به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 3 از 3 نخستنخست 123
نمایش نتایج: از شماره 21 تا 28 , از مجموع 28
  1. #21
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 06 دی 01 [ 17:36]
    تاریخ عضویت
    1393-3-15
    نوشته ها
    430
    امتیاز
    13,817
    سطح
    76
    Points: 13,817, Level: 76
    Level completed: 42%, Points required for next Level: 233
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    833

    تشکرشده 422 در 187 پست

    Rep Power
    64
    Array
    سلام،
    اينحوريام نيست اقاى amf66 ، منم بى تقصير نبودم، عيبايى داشتم. لحباز بودم، گير ميدادم، و ...
    دوستاى قديمى تر منو بهتر ميشناسن
    اما در خال حاضر شوهرم ول كن نيس، هرشب بد اخلاق ترميشه، ديشب بهش گفتم نميخواى تمومش كنى؟! گف فقط ميخوام جدا شيم، خسته خسته م، زندگيتو زهر ميكنم

    گفتم مشاور، گف بروووو بابا، من خودتم نميخوام تو ميگى مشاور

    واسه بابام نوبت گوفتم از مشاور ك بره، شايد متفاعدش كنن

    يا راهي خواهم يافت
    يا راهي خواهم ساخت

  2. کاربر روبرو از پست مفید Somebody20 تشکرکرده است .

    سها** (شنبه 22 اسفند 94)

  3. #22
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 06 دی 01 [ 17:36]
    تاریخ عضویت
    1393-3-15
    نوشته ها
    430
    امتیاز
    13,817
    سطح
    76
    Points: 13,817, Level: 76
    Level completed: 42%, Points required for next Level: 233
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    833

    تشکرشده 422 در 187 پست

    Rep Power
    64
    Array
    كاش يه نفر تاپيكمو ميذاشت تو تاپيكاى نيازمند حضور كارشناسا.

    من ميترسم به همين يه مشاورى ك ميرم پيشش اكتفا كنمم

    يا راهي خواهم يافت
    يا راهي خواهم ساخت

  4. #23
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 17 اردیبهشت 96 [ 07:07]
    تاریخ عضویت
    1394-7-04
    نوشته ها
    273
    امتیاز
    4,637
    سطح
    43
    Points: 4,637, Level: 43
    Level completed: 44%, Points required for next Level: 113
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience PointsOverdrive1 year registered
    تشکرها
    270

    تشکرشده 319 در 160 پست

    Rep Power
    52
    Array
    سلام روزتون بخیر شادی

    ببخشید روراست برات صحبت میکنم

    ممکنه ایشون سرش جای دیگه گرمه میخاد شمارو از سره خودش باز کنه برنامه میچینه یکی دو شب نباشه

    میگه خونه مادرم نرو اره عزیز میخاد به اونا ثابت کنه که شما خوب نیستی و اونام راضی به طلاق بشن

    متاسفانه عشق را درش کشتی با بهونه گیری بد اخلاقی غر زدن زیادی بد گفتن از خانوادش

    وقتی تو خونه محبت کم بشه اقا حسه شادمانی ونشاط در خونه نبینه جای دیگه این خوشبختی رو جستجو میکنه وقتی هییییچ حسه تامین

    کنندگی به اقا داده نشه اقا خیلی راحت راضی میشه که کسی دیگه رو تامین کنه

    ببین اونم مقصره چون اون جوری که باید درکت نکرده مردا این جورین باید اول یه چراغ سبزی نشون بدی ولی در عوضش جبران میکنن

    اگه هنوز دوسش داری و امکان طلاق برات نیستش یا ممکنه وضعیتت بدتر بشه

    از امروز شروع کن به فکر تغییر باش اگه بخای میتونی زندگیت را متحول کنی

    هیییییچ وقت جدا نخاب حتی اگه مخالفت کرد بگو دلم هواتو کرده و...

