به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 3 از 12 نخستنخست 123456789101112 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 21 تا 30 , از مجموع 112
  1. #21
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 14 تیر 97 [ 10:10]
    تاریخ عضویت
    1396-11-02
    نوشته ها
    627
    امتیاز
    9,101
    سطح
    64
    Points: 9,101, Level: 64
    Level completed: 17%, Points required for next Level: 249
    Overall activity: 28.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocial3 months registered5000 Experience Points
    تشکرها
    199

    تشکرشده 1,077 در 458 پست

    Rep Power
    122
    Array
    سلام پوه

    من اومدم بگم این همه چیزای خوشگل رو که نوشتی رو نکرده بودی. بقول بی نهایت جان جانان.... منم عاشقت شدم بعد میگی نمیدونم چی و چی. خودتو دست کم نگیریا دختر به این خوبی
    آقا اصلا دخترمونو نمیدیم بهشون ... شوخی میکنم انشالله هر چی خیره برات پیش بیاد

  2. 2 کاربر از پست مفید sahar.66 تشکرکرده اند .

    Pooh (دوشنبه 07 خرداد 97), میس بیوتی (یکشنبه 06 خرداد 97)

  3. #22
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 23 دی 98 [ 13:15]
    تاریخ عضویت
    1393-4-15
    نوشته ها
    382
    امتیاز
    12,547
    سطح
    73
    Points: 12,547, Level: 73
    Level completed: 25%, Points required for next Level: 303
    Overall activity: 12.0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    894

    تشکرشده 1,236 در 375 پست

    Rep Power
    99
    Array
    به نام خدا
    سلام ،ان شاء الله که خدا بهتون کمک کنه بتونین تصمیم درست رو بگیرین .
    یه مرور سریع روی تاپیک قبلی تون کردم و یه چند تا نکته درحد بضاعت خودم می گم ان شاء الله که مفید باشه البته فکر نکنم بتونم همه حرفم رو الآن بزنم و یواش یواش براتون بنویسم:

    خب من ترجیح میدم کلی تر موضوع رو نگاه کنم :
    اگر یه نگاه کنیم روی موضوع طلاق هایی که از طرف خانم ها درخواست میشه به نظر شما موضوع اقتصادی توی مراتب مختلفش از مهریه بگیر تا نفقه خانم ها چقدر هسته اصلی و مرکزی علت طلاق هست؟

    به تعبیر دیگه اگر مردی توی مراتب مهمی مثل تامین نیاز عاطفی زن فهمیدگی و عمل در این مورد نمی گم در حد ایده آل ولی در حد قابل قبول برای یه زن داشته باشه(مهربون باشه ،خوشرفتار و مودب باشه، روحیه خوبی داشته باشه ،زن و زندگی اش رو دوست داشته باشه و...) ولی توان و تدبیر کمی در موضوعات اقتصادی داشته باشه چقدر احتمال شکست توی این زندگی هست ؟

    جواب این سئوال رو خودتون می تونید بدید ،دختر خانم خوب و خوشفکری هستین.

    به طور کلی اگر دختری به خاطر عقده های نداشتن و چشم و هم چشمی ازدواج نکرده باشه احتمال تداوم نمی گم باری به هر جهت حتی تداوم نسبتا قابل قبول توی زندگی چنین زوجی هست .

    خب شما الآن ممکن هست بگین نخیر شما برو دادگاه خانواده ببین چقدر دختر خوب هم هست که به خاطر مسائل اقتصادی داره درخواست طلاق می ده (توی این مورد هم یه ملاحظات مهمی هست که باید بگم ان شاء الله)

    من می گم بسیاری از همون هم به خاطر این هست که مسائل مهم نیاز های زن سوییچ پیدا می کنه به مسائل مالی و اقتصادی ، اصالا درواقع زنی نمیاد دادگاه بگه من دارم طلاق می گیرم چون شوهرم از لحاظ عاطفی نیاز های من رو برطرف نمی کنه چون چنین حرفی توی دادگاه مقبول نیست شاید در اظهاراتش یه گریزی هم به این بزنه ولی این موضوع رو هسته اصلی شکایت بیان نمی کنه.

    می خواستم اون ملاحظه رو بعدا بگم دیدم باید الان به عنوان پیش فرض موضوع بگم تا بهتر شاهد مثال بیارم:

    اولا بگم بله اون استرس بسیار شدید شما در مورد این که توی شرایط ازدواج با یه شخص قرار گرفتین کاملا طبیعی هست و اصولا یکی از پر استرس ترین دوره های زندگی توی خود مشاوره همین دوره رفتن به سمت عقد و ازدواج هست ،منظور هم اون دوره هست که طرفین هم دیگه قبول کردن و حالا می خوان بله رو بگن. شاید جال ب باشه من پرسیدم این یه استرس فراگیر جهانی هست البته برای دختری (و پسری)که قبل از ازدواج تجربه ارتباط جدی نداشته خیلی بیشتر هم میشه ، یکی از دختر های خوب تالار که دیگه از موقعی که ازدواج کرد نیومد یه بار گفته بود شب که فرداش قرار بود عقد کنن چنان استرسی داشته که دوست داشته بمیره.

    و اون موضوع مهم این هست که طبق آمار رسمی بیشترین طلاق ها سهم ازدواج های زیر یک سال هست و بعد تا حدود پنج سال از میزان شدت طلاق کم میشه و به طور معمول شانس تدوام زندگی برای ازدواجهایی که بعد از پنج تداوم داشتن به طور معناداری کم میشه.

    توی خود تالار هم می تونین به عنوان یه جامعه آماری این رو بررسی کنین می بینین که عمده مشکلات توی همین ابتدای ازدواج داره رخ می ده و انواع بی صبری ها و عدم مهارت ها و هیجان زدگی ها داره تنش های جدی ایجاد می کنه.

