سلاااام نارجیس جان خوبین
شما خودت یه پا استادین پس اعتماد به نفستو حفظ کن تا بتونی درست ومنطقی عمل کنی
شما از خانواده خودت دورین ؟
به نظر میاد حساسیت شما به دلیل دوری و کم دیدن خانوادت باشه که به این شکل خودشو بروز میده
هر وقت که احساس کردی داری کم میاری برو دیدن مادرت بهترین دارو میمونه ارومت میکنه حتی اگه از مشکلت چیزی براش تعریف نکنی
انگار یه بار سنگینی از روی دوشت برداشته میشه
در مورد صبحونه میتونستی بگی عزیزم چه خوب که یادم اوردی میخای برات گرمش کنم بهتر میتونی صرفش کنی
یا بگی منم دلم کشیده تنها نخوریا
شما میگین در جمع دوستان این جوری نیستش
به این موضوع دقت کن ببین اونا چه حسی بهش میدن که مثل بلبل براشون حرف میزنه
ممکنه در اون زمینه طرف مقابل اطلاعات داشته و عنوان کرده و شوهرتون نظرش را گفته
ممکنه اونا تاییدش کنن یا چون از خلق خوش خبر دارن رعایتش میکنن
وقتی با کسی دوست میشی برا اینکه برات بمونه بایستی حس تایید بهش بدی ازش تعریف کنی و اعتماد به نفس بهش بدی تا روابطت پایدار بشه
عزیز همسر که دیگه جای خود داره
ممکنه هنوز نتونستی بعضی از علایقشو درک کنی خود خودشو قبول کن همون جوری که هستش
میدونی چرا اقایون بعد از ازدواج بیشتر مشتاقن برن پیش مادرشون
چون مادر بی چون چرا قبولشون داره میگن رفیق بی کلک مادر
وقتی این جوری رفتار کنی حس قدرت بهش میدی اعتماد به نفسش بیشتر میشه همش دوست داره خوشحالت کنه
این متن رو برات مینویسم بخون
انقدر سخت گیری نکنین که ازتون پنهون کاری کنن !
یه خانم با سیاست یه جوری برخورد میکنه که همسرش خیال پنهون کاری یا درغ رو اصلا نمیکنه
چون میدونه با گفتن اتفاقات و تصمیماتش نه سرزنش میشنوه نه مقایسه نه غر !!!!!!
رمزش هم اینه که زیادی سخت گیری نکنین با سخت گیری زیاد مردها حس زیر دست شدن
و مورد کنترل بودن میکنن که ازش متنفرن !
موفق باشین
علاقه مندی ها (Bookmarks)