با سلام مجدد
دوستانه بگم! خیلی پست های طولانی در این تاپیک نوشته میشه و این سخته که بشه همه رو خوند!! ولی من پست های صاحب تاپیک و آقای کوالیتی رو خوندم. لطفا به اختصار بنویسید و فقط مهم ترین موضوعات رو با جملات کوتاه و ساده عنوان بفرمایید. در غیر اینصورت مشارکت برای بنده بسیار دشوار میشه. تازه یهو ممکنه مدیران تالار هم بصورت بسیجی وار بیان و به دلیلی که درکش در قدرت هیچ عقل سالمی نیست ، شروع بکنن به کار همیشگی خودشون: رفتارهای حذفی (حذف پست و بلاک کردن حساب کاربری). اما در پاسخ به صاحب تاپیک:
بله مشکل من و همسرم بسیار بد و زشت شده بود. ولی در همون 4 سال پیش که در این تالار برای اولین بار مسائل رو مطرح کردم افراد زیادی بودن که اعتقاد داشتن همسرم و خانوادش کار بدی نکردن!! مثلاً پست زیر که زحمت کشیدن و در اون شرایطی که داشتم من رو احمق محض خطاب کردن و الطاف دیگری هم داشتن:
http://www.hamdardi.net/showthread.p...l=1#post358242
یا پست زیر که میگه خوب کاری کردن از اعتماد من سوء استفاده کردن چون خونه رو خودم به نام شون کرده بودم:
http://www.hamdardi.net/showthread.p...l=1#post358259
ولی در همون روزا آقای کوالیتی مثل امروز انصاف رو فراموش نکرده بود و پست های زیر رو نوشت:
http://www.hamdardi.net/showthread.p...l=1#post358211
http://www.hamdardi.net/showthread.p...l=1#post358165
برای توضیح برداشت شوهرتون در خصوص رفتار نابخردانه برادرتون:
آیا همون موقع که چاقو کشید، شما گفتید که خجالت بکش و زندگی من رو با این بچه بازی ها خراب نکن؟ آیا بعدش به صراحت به شوهرتون گفتید که از رفتار برادتون شرمنده هستید؟ آیا وقتی مجددا شوهرتون اون رفتار رو به یاد میاره ، شما با رفتار بدن و کلام ، نشون میدید که اون رفتار رو بسیار بد میدونستید و میدونید؟
نیازی نیست برادرتون یا مادرتون بیان و عذرخواهی کنن. موضوع فقط در شخص شماست. بهتره که شوهرتون هم درک بکنه که نباید همه رو به زانو در بیاره و فقط کافی هست که با همسرش بتونه رابطه ی سالمی داشته باشه. من توصیه می کنم بساط اطرافیان رو به هیچ مناسبت به زندگی تون باز نکنید، حتی برای عذرخواهی!!!
این روزا یکی از مهم ترین دلایل طلاق ، رفتارهای کودکانه و کینه جویانه ی خانواده هاست. رفتار هر دو خانواده (بجز پدر صاحب تاپیک) ، بسیار تاسف آور و شبیه کودکان هست. آیا به شوهرتون گفتید که با برادرتون بحث کردید و قهر کردید که چرا رفتار کودکانه کرده؟ باید صادق باشید ولی شوهرتون هم باید به بلوغ برسه و به خانواده شما توهین نکنه. چون بعد از اینکه شما پذیرفتید رفتار برادر یا مادرتون درست نبوده ، انصاف نیست که ایشون هم به خانواده شما توهین کنه. چون باعث رنجش عمیق شما میشه و به هر حال اونها بستگان درجه یک شما هستن. ای کاش این بستگان درجه یک انقدر دخالت های مخرب نمی کردن!!!
دلیل آرام شدن من و برگشت به زندگی دو چیز بود: 1) گذشت حدود 8 ماه و عدم ارتباط مطلق در این مدت با همسرم 2) امتحان کردن یک مورد صیغه و یک مورد دیگه نامزدی (به قصد ازدواج دائم). بعد از نزدیک شدن به این دو نفر فهمیدم که نمیتونم به لحاظ جنسی زن دیگری رو دوست داشته باشم و همچنان همون همسر اولم رو با هر سابقه و گذشته ای ترجیح میدم!!!!
اگر تاپیک های گذشته ی من رو می خوندید می دیدید که خودم هم باورم نمیشد که طالب برگشت باشم! ولی اگر قبل از دو مرحله ی بالا همسرم به سراغ من می آمد ، احتمالا هر تلاشی که میکرد بی فایده بود چون بسیار خشمگین بودم. بعلاوه هنوز درک نکرده بودم که ممکنه به لحاظ جنسی نتونم زن دیگری رو دوست داشته باشم . . .
برگشتن چند روزه همسرم به خاطر درخواست تمکین هم بعد از 8 ماه موثر بود و شما درست گفتید.
توصیه ی من:
زیاد عجول نباشید و خودتون رو خار هم نکنید. طلاق یک شبه اتفاق نمی افته و هنوز رابطه ی شما فرصت خواهد داشت. بر خلاف برخی علما ، من توصیه نمی کنم که برید دنبال تفریحات و کار کردن و چیزای این طوری. توصیه می کنم که به پست های آقای کوالیتی دقت کنید!! چون نظر من هم همونه . . .
علاقه مندی ها (Bookmarks)