    از همه این ها باز هم می خوام به این نتیجه برسم که موضوعات اقتصادی هسته اصلی اختلاف ها نیستن اگرچه در انتقال نهایی ممکن هست بسیاری از علل نهایی به این مورد منتقل بشن یا بهانه قرار بگیرن ،مخصوصا در سال اول ازدواج که بیشترین آمار طلاق هست خیلی به ندرت پیش میاد مسائل اقتصادی عامل اختلاف باشه (و طبق شنیده توی مناطق شمال شهر و مرفه تهران باز هم آمار طلاق بیشتر میشه!!!که طبعا عامل اقتصادی کمتری دارن)


    البته این مقدمه بود ، باید نشست یه لیست از موضوعات و مختلف رو نوشت و بعد نگاه کرد مسائل اقتصادی در کجای الویت های یک زندگی منطقی هستن تا یه موقع بهای بیش از اندازه برای اون پرداخته نشه .

    ان شاء الله عمری بود ادامه داره.

  4. 2 کاربر از پست مفید hamed-kr تشکرکرده اند .

    maryam988 (یکشنبه 06 خرداد 97), Pooh (دوشنبه 07 خرداد 97)

  5. #23
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 25 اردیبهشت 01 [ 00:01]
    تاریخ عضویت
    1390-6-17
    نوشته ها
    1,916
    امتیاز
    39,710
    سطح
    100
    Points: 39,710, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    3,893

    تشکرشده 3,095 در 1,314 پست

    Rep Power
    315
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط sahar.66 نمایش پست ها
    سلام پوه

    من اومدم بگم این همه چیزای خوشگل رو که نوشتی رو نکرده بودی. بقول بی نهایت جان جانان.... منم عاشقت شدم بعد میگی نمیدونم چی و چی. خودتو دست کم نگیریا دختر به این خوبی
    آقا اصلا دخترمونو نمیدیم بهشون ... شوخی میکنم انشالله هر چی خیره برات پیش بیاد

    سلام. لطف داری سحر عزیزم. ممنونم.
    به لطف علاقه به موسیقی سنتی، اشعار شعرای بزرگ توی ذهنم میمونه معمولا.

    خیلی ذعا کن برام.

    نقل قول نوشته اصلی توسط hamed-kr نمایش پست ها
    به نام خدا
    سلام ،ان شاء الله که خدا بهتون کمک کنه بتونین تصمیم درست رو بگیرین .
    یه مرور سریع روی تاپیک قبلی تون کردم و یه چند تا نکته درحد بضاعت خودم می گم ان شاء الله که مفید باشه البته فکر نکنم بتونم همه حرفم رو الآن بزنم و یواش یواش براتون بنویسم:

    خب من ترجیح میدم کلی تر موضوع رو نگاه کنم :
    اگر یه نگاه کنیم روی موضوع طلاق هایی که از طرف خانم ها درخواست میشه به نظر شما موضوع اقتصادی توی مراتب مختلفش از مهریه بگیر تا نفقه خانم ها چقدر هسته اصلی و مرکزی علت طلاق هست؟

    به تعبیر دیگه اگر مردی توی مراتب مهمی مثل تامین نیاز عاطفی زن فهمیدگی و عمل در این مورد نمی گم در حد ایده آل ولی در حد قابل قبول برای یه زن داشته باشه(مهربون باشه ،خوشرفتار و مودب باشه، روحیه خوبی داشته باشه ،زن و زندگی اش رو دوست داشته باشه و...) ولی توان و تدبیر کمی در موضوعات اقتصادی داشته باشه چقدر احتمال شکست توی این زندگی هست ؟

    جواب این سئوال رو خودتون می تونید بدید ،دختر خانم خوب و خوشفکری هستین.

    به طور کلی اگر دختری به خاطر عقده های نداشتن و چشم و هم چشمی ازدواج نکرده باشه احتمال تداوم نمی گم باری به هر جهت حتی تداوم نسبتا قابل قبول توی زندگی چنین زوجی هست .

    خب شما الآن ممکن هست بگین نخیر شما برو دادگاه خانواده ببین چقدر دختر خوب هم هست که به خاطر مسائل اقتصادی داره درخواست طلاق می ده (توی این مورد هم یه ملاحظات مهمی هست که باید بگم ان شاء الله)

    من می گم بسیاری از همون هم به خاطر این هست که مسائل مهم نیاز های زن سوییچ پیدا می کنه به مسائل مالی و اقتصادی ، اصالا درواقع زنی نمیاد دادگاه بگه من دارم طلاق می گیرم چون شوهرم از لحاظ عاطفی نیاز های من رو برطرف نمی کنه چون چنین حرفی توی دادگاه مقبول نیست شاید در اظهاراتش یه گریزی هم به این بزنه ولی این موضوع رو هسته اصلی شکایت بیان نمی کنه.

    می خواستم اون ملاحظه رو بعدا بگم دیدم باید الان به عنوان پیش فرض موضوع بگم تا بهتر شاهد مثال بیارم:

    اولا بگم بله اون استرس بسیار شدید شما در مورد این که توی شرایط ازدواج با یه شخص قرار گرفتین کاملا طبیعی هست و اصولا یکی از پر استرس ترین دوره های زندگی توی خود مشاوره همین دوره رفتن به سمت عقد و ازدواج هست ،منظور هم اون دوره هست که طرفین هم دیگه قبول کردن و حالا می خوان بله رو بگن. شاید جال ب باشه من پرسیدم این یه استرس فراگیر جهانی هست البته برای دختری (و پسری)که قبل از ازدواج تجربه ارتباط جدی نداشته خیلی بیشتر هم میشه ، یکی از دختر های خوب تالار که دیگه از موقعی که ازدواج کرد نیومد یه بار گفته بود شب که فرداش قرار بود عقد کنن چنان استرسی داشته که دوست داشته بمیره.

    و اون موضوع مهم این هست که طبق آمار رسمی بیشترین طلاق ها سهم ازدواج های زیر یک سال هست و بعد تا حدود پنج سال از میزان شدت طلاق کم میشه و به طور معمول شانس تدوام زندگی برای ازدواجهایی که بعد از پنج تداوم داشتن به طور معناداری کم میشه.

    توی خود تالار هم می تونین به عنوان یه جامعه آماری این رو بررسی کنین می بینین که عمده مشکلات توی همین ابتدای ازدواج داره رخ می ده و انواع بی صبری ها و عدم مهارت ها و هیجان زدگی ها داره تنش های جدی ایجاد می کنه.

