کبود جان
ول کن این افکارو دیگه!!!!!!!!!!!!!!!!
نمیدونم شاید اون تکنیکای توقف فکر به دردت بخوره.
قرار عقد گذاشتید؟
شما هنوز سنت زیاد نشده که میگی با زندگی و عمر رفته چه کنی و چرا 10 سال معطل شدی و ...
خودتو مقایسه کن با آدمی که پدر مادرشو از دست داده و سالها برای تامین معاش خواهر برادرش مجبوره از ازدواج بگذره و حتی بعد از سالها هم که ازدواج میکنه سایه مشکلات رو سرش سنگینی میکنه و تا آخر عمر هم گریبانگیرشه
خودتو با دختری مقایسه کن که پدرش علاوه بر اینکه کمکی بهش نمیکنه به خاطر اعتیاد و ناپاک بودن و هزار مشکل دیگه اون دختر حتی فکر ازدواج با یه آدم سالمو نمیتونه داشته باشه (ایده آل بودن فرد پیشکش همینکه معتاد و دزد و ... نباشه) نه در زمان جوانی نه میانسالی و نه بعدش. 10 سال که سهله
چرا خودتو با آمایی که شرایط آرمانی و ایده آل دارن مقایسه میکنی؟دوست داری عذاب بکشی؟
شاید تو این 10 سال پخته تر شده باشی و الان زندگیت تداوم بیشتری داشته باشه
دیگه این فکرا رو تموم کن
به هیچ کارت نمیان. فکر کن همین امروز با این مرد آشنا شدی و شرایط هم الان فراهم شده
پرواز کن آنگونه که می خواهی
وگرنه پروازت می دهند آنگونه که می خواهند
علاقه مندی ها (Bookmarks)