    اصلاااااا به حرفاش توجه نکن فقط به فکره خوب کردن زندگیت باش


    اینکه در اسلام جهاد زنان رو به همسرداری نسبت میدهنداین شامل کدام موارد مشخصی میشود ؟
    متن بیانات آقای دکتر حمید حبشی

    خدا رب است و در کنار اوصاف عظیمی چون قادر بودن ، قهار بودن ، علیم و خبیر بودن ، خالق بودن ، رازق بودن و هزاران صفت بی مثالی که آن پروردگار شیرین هستی دارد ، رحمن الرحیم است و این ویژگی را در صدر همه سوره های قرآنش ، نقش داده است .
    و خودش رب است ، رب عالمیان محمدش ( که جان عالمی به فدایش و درود و سلام خدا و فرشتگان و مومنین نثارش ) مربی ست گزیده ترین کار عالم که بیشترین خشنودی خدا را به همراه دارد همین تربیت است
    و زن و مادر از خدا هر دو ودیعه را گرفته است :
    رحیمی و تربیت با این شناخت سخت نیست که بفهمیم جهاد زن ، رشد همین اوصاف الهی ست زن جهادش آن است که سپرده های الهی را حفظ کند ، ارتقاء دهد و برمبنای همان باشد .
    و مصداق های آن در برخورد با شوهر و فرزند و خانه و خانواده معلوم و روشن است و آن چیزی هایی که این جهاد را از دستش می رباید و دور می کند هم مجهول نیستند مثلا یک کارتان همین باشد که ببینید اگر بخواهید پیروز میدان این جهاد باشید باید چه بکنید و چه نکنید مرد را هم ودیعه های گرانبهایی از ناحیه خداوند است که درشت ترین آن نقش تامین کنندگی و تکیه گاهی ست .
    مردی مرد است که این صفت عظیمش درخشش در رفتار و تفکرش بگیرد
    اما اینکه مرد به تکلیفش عمل می کند یا نه ، معارضی برای پرداختن شما به جهادتان نیست .
    یعنی محصول جهاد شما کسب رضای خداست نه امضای شوهر.
    و نیز هیچ بهانه ای برای دور ماندن از فتح این میدان برای زن قابل قبول نیست ، حتی شوهری که مساوی شر است چون قرار نیست اجرش را شوهر ذلیل و ناتوان و نیازمندی بدهد که خودش غرق در نیاز است


    b-mahboob.blog.ir

    میگن مردا برخلاف زنها زود از همسرشون سرد میشن..
    مثلا چند بار زن اشتباهی کنه مرد دیگه علاقه ش کم میشه .؟!!
    .یا به انتخاب خودش شک میکنه و حتی در مورد
    ظاهر هم
    بعد یه مدتی اکثر مردها سرد میشن و دیگه براشون تکراری میشه ...
    مردا توقع دارن زنشون همیشه مهربان خوش اخلاق ، با نشاط و زیبا بمونه ...
    و از این نظر
    پرتوقع هم هستند ...
    نمیگم همه شون ولی اکثرمردا اینجوریند...
    خب ما زن ها با این خصوصیت چکار کنیم؟..
    .آیا باید همه ی هم و غم خودمون رو بزاریم رو اینکه

    برا شوهرامون همیشه جذاب و خواستنی و عالی و بی نقص باشیم ؟
    و اگه گهگاهی اشتباه کردیم بترسیم از اینکه همسرمون دیگه ما رو دوست نداره ؟....

    __________________________________________________ _______پاسخ آقای دکتر حمید حبشی :
    آن می گویند ها که البته غلط های زیادی دارد
    و ارزش تشخیصی ندارند اما اینکه آیا مرد ممکن است اینطوری بشود ؟
    پاسخ مثبت است و این پاسخ مثبت به چند عامل عمده مربوط می شود :

    1 - یکی اینکه زن ها بعد از شروع زندگی ،
    احساس ارزش و اقتدار و شکوه مرد را با ترجمه های غلط از مرد و زندگی تباه می کنند
    و این تباهی منجر به تغییر نگرش و رفتار مرد نسبت به همسرش می شود