    از همه این ها باز هم می خوام به این نتیجه برسم که موضوعات اقتصادی هسته اصلی اختلاف ها نیستن اگرچه در انتقال نهایی ممکن هست بسیاری از علل نهایی به این مورد منتقل بشن یا بهانه قرار بگیرن ،مخصوصا در سال اول ازدواج که بیشترین آمار طلاق هست خیلی به ندرت پیش میاد مسائل اقتصادی عامل اختلاف باشه (و طبق شنیده توی مناطق شمال شهر و مرفه تهران باز هم آمار طلاق بیشتر میشه!!!که طبعا عامل اقتصادی کمتری دارن)


    البته این مقدمه بود ، باید نشست یه لیست از موضوعات و مختلف رو نوشت و بعد نگاه کرد مسائل اقتصادی در کجای الویت های یک زندگی منطقی هستن تا یه موقع بهای بیش از اندازه برای اون پرداخته نشه .

    ان شاء الله عمری بود ادامه داره.
    سلام آقا حامد.

    صحبتهاتون درست بود. ولی من نگرفتم که ارتباطش با مساله من چیه؟

    -------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------


    در کل دلم گرفته. امروز حتی یه پیام هم بهم نداده. من فقط بهش پیام دادم و گفتم فلان روز مصاحبه دارم. ولی اصلا ندیده.



    ---------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

    اصلا شاید مصاحبه هام رو هم نرم. دیگه حال و حوصله درس ندارم. چه برسه به اپلای گرفتن و مهاجرت و ....

    ویرایش توسط Pooh : دوشنبه 07 خرداد 97 در ساعت 00:41

  6. کاربر روبرو از پست مفید Pooh تشکرکرده است .

    hamed-kr (دوشنبه 07 خرداد 97)

  7. #24
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 23 دی 98 [ 13:15]
    تاریخ عضویت
    1393-4-15
    نوشته ها
    382
    امتیاز
    12,547
    سطح
    73
    Points: 12,547, Level: 73
    Level completed: 25%, Points required for next Level: 303
    Overall activity: 12.0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    894

    تشکرشده 1,236 در 375 پست

    Rep Power
    99
    Array
    سلام ،روز تون بخیر.
    توی علاقه به موسیقی سنتی با هم مشترکیم پس یکی هم از طرف من به شما

    بشنو این نکته که خود زا ز غم آزاده کنی
    خون خوری گر طلب روزی ننـــــهاده کنی

    توی این دنیا یه سری چیزا دست ماست یه سری هم نیست یا بخشی مهمی از اون نیست ، زیبایی ،خانواده ، عمر ، خیلی از بیماری ها ، همسر آینده ، مقدار امکانات مالی ، شاید فقط همین چند رو نگاه کنیم پرتکرارترین دغدغه های ما هستن که ما داریم براشون خیلی وقت ها غم های بزرگی می خوریم و به تعبیر حافظ خون می خوریم ، اگر بینشی داشتیم که می دونستیم کجا باید مسئله رو رها کنیم و

    کار خود گر به کـــــرم بارگذاری ای دل
    ای بسا عیش که با بخت خداده کنی

    و کجاها تا نهایت یه کار بجنگیم و تا آخر استقامت کنیم

    چرخ بر هم زنــــم ار غیر مــــرادم گردد
    من نه آنم که زبونی کشم از چرخ فلک

    اون وقت خیلی اتفاقات خوبی می افتاد و به قول آن سفر کرده که صد قافله دل همره اوست (آقای باغبان) از درون شاد می شدیم ،اگرچه بگم اصول رفتن به سمت چنین مقصدی معلومه ولی انگیزه های ما به خاطر فرسایشی که با امور متکثر خسته کننده توی دنیا برداشته توان حرکتش رو کم کم از دست میده ، شاید بد نباشه که دنبال این باشین که از یه کتاب جدید یا مشاور جدید با یه ادبیات و دیدگاه جدید موضوع رو بررسی کنین (البته تصمیم بگیرین که این بار وفادانه تر به عمل کردن و آهسته و پوسته پیش رفتن پا توی این مسیر بذارین).مثلا با چند ویدئو اول از مبحث به ظاهر نامربوط شروع کنید براتون فکر کنم جالب باشه :

    https://maktabkhooneh.org/course/367...8%D8%B1%DB%8C/


    بعد که دیدین برین به این سایت مشاوره تحصیلی !!! بیشتر منظورم این هست که از بخش مشاوره های در حوزه ارتقاء شخصیتش استفاده کنین خودتون می فهمین چی دارم میگم:


    http://kolbeyemoshavere.mihanblog.com





    .................................................. ................
    خب دوباره مقدمه خیلی طولانی شد

    من اون مطالب رو با هدف موضوع مهریه که موضوع نسبتا اقتصادی تاپیک تون بود نوشتم ،البته دنبال این بودم که مثلا مهریه بالا اگرچه به زعم خودتون صد تا سکه الآن عرف هست و بالا نیست چه جایگاهی داره و نهایتا هم اون جمله آخر بیشترین هدف من بود که (باید نشست یه لیست از موضوعات و مختلف رو نوشت و بعد نگاه کرد مسائل اقتصادی -از جمله مهریه-در کجای الویت های یک زندگی منطقی هستن تا یه موقع بهای بیش از اندازه برای اون پرداخته نشه .)

    شما خودتون خیلی خوب و بدون رو در بایستی یه سری از نیاز های مهم رو توی همین تاپیک یا تاپیک قبلی تون آورده بودین خب به نظرتون الویت اونها مهمتر از تعداد سکه ها یا سطح متوسط اقتصادی و مالی طرف مقابل تون نیست .

    اصلا یه سئوال مهم :

    ما چرا باید الویت بندی کنیم و از این الویت بندی قرار هست که واقعا استفاده کنیم و چگونه؟

    جواب سئوال اگرچه ساده هست ولی چیزی هست که ما بهش عمل نمی کنیم و توقع داریم جواب هم بگیریم!!!

    ((ما الویت بندی می کنیم تا برای محافظت و و بهره گرفتن از اولویت های بالاتر فداکارنه اولویت ها و علایق دیگه رو تعدیل کنیم یا حتی اگر ضرورت داشته باشه از اونها عبور کنیم ،این فداکاری رو داریم در حق خودمون می کنیم تا روز به روز به خاطر عدم رفع نیاز ها و الویت های بالاتر پژمرده و افسره تر نشیم ، تا هویت مون دچار آسیبهای جدی نشه .))

