دوست من ما قراره زندگي رو بسازيم پس بايد نقش خودمون رو اول پيدا کنيم وبعد دست بکاربشيم هرکس بايد به اندازه خودش قدمبرداره نشستن ومنظر موندن تا ديگري بفهمه .. ببينه ... حس کنه .. درک کنه تا من چنين وچنان کنم مردوده ...! اينقدر نا اميد نباش اصلا شرايط بدي نداره فقط انگيزه وانرژي ات کم شده ودقيقا اعتماد به هنفس ات شديد ا کم شده ..اول خودت به خودت کمک کن بعد منتظر کمک از ديگري باش ..! شوهرتم به اندازه کافي مشغله هاي خودش رو داره نميگم وظيفه اي نداره ولي سرش گرمه وچون اوايل زندگي تون هم هست خيلي با روحيات شما اشنايي نداره وفکرميکنه همچي مرتبه وخيلي مسئولانه عمل نميکنه ولي .............. منفعل موندن شما اصلا قابل قبول نيست نا اميدي رو ازخودت دور کن هزاران اتفاق مهم وقشنگ در زندگي مشترک افتاده وميفته که ميشه براشون برنامه ريزي کرد وازشون لذت برد اينقدر نگران سلامتي ات نباش تلقين مي مورد ازپا مي اندازدت وبرات مشکل ايجاد ميکنه از طرفي چون شوهرت هم دقيقا مشکل رو نميدونه شايد فکرکنه داري بهانه ميگيري وناراضي هستي و... يعني شروع مشکل واونموقع بايد هرچي دستت هست بذاري زمين به فکر رفع مشکلات زناشويي بيفتي .... همه اين افکارو ازخودت دور کن براي خودت برنامه ريزي کن همه وقتت رو به درس خوندن نگذرون با اين شرايطي هم که شماداري حتما تا کتاب ميذاري جلوت هزار تا موضوع مياد تو ذهنت ودرسها ميره به کناري ديگر.... ازخونه بزن بيرون ... براي ساعتهاي خودت برنامه بريز سعي کن تو فعاليت هاي گروهي شرکن کني .... دنبال دوستان خوب ومتاهل باش وباهاشون برنامه بيرون وکلاسهاي تفريحي و ورزشي بذار .... اين فکرها وحالات شما نتيجه خوبي نخواهد داشت ...مطمئن باش الان فقط خودت بايد به خودت کمک کني وديگه هيچ ...... موفق باشي
علاقه مندی ها (Bookmarks)