    2 - دوم اینکه هرقدر مرد از رشد لازم در سنین نوجوانی دور مانده باشد
    در سنین بزرگسالی دجار انحرافات و تنوع خواهی ها و سستی ها و بی تعهدی ها می شود .
    سن نوجوانی سن اساسی و حیاتی چگونه شدن فرد است

    3 - زن با تبدیل انتظارات رشد و کمالش به انتظارات مادی
    و مقایسه و رقابت در امکانات زندگی اش با دیگران ،
    در منش رفتاری مرد انحراف ایجاد می کند

    4 - مسئله دیگر زندگی های پردردسر و ناآرام است که از تنش و درگیری زیادی برخوردار است
    و این زندگی ها میل بقا و مدیریت از سر ذوق و شوق را در مرد کم می کند


    b-mahboob.blog.ir


    چهار رفتاری که اقتدار مرد را میشکند :


    عموما خانومها رفتار درستی با اقتدار مرد ندارند ؛
    یه رفتارهایی هستند که اقتدار مرد رو میشکنند ،
    اگه این اقتدار بشکنه ؛ دیگه اون خونواده ، خونواده ی خوبی نمیشه !
    اقتدار مرد در واقع ستون یک خونواده ست که اگه بشکنه خونواده بهم میریزه
    دیگه تربیت فرزند غیر ممکن میشه ؛
    هم مرد داغون میشه ...امکان رشد رو ازش گرفتیم ؛
    و هم زن بهم میریزه ؛ چون مرد دیگه نمیتونه به او ابراز محبت کنه ، یا حتی دوستش داشته باشه


    1 - جدل با مرد :
    هدف زن از جدال : زن برای مباحثه منطقی ،
    « اینکه کدام درست است» و « من حق دارم » ؛ با مرد رویارو میشه ؛ جدل میکنه ...
    برداشت مرد ازین حرکت زن :
    اما مرد چه برداشتی ازین حرکت زنش داره ؟ ... مرد فکر میکنه زنش او رو ناقص میدونه
    احساس بدی بهش دست میده ...احساس ناقص بودن ... احساس بی ارزش بودن ... بی عرضه بودن ...

    این جدل اینقدر بد است که نه تنها اقتدار مرد رو شکستید ، بلکه علاقه مرد نسبت به شما کم میشه ...
    ارزش شما سبک میشه ... مرد از شما فاصله میگیره ... ( اصلا بحث و مجادله نکنید ! )

    ممکنه بپرسید مرد نباید بفهمه فلان مسئله رو اشتباه میکنه ؟
    باید رو اشتباهش پافشاری هم کنه ، من هیچی نگم؟!!!

    ( مثال ) : سریالی نگاه میکنیم ؛ مرد میگه چه سریال مزخرفی !
    زن میگه : نه ... خیلیم خوب بود !
    زن اینجا نیاد مرد رو بشکنه ،
    ( بلکه اول بیاد همراهی کنه با مرد ، اما در بین همراهی طوری درست رو بهش منتقل کنه که اساسی ترین بنیان مرد که اقتدارش است نشکنه )



    2 - قهر :
    هدف زن از قهر :
    زن میخواد بگه که حضورت کنار من کمه ؛ محبت یا هر کمبودی بوده رو میخواد اعلام کنه
    من بیشترش رو میخوام ...
    اما مرد چه برداشتی توی ذهنش میآد ؟
    برداشت مرد ازین حرکت زن :
    ( بود و نبود من برای زن فرقی نداره ! )
    یعنی من از اینکه تو پیش من و با من باشی ؛ مشکلی ندارم ، بود و نبود تو برای من یکی است !