    اگر قرار هست الویت بندی کنیم و بین ده تا الویت اول قرار باشه هیچ نرمش و انعطافی نسبت به اولویت دهم نداشته باشیم خب چرا الویت بندی کنیم بعد هم از زمین زمان طلبکار باشیم که من که نوشتم چرا هنوز اینقدر مستاصل هستم ، اگرچه خوب و عاقلانه نوشتن الویت ها و حتی مشورت از یه مشاور خوب برای این کار مهم هست ولی سخت تر و مهمتر از اون عزم بر تصمیم گیری برای تعدیل الویت های پایین تر به نفع الویت های بالاتر هست و اگر این کار نکنیم خودمون رو فریب دادیم و در نتیجه یه بار دیگه می نویسم تا دوباره بخونیم ((ما الویت بندی می کنیم تا برای محافظت و استفاده از اولویت های بالاتر فداکارنه اولویت ها و علایق دیگه رو تعدیل کنیم یا حتی اگر ضرورت داشته باشه از اونها عبور کنیم ،این فداکاری رو داریم در حق خودمون می کنیم تا روز به روز به خاطر عدم رفع نیاز ها و الویت های بالاتر پژمرده و افسره تر نشیم ، تا هویت مون دچار آسیبهای جدی نشه .))

    نتیجه چنین روندی چی میشه ؟
    امروز نمی تونم به نفع اولویت بالاتر از الویت های پایین تر یا علایقم چشم پوشی کنم ، قدرت تصمیم گیری در من امروز یه کم کم میشه مضاف بر این که وقتی تصمیم نگیرم عمل هم نمی کنم ، فردا روز دوباره همین اتفاق می افته و قدرت اراده و تصمیم گیری من روز به روز کمتر میشه و بر کوه کارهای عقب مونده من بیشتر اضافه میشه و به یه جایی می رسم که حقیقتا ناتوان از تصمیم گیری و عمل کردن میشم و اون روز دنیا برام چنان تلخ و تار میشه که دیگه دوست داریم نباشیم و البته نه این که بودن مون رو نخوایم اون طور بودن مون رو نمی خوایم.

  8. کاربر روبرو از پست مفید hamed-kr تشکرکرده است .

    Pooh (دوشنبه 07 خرداد 97)

  9. #25
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 25 اردیبهشت 01 [ 00:01]
    تاریخ عضویت
    1390-6-17
    نوشته ها
    1,916
    امتیاز
    39,710
    سطح
    100
    Points: 39,710, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    3,893

    تشکرشده 3,095 در 1,314 پست

    Rep Power
    315
    Array
    سلام.

    آقا حامد،ممنونم از پست هاتون و نظرتون. بابت ابیات قشنگی هم که آوردین خیلی خیلی ممنون.

    ولی من آی کیوم کمه یا شما پیچیده حرف میزنید؟ نمیدونم چرا متوجه نمیشم منظورتون رو.

    ولی به نظرم رسید شما روی بحث مهریه بیش از حدی که خود من روش تاکید داشته ام تاکید دارید و اصلا دلیل من رو برای اینکه روی صد تا اصرار کردم متوجه نشده اید و دارید نظر من بر صد تا رو زیادی بولد میکنید و مفهوم دید مالی داشتن از سمت من بهش میدید.

    نمیدونم. من اینجوری متوجه شدم حرفاتون رو.

    ممنون میشم صریحتر و خلاصه تر منظورتون و راهنماییتون رو بفرمایید.

    ----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

    لینک هایی رو که معرفی کرده بودید یک نگاه سر سری انداختم. به نظر که خیلی جالب میان. این چند روز خیلی سرم شلوغه و مامان اصرار داره مصاحبه ها رو برم. :( سر فرصت حتما میخونم مطالبش رو. سایت پر باری به نطر میاد.

    ---------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

    اما بحث اولویت بندی که فرموده بودید....

    نمیدونم این حرف چقدر درسته ولی به نظرم من در شرایطی نیستم که بخوام زیاد روی اولویت بندیهام تاکید کنم و طبق اون تصمیم بگیرم. در جمع بندی کلی اگر برام قابل قبول( و حتی قابل تحمل) باشه، حرفی ندارم.
    ویرایش توسط Pooh : دوشنبه 07 خرداد 97 در ساعت 14:54

  10. کاربر روبرو از پست مفید Pooh تشکرکرده است .

    hamed-kr (دوشنبه 07 خرداد 97)

  11. #26
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 23 دی 98 [ 13:15]
    تاریخ عضویت
    1393-4-15
    نوشته ها
    382
    امتیاز
    12,547
    سطح
    73
    Points: 12,547, Level: 73
    Level completed: 25%, Points required for next Level: 303
    Overall activity: 12.0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    894

    تشکرشده 1,236 در 375 پست

    Rep Power
    99
    Array
    سلام مجدد

    شاید هم من آی کیوم پایین حرف های ساده رو خیلی می پیچونم.

    خواهش می کنم حرف های من رو از سر دلسوزی نگاه کنین نه این که دارم نفسانی به موضوع نگاه می کنم و احیانا یه سری عقده هایی رو حالا به این شکل شاید زرورق شده به شما می گم دل خودم خنک بشه.

    شما دختر واقعا خوبی هستین و البته گل بی عیب خداست ، یه سری خصلت هایی رو هم دارین که حقیقتا دوست داشتنی و برجسته هستن ، مسئولیت پذیری و نگرانی تون بابت اون ،انصاف داشتن تون و سعی در مرور خودتون در موضوعات مختلف ، تواضع تون ،نکته سنجی تون ، خیلی جاها توان دیدن خودتون و نیازهاتون همون طور که هستن و فهم همین ها که خیلی از دختر ها شاید به این وضوح نتونن این رو بفهمن .

    از طرفی من نمی خوام نیت خوانی بکنم و از غیب هم که خبر ندارم ، حتی برای این که مطمئن تر بشم یه بار دیگه تاپیک قبل رو مرور کردم ، خب من از روی اظهارات شما اومدم موضوعاتم رو گفتم و البته دوست داشتم مبنایی تر با موضوع برخورد کنم . تقریبا از نیمه بعد تاپیک قبلی تون موضوع بر سر چالش مهریه بود و فراوانی موضوع خودش دلیل بر اهمیتش بود ،به نظر من گرهی که توی این موضوع افتاده بود خودش باعث یه حجاب شد ،حجابی که حتی سایه اش روی خود شما هم افتاد.

