به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 2 از 6 نخستنخست 123456 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 51
  1. #11
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 07 خرداد 99 [ 14:53]
    تاریخ عضویت
    1391-12-22
    نوشته ها
    4,428
    امتیاز
    70,050
    سطح
    100
    Points: 70,050, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    14,753

    تشکرشده 14,732 در 3,979 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    790
    Array
    بهار جان،

    برای زندگی دخترت بر اساس فیلمهای هندی و ... تصمیم نگیر.
    مگه می شه که بچه را رها کنی و بگی به زودی یه مادر جدید پیدا می کنه و ...
    حتما در این مورد مطالعه کن. باید با دانش و بینش در این مورد تصمیم بگیری.

    عددی که کنار اسمتون هست سال تولدتونه؟
    شاید برای این مشکلات و سختی ها خیلی جوان هستی. اما حالا که نعمت بزرگ مادر شدن و داشتن دختر گلتون را داری، باید قوی باشی.


    تا به حال هم اگر اشتباه کردید و موقع دعوا و کشمکش آیدا را وسیله قرار دادید، از الان به بعد سعی کن اینطور نباشه.

    یکبار که فضا آرومتر شد و فرصتی فراهم شد با پدر آیدا صحبت کن.

    بهشون بگو که اگر چه نتونستید زندگی خوبی داشته باشید، اما باید پدر و مادر خوبی برای آیدا باشید و سعی کنید آیدا کمترین ضربه ممکن را از این جدایی بخوره.

    از همین امروز تصمیم بگیر که دیگه آیدا را وارد ماجراهای خودت و همسرت نکنی.
    کم کم باعث می شی همسرت هم توی همین مسیر قرار بگیره.
    هر چیزی که به صلاح و آرامش آیدا هست انجام بده، هیچوقت برای رسیدن به مقاصدت ازش استفاده نکن.

    چون توی تاپیک دعا نوشته بودی برای با هم بودنتون دعا کنیم و این که گفتی طلاق شاید چند ماه بعد باشه،
    شاید اصلا نباید وارد این حرفها بشیم و بهتره به راههای برگشتتون به هم فکر کنی.

    یه بار دیگه بشین مرور کن ببین با چه روشهایی و چطور می شه دوباره هر سه تا، با هم باشید.
    شاید هنوز امکانی باشه.
    امیدوارم
    اگر می خواهید برای صلح جهانی کاری انجام دهید به خانه خود بروید و به خانواده تان عشق بورزید .
    مادر ترزا

  2. 9 کاربر از پست مفید شیدا. تشکرکرده اند .

    asemaneabi222 (دوشنبه 11 فروردین 93), del (دوشنبه 18 فروردین 93), deljoo_deltang (سه شنبه 12 فروردین 93), khaleghezey (یکشنبه 17 فروردین 93), sara 65 (سه شنبه 12 فروردین 93), پونه (سه شنبه 12 فروردین 93), پریناز67 (سه شنبه 12 فروردین 93), مصباح الهدی (سه شنبه 12 فروردین 93), دختر بیخیال (دوشنبه 11 فروردین 93)

  3. #12
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 06 آذر 93 [ 02:54]
    تاریخ عضویت
    1392-6-04
    محل سکونت
    زیر سایه خدا...
    نوشته ها
    517
    امتیاز
    3,053
    سطح
    34
    Points: 3,053, Level: 34
    Level completed: 2%, Points required for next Level: 147
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Overdrive1000 Experience PointsTagger First Class1 year registered
    تشکرها
    143

    تشکرشده 599 در 247 پست

    Rep Power
    62
    Array
    ممنون شیدا جان
    آره سال تولدمه بهار هم اسمی بود که برای دخترم انتخاب کردم ولی باباش قبول نکرد

    منم خیلی دوست داشتم این جور که شما میگید منطقی با همسرم بشینم وحرف بزنم ولی نشده هیچ وقت نشده اصلن نمیدونم چرا ازم متنفره هروقت ازش میپرسیدم میگفت من از اول نمیخواستمت
    وقتی میگم خوب تو که نمیخواستی پس چرا اینهمه اصرار کردی جوابی نداره بده

    نمیدونم چه اصراری داره که منو زجر بده و اذیت کنه از اذیت کردنم لذت میبره

  4. 2 کاربر از پست مفید بهار_68 تشکرکرده اند .

    khaleghezey (یکشنبه 17 فروردین 93), شیدا. (دوشنبه 11 فروردین 93)

