به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 3 از 4 نخستنخست 1234 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 21 تا 30 , از مجموع 36
  1. #21
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 27 شهریور 92 [ 22:38]
    تاریخ عضویت
    1392-6-13
    نوشته ها
    23
    امتیاز
    109
    سطح
    2
    Points: 109, Level: 2
    Level completed: 18%, Points required for next Level: 41
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class7 days registered100 Experience Points
    تشکرها
    20

    تشکرشده 4 در 4 پست

    Rep Power
    0
    Array
    امیدوارم اخلاقش باشه اینطوری واسم قابل هضم تره ...
    فک کنم اگه بخوامش باید همینطوری که هست بپذیرمش
    سعی میکنم یه راهی پیدا کنم باهاش حرف بزنم ببینم دقیقا چه حسی داره
    ممنون از شما

  2. #22
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 27 شهریور 92 [ 22:38]
    تاریخ عضویت
    1392-6-13
    نوشته ها
    23
    امتیاز
    109
    سطح
    2
    Points: 109, Level: 2
    Level completed: 18%, Points required for next Level: 41
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class7 days registered100 Experience Points
    تشکرها
    20

    تشکرشده 4 در 4 پست

    Rep Power
    0
    Array
    شاپور جان دیگه نظری ندادین !!

  3. #23
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 24 آذر 92 [ 00:11]
    تاریخ عضویت
    1392-5-18
    نوشته ها
    44
    امتیاز
    193
    سطح
    3
    Points: 193, Level: 3
    Level completed: 86%, Points required for next Level: 7
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    31 days registered100 Experience Points
    تشکرها
    108

    تشکرشده 36 در 28 پست

    Rep Power
    0
    Array
    درود بر خواهر گلم
    خواهرم شما نوشتید که مدتی با پسری اشنا شدید و خانواده هم میدونن,درسته!
    میشه دقیقا بگید که آشنائیتون چطوری بوده؟
    کی پیش قدم شد و.....
    خواهشا توضیح بدید
    شاید تونستم کمک کنم,آخه با اجازتون منم یه خورده مغرورم,متاسفانه البته ,ولی دارم روش کار میکنم

  4. کاربر روبرو از پست مفید adelm تشکرکرده است .

    Mehr92 (دوشنبه 18 شهریور 92)

  5. #24
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 27 شهریور 92 [ 22:38]
    تاریخ عضویت
    1392-6-13
    نوشته ها
    23
    امتیاز
    109
    سطح
    2
    Points: 109, Level: 2
    Level completed: 18%, Points required for next Level: 41
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class7 days registered100 Experience Points
    تشکرها
    20

    تشکرشده 4 در 4 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط adelm نمایش پست ها
    درود بر خواهر گلم
    خواهرم شما نوشتید که مدتی با پسری اشنا شدید و خانواده هم میدونن,درسته!
    میشه دقیقا بگید که آشنائیتون چطوری بوده؟
    کی پیش قدم شد و.....
    خواهشا توضیح بدید
    شاید تونستم کمک کنم,آخه با اجازتون منم یه خورده مغرورم,متاسفانه البته ,ولی دارم روش کار میکنم
    درود بر شما
    از طریق یکی از دوستام من با ایشون آشنا شدم
    خونواده میدونن ولی فعلا ما داریم همدیگرو بهتر میشناسیم خونواده ها زیاد دخالتی ندارن.
    اول ایشون پیش قدم شد .
    اخلاقش بد نیست ولی آدمیه که کار خودشو میکنه ... کاری به دیگران نداره ...
    فک میکنم بیشتر اوقات دوس داره حرف خودش باشه
    ما خیلی جذب هم شدیم
    اما الان فک میکنم به خاطر شباهت هامون جذب هم شدیم نه تفاوت هامون .
    این غرور تو هر دومون وجود داره
    دیشب باهاش حرف زدم در این باره خیلی راحت گفت ما هر دومون یکم کله شقیم ولی نقاط مشترک هم زیاد داریم .وقتی میخوایم ارامش بدیم بهم خوب اینکارو میکنیم اگرم بدمون بیاد میگیم بهم.
    اون درست تشخیص داده
    من وقتی از نگرانیم گفتم گفت در حال حاضر رابطرو در هر سطحی بخوای من قبول میکنم اما دوس دارم بهم ارامش بدیم و تو از من فاصله میگیری !
    اون پسری نیست که بخواد اصرار کنه حالا واسه غرورشه نمیدونم....
    اما میدونم دوسم داره
    شما دوس داری رفتار طرفت باهات چطوری باشه ؟
    شاید من کاری میکنم که ازم دور میشه و این حسو دارم
    احساسشو بهم نمیگه شاید از چیزی میترسه

