آتوسا جون من تا طلاق بگیرم می شه سی و پنچ سالم یعنی بازم امید داشته باشم
تشکرشده 13 در 8 پست
آتوسا جون من تا طلاق بگیرم می شه سی و پنچ سالم یعنی بازم امید داشته باشم
تشکرشده 13 در 8 پست
ببین هدف عزیز من دنبال یه راهی هستم که طلاق نگیرم چرا هیچ کس منو درک نمی کنه من دنبال این مطلب هستم وقتی یاد روزهایی می افتم که چقدر با علاقه می اومد دنبالم
راستش می ترسم به کسی بگم دارم طلاق می گیرم یکی از فامیلاهامون عید اومده بود منوبغل کرد چطوری عروس 92 اون یکی می پرسه بالاخره کی شیرینی عروسی رو می دین
پدر من اصالتا شیرازی هست برای عید زنگ زد عمه ام رو دعوت کنه گفته بود ایشاله عروسی مها می اییم
خدایا چرا کسی حس و حال یه دختری رو که با هزار آرزو ازدواج کرده نمی فهمه خدایا ...
- - - Updated - - -
آتوسا جون من سی دو سالمه . خونواده ام از احتیاط بیش از حد تو شوهر دادن دختر افتادن تو چاه . در ضمن ببخشید من باکره نیستم.
تشکرشده 298 در 112 پست
به نظرم حضوری با یه مشاور صحبت کنی بهتر هست
تشکرشده 13 در 8 پست
هدف عزیز پیش مشاور زیاد رفتم راستش خیلی از جر و بحث هایی که پیش اومد به دلیل حرفهایی بود که تو مشاوره می شنیدم
اولیش خیلی راحت گفت خانم جدا شین چند تا قرص آرام بخش هم من براتون می نویسم
دومیش گفت احتمالا همسرتون معتاد به شیشه است مضطربه عرق زیاد می کنه دارو می خوره از خونه می ره بیرون با زنهای اونجوری رابطه داره . موهای سرش می ریزه . راستش همه این علامتها رو داشت . ولی این موضوع رو باید در نظر گرفتم همسر من کارمند عالی رتبه سازمانی هست که بحث مواد رو خیلی جدی می گیرن و کاری که دستشه مسئولیت بالا و دقت زیادی می خواد اون یه آدم موفقه حتی بعد از دعوای ما یه پست بالاتر هم گرفته می بینین فقط منم که دارم سختی می کشم
سومیش گفت این زندگی زندگی نمی شه من تجربه بیست ساله دارم
همه می گن بزن این زندگی رو داغون کن یه نفر نمی یه راهی هم هست بابا به چه زبونی بگم من کمک می خوام
- - - Updated - - -
بیبین هدف جان یه آقایی تحصیل کرده با علم و آگاهی می آید یه دختری را عقد می کنه هزار سکه مهریه اش می کنه دلش رو به دست می آره بعد یهو بر می گرده به اشتباه گذشتش اصلا هم دوست نداره قبول کنه که بابا لااقل قبول کنم اشتباه از من بوده راضی نشم دختر بیچاره بره دادگاه برم تمومش کنم. می گه نمی خوامت ولی تو دادگاه که می آد می گه که این حرفو زده ... انکار می کنه البته خودش نمی آد وکیلش می آد...
- - - Updated - - -
بریز ای اشک ناکامی
بریز از بی سرانجامی
که نفرین دلی، قلبی شکسته
پس این بی سرانجامی نشسته
که آه سینه سوز مهربونی
سر راه مرا از پیش بسته
دل ام رنجیده از زخم زبون ها
به ظاهر مهربونی دیدن از نا مهربون ها
تشکرشده 298 در 112 پست
خوب مشاور واقعا راست میگه
این برای شما دیگه زندگی نمیشه
وقتی راهی برای درست کردنش نیست ، ما چه پیشنهادی بدیم ؟
من حقیق کارشناس نیستم ، کاش مدیر همدردی میومد و راهنمایی میکرد شمارو
به هر حال گفتنی هارو ما گفتیم اما شما نمی پذیری
شما هنوز سن ازدواج داری
خانوادت میدونن شما باکره نیستید ؟
تشکرشده 14,732 در 3,979 پست
شما سه تا مشاور حضوری رفتید و به نوعی گفتند که امکان ادامه این زندگی کم هست.
یکسال و نیم هست که شوهرت به گفته خودتون سراغی از شما نگرفته.
هم خودش و هم خانوادش خواستار طلاق هستند.
