میشل عزیز،
شما سهم خیلی کمی برای آقای نیک مرام در نظر گرفتید. 60% !!
خودش هم تخفیف داد به خودش کردش50% !!
آقای نیکمرام!
بابای شما که نمی خواست ازدواج کنه که بگه این دختر لوند نیست. کی باباش را می بره خواستگاری برای سنجش لوندی و قد و قامت دختر؟ مگه پدرت می خواسته زن بگیره که در این مورد نظر بده. شما می گی تنها عیبش ظاهرشه. ظاهرش را هم شما باید پسند می کردی. وقتی خودت پیشنهاد دادی اونا بگن، نه این لوند نیست؟؟؟؟
میشل جان!
ایشون بدون کوچکترین علاقه ای به این خانم فقط چون دوبار جواب رد شنیده بود، رفت سراغ دختری که مطمئن باشه بهش جواب مثبت می ده.
با توجه به شرایط خودش و شرایط دختر مورد نظر، فکر می کرد ازش جواب مثبت می گیره.
این دختر را 5 سال بود می شناخت (از دوره لیسانس ) و دختر هم به ایشون علاقمند بوده، آقای نیکمرام هم حس کرده، این "نه" نمی گه.
این بار فقط می خواست جایی بره که "بله" بگیره. بقیه اش دیگه مهم نبود.
اما اون دختر،
ظرفیت و تواناییهای همه ما محدوده. چقدر و تا کجا می تونست تحقیق و بررسی کنه و سعی کنه نیکمرام را بشناسه.
پسری همکلاسی، با اخلاق خوب، چند سال هست می شناسی، وضعیت اقتصادی اجتماعی خانوادگی خوب اومده خواستگاری.
شما هم بررسی می کنی می بینی مثلا دوستان می گن از فلانی خواستگاری کرده ( مشکلی نیست !! )
دقت می کنی سیگاری نباشه، معتاد به انواع و اقسام مواد جدید نباشه، رفیق باز نباشه، خانواده دوست باشه،
از نظر اعتقادی بررسی می کنی با شما هماهنگ باشه،
و موارد دیگه.
مشاوره ازدواج هم می ری و از قضا مشاور هم متوجه نمی شه هدف پشت پرده نیکمرام چیه.
تنها مورد برجسته فاصله زیاد دو خانواده است. دختر شک می کنه که فاصله داریم و نیکمرام اینقدر خودش را خوب و پاک و با خدا و ... نشون می ده که دختر مطمئن می شه ضعف اقتصادی و استاندار نبودن پدرش خیلی هم مهم نیست. چرا که خودش در سطح آقای نیکمرام هست، خانواده اش هستند که موقعیت اجتماعی پدر نیکمرام را ندارند یا ... پس فکر می کنه می شه نمره کمتری به این فاکتور داد و ازدواج کرد به امید خوشبختی. کما این که این تفاوت موجب طلاقشون نشد. نیکمرام می گه اگر خوشگل بود من هییییییچ مشکلی باهاش نداشتم. دقت کنید تیتر تاپیک را.
واقعا کدوم از ما تا حالا فکر کردیم که خواستگاری که اومده برای گرفتن "بله" اومده تا "نه" های شنیده را جبران کنه
که اون دختر این فکر را باید می کرد؟
باید می رفت دخترهای قبلی که نیکمرام خواستگاری کرده پیدا می کرد و بررسی می کرد و بعد از خودش می پرسید چرا بعد از خواستگاری از دو دختر زیبا و تهرانی (حرفهای نیکمرام را می گم ) اومده سراغ من شهرستانی با قیافه نازیبا؟ بعد به هدف ناپیدای نیکمرام پی می برد؟
این که ایشون مرتب تکرار می کنه که عاشقمه و ... که روز اول اون دختر بیچاره نگفته من عاشقتم و نیکمرام هم بگه ازت بدم می آد.
ایشون خواستگاری کرده، ابراز علاقه کرده ... اون هم بعدها به ایشون گفته من همیشه از تو خوشم می اومده یا دوست داشتم همچین شوهری داشته باشم یا ...
مطمئنا اینها مربوط به بعد از ابراز علاقه آقا بوده.
از این به بعد هر کس به همسر یا نامزدش ابراز علاقه کرد، یا هر کس اومد خواستگاری از شما تعریف و تمجید کرد،
باید شما به چشم تله بهش نگاه کنی و برگردی بگی اما من از شما بدم می آد؟
یعنی نیکمرام هیچوقت از روز اول به اون دختر ابراز علاقه نکرده؟
من سهمی برای اون دختر در این اشتباه نمی بینم. فقط شاید اگر خیلی باهوش بود یا حس قوی ای داشت می تونست بفهمه که موضوع چیه.
شاید اگر نامزدی طولانی داشت از رفتارهای نیکمرام متوجه می شد که علاقه به خودش نداره، به جواب مثبتش علاقه داره.
میشل عزیر
قبول کن که تشخیص و تفکیک این موضوع خیلی سخته. اون هم در خواستگاری که باید موارد زیادی را بررسی کنی، شاید به فکرت هم نرسه که کسی برای ترمیم غرورش داره ازت خواستگاری می کنه.
من اگر سهمی به دختر در این انتخاب اشتباه بدم کمتر از 5درصد است.
- - - Updated - - -
نوشته اصلی توسط
نیکمرام
آقای توجیه ممنونم از تلاشتون برای واقع نگری...اما من واقعا حالم از خود واقعیم بهم نمیخوره...حالم از اشتباهم و عدم قاطعیتم بهم میخوره.... آقای میشل هم بد نمیگن من نهایت پنجاه درصد در این اشتباه دخیل بودم.خانواده و مخصوصا پدرم خیلی ازدواجم رو سرسری گرفت... بهرحال من بدون اینکه احساس عذاب وجدان خیلی زیاد کنم این قضیه را تمام میکنم....متاسفم که اینو بگم اونقدر مردد بودم که شرط کردم مهریه اش بیشتر از صد و ده سکه نباشه .چون در ذهنم پیش بینی امروزو میکردم. در حالی که مهریه خواهرش ۵۵۰سکه است....بهرحال مقداری از مهریه اش رو میدیم..نمیتونم خونه مون رو بار کنم بدم دست خانم....حاضر بودم زنم بداخلاق هم باشه اما خوشگل و لوند باشه
مقداری از مهریه اش؟
همون خدایی که مجازت کرده بود به طلاق در این مورد چی گفته؟
سه سال با احساس و روح و روان و زندگیش بازی کردی، حالا می گی مقداری؟
اگر می خواهید برای صلح جهانی کاری انجام دهید به خانه خود بروید و به خانواده تان عشق بورزید .
مادر ترزا
ویرایش توسط شیدا. : سه شنبه 10 دی 92 در ساعت 14:52
علاقه مندی ها (Bookmarks)