  5. #13
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    شنبه 01 اردیبهشت 97 [ 02:14]
    تاریخ عضویت
    1390-1-11
    نوشته ها
    1,700
    امتیاز
    16,289
    سطح
    81
    Points: 16,289, Level: 81
    Level completed: 88%, Points required for next Level: 61
    Overall activity: 16.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassSocialVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    4,578

    تشکرشده 5,967 در 1,568 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    201
    Array
    دخترت حق داشتن پدر و مادر رو با هم داره حتی اگر از هم جدا شده باشند. بزرگترین حقی که فرزندتون بر عهده شما داره همین حضورتون کنارش هست، مخصوصا الان که اگرچه سنش کمه ولی مطمئنن متوجه عدم حضور و کشمکش شما دو نفر میشه و هنوز فکر می کنه خودش مرکز جهانه. بنابراین ناپدید شدن شما رو می ذاره تقصیر خودش و آسیب روحی میبینه. بهتره همیشه کنارش باشی حتی اگر قراره کم باشی. اون باید بدونه شما زنده اید و آسیبی ندیدید و این تنها با دیدن شما حتی اگر قرار باشه در یک ملاقات هفتگی باشه میسر میشه. بعدها که بزرگتر میشه اگر الان بودنتون رو کنارش ببینه می تونه در مواقع سخت به شما اعتماد کنه ولی اگر شما یکدفعه ناپدید بشید حتی ممکنه نتونه در آینده به نزدیکترین کسانش هم اعتماد کنه. مادر برای بچه در سن کودک شما یعنی منبع هستی و اعتماد و پشتوانه همیشگی. این منبع رو از کودکت نگیر.

    همه اینها که گفتم برای این نبود که عذاب وجدانی برات ایجاد کنم. می خواستم فقط اگر حقوق خودتون رو در نظر می گیرید حقوق کودکتون رو هم در نظر بگیرید و به آینده هم فکر کنید و تنها به شرایط الانش فکر نکنید که چون بچه است متوجه نمی شه و یا هم بازی داره دیگر متوجه عدم حضور مادر نمی شه.

    پاورقی: بچه های زیر سه سال اگر درست یادم باشه اگر پدر و یا مادر رو بیشتر از یک مدت (فکر می کنم 2 هفته بود) نبینند فکر می کنند که اونها مرده اند. به نظرم لازمه خیلی روی روانشناسی کودکان در سن فرزندت تحقیق و مطالعه کنی و چه خوبه اگر بتونی پیش یک مشاور هم بری تا بهترین راه رو بری.
    هر آنچه را برای خود می پسندی برای دیگران هم بپسند
    و هر آنچه را برای خود نمی پسندی برای دیگران هم نپسند

  6. 6 کاربر از پست مفید deljoo_deltang تشکرکرده اند .

    khaleghezey (یکشنبه 17 فروردین 93), پریناز67 (سه شنبه 12 فروردین 93), مصباح الهدی (سه شنبه 12 فروردین 93), veis (سه شنبه 12 فروردین 93), شیدا. (سه شنبه 12 فروردین 93), شمیم الزهرا (چهارشنبه 13 فروردین 93)

  7. #14
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 03 اسفند 95 [ 16:48]
    تاریخ عضویت
    1392-6-04
    نوشته ها
    84
    امتیاز
    3,335
    سطح
    35
    Points: 3,335, Level: 35
    Level completed: 90%, Points required for next Level: 15
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    1

    تشکرشده 162 در 54 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام پستهای قبلی رو خوندم لحظه های سختی داشتی و انتظار داشتی بعد از اینکه برمیگردی خونه همسرت واقعا عوض شده باشه ولی نه تنها عوض نشد دوباره صحبت گذشته اومد وسط .
    اصلا نمی خوام بگم تقصیر کی بوده فقط درک می کنم اون لحظه هایی که همسرت می گفت نمی خوامت و تو با تمام توان می خواستی بمونی و زندگی کنی و در عوض فحش و بد و بیراه شنیدی رو درک می کنم لحظه هایی تلخ و مشابه رو تجربه کردم .
    می دونی چرا راضی شدی دخترت رو بهش بدی چون خسته شدی درمونده شدی وقتی موفق نشدی چیزی رو تغییر بدی از دست دادن آیدا مهم نبود راستش منم الان خودم برای خودم مهم نیستم حتی اتاقم رو هم تمیز نمی کنم چون فکر می کنم اینده روشنی ندارم .
    کار شما اشتباه نبوده ولی شاید حس کردی دیگه توانایی نداری از پس ایدا بر نمی آیی . ولی با این حال شما مادری چه الان چه ده سال دیگه من اگه جای شما بودم طاقت نمی اوردم و برای دیدنش می رفتم ولی شما بر اساس شرایط خودت تصمیم بگیر و هیچ وقت خودت رو برای تصمیمی که گرفتی سرزنش نکن . ...
    خواهر خوبم از عمق وجودم برای شما ناراحت شدم ....