    اون چیزی که شما از بیان این مقدار مهریه تاکید داشتین نوعی احترام و ارزش بخشی بود ، بدی اش این هست که این موضوعات همون طور که در ذهن شما تفسیر های متفاوتی پیدا می کنن توی ذهن طرف مقابل تون هم دچار تفسیر های دیگه ای می شن.

    بذارید من نقل قول داشته باشم

    من واقعا دیدم مالی نیست و توی زندگی دنبال عشق هستم. 1000 تا هم مهریم باشه یا یکی، برم فرق نداره. هیچوقت هم نیت گرفتن و خواستن مهریه رو ندارم. من دلم میخواد توی دلش واقعا دوسم داشته باشه، توی نگاهش، توی کلام و رفتارش مهر و محبت باشه. حس کنم منو میبینه خوشحال میشه. حس کنم زندگی با من رو دوست داره. من این چیزا رو دوست دارم.

    اما خب وقتی هم گفت 20-25 حس کردم خیلی براش ارزشمند نیستم. یانکنه خسیسه.

    نظرم رو گذاشتم روی 100. فکر میکنم اگر من براش ارزش داشته باشم، این تعداد رو قبول کنه. چون عدد نامعقول و بالایی نیست... ولی حداقل بهم ثابت میشه من رو ترجیح میده یا مادیات رو. برای محک این، بد نیست.

    حقیقتا ازتون می پذیرم که دیدتون مالی نیست و صادقانه این حرف رو زدید ، ولی واقعا برام منطقی نیست که حالا که گفتن 20-25 به معنای عدم ارزشمندی شما در دید ایشون هست ، و حتی خود شما هم با اون جمله که آبی کردم نوعی ارتباط و اتصال بین مادیات و ارزش های معنوی خودتون برقرار کردین در حالی که می دونم نیت قلبی تون این نیست و درواقع ما آدم ها عادت مغز مون این هست که برای سنجش موضوعات سراغ در دسترس ترین و ملموس ترین معیارهای عادت شده مون بریم.

    همون طور که گفتم موضوعات همون طور که در ذهن شما تفسیرهایی برحسب عادات و فرهنگ و نوع زندگی تون پیدا می کنه برای طرف مقابل تون هم این اتفاق می افته . اینجا به نظرم دقیقا داره برای طرفین نقض غرض اتفاق می افته کما این که طرف مقابل تون هم گفته وقتی هم بپذیرم ولی اون طور که قبلا در مورد رابطه احساس انس می کردم دیگه نمی کنم و شما که دوست داشتین شما رو به خاطر خوب بودن خودتون بخوان یه پرده ناجور این وسط شکل می گیره و شما هم طرف تون رو به مسیری می برین که طرف مقابل به خودش بگه یعنی ارزش من به این هست که چقدر سکه می تونم به نام کنم .

    یه موضوع دیگه این که باید به نظر بهش حتما توجه داشت سن ایشون هست و تغییر خلقی که آدم توی این سن براش ایجاد می تونه بشه ، یه آدم به این سن براش یه حالت تفکیک بین موضوعات ایجاد می شه و البته محتاط تر ، این آدم وقتی دو دوتا چهار تا می کنه و توانش رو این می بینه مثل یه جوان بیست و خورده ای سال نیست که اگر از کسی خوشش بیاد دور منطق قبلی اش رو به خاطر فوران هیجانش خط بکشه و اتفاقا این از نظرم من یه نقطه قوت هست .

    خود من اصلا توی برونگرایی و محبت کردن آدمی هستم که نه دوست و آشنا بلکه غریبه که با من در ارتباط باشه یهو ممکنه اظهار تعجب کنه دیگه چه برسه به همسر آینده ولی همین من اگه خواستگاری برم اونقدر هم خودم رو حفظ می کنم که هیجانات عاطفی طرف مقابل رو تحریک نکنم تا به شناخت بهتری برسیم و توی موضوع مهریه همون 14 تا سکه محکم پاش وای می سم حتی اگر بدونم فردا که بیاد توی زندگی ام نفسم به نفسش بنده و ارزشش پیش من ارزش جونم هست وهمین الآن هم ازش خوشم اومده ولی از این موضوع کوتاه نمیام و البته دلایل خودم رو هم براش دارم .

    به هر حال دغدغه من این هست که ارزش ها و شناخت های بسیار مهم تر شما از هم ذیل این موضوع نه تنها اثبات نشدن بلکه دچار خدشه شدن و در صورت ادامه روند باید سعی بر این باشه که اون چیزی که هسته اصلی تامین رضایت و آرامش در خانواده هست بهش توجه بشه.

    ببخشید اگه متن دوباره طولانی شد.

    موفق باشید.

  12. کاربر روبرو از پست مفید hamed-kr تشکرکرده است .

    Pooh (دوشنبه 07 خرداد 97)

  13. #27
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 14 تیر 97 [ 10:10]
    تاریخ عضویت
    1396-11-02
    نوشته ها
    627
    امتیاز
    9,101
    سطح
    64
    Points: 9,101, Level: 64
    Level completed: 17%, Points required for next Level: 249
    Overall activity: 28.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocial3 months registered5000 Experience Points
    تشکرها
    199

