به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 3 از 3 نخستنخست 123
نمایش نتایج: از شماره 21 تا 28 , از مجموع 28
  1. #21
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 24 اسفند 95 [ 22:01]
    تاریخ عضویت
    1395-9-09
    نوشته ها
    16
    امتیاز
    597
    سطح
    11
    Points: 597, Level: 11
    Level completed: 94%, Points required for next Level: 3
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class500 Experience Points3 months registered
    تشکرها
    30

    تشکرشده 26 در 15 پست

    Rep Power
    0
    Array

    6

    ینی کسی اینجا نیست که بتونه در مورد سوالهای اخیرم منو راهنمایی کنه؟؟؟!!!
    اینکه چرا نمی تونم با ظاهر خیلی از خواستگارهام و به طور کلی تعداد زیادی از مردها کنار بیام؟؟ (تا حالا دو سه بار پیش اومده که از کسی واقعا خوشم بیاد و جذب بشم اما کاملا یک طرفه بوده یا ....)اینکه دیگه شوقی واسه انتخاب کردن به صورت سنتی ندارم؟؟ (وقتی می بینم بعضی ها چطور با عشق و شوق با کسی ازدواج می کنن خیلی بهم می ریزم از اینکه هر وقت بحث ازدواج من و خواستگاری و ... پیش اومده همش ترس و نگرانی و حالت اجبار برای قبول کردن و جر و بحث توی خانواده و اینا بوده و هست خیلی بهم می ریزم...)

    اینکه علت چیه که بعضی خواستگارا که همه می گن شرایطشون عالیه و کم پیدا می شه(مثل خانواده ی اصیل و بافرهنگ و فهمیده) رو حتی دوس ندارم بیشتر از یه جلسه ادامه پیدا کنه و مث الان حالم بد میشه اگه بخواد پیش بره چیه؟؟ اینکه آیا واقعا تو این مورد خاص که تو مطلب بالا گفتم حق با منه یا خانواده م؟؟ اینکه چطور می تونم یه مشاور ازدواج و روانشناس خیلی خوب تو شهرمون پیدا کنم و اصولا اطلاعات در این باره رو از کجا باید پیدا کنم؟؟؟

    به خدا اینقد که تو این یک سال اخیر مطلب خوندم و فکر کردم و مشکل حل نشد خسته شدم...
    دلم خوش بود که عضو این سایت می شم و به صورت خاص در مورد مشکلاتم مشورت می گیرم و به نتیجه می رسم اما....
    نمی دونم باید چی کار کنم....باید تایپک جدید باز کنم یا؟؟؟ نمی دونم....فقط می دونم که حالم اصلا خوب نیست و نیاز به کمک دارم....

  2. کاربر روبرو از پست مفید احساسی تشکرکرده است .

    باغبان (یکشنبه 21 آذر 95)

  3. #22
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    دیروز [ 20:56]
    تاریخ عضویت
    1393-12-20
    نوشته ها
    3,165
    امتیاز
    90,563
    سطح
    100
    Points: 90,563, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.2%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    7,836

    تشکرشده 6,811 در 2,382 پست

    Rep Power
    0
    Array


    سلام خانم احساسی :-)



    می دونید برای چی معیار چهره برای شما خیلی مهمه ؟ :)

    برای اینکه شما یه خانم بصری هستی!

    به دل نشستن چهره برای همه مهمه ولی شدت آن ،، برای افراد فرق میکنه ،،،

    چون شما بصری هستی ،،،شدت این معیار زیاده !!



    مثلا یه خانم سمعی ،،، دل نشینی چهره براش مهم هست،، ولی،،،،، نه به اندازه ی یه فرد بصری !!


    ............................................


    به نظرم چیزی که خیلی خطرناکه افراط و تفریط هست !!

    یعنی سختگیری زیاد معیار
    عدم احترام به معیار


    باید متعادل باشیم ،،با فرض بر معیار اصلی !!


    ........................



    شما دلنشینی را چی معنی می کنید ؟

    دل نشینی به نظرم معیار زیاد داره مثلا : زیبایی صورت ( که از دید هر شخص فرق میکنه) - لحن صدا - آرامش در صورت ( چهره معنوی ) - قد و قامت - اخلاق و ادب و....

    شما باید برای هر کدام از موارد بالا نمره بذاری و هر کدام برات مهم تره ضریب بیشتر بذاری !!

    و در آخر معدل معیار بگیری !!


    مثلا دید بصری شما میگه،،، باید معیار به دل نشستن نمره 80 بگیره از 100


    ولی خانم احساسی گرامی : نمره 70 هم دیدی روش فکر کن ،، :-)







    ....................................


    ویرایش توسط باغبان : یکشنبه 21 آذر 95 در ساعت 16:22

  4. 2 کاربر از پست مفید باغبان تشکرکرده اند .

    احساسی (یکشنبه 21 آذر 95), سرشار (یکشنبه 21 آذر 95)

  5. #23
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 24 اسفند 95 [ 22:01]
    تاریخ عضویت
    1395-9-09
    نوشته ها
    16
    امتیاز
    597
    سطح
    11
    Points: 597, Level: 11
    Level completed: 94%, Points required for next Level: 3
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class500 Experience Points3 months registered
    تشکرها
    30

    تشکرشده 26 در 15 پست

    Rep Power
    0
    Array

    Tavajoh

    نقل قول نوشته اصلی توسط باغبان نمایش پست ها


    سلام خانم احساسی :-)



    می دونید برای چی معیار چهره برای شما خیلی مهمه ؟ :)

    برای اینکه شما یه خانم بصری هستی!

    به دل نشستن چهره برای همه مهمه ولی شدت آن ،، برای افراد فرق میکنه ،،،

    چون شما بصری هستی ،،،شدت این معیار زیاده !!



    مثلا یه خانم سمعی ،،، دل نشینی چهره براش مهم هست،، ولی،،،،، نه به اندازه ی یه فرد بصری !!


    ............................................


    به نظرم چیزی که خیلی خطرناکه افراط و تفریط هست !!

    یعنی سختگیری زیاد معیار
    عدم احترام به معیار


    باید متعادل باشیم ،،با فرض بر معیار اصلی !!


    ........................