  8. کاربر روبرو از پست مفید امیدوار92 تشکرکرده است .

    khaleghezey (یکشنبه 17 فروردین 93)

  9. #15
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 06 آذر 93 [ 02:54]
    تاریخ عضویت
    1392-6-04
    محل سکونت
    زیر سایه خدا...
    نوشته ها
    517
    امتیاز
    3,053
    سطح
    34
    Points: 3,053, Level: 34
    Level completed: 2%, Points required for next Level: 147
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Overdrive1000 Experience PointsTagger First Class1 year registered
    تشکرها
    143

    تشکرشده 599 در 247 پست

    Rep Power
    62
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط امیدوار92 نمایش پست ها
    سلام پستهای قبلی رو خوندم لحظه های سختی داشتی و انتظار داشتی بعد از اینکه برمیگردی خونه همسرت واقعا عوض شده باشه ولی نه تنها عوض نشد دوباره صحبت گذشته اومد وسط .
    اصلا نمی خوام بگم تقصیر کی بوده فقط درک می کنم اون لحظه هایی که همسرت می گفت نمی خوامت و تو با تمام توان می خواستی بمونی و زندگی کنی و در عوض فحش و بد و بیراه شنیدی رو درک می کنم لحظه هایی تلخ و مشابه رو تجربه کردم .
    می دونی چرا راضی شدی دخترت رو بهش بدی چون خسته شدی درمونده شدی وقتی موفق نشدی چیزی رو تغییر بدی از دست دادن آیدا مهم نبود راستش منم الان خودم برای خودم مهم نیستم حتی اتاقم رو هم تمیز نمی کنم چون فکر می کنم اینده روشنی ندارم .
    کار شما اشتباه نبوده ولی شاید حس کردی دیگه توانایی نداری از پس ایدا بر نمی آیی . ولی با این حال شما مادری چه الان چه ده سال دیگه من اگه جای شما بودم طاقت نمی اوردم و برای دیدنش می رفتم ولی شما بر اساس شرایط خودت تصمیم بگیر و هیچ وقت خودت رو برای تصمیمی که گرفتی سرزنش نکن . ...
    خواهر خوبم از عمق وجودم برای شما ناراحت شدم ....

    امیدوار عزیز اولا امیدوارم مشکل شما هم حل بشه
    خیلی خوب حال منو درک کردی خیلی قشنگ گفتی واقعا حرف دلمو زدی چیزی که من نمیتونستم به زبون بیارم
    آره واقعا خسته شده بودم خیلی خسته الآنم دیگه جونی ندارم که برم برای بدست آوردن آیدا یا گرفتن ملاقات بجنگم حتی نمیخواهم تو جلسه دادگاه شرکت کنم

    فقط امیدوارم که یکی شوهرمو از خواب بیدار کنه بهش بگه برای انتقام گرفتن از من داری آیدا رو قربانی میکنی کاش بفهمه ...

  10. #16
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 06 آذر 93 [ 02:54]
    تاریخ عضویت
    1392-6-04
    محل سکونت
    زیر سایه خدا...
    نوشته ها
    517
    امتیاز
    3,053
    سطح
    34
    Points: 3,053, Level: 34
    Level completed: 2%, Points required for next Level: 147
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Overdrive1000 Experience PointsTagger First Class1 year registered
    تشکرها
    143

    تشکرشده 599 در 247 پست

    Rep Power
    62
    Array
    بی پنهای یعنی زیر آوار کسی بمانی

    که قرار بود تکیه گاهت باشد...