    زن قهر میکنه که مرد بیشتر بسوی او بیاد ولی وقتی میری مرد میگه دیگه این کم هم نمیدم!
    یا برخوردهای دیگه داره ... مثل مسخره کردن ... شدید برخورد کردن ...
    یا قهر شدیدتری رو میزاره ... یا حتی بی اعتنایی میکنه
    که اگر هم برخورد بدی نکنه باز هم ارزش رو نداره چون برای این بوده که خواسته شما رو برگردونه
    پس فقط قهر شما یک نتیجه دارد و اون اینه که اقتدار مرد رو شکستید !
    حتی وقتی زن از قهر برمیگرده مرد میگه چی شد ؟!! تحمل نیاوردی ؟!! بیرونت کردن ؟!!
    میخواد زن رو تو زن مچاله کنه که دیگه قهر نکنه ؛ دیگه ناراحتیشو اینطوری بروز نده ...
    (مرد یکی از انگیزه های مهمش برای ازدواج پایه شدن و ستون یک زندگی شدن است ! )


    3 - گریه :
    هدف زن از گریه : زن میخواد بگه که من شکسته هستم ، مرا دریاب ...
    اما برداشت مرد چیه ؟
    انگار زن بهش میگه : برو گم شو ... آزادی !
    گریه از قهر بدتره ، گریه مرد رو خیلی متلاطم میکنه و او رو خیلی بهم میریزه
    فکر میکنه یعنی ای مرد تو دیگه بدرد من نمیخوری ! برو ...
    این از قهر بدتر است !


    4 - پرخاش :
    هدف زن از پزخاش :
    زن میخواد بگه بهم ریخته هستم ؛ خودم هم خودم رو نمیشناسم ؛
    داره از عمق فاجعه به خودش حرف میزنه ...
    اما برداشت مرد از پرخاش زن چیه ؟
    طلاق ... دیگه ادامه زندگی برای ما امکان نداره ...
    پرخاشگری زن ، یکی از آن جاهایی است که مرد به طلاق فکر میکنه
    خیلی از قهر و گریه هم بدتر است
    دیگه مرد ادامه ی این زندگی رو دوست نداره
    ( پرخاش ، بدترین نوع اقتدار شکنی است ! )



    b-mahboob.blog.ir



    چرا مرد دعوا میکنه ؟
    چرا داد و فریاد میکنه ؟
    متن بیانات دکتر حمید حبشی


    آقا دوست داره اقتدارش صحیح و سالم دیده بشه
    وقتی ( با او ) جدل میکنیم ؛ یعنی اقتدارش کج و بهم ریخته ست ...
    ( یعنی ) ؛ تو معیوبی ! ... تو ناقصی ! ...
    او مجبوره برای ثابت کردن خودش ، طوری برخورد کنه که حالت بدی داره ...
    مرد هم جدال میکنه ؛ نه برای دفاع از خودش ؛ بلکه برای این جدال میکنه که تکیه گاه توست و نمیخواد که حس کنی ضعیفه .




    زنان تمایل زیادی به صحبت با همسرشون دارند ...زنان با کسی گفتگو میکنن که او رو دوست داشته باشند ..
    ارتباط و گفتگو برای زنان اهمیت بالایی داره
    اما آقایون تمایل زیادی به زیاد حرف زدن ندارن و لذا ممکنه خانوم این خصوصیت ساختاری آقایون رو به پای این بزاره کهشوهرش او رو دوست نداره ... و با خودش بگه که پس چرا وقتی نامزد بودیم اینهمه پرحرفی میکرد ؟!!! ... شاید کس دیگه ای دلش رو برده .... شاید از من خسته شده ... شاید میخواد ازم فاصله بگیره و جدا بشه ... حتی ممکنه بخاطر مرد کلا دست از گفتگو برداره تا همسرش اذیت نشه ...شاید هم باعصبانیت با همسرش برخورد کنه ( که این مورد شایع تره ) و با این دعوا و جدل علاقه ی شوهر به خودش رو کم کنه( چون کج خلقی خیلی روی علاقه ها اثر میزاره )
    آقای دکتر حمید حبشی اصول گفتگو با مردان رو - که نه منجر به خستگی اونها بشه و نه احساس نیاز زن سرکوب بشه - به این صورت بیان کردند :
    1- اجازه بگیرند :
    (البته) نه اینکه بگن : اجازه میدی باهات حرف بزنم ؟......
    (اجازه بگیرید ) یعنی او رو به زور ننشونید پای حرف ...