چطوری و چرا می خوای خودت را بهش تحمیل کنی؟ به زور می خوای بری تو زندگیش که چی بشه؟
اینقدر طولانیش نکن که قانون هم دیگه نتونه کاری برات بکنه. یکسال و نیم با شوهرت نبودی و می تونه مجوز دادگاه را برای ازدواج دومش بگیره.
یک وکیل خوب بگیر و حق الزحمه اش را هم شرط کن درصدی از مهریه. بگو مهریه ات را برات بگیره و جدا شو. این کارمند عالی رتبه یک سازمان مهم، هیچی نداشته باشه حقوق که داره.
در ضمن پیدا کردن اموالش و معرفیش هم کاری نداره. بسپار به وکیلت.
نذار بیشتر از این عزت و احترامت زیر سوال بره و شخصیتت خورد بشه.
اثر راشومون (دوشنبه 12 فروردین 92)
تشکرشده 3 در 3 پست
عزیزم با نوشته هات خیلی ناراحت شدم ولی مردی که خودش داره رک و راست بهت میگه که نمیخواد خودتو کوچیک نکن مطمئنم باش اونه که ضرر میکنه چون تازه بعد از از دست دادن تو میبینه که با اون زنم نمیتونه باشه اگه میتونست که قبل از تو هم باهاش ازدواج میکرد.بهترین امتیازی که نسبت به بقیه داری اینکه تو خانوادتو داری چیزی که شاید هر کس بعد از طلاق نداشته باشه و بعد اینکه زیاد تو زندگی باهاش پیش نرفتی خدا خیلی دوست داشته که الان فهمیدی گلم.میدونم شاید دوسش داشته باشی و سخت باشه واست ولی زمان که بگذره میبینی که درست تصمیم گرفتی که جدا شدی
تشکرشده 13 در 8 پست
کاش یکی درد واقعی منو می فهمید
- - - Updated - - -
خدایا تو که می دونی چه رنجی می کشم تنها کسی که می تونه کمکم کنه تویی
- - - Updated - - -
من این همه مدت صبر کردم همیشه هم ازش خواستم که خودش بره اقدام کنه ولی هیچ کاری نمی کنه می شه لطفا بگین چه جوری راضیش کنم خودش بره برای طلاق اقدام کنه
این که دیگه راه حل داره ندار!
تشکرشده 298 در 112 پست
ما همگی درد شمارو میفهمیم
برای همین بهترین راه طلاق برای شماست
یه وکیل خبره بگیر و از چیزی نترس
1- شوهرتون شمارو ترک کرده و این به نفع شماست
2- شوهرتون خیانت کرده و دختری دیگه در ارتباط بوده و بازم به نفع شماست
3- شما باکره نیستید و کل مهریه به شما تعلق میگیره
با توجه به اینکه کارمند رسمی و عالی رتبه هم هست مطمئن باشید به کارشون هم لطمه وارد میشه و برای همین خودش خوب میدونه که نباید کار به دادگاه بکشه
مطمئن باشید کمی محکم عمل کنید همه چی به نفع شما تموم میشه
تشکرشده 13 در 8 پست
آقایون و خانمها جواب یه سوال بزرگ رو به من بدین
یه اقای با موقعیت خوب شبیه همسرم من که کلی هم ادعای سلامت عقلش می شه از زندگی مسخره خودش خبر داره با یه زن ده سال بزرگتر از خودش رابطه داره بعد می آد یه دختر دیگه رو می گیره که آرزوی مادرش رو برآورده کنه بعد که دختره می فهمه بهش می گه من نمی خوام در حق اون زن ظلم کنم اون آسیب می بینه
پس من چی آخه چرا اومدی زندگی منو خراب کردی چرا کسی به فکر آسیب دیدن من نیست...
- - - Updated - - -
می دونین پدرش چی می گه : جواب اعتراض من گفت پسرم احتیاج داشته زن صیغه کرده
بهش می گم چرا بعد از عقد من ادامه داده می گن همگی با هم چه معنی داره زن اینقدر بی آبرو باشه زن باید مثل ساک باشه هر وقت بخواهی زیپش رو بکشی نه اینکه تو زندگی مردش فضولی کنه
خدایا !!!!!!!!!!!!!!!!! صدام رو می شنوی
می گه من از مجتهد وآخوند سوال کردم گفته گناهی مرتکب نشده
اصلا تو به خاطر اینکه آبروش رو بردی و آبروی ما رو دیگه بدرد نمی خوری ...
وای دارم می ترکم از دست این زندگی داغونم
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
علاقه مندی ها (Bookmarks)