  6. #25
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 24 آذر 92 [ 00:11]
    تاریخ عضویت
    1392-5-18
    نوشته ها
    44
    امتیاز
    193
    سطح
    3
    Points: 193, Level: 3
    Level completed: 86%, Points required for next Level: 7
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    31 days registered100 Experience Points
    تشکرها
    108

    تشکرشده 36 در 28 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط Mehr92 نمایش پست ها
    درود بر شما
    از طریق یکی از دوستام من با ایشون آشنا شدم
    خونواده میدونن ولی فعلا ما داریم همدیگرو بهتر میشناسیم خونواده ها زیاد دخالتی ندارن.
    اول ایشون پیش قدم شد .
    اخلاقش بد نیست ولی آدمیه که کار خودشو میکنه ... کاری به دیگران نداره ...
    فک میکنم بیشتر اوقات دوس داره حرف خودش باشه
    ما خیلی جذب هم شدیم
    اما الان فک میکنم به خاطر شباهت هامون جذب هم شدیم نه تفاوت هامون .
    این غرور تو هر دومون وجود داره
    دیشب باهاش حرف زدم در این باره خیلی راحت گفت ما هر دومون یکم کله شقیم ولی نقاط مشترک هم زیاد داریم .وقتی میخوایم ارامش بدیم بهم خوب اینکارو میکنیم اگرم بدمون بیاد میگیم بهم.
    اون درست تشخیص داده
    من وقتی از نگرانیم گفتم گفت در حال حاضر رابطرو در هر سطحی بخوای من قبول میکنم اما دوس دارم بهم ارامش بدیم و تو از من فاصله میگیری !
    اون پسری نیست که بخواد اصرار کنه حالا واسه غرورشه نمیدونم....
    اما میدونم دوسم داره
    شما دوس داری رفتار طرفت باهات چطوری باشه ؟
    شاید من کاری میکنم که ازم دور میشه و این حسو دارم
    احساسشو بهم نمیگه شاید از چیزی میترسه
    شما زیاد بکن نکن میکنید؟
    شما این اخلاق رو دارید که راحت نظرتون رو ابراز میکنید؟
    مثلا من از سیب زمینی متنفرم,حالا اگه پیش اون اینو بگم (شاید اون عاشق شیب زمینی باشه) و با این حرف من دیگه جرعت نکنه بگه(اگه آدم مغروری باشه که احتمالا نمیگه)
    ایتنکه دوست داره کار خودشو بکنه,دوست داره حرف خودش باشه که توی خیلی از مرد ها (بخصوص پسرای جون,یکیش خودم) هست .شما نباید ایشون رو با پدرتون مقایسه کنید. چون ایشون هنوز خیلی جون هستند. شما مگه جونی باباتونم دیدی..... پس ایشون با کسی مقایسه نکنید.

    من متوجه نشدم ...از طریق یکی از دوستام من با ایشون آشنا شدم... یعنی یکی از دوستانتون واسطه شما شدن؟
    میشه بگید دقیقا چی شود که شما باهام آشنا شدید؟ شما قبلش ایشون رو میشناختید؟ ایشون از قبل شما رو زیرنظر داشتن؟ چطوری بود؟ شما اصلا چطوری همدیگرو دیدی؟این دوستتون چی شد که شمارو باهم آشنا کردن
    شاید کلید حل مشکلتون توی همین آشنای نهفته باشه,به نظرم اگه مشکلی نداره توضیح بده شاید فرجی شد؟

    یه چیز دیگه ای هم که هست اینکه شما بهش نشون دادید که چه توانائی های دارید؟
    نشون دادید که طرز فکرتون مثل یه آدم بالغه و توانای مشورت دادن دارید؟
    منظورم به منم منم کردن نیست ها,به عمل نشون دادید؟
    ایشون توی یه خانواده پسرونه بزرگ شدن؟
    ببخشید اگه زیادی رک حرف میزنم,چون با تعارف حرف زدن کارو به جای نمیرسونه