    بگه : میخواستم راجع به فلان موضوع باهات حرف بزنم ... الآن میتونی ؟
    من با این اجازه م در مردی که محکوم به سکوت بود ؛ دارم ایجاد آمادگی میکنم !

    چون اگه آمادگی و زمینه نداشته باشه ؛ این حرف زدن زن بیخود است ( و فایده ای ندارد ) ..
    مرد هی کلافه میشود ... احساس پر حرفی میکند ..
    خسته میشود .. نمیشنود ...بی حوصلگی میکند ...

    اول ببین میتونه بیاد وارد صحبت بشه یانه ....
    اگه گفت : شب .... قبول کن ...
    چون حتما اون موقع نمیتونه ... حوصله نداشته یا وقت نداشته یا ...

    اما اگر مرد شب هم نتونست بازهم حرف زدن شب بیخود میشود ...
    باید زن ببیند کی مناسب است ؟

    2- نقطه شروع باید با تاییدکردن مرد (توسط زن ) باشد ....
    نیایین از اول مشکل رو بگین ...مشکلی که مرد داشته یا با او داشتین...
    مثلا اگه میخوای مشکل دعوای برادر و شوهرتون رو مطرح کنین ؛
    خوبیهای مرد رو ، صفات خوب مردتون رو بازگو کنید ...
    تاییدش کنین.. چون مرد استعدادش برای شنیدن کمه ...
    وقتی شما بیایین حرفی بزنین که حالت حمله داره ؛ اون احساس اقتدار شکنی میکنه
    باید اول اقتدارش رو تایید کنین ...

    3- بیان موضوع کنید ، نه قضاوت خود(تون رو از مسئله بگین ...)

    مثلا دعوای شوهرم با مادرم ...
    نگین : میدونی چیه ؟ من فهمیدم که تو از مامانم بدت میآد ! ..
    یا بگین : من میدونم فلان اتفاق اینجوریه ...
    تو با خواهر من کینه داری .....
    یا میگه : تو منو دوست نداری - منظورش اینه که نزاشتی برم اون عروسی-
    اینطوری بگین :
    میدونی من یه مسئله ای فکرمو مشغول کرده ...و اون رابطه ی تو و مامانمه ..
    میدونم که مامانم هم خیلی ایرادها داره ،
    اما دوست دارم رابطه ی شوهرم و مادرم باهم خوب باشه ...

    4- رعایت کل در برابر جزء :
    ( اصل و ) کل من همسرم و رابطه ی من با همسرم است !
    من نباید بخاطر حرف زدن همسرم رو از دست بدم ! ...یا اقتدارش رو بشکنم ... این اصله ...

    5- فعالیت مرد رو قطع نکنید ...
    خانومها میخوان ضمن حرف زدن مرد تموم فعالیتهاشو قطع کنه ..
    فکر نکنین که اگه مرد یکی دو کار باهم انجام بده دیگه نمیفهمه تو چی میگی ؟
    مرد ضمن فعالیتش ، حرف رو بهتر میشنوه ...

    6- در حین صحبت و پس از صحبت به مرد خدمات بدید...
    نه به این معنی که چون مرد دارد لطف میکند حرف شما را میشنود باید به او خدمت رسانی کنید
    نه ...
    شما ( با این کار ) به مرد این ظرفیت رو میدین که بتونه 15 دقیقه دیگه حرف گوش بده ...
    بهش ظرفیت میدیم .. استراحت کوتاهی میدیم ...
    (مثلا) شما میگی برم یه چایی /میوه/ بالش و ... بیارم و بیام ...

    7- بعد از صحبت از او تشکر کنیم ، و ابراز راحتی داشته باشیم ..
    آیا این یعنی حالا آقا لطف کرده شنیده باید تشکر هم ازش بشود ؟
    نه ..
    یعنی آقای من .. من بهره بردم ...من لذت بردم از حرف زدن باتو ...
    مشکلم حل شد ..حال خوبی پیدا کردم ..اظهار خوشحالی ...اظهار راحتی ...

