز اول همسرم يه خونه ٢٥٠ متري تو گيشا و يه زانتيا داشت ، بنده هم دانشجو بودم. تنها خرجي كه خانواده من كردن يه حلقه براي داماد و كادو عروسي بود. حتي جهيزيه هم نداشتم ( به نا به دلايل غير مالي)
    ولي يك بارم نشد همسر من در اين مورد حرفي بزنه يا مقايسه كنه يا حتي بپرسه كه چرا فلان چيزو نداشتي!!؟


    و اما حال و روز زندگي الان من ( به نا به دلايلي زندگي الان من حتي در حد يك دهم خونه پدريم هم نيست )
    اجاره نشينيم، ماشينم نداريم، وسايل زندگي يه مبل دست دوم ٢ نفره (اونم برا اينكه كلا فرش نداريم و همه جا موكت هست)، يه گازو يخچال داغون دست صدم، يه ميز كوچولو ٤ نفره (اين يكي رو نو خريديم ) و يه تي وي هست.
    به هيچ عنوان احساس بدبختي ندارم ،(در ضمن من يه آدم كمال گرام) تازه بعضي وقتا احساس ميكنم يه عده حسرت زندگي منو ميخورن
    همسرم بعضي وقتا دستمو ميبوسه و ميگه لياقتت خيلي بيشتر از اين زندگي هست و جبران ميكنم ولي من به اين فكر ميكنم كه خدا من چه رفتاري كردم كه همسرم احساس كرده من ناراضيم؟!؟!
    اينو ميگم معجزه عشق . دارم تو شرايطي كه هرگز تصور نميكردم ، عاشقونه زندگي ميكنم.


    اينارو گفتم كه آخرش بگم اون مسايلي رو كه گفتين، نميتونه مشكلات اصلي باشه حتما ريشه در يه جاي ديگه داره.

    من کلا معتقدم افراد باید با هم شان خودشون ازدواج کنن و من هیچوقت کار همسر شما را انجامن نمیدادم! مثلا اگه یکی خانوادش خیلی مذهبی باشن اصولا درست نیست بره از ی خانواده بی قید و بند همسر بگیره یا کسی که خانوادش اصلا سیاسی نیستن اگه با یک خانواده 100% درگیر مسایل سیاسی ازدواج کنه که آرامشش به هم میخوره! ما در مورد مثالهای سیاسی و مذهبی و .... سریع حرف همو تصدیق میکنیم اما اختلاف مالی که مطرح بشه فوری پای عشق و عاشقی میاد وسط و قضیه لوث میشه! فوری شعر
    "بنازم به بزم محبت که آنجا گدایی به شاهی مقابل نشیند" را زمزمه میکنیم و نمیپذیریم که هم شان بودن در همه مسایل از جمله مادی مهمه! و معتقدین به این قضیه کاملا منطقی را به مادی بودن ممحور میکنیم!!!!!
    شوهر شما یا یک استثناست واقعا بشخصه بهتون تبریک میگم. نظر منم مهم نیست مهم اینه که شوهرتون این حس و باور را نداشته باشه که نداره خدراشکر!


    نقل قول نوشته اصلی توسط tannaz joon نمایش پست ها
    اگه دم دستم بودی واقعا یکی محکم تو دهنت میزدم..شما با این طرز فکر اصلا به مشاوره احتیاجی نداره...لطفا وقت بقیه رو نگیر..

    تا حالا دیدی یک دکتر دندانپزشک از بوی بد دهن بیمارش ناراحت بشه و مثلا با کتک از مطب بندازش بیرون؟!؟!
    چون شما نمیتونید با استدلال درست جواب شبهات منو بدی که ی عمر داره آزارم میده اینقدر عصبانی میشی! اگه هنر مشاوره دارید بسم الله وگرنه تو دهن من زدن ممکنه خشم شما را بخوابونه ولی چیزی را عوض نمیکنه


    نقل قول نوشته اصلی توسط unknown girl نمایش پست ها
    فرض کنیم که استدلالاتون منطقی باشه شما این حق و واسه همسرتون هم قائل هستید که همچین توقعاتی از خانواده شما داشته باشه و نهایتا تصمیم بگیره جدا بشه؟