    تشکرشده 1,077 در 458 پست

    Rep Power
    122
    Array
    بنظر من بهتر هست از کتابها و مقالات خارج بشیم و در این مسایل واقع بینانه باشیم و با توجه به اتفاقات و مسایل مختلف که هر روز پیش چشم ما به نمایش گذاشته میشه تصمیم بگیریم.
    یک مرد خوب یکسری ویژگی ها داره که هر دختری اون رو میپسنده و قبولش داره. چنین مردی کسی ازش انتظار عاطفه و محبت در دوره ی آشنایی نداره اما این فرد مصمم و پیگیر هست. برای داشتن یک همسر و همراه در زندگی تلاش هایی میکنه که همین پیگیری ها و تبادل نظرات خودش از هر محبت و ابراز علاقه ای بالاتر هست.
    اگر چه در عصر حاضر افراد با محبت و ابراز علاقه قدم به آشنایی میگذارن و اینو نمیشه انکار کرد.
    همونطور که عرض کردم چنین پسری لیاقت این رو داره که چهارده سکه تعیین کنه و اون دختر هم وقتی ببینه با درصد بالایی مطابق معیاراش هست قبول میکنه.
    ما در اجتماعی زندگی میکنیم که حقیقتا همه زیبا فکر نمیکنن.. همه با اعتقادات قدم بر نمیدارن. پس آینده تضمین میخواد.
    مهریه خیلی پایین برای افراد عادی به نظر من خطرناکه . من نمیگم مهریه ضامن بقای یک زندگی هست ولی نبودش هم در زندگی مشترک و هم پس از اون یعنی چوبی که هر دو سرش بسوزه و خاکستر بشه.
    ما باید به واقعیت ها و طرز فکر مردم نگاه کنیم نه اینکه بر حسب یک پسر خوب در میان ده ها پسر نچندان جالب نتیجه بگیریم که مهریه خیلی پایین پیشنهاد فلانی معنیش فلان چیزه!
    حقیقتا بعضی افراد آنچه را که به سادگی بدست بیارن ، بسادگی از دست میدن.
    راستش مطلب زیادی در باب مهریه و حقوق زن نوشتم ولی بدلیل فضای مشاوره ای سایت و شاید برداشت نادرست ویراش کردم.

  14. 5 کاربر از پست مفید sahar.66 تشکرکرده اند .

    hamed-kr (سه شنبه 08 خرداد 97), miss seven (دوشنبه 07 خرداد 97), Pooh (دوشنبه 07 خرداد 97), tavalode arezoo (دوشنبه 07 خرداد 97), میس بیوتی (سه شنبه 08 خرداد 97)

  15. #28
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 25 اردیبهشت 01 [ 00:01]
    تاریخ عضویت
    1390-6-17
    نوشته ها
    1,916
    امتیاز
    39,710
    سطح
    100
    Points: 39,710, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    3,893

    تشکرشده 3,095 در 1,314 پست

    Rep Power
    315
    Array
    سلام آقا حامد.

    الان گرفتم چی میگید.

    خودم هم چنین حسی میکردم که ممکنه از اصرار من برای 100 تا، چنین حسی کنه که شما میگید.

    ولی خب من هم یک حس هایی اصلا قبل از بحث مهریه داشتم که حس یکردم به حد کافی منو دوست نداره. مثلا اینکه تقاضای ملاقات نمیکرد...

    یا اینکه نشونه ای از علاقه به من نشون نمیداد.... که هی توی ذهن من می اومد نکنه فقط میخواد ازدواج کنه و براش هم مهم نیست طرفش کی باشه و فقط به خاطر شرایط سنی میخواد سریع تر سر و سامون بگیره.

    یا مثلا همین که هی با یک حالت شک و اکراه بهم میگه:" من یکی رو میخوام پرانرژی و زبر و زرنگ و فعال که منو هم مرتب به پیشرفت تشویق کنه، اینجوری هستی؟" و من هم هر بار گفتم که:" من در کل آدم آرومی هستم و اگر دنبال دختر خیلی شاد و شیطون هستید من اونجوری نیستم"

    یا اینکه اولین باری که بحث مهریه رو پیش کشید، دم در خونمون که منو رسسونده بود و داشتیم خداحافظی میکردیم یهو گفت 20-25 تا. و بعدش تا دو روز هیچ سراغی از من نگرفت. تا اینکه خودم احوالپرسی کردم.( شاید اشتباه کردم) ولی همین که نظرش رو گفت و رفت به امون خدا، برای من این مفهوم رو داشت که داره بهم میگه 25 تا رو اگه قبول داری باش، اگرم قبول نداری هررریییی.... و این برای من، یعنی منو نمیخواد، یه دختر که 25 تا رو قبول کنه میخواد. این دو تا برای یک دختر خیلی فرق میکنه. همونطور که برای یک پسر هم فرق میکنه که طرفش به خاطر خودش بخوادش یا به خاطر پولش.

    ولی من بهش رفتاری نشون داده بودم که بفهمه اگر دارم ادامه میدم به خاطر پولش نیست. چجوری؟ چون اولا که اگر دنبال پول بودم، شرایط بیکاریش رو قبول نمیکردم. دوم اینکه هیچ سوالی در مورد دارایی هاش ازش نکردم و هر چی هم میدونم خودش گفته. اون هم نه در اول آشنایی. چندجلسه گذشته بود. سوم اینکه من اصلا بحث مهریه رو پیش نکشیدم. خودش پیش کشید. دو بار. و بار دومش کی بود؟ دو روز بعد از جلسه ای که خانوادش اومدن و اجازه خواستن بیشتر بریم و بیایم. و با اینکه من با تاکید ازش پرسیدم که:" اگر بحث مهریه براتون "اولویت" داره، یه جلسه بذاریم و معلومش کنیم و بعد ادامه آشنایی." و ایشون هم هیچ جوابی تا یک روز بعدش نداد و باز ازش خبری نشد و بعد هم زنگ زد خیلی کوتاه و خشک گفت فردا وقت دارید برای یه جلسه؟


    اینجا من فقط خواستم بهم ثابت بشه که من رو میخواد یا فقط دنبال یه دختر بی زبون کم توقع هستن که هیچی نخواد؟

    من فقط خواستم این بهم ثابت بشه. گرچه الان اون 100 تا برام دلنشین نیست. چون آخرش از روی دل و میل خودش نبوده.

    ولی میخوام بگم شاید رفتار خودش من رو به تردیدی انداخته بود که مجبورم کرد دنبال راه اثبات یا ردش باشم.

    ------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

    ولی خب، یه چیزی هم هست... چرا یک آقا حق داره فکر کنه اگر یه دختر بگه مثلا 100 تا، توقعش مالیه ولی اگه یه مرد بگه 25 تا دیدش مالی نیست؟ چرا اولی رو به پای زیاده خواهی و طمع میدونن ولی دومی رو به مفهوم "هر چی مفت تر، بهتر" نمیدونن؟ اگر اولی دید مالیه، دومی هم دید مالیه. نیست؟ بعدشم واقعا 100 تا رقم غیرمعقولی و بالایی نبود.