    شما دلنشینی را چی معنی می کنید ؟

    دل نشینی به نظرم معیار زیاد داره مثلا : زیبایی صورت ( که از دید هر شخص فرق میکنه) - لحن صدا - آرامش در صورت ( چهره معنوی ) - قد و قامت - اخلاق و ادب و....

    شما باید برای هر کدام از موارد بالا نمره بذاری و هر کدام برات مهم تره ضریب بیشتر بذاری !!

    و در آخر معدل معیار بگیری !!


    مثلا دید بصری شما میگه،،، باید معیار به دل نشستن نمره 80 بگیره از 100


    ولی خانم احساسی گرامی : نمره 70 هم دیدی روش فکر کن ،، :-)







    ....................................

    باغبان گرامی واقعا خیلی ممنونم که باز هم جواب دادید و راهنمایی کردید. راستش دیگه داشتم از اینجا ناامید می شدم...صحبتهاتون خیلی مفید بود اگرچه که فقط به یکی از مشکلات من اشاره کردید...مشکلات و سوالهای من که یکی دوتا نیست متاسفانه.....اما تو اون موردی که گفتید کمک خوبی بود.

    به عنوان کسی که مطالعات روانشناسی این مدلی داشتم و کلی تست دادم و می تونم بگم تقریبا به خودشناسی رسیدم می دونم که من بیشتر شخصی "لمسی" هستم...
    شاید دلیل اینکه در زندگی و انتخاب همسر به احساسات و احساسی بودن طرف مقایلم اهمیت زیادی می دم هم همین باشه... البته شاید بصری بودن ترجیح دوم شخصیت من باشه.....احتمالش هست...

    .به هر حال چیزی که مسلمه اینه که من می دونم معیار زیبایی و به صورت جزئی تر معیار " خوش چهره بودن" و " متانت ظاهری و شخصیتی" برای من جزء معیارهای اصلی و غیر قابل گذشت هستن...
    ک جورایی من خودم تو ذهنم به معیارهای ظاهری هم نمره دادم و بر اساس معدل شون تصمیم می گیرم... البته تصمیمی که منفی میشه همیشه

    نمی دونم قضیه مربوط به شانس میشه یا شرایط خانواده یا حکمت خدا یا فرهنگ بد جامعه ی ما

    شاید هم دید من و یا چی که هشتاد درصد خواستگارها تو زیبایی معدل زیر 50 60 درصد می گیرن از من...االبته حتی وقتی درباره ی خواستگارها از خانواده می پرسم با اینکه اونا رو ظاهر حساس نیستن اونها هم در مورد بیشترشون نظرشون اینه که چهره های متوسط رو به پایین دارن! با اینکه من واقعا به گفته ی خیلی از دوستان تهرانی و هم شهری و...و اطرافیان و خواستگارها و کسایی که واسطه میشن برای معرفی دختر خشگل!! و پاک به خانواده های مذهبی برای ازدواج و... واقعا چهره ی زیبا و بالایی دارم البته واقعیت اینه که نرم افزارهای تناسب اندام به من اینطوری جواب می دن که: "شما کمی اضافه وزن دارید اما چاق نیستید"(باور کنید اصلا آدم خودشیفته و با اعتماد به سقفی نیستم. فقط دارم واقعیت رو می گم که فکر نکنید دنبال یه کسی بهتر و زیباتر از خودم هستم. مثلا اگر من کمی اضافه وزن دارم حاضرم همسر آینده م خیلی اضافه وزن داشته باشه یا حتی چاق محسوب بشه ولی زیبایی چهره ش کمی از خودم پایین تر باشه نه خیلی زیاد ) .

    مشکل اینجاست که در فرهنگ خانواده های ایرانی خصوصا خصوصا خانواده های مذهبی_سنتی مثل خانواده ی من و تعداد زیادی از خواستگارهام این عقیده وجود داره که پسرها حق دارن دنبال دختر خیلی زیبا باشن مثلا با این استدلال که بعدا به گناه نیافتن و چشمشون به دنبال کسی نباشه اما دخترها حق ندارن ملاکی به اسم زیبایی ظاهری برای انتخاب همسر داشته باشن!!!!! و فقط باید بر مبنای ایمان و اخلاق همسر انتخاب کنن!! مثلا خواهر خودم تقریبا بر همین منوال ازدواج کرده...البته خواهرم از جهت اعتقادات و سبک زندگی با من خیلی فرق داره...

    خب من وقتی می بینم پدر و مادرم به عنوان نزدیک ترین آدمای زندگیم و تکیه گاهم و حتی خواهرهام به عنوان صمیمی ترین مشاورای زندگی م و بزرگترای فامیل که چند بار باهاشون مشورت کردم مدام منو به خاطر نپسندیدن ظاهر خواستگارها و جواب منفی دادن به خاطر ظاهر و به دل ننشستن و یا به خاطر صفتی که من بهش می گم تعصب( صفت منفی) و اونا بهش می گن ایمان خیلی زیاد(صفت خیلی مثبت و کمیاب!) سرزنش می کنن و با نگاه بد قضاوت می کنن و معتقدن بر اساس تجربه های زندگیشون من فوق العاده دارم اشتباه تصمیم می گیرم و بعدا پشیمون می شم, خب من هم دچار دوگانه گی و اضطراب زیاد می شم....افسرده و پریشون می شم...دقیقا مثل این روزا...که ناراحتی خواستگاری که به خاطر ظاهر و تعصبی بودن و شغل مذهبی ش می خواستم رد کنم اما حالا مجبورم باهاش حرف بزنم و بعد بهانه های الکی بیارم که تو صحبتا مشکل وجود داشت و ... و عذاب وجدانی که بابت این کار دارم داره عذابم میده...و همش اضطراب جلسه ی بعدی رو دارم که چند روز آینده ست...

