سلام همدردی های عزیز واقعا دیگه خسته شدم حالم خیلی بده
توی این چند ماه برای اینکه بعدا عذاب وجدان نداشته باشم خیلی کوتاه اومدم و از خواسته هام گذشتم حتی برای دیدن خانوادم شوهرم شرط گذاشت که فقط دو هفته ای یکبار برو اما یک روز بمون با اینکه دو هفته برام خیلی دیر بود ولی قبول کردم تا اینکه امروز گفت دوهفته یکبار برو ولی نمون چند ساعت اونجا باش بد میام میارمت ولی سر این موضوع بحثمون شد و من با آرامش گفتم من نمی تونم یا هر هفته ببر و شب رو نمونم یا دو هفته یه شب بمونم خونه مامان بودم که پشت تلفن گفت تو بیجا میکنی هر چی شوهرت بگه همونه و قطع کرد منم پیام دادم که قطع کردن تلفن اصلا کار درستی نیست که دوباره زنگ زد و گفت زنیکه هر جایی . فاحشه و ... من دیدم داره از این حرفها ادامه میده اینبار من زود قطع کردن و چند بار پشت سرهم تماس گرفت و جواب ندادم تا اینکه بعد از چند بار جواب دادم که دوباره گفت زنیکه ... به من گوشی رو قطع میکنی منم گفتم از تو یاد گرفتم گفت من پانزده سال از تو بزرگترم منم گفتم آدم از بزرگترش یاد میگیره . دوباره شروع کرد به فحاشی که تو گوه خوردی قطع کردی منم گفتم حرف دهنتو بفهم خودت خوردی که گفت تو به من چی گفتی تو به من فحش دادی منم گفتم نه فقط فحش خودت رو جواب دادم داشت داد میزد که دوباره قطع کردم .
الان پیام نوشته که باید پیش پدر و مادرت زنگ بزنی و در حضور اونا از من معذرت بخوای و پیش اونا با صدای بلند بگی گوه خوردی . فقط در این صورت می تونی به این خونه برگردی وگرنه اگه سرخود پاشی چه الان چه یه هفته بعد برگردی بخدا توی خونه قتل میشه شوخی هم ندارم . به نظرتون الان من چیکار کنم؟
علاقه مندی ها (Bookmarks)