    - - - Updated - - -

    نقل قول نوشته اصلی توسط Mehr92 نمایش پست ها
    درود بر شما
    از طریق یکی از دوستام من با ایشون آشنا شدم
    خونواده میدونن ولی فعلا ما داریم همدیگرو بهتر میشناسیم خونواده ها زیاد دخالتی ندارن.
    اول ایشون پیش قدم شد .
    اخلاقش بد نیست ولی آدمیه که کار خودشو میکنه ... کاری به دیگران نداره ...
    فک میکنم بیشتر اوقات دوس داره حرف خودش باشه
    ما خیلی جذب هم شدیم
    اما الان فک میکنم به خاطر شباهت هامون جذب هم شدیم نه تفاوت هامون .
    این غرور تو هر دومون وجود داره
    دیشب باهاش حرف زدم در این باره خیلی راحت گفت ما هر دومون یکم کله شقیم ولی نقاط مشترک هم زیاد داریم .وقتی میخوایم ارامش بدیم بهم خوب اینکارو میکنیم اگرم بدمون بیاد میگیم بهم.
    اون درست تشخیص داده
    من وقتی از نگرانیم گفتم گفت در حال حاضر رابطرو در هر سطحی بخوای من قبول میکنم اما دوس دارم بهم ارامش بدیم و تو از من فاصله میگیری !
    اون پسری نیست که بخواد اصرار کنه حالا واسه غرورشه نمیدونم....
    اما میدونم دوسم داره
    شما دوس داری رفتار طرفت باهات چطوری باشه ؟
    شاید من کاری میکنم که ازم دور میشه و این حسو دارم
    احساسشو بهم نمیگه شاید از چیزی میترسه
    شما زیاد بکن نکن میکنید؟
    شما این اخلاق رو دارید که راحت نظرتون رو ابراز میکنید؟
    مثلا من از سیب زمینی متنفرم,حالا اگه پیش اون اینو بگم (شاید اون عاشق شیب زمینی باشه) و با این حرف من دیگه جرعت نکنه بگه(اگه آدم مغروری باشه که احتمالا نمیگه)
    ایتنکه دوست داره کار خودشو بکنه,دوست داره حرف خودش باشه که توی خیلی از مرد ها (بخصوص پسرای جون,یکیش خودم) هست .شما نباید ایشون رو با پدرتون مقایسه کنید. چون ایشون هنوز خیلی جون هستند. شما مگه جونی باباتونم دیدی..... پس ایشون با کسی مقایسه نکنید.

    من متوجه نشدم ...از طریق یکی از دوستام من با ایشون آشنا شدم... یعنی یکی از دوستانتون واسطه شما شدن؟
    میشه بگید دقیقا چی شود که شما باهام آشنا شدید؟ شما قبلش ایشون رو میشناختید؟ ایشون از قبل شما رو زیرنظر داشتن؟ چطوری بود؟ شما اصلا چطوری همدیگرو دیدی؟این دوستتون چی شد که شمارو باهم آشنا کردن
    شاید کلید حل مشکلتون توی همین آشنای نهفته باشه,به نظرم اگه مشکلی نداره توضیح بده شاید فرجی شد؟

    یه چیز دیگه ای هم که هست اینکه شما بهش نشون دادید که چه توانائی های دارید؟
    نشون دادید که طرز فکرتون مثل یه آدم بالغه و توانای مشورت دادن دارید؟
    منظورم به منم منم کردن نیست ها,به عمل نشون دادید؟
    ایشون توی یه خانواده پسرونه بزرگ شدن؟
    ببخشید اگه زیادی رک حرف میزنم,چون با تعارف حرف زدن کارو به جای نمیرسونه

  7. کاربر روبرو از پست مفید adelm تشکرکرده است .

    Mehr92 (دوشنبه 18 شهریور 92)

  8. #26
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 27 شهریور 92 [ 22:38]
    تاریخ عضویت
    1392-6-13
    نوشته ها
    23
    امتیاز
    109
    سطح
    2
    Points: 109, Level: 2
    Level completed: 18%, Points required for next Level: 41
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class7 days registered100 Experience Points
    تشکرها
    20

    تشکرشده 4 در 4 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط adelm;293332



    شما زیاد بکن نکن میکنید؟
    شما این اخلاق رو دارید که راحت نظرتون رو ابراز میکنید؟
    مثلا من از سیب زمینی متنفرم,حالا اگه پیش اون اینو بگم (شاید اون عاشق شیب زمینی باشه) و با این حرف من دیگه جرعت نکنه بگه(اگه آدم مغروری باشه که احتمالا نمیگه)
    ایتنکه دوست داره کار خودشو بکنه,دوست داره حرف خودش باشه که توی خیلی از مرد ها (بخصوص پسرای جون,یکیش خودم) هست .شما نباید ایشون رو با پدرتون مقایسه کنید. چون ایشون هنوز خیلی جون هستند. شما مگه جونی باباتونم دیدی..... پس ایشون با کسی مقایسه نکنید.