    همش هم فک می کنم اگه خدایی نکرده اون کسی که من بتونم انتخابش کنم هبچ وقت به خواستگاری م نیومد و نتونستم ازدواج کنم دیگه هیچ کس از اطرافیان پشت من نیستن و علاوه بر سرزنش های خودشون هر اتفاقی واسم بیافته می گن ما که گفتیم داری اشتباه می کنی...خودت گوش نکردی...حالا هم خودتی و خودت...از این تنها و بی پناه شدن در آینده خیییلی می ترسم.خیلی

    دیگه این روزا از اومدن و رفتن خواستگار حالم بهم می خوره...همیشه دوس داشتم اول خودم همسر آینده م رو بپسندم و بعد بخوام نظر خانواده رو بدونم اما الان کاملا برعکسه.... خب البته شاید دلیلش اینه که من زیااد تو اجتماع نیستم... که این روزا شدیدا پیگیر کار پیدا کردن تو محیط هایی م که با استعداد و روحیه م جور باشه نه فقط به خاطر بهتر شدن شرایط ازدواجم بلکه با این امید که محیطی پیدا کنم که مث محیط خانواده از فکرم و احساسم خیلی دور و باهاشون متضاد نباشه....

    راستش من وقتی تو فضای مجازی و تو این سایت در مورد ازدواج مطلب می خونم انگار تو یه دنیای دیگه هستم و وقتی خانواده و اطرافیان در این مورد باهام حرف می زنن تو یه دنیای دیگه...خیلی این دو دیدگاه با هم متناقض و متضاده...نمی دونم ایراد از کجاست...خیلی وقتا آرزو می کنم ای کاش منم خانواده ی امروزی داشتم که تو سن 28 سالگی هم بهم می گفتن هنوز برای ازدواج وقت داری و نگران نباش اما دقیقا برعکسه.... تو این سن یه جوری به من انرژی منفی می دن که باورم شده که دیگه دارم به سن تجرد قطعی می رسم!!!

    مطلب ناسازگاری های شناختی و راه حل اون رو تو همین سایت خوندم...انگار شرح حال من و زندگیمه...با دقت خوندم اما حل کردنش خیلی سخته....در کل شرایط خیلی سختی دارم و ابهام و ترس عجیبی نسبت به آینده دارم....


    ممنون از همه ی عزیزانی که مطالب و تایپک منو می خونن, لطفا اگر در مورد مشکلاتی که در موردش حرف زدم تو این چند نوشته ی آخرم کسانی هستن که چیزی به ذهنشون می رسه یا کمک و راهنمایی می تونن بکنن یا تجربیات مفید و مثلا مشابهی داشتن از گفتن و راهنمایی کردن دریغ نکنن.من منتظرم....ممنون
    ویرایش توسط احساسی : یکشنبه 21 آذر 95 در ساعت 22:16

  6. 2 کاربر از پست مفید احساسی تشکرکرده اند .

    ruth (جمعه 26 آذر 95), باغبان (دوشنبه 22 آذر 95)

  7. #24
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    دیروز [ 20:56]
    تاریخ عضویت
    1393-12-20
    نوشته ها
    3,165
    امتیاز
    90,563
    سطح
    100
    Points: 90,563, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.2%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    7,836

    تشکرشده 6,811 در 2,382 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط احساسی نمایش پست ها


    باغبان گرامی واقعا خیلی ممنونم که باز هم جواب دادید و راهنمایی کردید. راستش دیگه داشتم از اینجا ناامید می شدم...صحبتهاتون خیلی مفید بود اگرچه که فقط به یکی از مشکلات من اشاره کردید...مشکلات و سوالهای من که یکی دوتا نیست متاسفانه.....اما تو اون موردی که گفتید کمک خوبی بود.


    خواهشم میکنم - آخه چرا نا امید ؟

    توکلتون به خدا باشه

    مشخص هست که دغدغه زیاد دارید و فکرتون زیاد مشغوله ،،،،،،

    ولی خانم احساسی ،،،،،،درسته غصه ها داری ،،،،ولی بازم خدا داری


    ..............................



    به عنوان کسی که مطالعات روانشناسی این مدلی داشتم و کلی تست دادم و می تونم بگم تقریبا به خودشناسی رسیدم می دونم که من بیشتر شخصی "لمسی" هستم...
    شاید دلیل اینکه در زندگی و انتخاب همسر به احساسات و احساسی بودن طرف مقایلم اهمیت زیادی می دم هم همین باشه... البته شاید بصری بودن ترجیح دوم شخصیت من باشه.....احتمالش هست...

    .به هر حال چیزی که مسلمه اینه که من می دونم معیار زیبایی و به صورت جزئی تر معیار " خوش چهره بودن" و " متانت ظاهری و شخصیتی" برای من جزء معیارهای اصلی و غیر قابل گذشت هستن...
    ک جورایی من خودم تو ذهنم به معیارهای ظاهری هم نمره دادم و بر اساس معدل شون تصمیم می گیرم... البته تصمیمی که منفی میشه همیشه


    متن بالای شما را خوندم این جمله تون برام قابل تامل بود :
    در زندگی و انتخاب همسر به احساسات و احساسی بودن طرف مقایلم اهمیت زیادی می دم - البته شاید بصری بودن ترجیح دوم شخصیت من باشه.....احتمالش هست...


    بعد خط پایین در مورد متانت و خوش چهره بودن معیار تون صحبت کردید و فرمودید براتون مهمه !



    کدومش برای شما مهمتره :


    1) خو ش سیما بودن آقای خواستگار
    2) یه مردی که به احساسات ( شاعرانه و رمانتیک باشه - احساس همسرش را خوب بشناسه ) اهمیت زیاده بده
    3) متانت ( نوع راه رفتن - آهسته سخن گفتن - نگاه ملایم ( بعضی را آدم می بینه تو خیابون وحشت میکنه (:


    من فکر کنم الحمد الله همه ی اینها برای شما مهم هستند



    اگر شما از نظر روانشناسی و تست هایی که انجام دادید شخص لمسی باشید ،،،باید از موارد بالا دومی و سومی از بقیه بیشتر برای شما اهمیت داشته باشه !

    شاید همچنین آدمی که هر سه معیار بالا را داشته باشه در شهر شما نباشه و یا متناسب با سن شما نباشه یا .......؟

    برای همین خدمتتون گفتنم متعادل تر معیار تراز کنیم !! البته نه که معیار اصلی خودمون را رها کنیم ! بلکه شدتش را کنترل کنیم حداقل !



    ........................................