  11. #17
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    شنبه 01 اردیبهشت 97 [ 02:14]
    تاریخ عضویت
    1390-1-11
    نوشته ها
    1,700
    امتیاز
    16,289
    سطح
    81
    Points: 16,289, Level: 81
    Level completed: 88%, Points required for next Level: 61
    Overall activity: 16.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassSocialVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    4,578

    تشکرشده 5,967 در 1,568 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    201
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط بهار_68 نمایش پست ها
    بی پنهای یعنی زیر آوار کسی بمانی

    که قرار بود تکیه گاهت باشد...
    عزیزم بهار جان، درسته که سنت کمه و فشار زیادی رو داری تحمل می کنی ولی همین سن کم از این نظر خوبه که انرژی بیشتری برای ادامه و از صفر شروع کردن داری. شما الان یک مادر هستی پس برای فرزندت مادری کن و طبق نوشته بالایی که نوشتی تذار فرزندت بی پناه باشه. کمی استراحت کن، کارهایی که بهت آرامش و انرژی میده انجام بده و دوباره از اول شروع کن. نذار احساسات بد انرژی مادر بودن رو ازت بگیره. نذار فرزندت قربانی انتقام بشه. مسیر صحیح رو برو.
    هر آنچه را برای خود می پسندی برای دیگران هم بپسند
    و هر آنچه را برای خود نمی پسندی برای دیگران هم نپسند
    ویرایش توسط deljoo_deltang : سه شنبه 12 فروردین 93 در ساعت 20:20

  12. 2 کاربر از پست مفید deljoo_deltang تشکرکرده اند .

    khaleghezey (یکشنبه 17 فروردین 93), مصباح الهدی (یکشنبه 17 فروردین 93)

  13. #18
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 06 آذر 93 [ 02:54]
    تاریخ عضویت
    1392-6-04
    محل سکونت
    زیر سایه خدا...
    نوشته ها
    517
    امتیاز
    3,053
    سطح
    34
    Points: 3,053, Level: 34
    Level completed: 2%, Points required for next Level: 147
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Overdrive1000 Experience PointsTagger First Class1 year registered
    تشکرها
    143

    تشکرشده 599 در 247 پست

    Rep Power
    62
    Array
    گیج شدم همه چی تو هم گره خورده نمیدونم چی خوبه چی بد

    آیدا باید به پدرش تکیه کنه من خودم سستم
    گاهی من به آیدا تکیه میکردم
    تو تنهایی هام بغلش میکردم سرمو میذاشتم رو شونش و گریه میکردم

  14. 2 کاربر از پست مفید بهار_68 تشکرکرده اند .

    khaleghezey (یکشنبه 17 فروردین 93), میشل (جمعه 15 فروردین 93)

  15. #19
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 06 آذر 93 [ 02:54]
    تاریخ عضویت
    1392-6-04
    محل سکونت
    زیر سایه خدا...
    نوشته ها
    517
    امتیاز
    3,053
    سطح
    34
    Points: 3,053, Level: 34
    Level completed: 2%, Points required for next Level: 147
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Overdrive1000 Experience PointsTagger First Class1 year registered
    تشکرها
    143

    تشکرشده 599 در 247 پست

    Rep Power
    62
    Array
    من حق عضویت مشترکین آزاد رو پرداخت کردم باید چیکار کنم تا این تاپیکم منتقل بشه به اونجا؟؟

  16. #20
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    شنبه 09 بهمن 95 [ 23:48]
    تاریخ عضویت
    1392-7-15
    محل سکونت
    کره زمین
    نوشته ها
    1,532
    امتیاز
    20,970
    سطح
    91
    Points: 20,970, Level: 91
    Level completed: 24%, Points required for next Level: 380
    Overall activity: 10.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassSocialOverdrive10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    4,584

    تشکرشده 5,213 در 1,375 پست

    حالت من
    Khoshhal
    Rep Power
    250
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط بهار_68 نمایش پست ها
    من حق عضویت مشترکین آزاد رو پرداخت کردم باید چیکار کنم تا این تاپیکم منتقل بشه به اونجا؟؟
    سلام بهار 68
    از طریق لینک تماس یا پیام خصوصی میتونین اقدام کنین.

    آهان راستی شما الان به پیام خصوصی دسترسی ندارین. پس میتونین فقط از طریق لینک تماس اقدام کنین.
    **برخی آدم ها درست مثله بادبادکهای دنیای کودکیم هستند،
    فقط یه یک دلیل از مسیر زندگیم رد میشند، تا به من درسهایی بیاموزند
    که اگر می ماندند؛ شاید هیچوقت
    یاد نمیگرفتم .....! **

    ویرایش توسط دختر بیخیال : جمعه 15 فروردین 93 در ساعت 17:19

  17. 2 کاربر از پست مفید دختر بیخیال تشکرکرده اند .

    khaleghezey (یکشنبه 17 فروردین 93), بهار_68 (جمعه 15 فروردین 93)


 
صفحه 2 از 6 نخستنخست 123456 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 14:15 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.