    [COLOR=#0000ff
    من متوجه نشدم ...[/COLOR]از طریق یکی از دوستام من با ایشون آشنا شدم... یعنی یکی از دوستانتون واسطه شما شدن؟
    میشه بگید دقیقا چی شود که شما باهام آشنا شدید؟ شما قبلش ایشون رو میشناختید؟ ایشون از قبل شما رو زیرنظر داشتن؟ چطوری بود؟ شما اصلا چطوری همدیگرو دیدی؟این دوستتون چی شد که شمارو باهم آشنا کردن
    شاید کلید حل مشکلتون توی همین آشنای نهفته باشه,به نظرم اگه مشکلی نداره توضیح بده شاید فرجی شد؟

    یه چیز دیگه ای هم که هست اینکه شما بهش نشون دادید که چه توانائی های دارید؟
    نشون دادید که طرز فکرتون مثل یه آدم بالغه و توانای مشورت دادن دارید؟
    منظورم به منم منم کردن نیست ها,به عمل نشون دادید؟
    ایشون توی یه خانواده پسرونه بزرگ شدن؟
    ببخشید اگه زیادی رک حرف میزنم,چون با تعارف حرف زدن کارو به جای نمیرسونه



    نه من اصلا آدم گیری نیستم
    گاهی وقتا غیر مستقیم حرفمو میزنم که ازم میخواد راحت باشم.
    نه نه دوستم واسطه نیست در واقع من به همراه دوستم به محل کارش رفتم اونجا از من خوشش اومد مدتی میرفتم و میومدم اما چیزی نمیگفت اما از رفتاراش فهمیده بودم خودمم بدم نمیومد ازش تا اینکه درخواستشو مطرح کرد .
    خیلی مهربونه خیلی ولی گاهی وقتا همین که از من 5 سال بزرگتره نشون میده اینو و میخواد بگه باید حرف من باشه
    من در کل دختری ام که تو حرف زدن و رفتارم بیشتر از سنم نشون میدم واسه همین با بزرگتر از خودم راحتتر ارتباط برقرار میکنم
    راجع به خونوادش باید بگم از 14 15 سالگی پدر شون فوت کرد و رو پای خودش بزرگ شد یه برادر و خواهر بزرگتر از خودش داره الان با مامانش زندگی میکنه
    با برادرش که پزشکه خیلی صمیمیه، ازدواج کرده اون
    اما در واقع خودش بزرگ شده تو خونه کسی حرف رو حرفش نمیزده
    فک میکنم این جیزا رو کله شقیش موثر بوده
    کاملا مردونه زندگی میکنه بدور از احساسات ،بهمم گفته که من تنها زندگی کردم همیشه تنها بودم گاهی اذیت میشم ولی به این تنهایی عادت دارم.
    حتی بهم گفته من اینطوری که با تو هستمو رفتار میکنم با کسی نبودم ( پیش خودم میگم اگه خوبت انقد مغروره پس وای به حال بقیه)
    من اخلاقای مردونشو دوس دارم ولی تو خونه ی خودم طوری بزرگ شدم که پدرم همیشه حامی ما بود و به حرفامون گوش میداد .
    نمیدونم رفتارم چقد تاثیر داره ... مشخصه که مغروره هیچوقت طوری رفتار نمیکنه که شکست خورده..
    ولی میگه من درکت میکنم فقط میخوام آرامش بهم بدی

    - - - Updated - - -

    نقل قول نوشته اصلی توسط adelm;293332



    شما زیاد بکن نکن میکنید؟
    شما این اخلاق رو دارید که راحت نظرتون رو ابراز میکنید؟
    مثلا من از سیب زمینی متنفرم,حالا اگه پیش اون اینو بگم (شاید اون عاشق شیب زمینی باشه) و با این حرف من دیگه جرعت نکنه بگه(اگه آدم مغروری باشه که احتمالا نمیگه)
    ایتنکه دوست داره کار خودشو بکنه,دوست داره حرف خودش باشه که توی خیلی از مرد ها (بخصوص پسرای جون,یکیش خودم) هست .شما نباید ایشون رو با پدرتون مقایسه کنید. چون ایشون هنوز خیلی جون هستند. شما مگه جونی باباتونم دیدی..... پس ایشون با کسی مقایسه نکنید.

    [COLOR=#0000ff
    من متوجه نشدم ...[/COLOR]از طریق یکی از دوستام من با ایشون آشنا شدم... یعنی یکی از دوستانتون واسطه شما شدن؟
    میشه بگید دقیقا چی شود که شما باهام آشنا شدید؟ شما قبلش ایشون رو میشناختید؟ ایشون از قبل شما رو زیرنظر داشتن؟ چطوری بود؟ شما اصلا چطوری همدیگرو دیدی؟این دوستتون چی شد که شمارو باهم آشنا کردن
    شاید کلید حل مشکلتون توی همین آشنای نهفته باشه,به نظرم اگه مشکلی نداره توضیح بده شاید فرجی شد؟

    یه چیز دیگه ای هم که هست اینکه شما بهش نشون دادید که چه توانائی های دارید؟
    نشون دادید که طرز فکرتون مثل یه آدم بالغه و توانای مشورت دادن دارید؟
    منظورم به منم منم کردن نیست ها,به عمل نشون دادید؟
    ایشون توی یه خانواده پسرونه بزرگ شدن؟
    ببخشید اگه زیادی رک حرف میزنم,چون با تعارف حرف زدن کارو به جای نمیرسونه