    نمی دونم قضیه مربوط به شانس میشه یا شرایط خانواده یا حکمت خدا یا فرهنگ بد جامعه ی ما

    شاید خود ما هم دخیل باشیم

    اگر ما همسران را مطابق با معیار زیبایی تراز کنیم فقط ! و خدایی نکرده یه اتفاقی یه حادثه ای یه مریضی ای باعث شد همسر ما مثل قبل نباشه - اون موقع چی ؟

    یه بنده خدایی را می شناسم میگه همسر من باید بسیار زیبا باشه - این شکلی باشه - اندامش این جوی باشه و .....

    بهش گفتم تو برو با یه مانکن ازدواج کن !


    به نظرم دلنشستن مهمه ،،،، ولی باید مراقب باشیم افراط و تفریط نکنیم .


    ..................................



    شاید هم دید من و یا چی که هشتاد درصد خواستگارها تو زیبایی معدل زیر 50 60 درصد می گیرن از من...االبته حتی وقتی درباره ی خواستگارها از خانواده می پرسم با اینکه اونا رو ظاهر حساس نیستن اونها هم در مورد بیشترشون نظرشون اینه که چهره های متوسط رو به پایین دارن! با اینکه من واقعا به گفته ی خیلی از دوستان تهرانی و هم شهری و...و اطرافیان و خواستگارها و کسایی که واسطه میشن برای معرفی دختر خشگل!! و پاک به خانواده های مذهبی برای ازدواج و... واقعا چهره ی زیبا و بالایی دارم البته واقعیت اینه که نرم افزارهای تناسب اندام به من اینطوری جواب می دن که: "شما کمی اضافه وزن دارید اما چاق نیستید"(باور کنید اصلا آدم خودشیفته و با اعتماد به سقفی نیستم. فقط دارم واقعیت رو می گم که فکر نکنید دنبال یه کسی بهتر و زیباتر از خودم هستم. مثلا اگر من کمی اضافه وزن دارم حاضرم همسر آینده م خیلی اضافه وزن داشته باشه یا حتی چاق محسوب بشه ولی زیبایی چهره ش کمی از خودم پایین تر باشه نه خیلی زیاد ) .


    چون شما خانمی هستید که ،،، احساسات و متانت برای شما مهمه - پیشنهاد میکم اگر موردی را دیدید که به خواستگاریتون اومد و نمره چهره آن برای شما مثلا 60 بود - سریع رد نکنید طرف را .

    شاید با آشنایت بیشتر و شناخت هم فهمیدید ایشون نمره احساس مثلا 90 میگیره - متانت خوبی داره

    همین باعث شما نمره 60 چهره برای شما بیشتر بشه .


    منظرم اینکه بیشتر بررسی کنید


    ............................................



    مشکل اینجاست که در فرهنگ خانواده های ایرانی خصوصا خصوصا خانواده های مذهبی_سنتی مثل خانواده ی من و تعداد زیادی از خواستگارهام این عقیده وجود داره که پسرها حق دارن دنبال دختر خیلی زیبا باشن مثلا با این استدلال که بعدا به گناه نیافتن و چشمشون به دنبال کسی نباشه اما دخترها حق ندارن ملاکی به اسم زیبایی ظاهری برای انتخاب همسر داشته باشن!!!!! و فقط باید بر مبنای ایمان و اخلاق همسر انتخاب کنن!! مثلا خواهر خودم تقریبا بر همین منوال ازدواج کرده...البته خواهرم از جهت اعتقادات و سبک زندگی با من خیلی فرق داره...


    خب من وقتی می بینم پدر و مادرم به عنوان نزدیک ترین آدمای زندگیم و تکیه گاهم و حتی خواهرهام به عنوان صمیمی ترین مشاورای زندگی م و بزرگترای فامیل که چند بار باهاشون مشورت کردم مدام منو به خاطر نپسندیدن ظاهر خواستگارها و جواب منفی دادن به خاطر ظاهر و به دل ننشستن و یا به خاطر صفتی که من بهش می گم تعصب( صفت منفی) و اونا بهش می گن ایمان خیلی زیاد(صفت خیلی مثبت و کمیاب!) سرزنش می کنن و با نگاه بد قضاوت می کنن و معتقدن بر اساس تجربه های زندگیشون من فوق العاده دارم اشتباه تصمیم می گیرم و بعدا پشیمون می شم, خب من هم دچار دوگانه گی و اضطراب زیاد می شم....افسرده و پریشون می شم...دقیقا مثل این روزا...که ناراحتی خواستگاری که به خاطر ظاهر و تعصبی بودن و شغل مذهبی ش می خواستم رد کنم اما حالا مجبورم باهاش حرف بزنم و بعد بهانه های الکی بیارم که تو صحبتا مشکل وجود داشت و ... و عذاب وجدانی که بابت این کار دارم داره عذابم میده...و همش اضطراب جلسه ی بعدی رو دارم که چند روز آینده ست...



    حق با شماست - بالاخره یه سختی هایی هست - قبول دارم

    البته پدر و مادرها هم،،، بد بچه های خودشون را نمی خوان - خوشبختی شما ،،،خوشبختی اونهاست

    شاید شما زندگی را جور دیگر معنا میکنی بر خلاف پدر و مادرتون !


    اعتقاد دارم معیار دلنشینی با معیار زیبایی فرق میکنه
    چون زیبایی یه روزی از بین شاید بره !
    ولی دلنشینی نه !

    امکان داره مثلا یه پیر مرد 80 ساله ،،هنوزم چهره اش دلنشین باشه


    .................................