    بله! خوانواده منم میتونستن بیشتر مایه بذارن و اونها هم کم گذاشتن و من از دست اونها هم خیلی خیلی خیلی عصبانیم! ولی حق جدایی نمیدم چون من هم الان حرف از جدایی نزدم


    به هر حال اون شوهر کرده زن که نگرفته! خانواده خودتون چرا خونه نمی دن؟

    بالاتر توضیح دادم که با تفکر سنتی جایگاه زن و مرد موافق نیستم


    بعدم اقای کامروا شما تو بی پولی هات یه زن و اوردی تو زندگی اونم با کم و کاستت داره می سازه بعد اگه وضعت خوب شد می گی نمی برمت خونه بزرگ بگو بابات با من خشکه حساب کنه؟!!!!!!

    من اگه میدونستم چند ماه بعد ازدواجم شرایط مملکت طوری میشه که ی مرتبه تورم سه برابری داریم فعلا ازدواج نمیکردم! شاید بعدا هم نمیکردم! حالا که همین شرایط قیمت خانه های پدر زنم را هم سه برابر کرده توقع دارم اونم بذاره سر سفره بچش!


    ببخشید شما که انقد دو دوتا چهارتا می کنی شما الان در حال حاضر نفقه همسرتون رو میدید؟؟!! یا همسر از خونه باباش میاره؟!!!

    من نمیگم زنم خونه از باباش بگیره و وارد زندگی من بکنه! من میگم باباش حقشو بهش بده اگه دوست داشت بیاره اگه دوست نداشت ببره ببخشه به خیریه یا هر کار که دلش خواست بکنه! دختر سر راهیش نبوده که! یا دخترش کالای استفاده ی پسر غریبه نبوده که به زمان مصرف رسیده باشه و انداخته باشتش جلوی من! جمله سبزمو چند بار بخون دختر ناشناس!

    شما که انقدر پایبند شرع هستید نمی شه که نصفه نیمه تحلیل کنین از این ور نفقه نمی دی از اون ور 4 تا 4تا می خواین صیغه کنین و دوست دختر بگیرین؟!!!!! واقعا خدا به خانم شما رحم کرده که وضع پدرشون خوبه و شما به امید پول پدرش دارید زندگی می کنید اگه مثلا با الهام خانم ازدواج می کردید می خواستید روزی 50 بار تو سرش بزنید؟!!!!!

    منم واسه همین فقط قید الهامو زدم! البته بهش نگفتم دلیلشو! اونم قبل از به هم رسیدن نباید دل میبست! به هر حال هر آشنایی که قرار نیست به ازدواج ختم بشه که! ولی حس دلم هنوز بهش بیتفاوت نشده و مطمئنم اگه اتفاقی تو خیابون ببینمش بازم طپش قلبم میره رو 1000! ولی ازدواجم باهاش قطعا به مشکلات بزرگتری میخورد و شاید تا الان جدا شده بودیم!

    من دنبال مسکنم! اگه مسکن یا درمان دارید بدید منم قول میدم سراغ این مسکن که عوارض جانبیش زیاده نرم!


    اقای کامروا تو روخدا از دست من ناراحت نشید اما شما راضی هستید زمان ازدواج فرزند شما کسی همچین معامله ای با بچتون بکنه؟ بگه خونه می گیرم اما برو سهمتو از خونه بابات بیار

    من اگه وسعم برسه مثل پدرم به دخترم هم مطابق پسرم خونه میدم! همچنین باید بگم شاگرد بسیار زرنگ و حرف گوش کنی هم هستم پس از کلاس درس پدر زنم یاد گرفتم که واسه پسرم هم انقدر برم خواستگاری تا ی دختر خونه دار پیدا کنم! کمن اما هستن و من اینقدر میگردم تا پیدا کنم، بلاخره جوینده یابندست! اشتباه خودمو تکرار نمیکنم مگه اینکه پسرم احمق بشه و عاشق بشه و عنان کار را به دست من نده که اونوقت هر غلطی بکنه مسولش خودشه
    شک نکنید که به زودی نه چندان دور خواهید دید که فرهنگ جامعه به طرفی میره که صحبتهای مشمئز کننده امروز من و امثال من میشه مسایل عادی و مطابق با عرف! حق طلاق مساوی-حق ارث مساوی-مشارکت مساوی زن و مرد در تامین خونه و جهزیه و خرج عروسی و بلاخره حق تعدد زوجات یا از مرد گرفته میشه یا به زن هم اعطا میشه!! فکر کنید اگه اینطور بود عدالت محض برقرار نبود؟
    *به جادوی چشم تو شیدا شدم*
    *ز خود گم شدم در تو پیدا شدم*
    *من آن قطره بودم که با موج عشق*
    *در آغوش مهر تو دریا شدم
    *
    ویرایش توسط کامران : جمعه 12 مهر 92 در ساعت 02:30