    نه من اصلا آدم گیری نیستم
    گاهی وقتا غیر مستقیم حرفمو میزنم که ازم میخواد راحت باشم.
    نه نه دوستم واسطه نیست در واقع من به همراه دوستم به محل کارش رفتم اونجا از من خوشش اومد مدتی میرفتم و میومدم اما چیزی نمیگفت اما از رفتاراش فهمیده بودم خودمم بدم نمیومد ازش تا اینکه درخواستشو مطرح کرد .
    خیلی مهربونه خیلی ولی گاهی وقتا همین که از من 5 سال بزرگتره نشون میده اینو و میخواد بگه باید حرف من باشه
    من در کل دختری ام که تو حرف زدن و رفتارم بیشتر از سنم نشون میدم واسه همین با بزرگتر از خودم راحتتر ارتباط برقرار میکنم
    راجع به خونوادش باید بگم از 14 15 سالگی پدر شون فوت کرد و رو پای خودش بزرگ شد یه برادر و خواهر بزرگتر از خودش داره الان با مامانش زندگی میکنه
    با برادرش که پزشکه خیلی صمیمیه، ازدواج کرده اون
    اما در واقع خودش بزرگ شده تو خونه کسی حرف رو حرفش نمیزده
    فک میکنم این جیزا رو کله شقیش موثر بوده
    کاملا مردونه زندگی میکنه بدور از احساسات ،بهمم گفته که من تنها زندگی کردم همیشه تنها بودم گاهی اذیت میشم ولی به این تنهایی عادت دارم.
    حتی بهم گفته من اینطوری که با تو هستمو رفتار میکنم با کسی نبودم ( پیش خودم میگم اگه خوبت انقد مغروره پس وای به حال بقیه)
    من اخلاقای مردونشو دوس دارم ولی تو خونه ی خودم طوری بزرگ شدم که پدرم همیشه حامی ما بود و به حرفامون گوش میداد .
    نمیدونم رفتارم چقد تاثیر داره ... مشخصه که مغروره هیچوقت طوری رفتار نمیکنه که شکست خورده..
    ولی میگه من درکت میکنم فقط میخوام آرامش بهم بدی

  9. کاربر روبرو از پست مفید Mehr92 تشکرکرده است .

    Haydeh (پنجشنبه 11 خرداد 96)

  10. #27
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 29 فروردین 97 [ 14:43]
    تاریخ عضویت
    1392-6-14
    نوشته ها
    72
    امتیاز
    3,965
    سطح
    40
    Points: 3,965, Level: 40
    Level completed: 8%, Points required for next Level: 185
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    28

    تشکرشده 23 در 16 پست

    Rep Power
    0
    Array
    ابجی میای تایپیک منو بخونی و منو راهنمایی کنی . من جای داداش کوچیکت می مونم . تو رو خدا و .من خواهر و برادری ندارم . شما جای خواهر و برادرم میمونی . منو راهنمایی کن . تو رو خدا

  11. کاربر روبرو از پست مفید امیرحسین تشکرکرده است .

    adelm (سه شنبه 19 شهریور 92)

  12. #28
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 24 آذر 92 [ 00:11]
    تاریخ عضویت
    1392-5-18
    نوشته ها
    44
    امتیاز
    193
    سطح
    3
    Points: 193, Level: 3
    Level completed: 86%, Points required for next Level: 7
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    31 days registered100 Experience Points
    تشکرها
    108

    تشکرشده 36 در 28 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط Mehr92 نمایش پست ها
    نه من اصلا آدم گیری نیستم
    گاهی وقتا غیر مستقیم حرفمو میزنم که ازم میخواد راحت باشم.
    نه نه دوستم واسطه نیست در واقع من به همراه دوستم به محل کارش رفتم اونجا از من خوشش اومد مدتی میرفتم و میومدم اما چیزی نمیگفت اما از رفتاراش فهمیده بودم خودمم بدم نمیومد ازش تا اینکه درخواستشو مطرح کرد .
    خیلی مهربونه خیلی ولی گاهی وقتا همین که از من 5 سال بزرگتره نشون میده اینو و میخواد بگه باید حرف من باشه
    من در کل دختری ام که تو حرف زدن و رفتارم بیشتر از سنم نشون میدم واسه همین با بزرگتر از خودم راحتتر ارتباط برقرار میکنم
    راجع به خونوادش باید بگم از 14 15 سالگی پدر شون فوت کرد و رو پای خودش بزرگ شد یه برادر و خواهر بزرگتر از خودش داره الان با مامانش زندگی میکنه
    با برادرش که پزشکه خیلی صمیمیه، ازدواج کرده اون
    اما در واقع خودش بزرگ شده تو خونه کسی حرف رو حرفش نمیزده
    فک میکنم این جیزا رو کله شقیش موثر بوده
    کاملا مردونه زندگی میکنه بدور از احساسات ،بهمم گفته که من تنها زندگی کردم همیشه تنها بودم گاهی اذیت میشم ولی به این تنهایی عادت دارم.
    حتی بهم گفته من اینطوری که با تو هستمو رفتار میکنم با کسی نبودم ( پیش خودم میگم اگه خوبت انقد مغروره پس وای به حال بقیه)
    من اخلاقای مردونشو دوس دارم ولی تو خونه ی خودم طوری بزرگ شدم که پدرم همیشه حامی ما بود و به حرفامون گوش میداد .
    نمیدونم رفتارم چقد تاثیر داره ... مشخصه که مغروره هیچوقت طوری رفتار نمیکنه که شکست خورده..
    ولی میگه من درکت میکنم فقط میخوام آرامش بهم بدی