    ان شالله به فرد مورد نظرتون برای ازدواج برسید

    موفق باشید


    ویرایش توسط باغبان : دوشنبه 22 آذر 95 در ساعت 01:27

  8. 4 کاربر از پست مفید باغبان تشکرکرده اند .

    ruth (دوشنبه 22 آذر 95), نیلوفر:-) (پنجشنبه 25 آذر 95), احساسی (دوشنبه 22 آذر 95), سرشار (یکشنبه 28 آذر 95)

  9. #25
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 24 اسفند 95 [ 22:01]
    تاریخ عضویت
    1395-9-09
    نوشته ها
    16
    امتیاز
    597
    سطح
    11
    Points: 597, Level: 11
    Level completed: 94%, Points required for next Level: 3
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class500 Experience Points3 months registered
    تشکرها
    30

    تشکرشده 26 در 15 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط باغبان نمایش پست ها
    ان شالله به فرد مورد نظرتون برای ازدواج برسید

    موفق باشید

    باغبان عزیز خیلی ممنونم از راهنمایی های خوبتون و صحبت هایی که مث آب روی آتش نگرانی ها و تردیدهای من هستن, اعتقاد دارم بنده های خوب خدا افرادی مثل شما هستن که بی مزد و منت به انسان های دیگه کمک می کنن نه انسان های ریاکار و ... خیلی ممنون از شما

    راستش این چند روز علاوه بر درگیری ها و ناراحتی های فکری و روحی و جریان خواستگاری و اینها متاسفانه دچار یه کسالت جسمی هم شده بودم. این شد که دوباره با تاخیر تونستم بیام اینجا....حالا که تصمیم منفی خودم رو گرفتم فکرم آزادتر شده و البته حرفهای آزاردهنده و نگرانی های پدر و مادر و اقوام بیشتر و ناراحتی من هم شدیدتر شده...به هر حال فرصتی شد که مطالبی رو که به ذهنم می رسه عرض کنم

    کدومش برای شما مهمتره :

    1) خوش سیما بودن آقای خواستگار
    2) یه مردی که به احساسات ( شاعرانه و رمانتیک باشه - احساس همسرش را خوب بشناسه ) اهمیت زیاده بده
    3) متانت ( نوع راه رفتن - آهسته سخن گفتن - نگاه ملایم ( بعضی را آدم می بینه تو خیابون وحشت میکنه (:

    من فکر کنم الحمد الله همه ی اینها برای شما مهم هستند

    اگر شما از نظر روانشناسی و تست هایی که انجام دادید شخص لمسی باشید ،،،باید از موارد بالا دومی و سومی از بقیه بیشتر برای شما اهمیت داشته باشه !

    دقیقا و کاملا همینطوره. خیلی درست و خوب تحلیل کردید. واقعا دقیقا مورد دوم و سوم برای من مهم تر از اولیه...

    شاید همچنین آدمی که هر سه معیار بالا را داشته باشه در شهر شما نباشه و یا متناسب با سن شما نباشه یا .......؟

    احتمالا هم همینطوره متاسفانه....


    برای همین خدمتتون گفتنم متعادل تر معیار تراز کنیم !! البته نه که معیار اصلی خودمون را رها کنیم ! بلکه شدتش را کنترل کنیم حداقل !


    کاملا قبول دارم و ممنون از راهنمایی تون

    شاید خود ما هم دخیل باشیم

    اگر ما همسران را مطابق با معیار زیبایی تراز کنیم فقط ! و خدایی نکرده یه اتفاقی یه حادثه ای یه مریضی ای باعث شد همسر ما مثل قبل نباشه - اون موقع چی ؟

    یه بنده خدایی را می شناسم میگه همسر من باید بسیار زیبا باشه - این شکلی باشه - اندامش این جوی باشه و .....

    بهش گفتم تو برو با یه مانکن ازدواج کن !


    به نظرم دلنشستن مهمه ،،،، ولی باید مراقب باشیم افراط و تفریط نکنیم .


    چون شما خانمی هستید که ،،، احساسات و متانت برای شما مهمه - پیشنهاد میکم اگر موردی را دیدید که به خواستگاریتون اومد و نمره چهره آن برای شما مثلا 60 بود - سریع رد نکنید طرف را .

    شاید با آشنایت بیشتر و شناخت هم فهمیدید ایشون نمره احساس مثلا 90 میگیره - متانت خوبی داره

    همین باعث شما نمره 60 چهره برای شما بیشتر بشه .


    منظرم اینکه بیشتر بررسی کنید

    اینکه معیار اصلی نباید زیبایی باشه که خب کاملا مشخص و منطقیه... مشکلی که در مورد من وجود داره اینه که با اینکه قبول دارم در مورد به دل نشستن نباید افراط و تفریط کرد اما نمی دونم چرا واقعا به بیشتر مردها حس خوبی ندارم و اصلا نمی تونم به دید همسر بهشون نگاه کنم حتی اگه اخلاق و صفات خوبی داشته باشن...نمی دونم این چه مشکلیه و ریشه ش چیه و باید چی کار کرد....خیلی اذیت می شم از این موضوع چه از طرف خودم چه از طرف خانواده که اصلا درک نمی کنن و ....البته گاهی که خوب فکر می کنم به این نتیجه می رسم که اگر واقعا کسی پیدا بشه که واقعا با احساس و شاعرانه و رمانتیک( احساسی نه به معنای هیجانی و برونگرا بودن, به معنای شاعرانه گی) و در عین حال متین و مبادی آداب باشه فکر نمی کنم دیگه اصلا چهره و ظاهرش خیلی برای من مهم باشه و احتمال زیاد کاملا به دلم می شینه ولی متاسفانه هنوز به چنین موردی برخورد نکردم...شاید دلیل اینکه تا به حال کسی به دلم نبوده هم همینه..البته مادرم معتقده که همچین مردی اصلا وجود نداره و من دارم اشتباه می کنم که منتظر چنین شرایطیم و بعدا پشیمون میشم و ....!!!....به هر حال راهنمایی خیلی مفیدی بود...به این فکرم مطمئن تر شدم....حتما از این به بعد بدون صحبت کردن و بررسی بیشتر به خاطر ظاهر جواب منفی نمی دم.ممنون

    حق با شماست - بالاخره یه سختی هایی هست - قبول دارم

    البته پدر و مادرها هم،،، بد بچه های خودشون را نمی خوان - خوشبختی شما ،،،خوشبختی اونهاست

    شاید شما زندگی را جور دیگر معنا میکنی بر خلاف پدر و مادرتون !


    در این مورد هم دقیقا درست می فرمایید. پدر و مادر من خیلی با محبت و دلسوز من هستن اما متاسفانه سطح فکری و اطلاعات و معیارها و تعریف شون از زندگی زمین تا آسمون با من فرق داره و همیشه حق رو به خودشون می دن و این خیلی برای من آزاردهنده ست....مادرم مدام می گه اگه کسی بخواد اینطور که تو می گی علمی و منطقیه ازدواج کنه هیچ وقت نمی تونه ازدواج کنه!