    یه موقع هست میبینی یه خانم مهریه اش مثلا 14 سکه است. یا مثلا 110 تا شاخه گل و امثال این. ولی به نظرم دو حالت وجود داره در این موارد. یا دو طرف اونقدر عاشق هم هستن و اون خانم اونقدر محبت و عشق از طرف مقابلش دیده که خودش گفته من مهریه نمیخوام و یا با پیشنهاد 14 تای آقا موافقت کرده و یا آقا مهریه بالاتری پیشنهاد کرده و خود خانم گفته نمیخوام من مثلا 14 تا بسه. یا 5 تا بسه.

    ولی به نظرم این درست نیست که مرد از اول دست پایین پیشنهاد بده. به خصوص در شرایطی که تلاشهای دیگه ای برای به دست آوردن دل دختر نکرده باشه.

    حالا واقعا این دیدگاه من چقدر درسته یا نه نمیدونم.
    ------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

    من یه سوال در مورد هزینه یک جهیزیه آبرومند و معمولی کردم که کسی جواب نداد.

    دلیل این سوالم این بود:

    در اوایل آشنایی ایشون میگفت که میخواد خانواده همسرش حمایت مالی ازش داشته باشه برای مهاجرت. و حرفش این بود که مثلا هزینه جهیزیه رو به جای جهیزیه بدن به دختر و پسر به عنوان حمایت مالی برای مهاجرت. و من هم حرفی نداشتم.
    تا اینکه جواب مهاجرتشون طول کشید و گفت که شاید الان مهاجرت جور نشه ولی بعد از شروع زندگی هم هر زمان فرصت برای مهحرت جور شد میره. اینجا من این سوال توی ذهنم اومد که خب یعنی اگر قراره زندگی در ایران تشکیل بشه و چند سال بعدش مهاجرت، و قاعدتا برای شروع زندگی جهیزیه باید تهیه بشه، آیا باز هم موقع هاجرت میخواد توقع حمایت مالی از خانواده من داشته باشه؟
    به خاطر همین گفتم که هزینه ای که خانواده من برای جهیزیه در نظر گرفته اند حدود 40 میلیونه و من توقع حمایت بیشتر ازشون ندارم و جهیزیه رو که بدن دیگه به خودم اجازه درخواست هیچ گونه حمایت مالی ازشون نمیدم.

    و دقیقا دو روز بعد از این حرف من بود که همدیگه رو دیدیم و بحث مهریه رو پیش کشید و گفت 25 تا......... و من حتی این اومد توی ذهنم که انگار چون من گفتم 40 میلیون، خواسته اون هم مهریه در همین حدود تعیین کنه.

    حتی روزی که اومده بودن برای مهریه صحبت کنن و داشتیم توی اتاق حرف میزدیم، بهم گفت شما یک حرفی به من زدید که به دلم نشست. گفتید بابام نداره و نمی تونیم و نداریم!!! (در صورتی که من اصلا همچین جمله ای نگفتم. دقیقا همون جمله ای رو گفته بودم که بالا گفتم) و ما هم گفتیم باشه در حد توانتون. من هم مهریه 30 تا در حد توانمه و قرار نیست آدم معامله کنه. اونایی که مثلا سال تولد میگیرن توقع مهریه 250 میلیونی هم دارن. ولی من دارم میگم شما در حد توانتون منم در حد توانم"

    خب این جمله ها و حرفاش برای من خیلی بار منفی داشت. اولا که 40 میلیون جهیزیه فکر کنم برای تهیه وسایل مهم و ضروری زندگی و شروع زندگی مناسب باشه.( البته واقعا نمیدونم الان چقدر در میاد یک جهیزیه نرمال) و نشونه بدبختی و نداری خانواده دختر نیست که ایشون به خودشون اجازه دادن اون جملات رو بیان کنن. دوما بیانشون علیرغم ادعای ایشون، اتقاقا نشونه ی دیدگاه معامله گرایانه ایشون بود. سوما که جهیزیه لطف پدر و مادر عروس برای شروع زندگیه نه وظیفشون. و جهیزیه در شرع جزو نفقه است و در واقع بر عهده مرده نه دختر و جزو حقوق مرد نیست. بنابراین نهایت پرروییه که خانواده پسر بخوان اصلا در مورد جهیزیه نظر بدن. چهارما مهریه در شرع وظیفه مرد و حق زنه.

    بابای من سالهاست بازنشسته شده ولی هنوز کار میکنه. ایشون چند بار پیش اومده که گفته بنده خدا پدرتون برای اینکه برسونه خرج رو، هنوز مجبوره کار کنه.... یا یه بار دیگه هم باز همون حرفایی که اون شب توی اتاق گفته بود رو تکرار کرد که "من میفهمم شما ندارید و براتون سخته و ما هم گفتیم جهیزیه در حد توانتون "

    من نمیدونم چرا فکر کرده ما نداریم؟ چون من گفتم 40 میلیون؟؟؟!!!!

    واقعا 40 میلیون جهیزیه خیلی کمه که چنین فکری توی ذهنش اومده؟

    -------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

    حالا آقا حامد،با تمامی این اوصاف، واقعا فکر میکنید دید من مالی بوده یا ایشون؟؟؟!!!


    دست رو دلم نذارید تو رو خدا....

    چرا فکر میکنید اون اگه من گفتم سی تا نه، پشتش باید خالی بشه و احساس انس نکنه. ولی ایشون وقتی گفت 25 تا و رفت به امون خدا، من نباید پشتم خالی بشه و احساس بی کسی و بی پشتیبان بودن و بی ارزشی بودن در نظرش کنم؟؟!!!
    ویرایش توسط Pooh : دوشنبه 07 خرداد 97 در ساعت 22:40

  16. 3 کاربر از پست مفید Pooh تشکرکرده اند .

    hamed-kr (سه شنبه 08 خرداد 97), tavalode arezoo (سه شنبه 08 خرداد 97), میس بیوتی (سه شنبه 08 خرداد 97)

  17. #29
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    یکشنبه 29 بهمن 02 [ 14:38]
    تاریخ عضویت
    1390-2-14
    نوشته ها
    1,633
    امتیاز
    42,408
    سطح
    100
    Points: 42,408, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialOverdriveVeteranTagger First Class25000 Experience Points
    تشکرها
    5,992

    تشکرشده 8,207 در 1,574 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    367
    Array
    سلام
    چه لزومی داشت شما بگید 40 میلیون جهیزیه می دهید؟
    با توجه به توضیحاتی که دادی به نظر می یاد که این آقا دید مادی گرایانه ای به مسائل دارند که آین مطلب را باید اولا مطمئن بشی در ثانی در خودت بررسی کنی که با توجه به سایر محاسنی که در ایشان هست و برای شما اولویت بیشتری دارند، چقدر توانایی برخورد با این نقطه ضعف و مدیریت آن را در خود می بینی.