    - - - Updated - - -






    نه من اصلا آدم گیری نیستم
    گاهی وقتا غیر مستقیم حرفمو میزنم که ازم میخواد راحت باشم.
    نه نه دوستم واسطه نیست در واقع من به همراه دوستم به محل کارش رفتم اونجا از من خوشش اومد مدتی میرفتم و میومدم اما چیزی نمیگفت اما از رفتاراش فهمیده بودم خودمم بدم نمیومد ازش تا اینکه درخواستشو مطرح کرد .
    خیلی مهربونه خیلی ولی گاهی وقتا همین که از من 5 سال بزرگتره نشون میده اینو و میخواد بگه باید حرف من باشه
    من در کل دختری ام که تو حرف زدن و رفتارم بیشتر از سنم نشون میدم واسه همین با بزرگتر از خودم راحتتر ارتباط برقرار میکنم
    راجع به خونوادش باید بگم از 14 15 سالگی پدر شون فوت کرد و رو پای خودش بزرگ شد یه برادر و خواهر بزرگتر از خودش داره الان با مامانش زندگی میکنه
    با برادرش که پزشکه خیلی صمیمیه، ازدواج کرده اون
    اما در واقع خودش بزرگ شده تو خونه کسی حرف رو حرفش نمیزده
    فک میکنم این جیزا رو کله شقیش موثر بوده
    کاملا مردونه زندگی میکنه بدور از احساسات ،بهمم گفته که من تنها زندگی کردم همیشه تنها بودم گاهی اذیت میشم ولی به این تنهایی عادت دارم.
    حتی بهم گفته من اینطوری که با تو هستمو رفتار میکنم با کسی نبودم ( پیش خودم میگم اگه خوبت انقد مغروره پس وای به حال بقیه)
    من اخلاقای مردونشو دوس دارم ولی تو خونه ی خودم طوری بزرگ شدم که پدرم همیشه حامی ما بود و به حرفامون گوش میداد .
    نمیدونم رفتارم چقد تاثیر داره ... مشخصه که مغروره هیچوقت طوری رفتار نمیکنه که شکست خورده..
    ولی میگه من درکت میکنم فقط میخوام آرامش بهم بدی
    جدی میگی
    من شدیدا درکش میکنم
    خواهرم نمیدونم متوجه شدی یانه,ولی اون بنده خدا شاید نشون نده ولی بدون که خیلی خسته اس و این که پشتوانه ای مثل پدر نداشته خیلی عذاب کشیده.,اینو توی رفتارش نشون نمیده ولی بدون که برای اینکه اینقدر محکم بشه خیلی سختی کشیده
    تو الان باید پناهگاهش باشی و بهش توجه کنی,به نظرم به مرور زمان اون کودک درونشو بهت نشون میده
    صبور باید و بهش ثابت که که تکیه گاهشی,الان میبینشیش که چقدر مغروره ولی اگه قلقش دستت بیاد پگیشت میشه عین یه بچه,اگه قلقش دستت بیاد شاید یه روزی برسه که تو بفلت گریه کنه
    چرا از همون اول نگفتی بابا!!!!!!!!!!