    اعتقاد دارم معیار دلنشینی با معیار زیبایی فرق میکنه
    چون زیبایی یه روزی از بین شاید بره !
    ولی دلنشینی نه !

    امکان داره مثلا یه پیر مرد 80 ساله ،،هنوزم چهره اش دلنشین باشه


    .................................



    ان شالله به فرد مورد نظرتون برای ازدواج برسید

    موفق باشید


    از نظرات خیلی مفید و صحیح تون خیلی استفاده کردم و خیلی ممنون.
    سلامت باشید. ممنون از شما

    هم چنان خوشحال میشم از نظرات و راهنمایی های بیشتر دوستان عزیز استفاده کنم
    ویرایش توسط احساسی : پنجشنبه 25 آذر 95 در ساعت 15:22

  10. 4 کاربر از پست مفید احساسی تشکرکرده اند .

    ruth (جمعه 26 آذر 95), باغبان (پنجشنبه 25 آذر 95), سرشار (یکشنبه 28 آذر 95), عشق آفرین (شنبه 27 آذر 95)

  11. #26
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    سه شنبه 25 دی 97 [ 00:50]
    تاریخ عضویت
    1393-6-05
    نوشته ها
    496
    امتیاز
    17,675
    سطح
    84
    Points: 17,675, Level: 84
    Level completed: 65%, Points required for next Level: 175
    Overall activity: 2.0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First Class10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    2,385

    تشکرشده 1,898 در 451 پست

    Rep Power
    130
    Array
    سلام. خانوم احساسی، اطلاعات بدون عمل نه تنها مفید نیست، که گمراه کننده و حیران کننده هم هست. همچنین هر اطلاعاتی هم معتبر نیست. حالا گاهی جمله ای گفته میشه که صرفا خوشایند باشه بدون اینکه کاربردی داشته باشه، گاهی هم سفسطه است، یه چیز غلط درست جلوه داده میشه. مثلا چندی پیش یه کلیپ از سریال ماه پلنگ در شبکه های اجتماعی دست به دست میشه، با کلی لایک که میگه: "مردی که قراره فردا صبح بره، امشب بره بهتره." و طرف هم هیچ تلاشی برای زندگیش نمیکنه و با یه بچه سریع درخواست طلاق میده. تو شبکه های اجتماعی هم نوشتن این جمله رو باید با طلا نوشت. اما حقیقتا این جمله به ظاهر قشنگ باطن زیبایی نداره. صحیح و کاربردیش اینه که انسان برای حفظ خانواده و زندگی مشترکش تلاش کنه، صحیحش اینه که تا حد توان همسرش رو از لغزش ها حفظ کنه و حریم خانواده اش رو از گزند نگه داره. بنابراین دانش و اطلاعات بایستی در ابتدا معتبر باشه ، ثانیا تمام جوانبش بررسی شه و صد البته اینکه کاربردی و مفید باشه. نه اینکه فقط واسه ذهن پریشونمون لالایی بگه و خوابمون کنه. گاهی متخصصی و صاحب فنی حرفی میزنه که شاید ما خوشایندمون نباشه. ولی هزارتا دلیل علمی و عینی و تجربی پشتش هست.
    یک جمله کاربردی که باب میلمون نباشه ولی پشتش تخصص، علم، تجربه، شناخت و تفکر باشه ، در صورتی که بهش عمل بشه میارزه به هزاران هزار اطلاعاتی که یا نادرسته یا اصلا قابل استفاده نیست.


    گاهی ممکنه شما یک تصویر ذهنی از فرد ایده آلتون داشته باشید که وقتی خواستگار میاد بخوره تو ذوقتون، نه این که طرف خوش چهره نیست، بلکه چون اونجور که تصور میکردید نیست. در این حالت بهتره مدتی حضوری صحبت کنید، بخصوص وقتی حالات چهره دیده میشه آدم کم کم با اون چهره ارتباط برقرار میکنه. وگرنه تا وقتی رسمی و مضطرب نشسته شیرینی ناپلئونی میخوره سختگیرانه است بگی خوشت میاد یا نه. ولی اگه یکی دو هفته گذشت و بازم به دل ننشست دیگه صلاح نیست باهاش ازدواج کنی.

    برای مشاوره شما تهران هستید و مسلما مشاورین خوب زیاد هستند. اما اینجا هم می تونید اشتراک انجمن آزاد داشته باشید و مشاوره تخصصی و خصوصی دریافت کنید.

    مانا باشید.
    تنها نفس خداست که اگر بر گل دمیده شود انسان می آفریند.

  12. 3 کاربر از پست مفید عشق آفرین تشکرکرده اند .

    نیلوفر:-) (یکشنبه 28 آذر 95), احساسی (چهارشنبه 01 دی 95), سرشار (یکشنبه 28 آذر 95)

  13. #27
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 24 اسفند 95 [ 22:01]
    تاریخ عضویت
    1395-9-09
    نوشته ها
    16
    امتیاز
    597
    سطح
    11
    Points: 597, Level: 11
    Level completed: 94%, Points required for next Level: 3
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class500 Experience Points3 months registered
    تشکرها
    30

    تشکرشده 26 در 15 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط عشق آفرین نمایش پست ها
    سلام. خانوم احساسی، اطلاعات بدون عمل نه تنها مفید نیست، که گمراه کننده و حیران کننده هم هست. همچنین هر اطلاعاتی هم معتبر نیست. حالا گاهی جمله ای گفته میشه که صرفا خوشایند باشه بدون اینکه کاربردی داشته باشه، گاهی هم سفسطه است، یه چیز غلط درست جلوه داده میشه. مثلا چندی پیش یه کلیپ از سریال ماه پلنگ در شبکه های اجتماعی دست به دست میشه، با کلی لایک که میگه: "مردی که قراره فردا صبح بره، امشب بره بهتره." و طرف هم هیچ تلاشی برای زندگیش نمیکنه و با یه بچه سریع درخواست طلاق میده. تو شبکه های اجتماعی هم نوشتن این جمله رو باید با طلا نوشت. اما حقیقتا این جمله به ظاهر قشنگ باطن زیبایی نداره. صحیح و کاربردیش اینه که انسان برای حفظ خانواده و زندگی مشترکش تلاش کنه، صحیحش اینه که تا حد توان همسرش رو از لغزش ها حفظ کنه و حریم خانواده اش رو از گزند نگه داره. بنابراین دانش و اطلاعات بایستی در ابتدا معتبر باشه ، ثانیا تمام جوانبش بررسی شه و صد البته اینکه کاربردی و مفید باشه. نه اینکه فقط واسه ذهن پریشونمون لالایی بگه و خوابمون کنه. گاهی متخصصی و صاحب فنی حرفی میزنه که شاید ما خوشایندمون نباشه. ولی هزارتا دلیل علمی و عینی و تجربی پشتش هست.
    یک جمله کاربردی که باب میلمون نباشه ولی پشتش تخصص، علم، تجربه، شناخت و تفکر باشه ، در صورتی که بهش عمل بشه میارزه به هزاران هزار اطلاعاتی که یا نادرسته یا اصلا قابل استفاده نیست.