  18. 6 کاربر از پست مفید بی نهایت تشکرکرده اند .

    hamed-kr (سه شنبه 08 خرداد 97), minno (سه شنبه 08 خرداد 97), tavalode arezoo (سه شنبه 08 خرداد 97), میس بیوتی (سه شنبه 08 خرداد 97), زن ایرانی (سه شنبه 08 خرداد 97), صبا_2009 (سه شنبه 08 خرداد 97)

  19. #30
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 23 دی 98 [ 13:15]
    تاریخ عضویت
    1393-4-15
    نوشته ها
    382
    امتیاز
    12,547
    سطح
    73
    Points: 12,547, Level: 73
    Level completed: 25%, Points required for next Level: 303
    Overall activity: 12.0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    894

    تشکرشده 1,236 در 375 پست

    Rep Power
    99
    Array
    سلام
    ممنون از توضیحات کامل و البته جدید تون ، با توجه به محدودیت سه پست بعد از پست نمی تونم براتون پست جدید بذارم.

    توی این پست تون به نکات مهمی اشاره کردین که اولا به نظر من نشون میده شما روند حرکت تون توی این جریان خوب مدیریت کردین و از طرفی من به عنوان یه ناظر بیرونی سعی در قضاوت بر اساس گفته بود و باز هم می

    گم واقعا نیت ام دلسوزانه و و تا حد امکان مسئولیت پذیرانه بود ، تمام حرفم هم این بود که خانم پوه یه ظرفیت های خیلی خوبی دارن که واقعا حیف هست اگر شخصی حالا در جمع بندی کلی بتونه امتیاز لازم برای ازدواج رو

    بیاره ایشون در گیر هیجاناتی بشن که فرصت از دست بره ، واقعا من دلم برای توانایی های شما می سوخت وقتی تاپیکی می زنید و از حال بدتون می گین چون واقعا خوش نیت هستین و توی بستر ازدواج احتمال زیادی می

    دم که بتونین خیلی از بالقوه هاتون رو بالفعل کنین و از اونها احساس رضایت کنین ، از اون طرف یه سری از توصیفات قبل از این پست تون وجود داشت که خواستگار تون هم هنوز باید بهش فرصت داده بشه تا بیشتر بررسی

    بشه تا یه موقع فرصتی نباشه که از دست میره .


    ولی خب پست اخیر تون کد های قابل تاملی در مورد یه سری تناقض های فکری و رفتاری داره ، البته فرصت بحث در مورد این که اون شب یهو بعد از بحث مهریه اون رفتار داشتن و واقعا توجیه پذیر نبود یکی از نکاتی بود که به هر حال می خواستم بهش اشاره بکنم .

    البته در مورد شخص خودم هم اجازه بدین این رو بگم که اگر گفتم 14 سکه حقیقتا نمی گم دارم که خیلی هزینه جهزیه کنم ولی واقعا توقعی هم از طرف مقابل ندارم و باورم این هست که واقعا ساده (البته نه فکر کنین خاک بر سری)می شه شروع کرد و هم من و هم خانواده میدونم که قلبا چنین نگاهی ندارن و ای بسا من بیشتر مورد شماتت قرار بگیرم اگر مشکلی بین مون پیش بیاد .


    و اینکه گفتین
    "حالا آقا حامد،با تمامی این اوصاف، واقعا فکر میکنید دید من مالی بوده یا ایشون؟؟؟!!!"

    اون موقع با اون اطلاعات همون طور که گفتم " می دونم نیت قلبی تون این نیست و درواقع ما آدم ها عادت مغز مون این هست که برای سنجش موضوعات سراغ در دسترس ترین و ملموس ترین معیارهای عادت شده مون بریم." رو فکر کنم درست باشه.

    ولی الآن هم با توجه به پست اخیر و شیوه رفتار طرف مقابل تون بهتون حق میدم چنین رفتاری رو ، این که آدم بگه من متعهد به حد توانم هستم منطق درستی هست ولی باید منطقش با بقیه رفتارهاش هم سنخیت داشته باشه و بوی فرصت طلبی نده ،ببخشید اگه اذیت شدین.

    ان شاء الله اگر چیزی به ذهنم رسید که شاید کمکی بهتون باشه در حد بضاعتم برای از این به بعد ماجرا براتون می نویسم .

    ممنون از این که صبور بودید.

    موفق باشید.

  20. کاربر روبرو از پست مفید hamed-kr تشکرکرده است .

    Pooh (سه شنبه 08 خرداد 97)


 
صفحه 3 از 12 نخستنخست 123456789101112 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ ها: 86
    آخرين نوشته: شنبه 29 اردیبهشت 97, 00:23
  2. شرایط زندگی من و اومدن خواستگار..لطفا راهنماییم کنید من چطوربرخوردکنم
    توسط Kimiya.khanom در انجمن طـــــــــــرح مشکلات ازدواج: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 3
    آخرين نوشته: چهارشنبه 22 شهریور 96, 04:50
  3. دارم وابسته میشم...راهنماییم کنید
    توسط parasoo67 در انجمن سئوالات ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 31
    آخرين نوشته: دوشنبه 08 اسفند 90, 02:39
  4. راهنماییم کنید-خواستگارجدید
    توسط النا61 در انجمن دو دلی در انتخاب همسر
    پاسخ ها: 47
    آخرين نوشته: دوشنبه 21 اردیبهشت 88, 23:18
  5. +راهنماییم کنین دیگه واقعا خسته شدم
    توسط Sahar H در انجمن سئوالات ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 10
    آخرين نوشته: سه شنبه 22 بهمن 87, 23:42

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 08:15 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.