    مثلا میگه : (چه خوب شد باهات حرف زدم ....) اینقدر( سبک شدم ) ... راحت شدم ...
    (این ) یعنی تو منو تامین کردی ...

    دفعه ی بعد چه بسا مرد منو صدا بزنه ...
    یعنی این استعاداد رو پیدا میکنه که حتی نخواسته شما رو به حرف زدن دعوت کنه ...


    b-mahboob.blog.ir

    b-mahboob.blog.ir

  5. 3 کاربر از پست مفید سها** تشکرکرده اند .

    skyzare (یکشنبه 23 اسفند 94), نازنین2010 (یکشنبه 23 اسفند 94), ستاره زیبا (شنبه 22 اسفند 94)

  6. #24
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 06 دی 01 [ 17:36]
    تاریخ عضویت
    1393-3-15
    نوشته ها
    430
    امتیاز
    13,817
    سطح
    76
    Points: 13,817, Level: 76
    Level completed: 42%, Points required for next Level: 233
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    833

    تشکرشده 422 در 187 پست

    Rep Power
    64
    Array
    خيلى جالبه، خيانتم ك كنن باز ما مقصريم.
    اشكالى نداره، من عيباى خودمو پذيرفتم، خيلى بچه گانه رفتار كردم درست، اما اخه كى وقت كردم فراريش بدم، از ثانيه اولى ك اومديم خونه داره ازم فرار ميكنه و تلاش ميكنه شب بره پيش دوستاش بخوابه، در حال خاصرم من بهش ميگم بيا بريم مشاور و از اول شروع كنيم، باز اون راضى نميشه، انگار اون يه مرد همه چى تموم بود و منم يه زن وحشتناك.
    هرچقد اين روزها ميخوام بهش نزديك شم نميداره، منم هرجور فك كردم ميبينم من نميتونم اين توقعاتشو براورده كنم، كه شب خونه نياد يا هرررز با درستاش باشه يا دايم با خونواده من قهر باشه و هيج جا نياد.
    من خيلى عيبا دارم، ولى الان كار به جايى رسبده ك دس تنها نميتونم درستش كنم، وقتى ميخواست زندگى كنيم وصعمون اون بود، الان ك ديگه خدا به خير كنه

    يا راهي خواهم يافت
    يا راهي خواهم ساخت

  7. 2 کاربر از پست مفید Somebody20 تشکرکرده اند .

    بارن (شنبه 22 اسفند 94), سها** (شنبه 22 اسفند 94)

  8. #25
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 21 تیر 97 [ 15:04]
    تاریخ عضویت
    1392-5-02
    نوشته ها
    206
    امتیاز
    7,253
    سطح
    56
    Points: 7,253, Level: 56
    Level completed: 52%, Points required for next Level: 97
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    143

    تشکرشده 309 در 147 پست

    Rep Power
    46
    Array
    سلام
    متاسفانه با این اوصافی که شما از زندگیتون میگید
    طبق همون نظر قبلیم میگم شوهرتون قید شمارو زده و شاید سرش یه جا گرمه
    متاسفانه بنظر شما جاذبتون رو براش از دست دادید و اون فقط میخاد خستتون کنه تا دست ازین زندگی بردارید و حاضرشید به جدایی
    این یعنی تنهایی کشیدن بار زندگی بر دوش
    دقیقا مثل من که همسرم غیرتمو با زدن حرفای تحریک کننده و زیر سوال بردن مردونگیم خرد کرد تا خودم حاضرشم به طلاق
    باید بگم این یعنی یکی از طرفش گریزونه و اون یکی اویزونه
    قبول دارم ما هم اشتباه کردیم اما اگر عشقی باشه نمیزاره طرف مقابل به این بهانه هر رفتاری بکنه و همسرشو نادیده بگیره
    برای هردومون متاسفم....
    ویرایش توسط amf66 : شنبه 22 اسفند 94 در ساعت 14:09

  9. 3 کاربر از پست مفید amf66 تشکرکرده اند .