  16. #29
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    شنبه 05 خرداد 03 [ 16:55]
    تاریخ عضویت
    1392-4-02
    محل سکونت
    ایران
    نوشته ها
    1,972
    امتیاز
    33,746
    سطح
    100
    Points: 33,746, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    4,403

    تشکرشده 6,419 در 1,797 پست

    Rep Power
    0
    Array
    آقای کامروامطابق صحبتهای خودتون که قبول هم داریدیه حقیقت هست یه واقعیت.حقیقت میگه مردباید نفقه زن روپرداخت کنه و(سایرمسایل که الان نیازبه بازگونیست)اما واقعیت عرف خاص خانواده های شماست بخصوص رفتارپدرت بادخترش که باعث شده شما ازپدر زنت انتظار داشته باشی یه کاری واسه دخترو نوه ش انجام بده حالاداماد یه جوری گلیم خودشو ازآب میکشه.البته موضوع شما از بحثهات باخانمت شروع شده ولی الان نکته کلید ی توی حرفات عملاپدر خانمت هست.خب خودت ازاعضای قدیمی هستی میتونی جرأتمندانه از پدر زنت درخواست کنی حق وحقوق بچه و نوه ش روبده که احتمالابه شما خواهدگفت خودشون بایدازمن بخوان وتاحالا چنین درخواستی نکردن راه بعدی اینه که خانمت رو درمنگنه قراربدهی اولا این کارخلاف وجدانیات عادی وافکار آزادمنشانه شماست دوما خانمت خواهدگفت شما اعتقاد به دوموتوره بودن اقتصاد داریدمن اقتصادتک موتوره روقبول دارم.اما راه آخر شما بشینی فکرکنی آیا این انتظار واعتقاد شماتاحالا چه حاصلی داشته؟به غیرازاینکه باعث شده ازوضع موجود ناراضی باشیدوکمتر در زمان حال زندگی کنیدولذت ببرید.بنظرم پدر زنت آزاد هست به عرف خانواده ها عمل کند یانکند.الان عقاید شما باعث رنج خودت شده.
    ای بامن وپنهان چودل ،از دل سلامت میکنم.

  17. 6 کاربر از پست مفید ammin تشکرکرده اند .

    del (شنبه 13 مهر 92), malakeh (شنبه 13 مهر 92), فرشته مهربان (جمعه 12 مهر 92), کامران (جمعه 12 مهر 92), گل آرا (جمعه 12 مهر 92), راحیل خانوم (جمعه 12 مهر 92)

  18. #30
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 20 خرداد 97 [ 07:57]
    تاریخ عضویت
    1391-2-16
    نوشته ها
    863
    امتیاز
    11,692
    سطح
    71
    Points: 11,692, Level: 71
    Level completed: 11%, Points required for next Level: 358
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    3,836

    تشکرشده 2,440 در 754 پست

    Rep Power
    0
    Array
    توضیح بدم که من عدالت خدا را زیر سوال نبردم ونمیبرم(هو العادل). فهم من از عدالت اینه و قطعا اشتباهی اگر هست به تفکر من بر میگرده نه نعوذ به لله به خدا

    - - - Updated - - -

    توضیح بدم که من عدالت خدا را زیر سوال نبردم ونمیبرم(هو العادل). فهم من از عدالت اینه و قطعا اشتباهی اگر هست به تفکر من بر میگرده نه نعوذ به لله به خدا
    *به جادوی چشم تو شیدا شدم*
    *ز خود گم شدم در تو پیدا شدم*
    *من آن قطره بودم که با موج عشق*
    *در آغوش مهر تو دریا شدم
    *


 
صفحه 3 از 6 نخستنخست 123456 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 15:17 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.