سلام آقاي كامروا
به نظرم يه مشكل بزرگ اين رابطه اينه كه شما عاشق همسرتون نيستين و تلاش ميكنيد يه جوري خودتون راضي كنيد براي شروع يه رابطه كه كلا به هر شكلي كه باشه اسمش خيانت هست.
منطق شما رو قبول ندارم و البته اصراري هم به درست بودن نظرات خودم از ديد شما ندارم
كلا نه به چند همسري و نه به اين كه اگه خانمي كار ميكنه يا پولي داره، پولش فقط مال خودشه.
خانم شما كه اصلا پولي نداره كه بخواد شمارو شريك كنه!!!
با منطق شما پس كلاه بزرگي سر شوهر من رفته
روز اول همسرم يه خونه ٢٥٠ متري تو گيشا و يه زانتيا داشت ، بنده هم دانشجو بودم. تنها خرجي كه خانواده من كردن يه حلقه براي داماد و كادو عروسي بود. حتي جهيزيه هم نداشتم ( به نا به دلايل غير مالي)
ولي يك بارم نشد همسر من در اين مورد حرفي بزنه يا مقايسه كنه يا حتي بپرسه كه چرا فلان چيزو نداشتي!!؟
و اما حال و روز زندگي الان من ( به نا به دلايلي زندگي الان من حتي در حد يك دهم خونه پدريم هم نيست )
اجاره نشينيم، ماشينم نداريم، وسايل زندگي يه مبل دست دوم ٢ نفره (اونم برا اينكه كلا فرش نداريم و همه جا موكت هست)، يه گازو يخچال داغون دست صدم، يه ميز كوچولو ٤ نفره (اين يكي رو نو خريديم
) و يه تي وي هست.
به هيچ عنوان احساس بدبختي ندارم ،(در ضمن من يه آدم كمال گرام) تازه بعضي وقتا احساس ميكنم يه عده حسرت زندگي منو ميخورن
همسرم بعضي وقتا دستمو ميبوسه و ميگه لياقتت خيلي بيشتر از اين زندگي هست و جبران ميكنم ولي من به اين فكر ميكنم كه خدا من چه رفتاري كردم كه همسرم احساس كرده من ناراضيم؟!؟!
اينو ميگم معجزه عشق . دارم تو شرايطي كه هرگز تصور نميكردم ، عاشقونه زندگي ميكنم.
اينارو گفتم كه آخرش بگم اون مسايلي رو كه گفتين، نميتونه مشكلات اصلي باشه حتما ريشه در يه جاي ديگه داره.
علاقه مندی ها (Bookmarks)