    - - - Updated - - -

    نقل قول نوشته اصلی توسط Mehr92 نمایش پست ها
    نه من اصلا آدم گیری نیستم
    گاهی وقتا غیر مستقیم حرفمو میزنم که ازم میخواد راحت باشم.
    نه نه دوستم واسطه نیست در واقع من به همراه دوستم به محل کارش رفتم اونجا از من خوشش اومد مدتی میرفتم و میومدم اما چیزی نمیگفت اما از رفتاراش فهمیده بودم خودمم بدم نمیومد ازش تا اینکه درخواستشو مطرح کرد .
    خیلی مهربونه خیلی ولی گاهی وقتا همین که از من 5 سال بزرگتره نشون میده اینو و میخواد بگه باید حرف من باشه
    من در کل دختری ام که تو حرف زدن و رفتارم بیشتر از سنم نشون میدم واسه همین با بزرگتر از خودم راحتتر ارتباط برقرار میکنم
    راجع به خونوادش باید بگم از 14 15 سالگی پدر شون فوت کرد و رو پای خودش بزرگ شد یه برادر و خواهر بزرگتر از خودش داره الان با مامانش زندگی میکنه
    با برادرش که پزشکه خیلی صمیمیه، ازدواج کرده اون
    اما در واقع خودش بزرگ شده تو خونه کسی حرف رو حرفش نمیزده
    فک میکنم این جیزا رو کله شقیش موثر بوده
    کاملا مردونه زندگی میکنه بدور از احساسات ،بهمم گفته که من تنها زندگی کردم همیشه تنها بودم گاهی اذیت میشم ولی به این تنهایی عادت دارم.
    حتی بهم گفته من اینطوری که با تو هستمو رفتار میکنم با کسی نبودم ( پیش خودم میگم اگه خوبت انقد مغروره پس وای به حال بقیه)
    من اخلاقای مردونشو دوس دارم ولی تو خونه ی خودم طوری بزرگ شدم که پدرم همیشه حامی ما بود و به حرفامون گوش میداد .
    نمیدونم رفتارم چقد تاثیر داره ... مشخصه که مغروره هیچوقت طوری رفتار نمیکنه که شکست خورده..
    ولی میگه من درکت میکنم فقط میخوام آرامش بهم بدی

    - - - Updated - - -






    نه من اصلا آدم گیری نیستم
    گاهی وقتا غیر مستقیم حرفمو میزنم که ازم میخواد راحت باشم.
    نه نه دوستم واسطه نیست در واقع من به همراه دوستم به محل کارش رفتم اونجا از من خوشش اومد مدتی میرفتم و میومدم اما چیزی نمیگفت اما از رفتاراش فهمیده بودم خودمم بدم نمیومد ازش تا اینکه درخواستشو مطرح کرد .
    خیلی مهربونه خیلی ولی گاهی وقتا همین که از من 5 سال بزرگتره نشون میده اینو و میخواد بگه باید حرف من باشه
    من در کل دختری ام که تو حرف زدن و رفتارم بیشتر از سنم نشون میدم واسه همین با بزرگتر از خودم راحتتر ارتباط برقرار میکنم
    راجع به خونوادش باید بگم از 14 15 سالگی پدر شون فوت کرد و رو پای خودش بزرگ شد یه برادر و خواهر بزرگتر از خودش داره الان با مامانش زندگی میکنه
    با برادرش که پزشکه خیلی صمیمیه، ازدواج کرده اون
    اما در واقع خودش بزرگ شده تو خونه کسی حرف رو حرفش نمیزده
    فک میکنم این جیزا رو کله شقیش موثر بوده
    کاملا مردونه زندگی میکنه بدور از احساسات ،بهمم گفته که من تنها زندگی کردم همیشه تنها بودم گاهی اذیت میشم ولی به این تنهایی عادت دارم.
    حتی بهم گفته من اینطوری که با تو هستمو رفتار میکنم با کسی نبودم ( پیش خودم میگم اگه خوبت انقد مغروره پس وای به حال بقیه)
    من اخلاقای مردونشو دوس دارم ولی تو خونه ی خودم طوری بزرگ شدم که پدرم همیشه حامی ما بود و به حرفامون گوش میداد .
    نمیدونم رفتارم چقد تاثیر داره ... مشخصه که مغروره هیچوقت طوری رفتار نمیکنه که شکست خورده..
    ولی میگه من درکت میکنم فقط میخوام آرامش بهم بدی
    جدی میگی
    من شدیدا درکش میکنم
    خواهرم نمیدونم متوجه شدی یانه,ولی اون بنده خدا شاید نشون نده ولی بدون که خیلی خسته اس و این که پشتوانه ای مثل پدر نداشته خیلی عذاب کشیده.,اینو توی رفتارش نشون نمیده ولی بدون که برای اینکه اینقدر محکم بشه خیلی سختی کشیده
    تو الان باید پناهگاهش باشی و بهش توجه کنی,به نظرم به مرور زمان اون کودک درونشو بهت نشون میده
    صبور باید و بهش ثابت که که تکیه گاهشی,الان میبینشیش که چقدر مغروره ولی اگه قلقش دستت بیاد پگیشت میشه عین یه بچه,اگه قلقش دستت بیاد شاید یه روزی برسه که تو بفلت گریه کنه
    چرا از همون اول نگفتی بابا!!!!!!!!!!

  13. کاربر روبرو از پست مفید adelm تشکرکرده است .

