سلام
ببين خواهر من تو پست قبلي هم گفتم
روي آب خونه ساختي
با اميد به اين كه
"اگر" دكترا قبول شد
"اگر" كار پيدا كرد
"اگر" پروژهاي تونست ارائه بده كه نيروهاي مسلح قبول كنه و خدمتش كم يا معاف بشه
زندگيتو روي اين
اگر ها ساختي
ببين من ترم آخر ارشد هستم و هدفم دكتري. تمام اين
اگر ها رو با خودم دارم و هر روز دارم مرور ميكنم هم واسه خدمتم هم واسه مصاحبه دكتري و چاپ مقاله هام و .....
ولي ميدونم اينها همه براي منه. عقل ميگه وقتي از اين
اگر ها گذشتم و به
ثبات رسيدم ميتونم به ازدواج فكر كنم.
كسي كه
سربازيش مشخص نيست
درسش تموم نشده
كار نداره حالا بر فرض خواستگاري رسمي هم بكنه و عقد كنيد
كي ميخواد عروسي بگيره؟
در واقع مشكل بعدي تو اينه كه حتي اگه مجبورش هم كني عقد رو سريعتر انجام بده، بايد دو سال صبر كني بره خدمت و بياد و توي حالت خوشبينانه يك سال هم كار كنه و دوزار پس انداز كنه و بعد عروسي برگزار بشه.
پيشنهادي كه ميخوام بدم خيلي بيرحمانس ولي به هر حال تصميم آخر رو تو ميگيري. من ميگم جدا شو.
البته اگه خونواده متمول و پولداري داره وضع فرق ميكنه. سريع يه خونه بگيرن و برين سر خونه و زندگيتون با كمكخرج پدرش بگذرونيد تا كم كم دست و بالش باز بشه. اين البته تو شرايطيه كه واقعا پولدار باشن. وگرنه تو حالت عادي كه حال حالا ها يه لنگه پا رو هوايي.
يه نكته ديگه
گفتي قول داده تا تير بياد و حرفاي جدي رو بزنه!
كدوم حرفا؟ شما مدتهاست با هميد!
كه تير بياد قول 6 ماه ديگه رو بده!؟
ضعيف عمل كردي. حق توئه بدوني تكليفت كي روشن ميشه.
ميتوني بگي
«عزيزم با همه احترامي كه برات قائلم اما اين وضع بلاتكليفي بيشتر از اين جايز نيست. تا يك هفته خوب فكراتو بكن. يا بايد حداكثر تا دو هفته آينده رسما عقد كنيم و تا 6 ماه آينده سر زندگيمون باشيم، يا جدا شيم.»
بزار مشكلاتشو خودش حل كنه. به اندازه كافي بدون تعهد شرعي و رسمي به پاش موندي ديگه بسه خودتو حيف نكن و جوونيتو نسوزون.
راستي
جلوي ضرر رو هرجا بگيري منفعته
علاقه مندی ها (Bookmarks)