    Somebody20 (شنبه 22 اسفند 94), بارن (شنبه 22 اسفند 94), ستاره زیبا (شنبه 22 اسفند 94)

  10. #26
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 06 دی 01 [ 17:36]
    تاریخ عضویت
    1393-3-15
    نوشته ها
    430
    امتیاز
    13,817
    سطح
    76
    Points: 13,817, Level: 76
    Level completed: 42%, Points required for next Level: 233
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    833

    تشکرشده 422 در 187 پست

    Rep Power
    64
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط amf66 نمایش پست ها
    سلام
    متاسفانه با این اوصافی که شما از زندگیتون میگید
    طبق همون نظر قبلیم میگم شوهرتون قید شمارو زده و شاید سرش یه جا گرمه
    متاسفانه بنظر شما جاذبتون رو براش از دست دادید و اون فقط میخاد خستتون کنه تا دست ازین زندگی بردارید و حاضرشید به جدایی
    این یعنی تنهایی کشیدن بار زندگی بر دوش
    دقیقا مثل من که همسرم غیرتمو با زدن حرفای تحریک کننده و زیر سوال بردن مردونگیم خرد کرد تا خودم حاضرشم به طلاق
    باید بگم این یعنی یکی از طرفش گریزونه و اون یکی اویزونه
    قبول دارم ما هم اشتباه کردیم اما اگر عشقی باشه نمیزاره طرف مقابل به این بهانه هر رفتاری بکنه و همسرشو نادیده بگیره
    برای هردومون متاسفم....
    دقيقا، ادم تا روزى ك كسى رو دوست داره ، منتظر اينه طرف مقابل يه نعارف بهش بكنه و يه كوچولو اميد بهش بده ك برگرده، اما شوهر من...
    ميدوته مه بعد طلاق بيشتر بهش خوش ميگذره، هم دختراى حور واجور داره، هم همه رغم تفريح، هم... منم ك تنها ميشم. منم ك محدودتر ميشم، و ديگه هيچ وقت حتى به ازدواح محدد فكرم نميكنم، چون مثه اينكه براى اينكار ساخته نشدم و هر مردى رو فرارى ميدم

    ديشب منو خونه مامانم جا گذاشت و هرحقد بهش ز زدم بيا دنبالم نيومد، گف اگه به خاطر من مياى لازم نكرده بياى. امروزم داشتم خونه رو مرتب ميكردم ديدم حلقه شو دراررده گذااشته لاى لباساش

    من تو خوابم نميديدم بتونم ازش دل بكنم و اينكاراشو تحمل كنم، اما الان اروم ارومم، انگار تا خالا اين ادمو نميشناختم و اين يه غريبه س، انگار همه چى يه خواب بوده

    يا راهي خواهم يافت
    يا راهي خواهم ساخت
    ویرایش توسط Somebody20 : شنبه 22 اسفند 94 در ساعت 14:21

  11. کاربر روبرو از پست مفید Somebody20 تشکرکرده است .

    بارن (شنبه 22 اسفند 94)

  12. #27
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    دوشنبه 04 مهر 01 [ 02:59]
    تاریخ عضویت
    1393-11-15
    نوشته ها
    823
    امتیاز
    34,196
    سطح
    100
    Points: 34,196, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassSocialOverdriveVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    3,683

    تشکرشده 2,882 در 761 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    235
    Array
    دلیل اینهمه انفعال ؟؟!!
    این پستی بود از کاربری توی همدردی اگه اشتباه نکنم مریم 123 بود یا شیدا، نمیدونستم چی میخواد بگه ، رفتم زیرو روی انفعال رو درآوردم .
    یه مدت بعد دیدم خیلی نگاهم عوض شده ، دیگه وابسته گی و انفعال و پرخاش هیچ کدومو نداشتم.

    سام بادی چرا اینقدر وحشت داری؟
    کی و چی رو میخواهی از دست بدی؟ در قبالش چی داری به دست میای؟
    آروم باش. مگه به تزت سرگرم نبودی بازم سرگرم شو .