    گاهی ممکنه شما یک تصویر ذهنی از فرد ایده آلتون داشته باشید که وقتی خواستگار میاد بخوره تو ذوقتون، نه این که طرف خوش چهره نیست، بلکه چون اونجور که تصور میکردید نیست. در این حالت بهتره مدتی حضوری صحبت کنید، بخصوص وقتی حالات چهره دیده میشه آدم کم کم با اون چهره ارتباط برقرار میکنه. وگرنه تا وقتی رسمی و مضطرب نشسته شیرینی ناپلئونی میخوره سختگیرانه است بگی خوشت میاد یا نه. ولی اگه یکی دو هفته گذشت و بازم به دل ننشست دیگه صلاح نیست باهاش ازدواج کنی.

    برای مشاوره شما تهران هستید و مسلما مشاورین خوب زیاد هستند. اما اینجا هم می تونید اشتراک انجمن آزاد داشته باشید و مشاوره تخصصی و خصوصی دریافت کنید.

    مانا باشید.
    سلام عشق آفرین عزیز
    من دیدم که خبری از مطلب جدیدی در پست من نیست بنابراین چند روز سر نزدم. این شد که پست تون رو دیر دیدم

    ممنون از صحبتهاتون ولی باید بگم مطالبی که فرمودید از قبیل مفید نبودن تمام اطلاعات و اهمیت اعتبار و کاربردی بودن اطلاعات و آگاهی ها و پشتوانه داشتن و تخصصی بودن آنها و اینکه لزوما هر آگاهی که خوشایند ما و مطابق با تفکرات از پیش ساخته ی ما باشه درست و کامل نیست, جزء مطالب ساده و مقدماتی هست که هر انسان عاقل و بالغ و اهل مطالعه و تفکری اون رو می فهمه و رعایت می کنه....حالا اینکه چه چیزی باعث شده شما فکر کنید من این طور مطالب و موضوعات رو نمی فهمم و تشخیص نمی دم و نیاز دارم که بهم گفته بشه, نمی دونم... شاید به این دلیل هست که فضای مجازی نمی تونه حقیقت اشخاص رو برای همدیگه روشن کنه....به هر حال می دونم که نیت شما خیر بوده و در هر صورت ممنونم از وقتی که گذاشتید...هدفم هم از گفتن این موضوع این بود که برای دوستانی که می خوان لطف کنند راهنمایی کنن روشن باشه منظور من از راهنمایی این طور مطالب ساده و کلی نیست و دلیل اینکه گفته ام که نیاز به راهنمایی و در واقع مشاوره دارم همان ضرورت مشاوره ست که برای هر شخص یا توجه به روحیات و شرایط و مسئله ی خاص خودش یک راه متفاوت و خاص برای حل مساله پیشنهااد می شه و این کار رو مشاور با استفاده از تجربیات گذشته ی مراجعان و اطلاعات کامل خودش و شناخت مراجعش انجام می ده مثل همون راهنمایی های دوستان همدردی مثلا در همین تایپک من و راهنمایی های قبلی خود شما خانم عشق آفرین والا مشاوره لازم نیست و هر کس خودش بره مطالب کاربردی بخونه و مشکلش رو حل کنه...اما این کافی نیست و دلیل اینکه گفتم من اطلاعات زیاد دارم ولی الان بازم نیاز به راهنمایی (همون مشاوره) دارم هم همین بود...قطعا شما همه گی این مطالب رو بهتر از من می دونید...

    خانم عشق آفرین متاسفانه من بعد از تمام کردن دانشگاه دیگه تهران نیستم و در حال حاضر ساکن یکی از شهرهای بزرگ نزدیک شهرستان پدر و مادرم هستم و متاسفانه مشاور خیلی خوبی در اینجا هنوز پیدا نکردم و نمی دونم باید از کجا مطلع بشم و پیدا کنم...نمی دونم اینجا کسی می دونه چطور باید مشاور خوب در شهرمون رو پیدا کنم؟؟؟

    در مورد مطلب دومی که فرمودید حرفتون بسیار مفید بود و کاملا قبول دارم....البته من بعد از اینکه به خاطر همین مساله ی به دل نشستن چند ماه خواستگار سابقم رو معطل کردم و بعد بهش جواب منفی دادم و از این جهت مورد سرزنش شدید خانواده و خواستگارم قرار گرفتم یک مقدار در این باره دچار ترس و اضطراب شدم و باعث شد مدتی کمی با عجله جواب منفی بدم که دارم تلاش می کنم اضطراب و هیجانات منفی م رو کنترل کنم تا دچار افراط و تفریط نشم و بتونم به همین موضوع کاملا درستی که فرمودید عمل کنم و صحبت شما باعث شد به نظرم مطمئن تر بشم و در تلاشم مصمم تر و پیگیر تر بشم.ممنونزنده باشید

    در نهایت فکر می کنم ادامه پیدا کردن این تایپک دیگه نمی تونه مفید و ضروری باشه و راهنمایی ها تا حد زیادی کافی بوده و احتمالا من تا چند وقت دیگه باید تایپک جدیدی باز کنم با عنوان : چطور خواستگار مورد نظر و مطابق معیارهای خودم رو پیدا و جذب کنم و از خواستگارهایی که به دردم نمی خورن و اضطرابشون خلاص بشم؟؟؟

  14. کاربر روبرو از پست مفید احساسی تشکرکرده است .