    Mehr92 (سه شنبه 19 شهریور 92)

  14. #29
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 27 شهریور 92 [ 22:38]
    تاریخ عضویت
    1392-6-13
    نوشته ها
    23
    امتیاز
    109
    سطح
    2
    Points: 109, Level: 2
    Level completed: 18%, Points required for next Level: 41
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class7 days registered100 Experience Points
    تشکرها
    20

    تشکرشده 4 در 4 پست

    Rep Power
    0
    Array
    شما چطوری درکش میکنی ؟
    من دوسش دارم میخوام سعی کنم ببینم میتونم درکش کنم یا نه.
    میدونی چطوری باید قلقش دستم بیاد با این شرایطش ؟
    میدونم که منو دوس داره اما انگار محبت کردنو خوب یاد نگرفته ، منطق خودشو داره
    حرفی نمیزنه اما منم متوجه شدم که خیلی عذاب کشیده ولی کاملا بیخیل نشون میده
    من دلم میخواد اون روشو ببینم .
    دیشب بهم گفته تو خیلی آرومی دلم میخواد نوازشم کنی بهم ارامش بدی ... ولی میدونه که من نمیتونم درک میکنه خودش میگه ....
    چطوری بیشتر بشناسمش و درکش کنم ؟
    ممنونم

  15. کاربر روبرو از پست مفید Mehr92 تشکرکرده است .

    adelm (سه شنبه 19 شهریور 92)

  16. #30
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 24 آذر 92 [ 00:11]
    تاریخ عضویت
    1392-5-18
    نوشته ها
    44
    امتیاز
    193
    سطح
    3
    Points: 193, Level: 3
    Level completed: 86%, Points required for next Level: 7
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    31 days registered100 Experience Points
    تشکرها
    108

    تشکرشده 36 در 28 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط Mehr92 نمایش پست ها
    شما چطوری درکش میکنی ؟
    من دوسش دارم میخوام سعی کنم ببینم میتونم درکش کنم یا نه.
    میدونی چطوری باید قلقش دستم بیاد با این شرایطش ؟
    میدونم که منو دوس داره اما انگار محبت کردنو خوب یاد نگرفته ، منطق خودشو داره
    حرفی نمیزنه اما منم متوجه شدم که خیلی عذاب کشیده ولی کاملا بیخیل نشون میده
    من دلم میخواد اون روشو ببینم .
    دیشب بهم گفته تو خیلی آرومی دلم میخواد نوازشم کنی بهم ارامش بدی ... ولی میدونه که من نمیتونم درک میکنه خودش میگه ....
    چطوری بیشتر بشناسمش و درکش کنم ؟
    ممنونم
    واسه من که اینشکلیه؟
    اگه بیان و به چیز های که علاقه دارم توجه نشون بدن(همه ادم ها یه سرگرمی یا بلاخره چیز مورد علافقه ای دارن,از فیلم تا خواننده)سعی کن بفهمی از چی بیشتر خوشش میاد,میدونی,اگه ازش نپرسی و خودت بفهممی...
    بذار یه مثال بزنم
    مثلا من عاشق یه فیلم کلاسیک دهه ی 40 هالیوودم که هرکسی به اون فیلم توجه نمیکنه یا ندیدتش
    خب اگه شما بتونی این علایق منو بفهمی و زیرزیرکی بری اون فیلمو ببینی و یه دفعه بیا بگی فلان فیلمو دیدی!(همون فیلم طرف مثلا) اینجاست که من جا میخورم,وقطعا احساسم بهت نزدیک تر میشه(این فقط یه مثاله ها,خودت برای مسائل مختلف به کارش ببر)
    تا حالا شده پیشش درد دل کن,بهش نشون بده که محرم اصرارت اونه
    سعی کن اشتراک هاتونو بیشتر کنی(نمونش همون مثال فیلمه)

  17. کاربر روبرو از پست مفید adelm تشکرکرده است .

    Mehr92 (سه شنبه 19 شهریور 92)


 
صفحه 3 از 4 نخستنخست 1234 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. دست دادن دختر به پسر عمو و پسر خاله ها
    توسط Amir ali1234 در انجمن دو دلی در انتخاب همسر
    پاسخ ها: 10
    آخرين نوشته: سه شنبه 28 فروردین 97, 12:35
  2. تیکه انداختن پسرم وسط کلاس درس...بازیگوشی بی اندازه پسرم
    توسط آرام دل در انجمن طــــرح مشکلات کودکان: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 20
    آخرين نوشته: جمعه 18 مهر 93, 00:57
  3. پاسخ ها: 8
    آخرين نوشته: سه شنبه 28 خرداد 92, 09:21
  4. علاقه ی شدید پسر به پسر از نوع دیوانه وارش
    توسط hadimoradi38 در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 3
    آخرين نوشته: چهارشنبه 18 آبان 90, 10:09

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 09:53 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.