    مشاوره پدرت رو ادامه بده ، پیگیری کن.
    ولی آروم باش ،

    انقدر گیر نده به همسرت که بشینید یه تصمیم خارق العاده بگیرید ، 180درجه تغییر کنید بعدش همه چی بشه گل و بلبل. از این توهم بیا بیرون .
    تو وظیفه خودتو انجام بده ، انقدر شل کن سفت کن نداشته باش .
    به پدرشوهرت سر بزن ، غذاتو درست کن ، درستو بخون ، ورزشتو بکن ، التماس نکن وحشت نداشته باش یا درست میشه یا نمیشه . تو سمته خودتو آباد کن اون طرف خشکسالی یا سیل بود تقصیر تو نیست. تو ام نمیتونی آبادیتو بدی به خشکسالی و سیل چون معلومه فقط ضرر میکنی هیچ کس اینکارو نمیکنه .

    میخوام بگم تو زمینه انتخاب درست رو فراهم کن بعدش بشین کنار ، همسرت باید انتخاب کنه چی میخواد و هر چی بخواد کاری از دست تو بر نمیاد پس بهتره آروم باشی و بپذیری .
    ای خواجه درد نیست... وگرنه طبیب هست

    ای بی خبر.. از خورشیدِ پشتِ ابر !



  13. 4 کاربر از پست مفید گیسو کمند تشکرکرده اند .

    sanjab (یکشنبه 23 اسفند 94), Somebody20 (شنبه 22 اسفند 94), نازنین2010 (یکشنبه 23 اسفند 94), ستاره زیبا (شنبه 22 اسفند 94)

  14. #28
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 06 دی 01 [ 17:36]
    تاریخ عضویت
    1393-3-15
    نوشته ها
    430
    امتیاز
    13,817
    سطح
    76
    Points: 13,817, Level: 76
    Level completed: 42%, Points required for next Level: 233
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    833

    تشکرشده 422 در 187 پست

    Rep Power
    64
    Array
    اخه گيسو كمند، منم نميخوام، هرجور فك ميكنم ديگه نميخوام ادامه بدم، فقط جرأتشو ندارم،... دوس دارم اين بار از رو دوشم ور داشته شه، احساس ميكنم شدم عروس يه خونواده روستايى ك باز اونا دارن در حقم ظلم ميكنن...

    ديروز با بابام رفتيم مشاور، گف مامان من، همسرم ، و مامان همسرم هم بايد بيان.
    انقد بابام روى من عيب و ايراد گذاشت ك واسه خودم جالب بود. تمام كاراى شوهرمو توجيه كرد، ميگه حق داره خونه ما ممياد، تو كجا رفتى باهاش؟! گفتم بابا برو بپرس يه دونه مهمونى بوده ك نرفته باشم؟!؟
    ميگهشايد مشاور بهش گفته هفته اى دوشب ميا خونه و برو تنها باش به خاطر بار مربضيه باباش، واقعا داشتم ديوونه ميشدم وقتى ميديدم انقد دستم بى نمكه ك پدرم همچين فكرايى ميكنه.

    گفتم شوهر من و مادرش به هيچ وجه نميان مشاور،
    ديگه نميدونم قراره چى بشه. مشاورهم گف بيا يه بازه ٦ ماهه تعيين ميكنيم، كارايى ك ازت ميخوامو انجام بده، اگر نشد ديگه حرفى نيس.

    من مطمعنم چيزى عوض نميشه،من دنياروم ببرم واسه خونواده شوهرم، ميگه مادر من خوبه خوبيم ميبينه. ولى مامان باباى تو بدن، لياقت خوبيم ندارن

    هيچ اميدى ندارم، اما ادامه ميدم، بازم ادامه ميدم

    يا راهي خواهم يافت
    يا راهي خواهم ساخت

  15. 2 کاربر از پست مفید Somebody20 تشکرکرده اند .

    Rainbow-Dance (یکشنبه 23 اسفند 94), بارن (یکشنبه 23 اسفند 94)


 
صفحه 3 از 3 نخستنخست 123

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 07:00 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.