به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 2 از 7 نخستنخست 1234567 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 67
  1. #11
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 02 مهر 95 [ 23:41]
    تاریخ عضویت
    1392-2-09
    نوشته ها
    153
    امتیاز
    3,832
    سطح
    39
    Points: 3,832, Level: 39
    Level completed: 22%, Points required for next Level: 118
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    128

    تشکرشده 312 در 128 پست

    Rep Power
    32
    Array
    سلام
    عزیزم باید بگم صحبتهایی که خودت به شوخی به شوهرت گفتی مثه این حرفت که :
    آقاهیه من چقد خاطر خواه داره

    از نظر من ده ها برابر بدتر و زشتتر از حرف همسرت بوده چون وقتی خودت با شوخی این مسایل رو میگی باعث میشه که ففکر کنه که این مسایل خیلی شوخی و پیش پا افتاده هست اما شوخی که در مورد بوقلمون کرده رو بعضی مردها حالا روی خوشمزگی پیش رفیقشون برای اینکه مثلا بگن چقدر بامزن ، میگن. . اما این حرف که شما خودت زدی خیلی تاثیرش بیشتر بوده

  2. کاربر روبرو از پست مفید gisooo تشکرکرده است .

    zendegiye movafagh (جمعه 13 اردیبهشت 92)

  3. #12
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 20 دی 00 [ 13:07]
    تاریخ عضویت
    1390-10-20
    نوشته ها
    1,523
    امتیاز
    24,667
    سطح
    95
    Points: 24,667, Level: 95
    Level completed: 32%, Points required for next Level: 683
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    1,759

    تشکرشده 3,304 در 1,073 پست

    Rep Power
    218
    Array
    حق با شماست اصلا ذهنم کار نمی کرد تو اون لحظه خیلی آشفته بودم می خواستم کاری نکنم که دعوامون شه فکر کنم اونقدر عقبی رفتم که از اون طرف بوم افتادم پایین
    خیلی ناراحتم

    - - - Updated - - -

    کاش یکی از آقایون هم نظر بده ببینم از دیدگاه اونا چطور این قضیه دیده می شه

    - - - Updated - - -

    چرا کسی به من جواب نمی ده؟؟
    خواهش می کنم نظراتتون رو بهم بگید

    - - - Updated - - -

    مثلا این که تو اون لحظه چی باید می گفتم اگه باز هم برام تعریف کرد از این جور چیزا چی بگم

  4. کاربر روبرو از پست مفید zendegiye movafagh تشکرکرده است .

    gisooo (شنبه 14 اردیبهشت 92)

  5. #13
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 20 دی 00 [ 13:07]
    تاریخ عضویت
    1390-10-20
    نوشته ها
    1,523
    امتیاز
    24,667
    سطح
    95
    Points: 24,667, Level: 95
    Level completed: 32%, Points required for next Level: 683
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    1,759

    تشکرشده 3,304 در 1,073 پست

    Rep Power
    218
    Array
    شوهرم دیشب از مسافرت برگشت ساعت نزدیک 3 بود موبایلش رو تو رختخواب دراورد یه اس ام اس رو باز کرد نمی دونم اس ام اس منو می خوند یا داشت به یکی خبر می داد رسیده
    هی می خوام به رفتارهاش توجه نکنم نمی شه
    یعنی تا کی می خواد این وضع باشه
    خسته شدم
    ویرایش توسط فرشته مهربان : چهارشنبه 25 اردیبهشت 92 در ساعت 02:06 دلیل: حذف بخشهای تکراری

  6. #14
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 07 اردیبهشت 99 [ 02:11]
    تاریخ عضویت
    1391-11-03
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    719
    امتیاز
    12,958
    سطح
    74
    Points: 12,958, Level: 74
    Level completed: 27%, Points required for next Level: 292
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassSocialVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    1,329

    تشکرشده 1,605 در 532 پست

    Rep Power
    90
    Array
    خودت باش خانومی. خودت خودت باش. به همین سادگی. اگه ناراحت میشی اگه خوشحال میشی اگر نباید حرف بزنی اگر باید!
    آروم باش. بی تفاوت. خودت رو دوست داشته باش.