    عشق آفرین (شنبه 04 دی 95)

  15. #28
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    سه شنبه 25 دی 97 [ 00:50]
    تاریخ عضویت
    1393-6-05
    نوشته ها
    496
    امتیاز
    17,675
    سطح
    84
    Points: 17,675, Level: 84
    Level completed: 65%, Points required for next Level: 175
    Overall activity: 2.0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First Class10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    2,385

    تشکرشده 1,898 در 451 پست

    Rep Power
    130
    Array
    سلام خانوم احساسی.

    نقل قول نوشته اصلی توسط احساسی نمایش پست ها


    ممنون از صحبتهاتون ولی باید بگم مطالبی که فرمودید از قبیل مفید نبودن تمام اطلاعات و اهمیت اعتبار و کاربردی بودن اطلاعات و آگاهی ها و پشتوانه داشتن و تخصصی بودن آنها و اینکه لزوما هر آگاهی که خوشایند ما و مطابق با تفکرات از پیش ساخته ی ما باشه درست و کامل نیست, جزء مطالب ساده و مقدماتی هست که هر انسان عاقل و بالغ و اهل مطالعه و تفکری اون رو می فهمه و رعایت می کنه....حالا اینکه چه چیزی باعث شده شما فکر کنید من این طور مطالب و موضوعات رو نمی فهمم و تشخیص نمی دم و نیاز دارم که بهم گفته بشه, نمی دونم...

    خانوم احساسی من قصد جسارت به شما رو نداشتم و اگر من بابت قصوری از بنده سر زده از شما عذر خواهی می کنم. هرگز نگفتم شما نمی فهمید. بلکه در صحبت هاتون سوالی پرسیدید و من پاسخ دادم. در زیر آنچه باعث شده من سهوا فکر کنم این سوال شماست بولد شده آمده:


    نقل قول نوشته اصلی توسط احساسی نمایش پست ها
    چیزی که من تو زندگی م زیاد دارم همین اطلاعات مشابه اطلاعات این سایت هست... تا دلتون بخواد تو ورد کامپیوترم و ذهنم پره از مطالب مربوط به معیارهای انتخاب همسر و مساله ی به دل نشستن و کمال گرایی چیست و این حرفا...نمی گم اینا به دردم نخورده...اتفاقا بعضی وقتا کمک کرده بلاخره بتونم تصمیم بگیرم اما با اینا مشکلم هیچ وقت ریشه ای حل نشده... من هنوز نمی دونم چطور می تونم بین این خواستگارها یکی رو بپذیرم و نمی دونم چطور بفهمم واقعا ایراد از منه یا از پدر و مادرم و اینکه چطور با این اختلاف نظرها و حرفها و بحث هایی که سوهان روحم هستن و تو طول زمان منو عاصی کردن کنار بیام... تا جایی که تصمیم گرفتم مشاوره برم یا از دیگران مشورت عملی و مصداقی بگیرم که تو اینم متاسفانه خیلی موفق نبودم...چن تایی که رفتم جز حرفای تکراری کلیشه ای چیزی نگفتن.. ... و دوما از دیگران هم که مشورت می گیرم خیلی ها می گن تو باید راحت تر بگیری و ...
    به این دلیل که از نظر من (کاملا شخصی) وقتی اطلاعاتی وارد ذهن شده اما هنوز این واژه ی " نمیدونم " رو باقی گذاشته، احتمالا یکی از ایراداتی که عنوان کردم رو داشته. یا کاربردی نبوده، یا بوده و به کار برده نشده، یا کافی نبوده و شاید هم سفسطه بوده و صحیح نبوده که نتیجه صحیحی بر جای بگذاره. (بازم میگم کاملا شخصی) وگرنه کمی نا مفهومه که انسان ذهنش پر از مطالب مربوط به انتخاب همسر باشه ولی "ندونه" بین خواستگارها چطور یکی رو بپذیره، هم اطلاعات در مورد انتخاب همسر داشته باشه، هم به کمالگرایی واقف باشه و هم به دل نشستن و به عبارتی معیار صحیح انتخاب ملکه ذهنش باشه، ولی ندونه عقیده پدر مادرش به این شاخص ها نزدیکتره یا عقاید خودش ، اصول صحیح رو بدونه اما میان اختلاف نظر ها سرگردان باشه. من هرگز نگفتم شما نمیدانی، فقط گفتم (شاااید) دانسته هاتون غربال شده نیست که این سوال ها براتون باقی مانده.
    البته که من مشاور نیستم و ادعایی هم ندارم. اگر حرف مشاورین براتون کلیشه ای و تکراری هست و پاسخگوی شما نیست، و اگر خیلی ها مشترکا به یک نکته اشاره میکنند، مسلما من چیز بیشتری برای ارائه به شما ندارم و معذور دارید. اگر نظری دادم چون در این زمینه تو خود همدردی نتیجه گرفتم و فکر کردم شاید تجربه ام براتون مفید باشه و قصد رنجاندنتون رو نداشتم.


    پرگویی من رو ببخشید. موفق باشید.
    تنها نفس خداست که اگر بر گل دمیده شود انسان می آفریند.


 
صفحه 3 از 3 نخستنخست 123

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. آیا من مقصرم یا اون؟؟؟
    توسط bluee در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 7
    آخرين نوشته: جمعه 08 مرداد 95, 17:41
  2. امیدم به زندگی کم شده ( چرا من ؟؟؟ کمکم کنید)
    توسط ab96 در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 3
    آخرين نوشته: پنجشنبه 05 شهریور 94, 13:47
  3. به اين احساس اوليه اعتماد كنم؟؟؟ ... به نظرتون من زود قضاوت ميكنم؟؟؟
    توسط rama25 در انجمن طـــــــــــرح مشکلات ازدواج: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 33
    آخرين نوشته: یکشنبه 19 شهریور 91, 09:00
  4. چطور بهش بگم ؟؟؟
    توسط amir_irani در انجمن سئوالات ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 16
    آخرين نوشته: دوشنبه 13 دی 89, 19:33
  5. با شوهر بچه ننه ام چه کنم؟؟؟
    توسط sara62 در انجمن اختلاف و دعوا با خانواده همسر
    پاسخ ها: 30
    آخرين نوشته: شنبه 10 مهر 89, 12:08

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 17:07 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.