  7. کاربر روبرو از پست مفید she تشکرکرده است .

    zendegiye movafagh (شنبه 14 اردیبهشت 92)

  8. #15
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    سه شنبه 29 بهمن 92 [ 21:59]
    تاریخ عضویت
    1391-6-26
    نوشته ها
    286
    امتیاز
    270
    سطح
    5
    Points: 270, Level: 5
    Level completed: 40%, Points required for next Level: 30
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered250 Experience Points
    تشکرها
    1,336

    تشکرشده 1,148 در 268 پست

    Rep Power
    40
    Array
    عزیزم همیشه پست هایت و می خونم.اما نمی دونم چی برایت بنویسم که کمکی به حل مشکلاتت بکنه
    اما امروز برایت پست می گذارم تا اولا بگم آفرین به صبوری ات و دوم اینکه بگم برایت دعا می کنم تا مشکلت زودتر حل شه

  9. #16
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 20 دی 00 [ 13:07]
    تاریخ عضویت
    1390-10-20
    نوشته ها
    1,523
    امتیاز
    24,667
    سطح
    95
    Points: 24,667, Level: 95
    Level completed: 32%, Points required for next Level: 683
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    1,759

    تشکرشده 3,304 در 1,073 پست

    Rep Power
    218
    Array
    اگه به این کارها عادت کنه چی ؟

    - - - Updated - - -

    اون قبلا همیشه دوست داشت با من بره مسافرت اما الان حاضره تنها بره ولی من نباشم
    به نظرتون اینا گذراست ؟ الان 7 ماه می گذره
    یا شاید اصلا دوسم نداشته این 5 سال نقش باشزی می کرده
    من گیح گیحم

    - - - Updated - - -

    من باید چی کار کنم تا مدیر همدری هم لطف کنند بیان به پست من سر بزنند و نظرشون رو بگن ؟ من زیاد مقررات رو نمی دونم می شه اگه کسی می دونه به من بگه

  10. کاربر روبرو از پست مفید zendegiye movafagh تشکرکرده است .

    meinoush (یکشنبه 15 اردیبهشت 92)

  11. #17
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    سه شنبه 29 بهمن 92 [ 21:59]
    تاریخ عضویت
    1391-6-26
    نوشته ها
    286
    امتیاز
    270
    سطح
    5
    Points: 270, Level: 5
    Level completed: 40%, Points required for next Level: 30
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered250 Experience Points
    تشکرها
    1,336

    تشکرشده 1,148 در 268 پست

    Rep Power
    40
    Array
    عزیزم همیشه پست هایت و می خونم.اما نمی دونم چی برایت بنویسم که کمکی به حل مشکلاتت بکنه
    اما امروز برایت پست می گذارم تا اولا بگم آفرین به صبوری ات و دوم اینکه بگم برایت دعا می کنم تا مشکلت زودتر حل شه

  12. کاربر روبرو از پست مفید shabe niloofari تشکرکرده است .

    meinoush (یکشنبه 15 اردیبهشت 92)

  13. #18
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 20 دی 00 [ 13:07]
    تاریخ عضویت
    1390-10-20
    نوشته ها
    1,523
    امتیاز
    24,667
    سطح
    95
    Points: 24,667, Level: 95
    Level completed: 32%, Points required for next Level: 683
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    1,759

    تشکرشده 3,304 در 1,073 پست

    Rep Power
    218
    Array
    از همتون ممنونم
    دیشب همسرم ساعت 12/30 اومد خونه برخوردش بد نبود ... چند تا از فیلم های شمالش رو به من نشون داد که با داییش اینا و خانوادشون رفته بودند باغ و بزن برقص.... اونقدر تو کلیپ شاد بود که انگار نه انگار تو زندگیش مشکلی هست
    ممکنه یکی بگه خب فکر می کنه مشکلی هست و حالا داره فراموش می کنه
    اماانگار هیچ وقت تو زندگیش وجود نداشتیم (احساس می کنم) که بخواد حتی ناراحت بشه نمی دونم متوجه منظورم می شید مثل یه آدم مجرد که اصلا زن و بچه ای نداره که بخواد نگرانشون باشه یا بگه جاشون خالیه ....
    امروز صبح دوباره رفت شمال داشتم لباساشو می چیدم که گفتم شلوارت هنوز خشک نشده داشت غر می زد که اینو این طوری باید پهن کنی من گفتم مثل همیشه پهن کردم بعد که حولش رو آورم با عصبانیت داد زد دست به لباسای من نزن خودم می چینم اَه
    اون اَه رو چنان با حرص گفت که خیلی ناراحت شدم رفتم سر جام دراز کشیدم
    موقع خداحافظی فقط گفت خداحافظ سعی کردم لبخند بزنم و خداحافظی کردم گفت پول لازم نداری گفتم نه
    بعضی وقتها فکر می کنم با این همه تحقیر واقعا این زندگی ارزش ادامه دادن داره ؟؟؟
    خیلی ناراحتم
    دلم برای دخترم می سوزه که می بینه همه با باباشون می رن پارک ولی دخترم سه ماه یه بار یا می بینه بچه خواهرم هی می ره بغل باباش ...می فهمم چطوری نگاه می کنه شوهر خواهرم برای این ک دخترم ناراحت نشه هر دو تا رو با هم بقل می کنه
    یعنی می شه یه روز زندگی ما هم درست شه ؟؟

    - - - Updated - - -

    واقعا یه طوری شده اگه کسی زندگی مونو ببینه فکر می کنه من خودمو تحمیل کردم &nbsp;در صورتی که خودش بارها از این که با من ازدواج کرده و انتخاب درستی داشته ابراز خوشحالی می کرد قبل ازدواج که می گفت من خاک زیر پاتم بعد می گفت شاید اگه کسی بشنوه می گه نگو پررو می شه ولی اصلا می خوام پررو شی تو لیاقت بهترینا رو داری ...فکر می کنم اونا همه خواب بود&nbsp;<br>همیشه از این که دختر پاکی نصیبش شده خوشحال بود و می گفت تنها هدفم تو زندگی جلب رضایت تو هست حتی تا 7 ماه پیش که قبل از دعوامون بود می گفت من تو این دنیا فقط تو ودترم رو دارم و فقط برای شما تلاش می کنم ابراز علاقه می کرد<br>من دیگه بریدم خسته شدمشوهرم نیست گریه می کنم وقتی هست به زور سعی می کنم ظاهرم و شاد نشون بدم محیط خونه براش آرامش بخش باشه همه چی سر جاش باشه&nbsp;<br>نکنه واقعا مشکل از منه ولی آخه چی کار کنم من می خوام مشکلم حل شه

    - - - Updated - - -

    چقدر غر زدم دلم خیلی پر بود وقتی فکر می کنم با پدرم اینا فقط یک کوچه فاصله داریم و شوهرم 7 ماهه دیدن پدرم نرفته ازش بدم میاد فکر کرده کی هست تازه بابای من که اصلا تو این دعوا نقشی نداشته
    دو هفته پیش خانواده منو نفرین می کرد می گفتم اونا که اصلا تو این قضیه دخالتی نداشتن این اصلا انسانی نیست چرا نفرینشون می کنی
    می گفت همین که یکی مثل تو رو به من تحویل دادن باید نفرینشون کرد
    بعد می رم خونمون می بینم مامانم بعد از نمازش دعاش می کنه یا برای این که زندگیمون خوب شه ختم قرآن نذر کرده
    حالم به هم میخوره از این زندگی دوست دارم پاشم برم برای همیشه جایی که هیچ وقت دیگه منو نبینه اما اصلا عملی نیست یه بار قبلا بهم گفت اگه بری همه اعضای خانوادتو می کشم
    وقتی عصبانی باشه هر چیزی ازش بر میاد
    خیالش راحته که من دارم بچشو بزرگ می کنم با محبت خودش هم ....
    خدا کمکم کن خسته شدم

  14. 2 کاربر از پست مفید zendegiye movafagh تشکرکرده اند .

    meinoush (یکشنبه 15 اردیبهشت 92), roze sepid (یکشنبه 15 اردیبهشت 92)

  15. #19
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 17 دی 93 [ 22:34]
    تاریخ عضویت
    1391-12-08
    نوشته ها
    661
    امتیاز
    3,788
    سطح
    38
    Points: 3,788, Level: 38
    Level completed: 92%, Points required for next Level: 12
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    2,635

    تشکرشده 911 در 430 پست

    Rep Power
    78
    Array
    سلام اميدوارم همونطور كه آرزوشو داري زندگي موفقي داشته باشي.فقط و فقط مراقب خودت باش كه سلامتي جسمي وروحيتو از دست ندي.ميتونم بفهمم چي بهت ميگذره چون تقريبا پدر خودم همينطور بود اما باخدا رازو نياز كن واز يك مشاور كمك بگير.اينجا براي مساله شما خيلي كارساز نيست وبيشتر حالت دردو دل داره كه باعث ميشه سبكتر شي.همينم خيلي خوبه چون وقتي سبك شي فكرت بهتر كار ميكنه وميتوني حرفاي مشاوروعملي كني.
    موفق وشاد باشي

  16. #20
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    سه شنبه 22 تیر 95 [ 16:53]
    تاریخ عضویت
    1390-8-28
    نوشته ها
    744
    امتیاز
    8,604
    سطح
    62
    Points: 8,604, Level: 62
    Level completed: 52%, Points required for next Level: 146
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    1,594

    تشکرشده 1,946 در 612 پست

    Rep Power
    88
    Array
    تو پست هات انفعال و غم موج میزنه
    حرف اس سی آی و گوش کن ضرر نمیکنی

    تا کی میخوای غصه بخوری و خودتو دخترتو حرووم کنی؟
    باید بت تگ وضعیت بدتری هم ممکنه پیش بیاد
    با این وضع احتمالا (حس زنانه من) شوهرت دوست دختری داره که عاشقش شده و داره این عشق هر روز بیشتر میشه
    اگه جلوشو نگیری میشی یه زن که شوهرش رفته زن دووم گرفته
    و تو میمونی و یه بچه و بابای نصفه نیمه
    پس زودتر به خودت بیا و این چرخه معیوبو تموم کن
    یه پایان تلخ بهتر از یه تلخی بی پایانه

    اما اگه به خودت بیای رفتارت با جرات باشه خواسته هاتو بگی و با رفتارت نشون بدی برای خودت ارزش قائلی
    کم کم اون روابط برای شوهرت تکراری میشه
    یادت باشه که تو زن اون هستی کسی که 5 سال عاشقانه کنارش زندگی کرده کسی که مادر دخترشه ، دختری داری که شوهرت به خاطرش هر کاری میکنه
    تو چیزهای قدرتمندی تو دستت داری پس استفاد کن و زندگیتو درست کن
    شوهرت باید جذب این زندگی شه
    زودتر زودتر زودتر به داد خانوادت برس با اینجا اومدن و خاطره تعریف کردن زندگیت درست نمیشه
    باید یه کار کنی تغییر ایجاد کن
    مطمئن باش که میتونی
    [align=center]ما بدین در نه پی حشمت و جاه آمده ایم ...از بد حادثه اینجا به پناه آمده ایم[/align]

  17. 3 کاربر از پست مفید جوانه؟؟؟ تشکرکرده اند .

    khoshkhabar (سه شنبه 17 اردیبهشت 92), malakeh (سه شنبه 17 اردیبهشت 92), zendegiye movafagh (یکشنبه 15 اردیبهشت 92)


 
صفحه 2 از 7 نخستنخست 1234567 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. با مخفی کاری های شوهرم و رمز روی گوشیش چه برخوردی کنم؟!
    توسط Somebody20 در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 22
    آخرين نوشته: شنبه 05 اردیبهشت 94, 10:24
  2. ایستگاه کنجکاوی ( در مورد نفر قبلیت کنجکاوی کن)
    توسط کنجکاو در انجمن سرگرمی و تفریح
    پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: پنجشنبه 11 شهریور 89, 10:23
  3. عرفان داروی دردهای بی‌درمان
    توسط پندار در انجمن ادبیات و عرفان
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: پنجشنبه 05 آذر 88, 00:02
  4. تاثیر بیماری‌های روانی بر الگوی خرید
    توسط Niloo55 در انجمن وسواس
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: جمعه 12 تیر 88, 09:17

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 15:37 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.