به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 2 از 3 نخستنخست 123 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 22
  1. #11
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 29 تیر 97 [ 23:45]
    تاریخ عضویت
    1394-4-09
    نوشته ها
    138
    امتیاز
    4,330
    سطح
    41
    Points: 4,330, Level: 41
    Level completed: 90%, Points required for next Level: 20
    Overall activity: 9.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsTagger First ClassVeteran
    تشکرها
    77

    تشکرشده 116 در 61 پست

    Rep Power
    27
    Array
    سلام دوستان عزیزم
    دیروز همسرم با یه شاخه گل از سرکار برگشت بغلم کرد و گفت ازت میخوام که همه اون حرف ها رو فراموش کنی حیفه که این زندگی رو از هم بپاشیم من میخام همه تلاشم رو بکنم (منظورش اینه که دوستم داشته باشه) از تو همدمیخام که همه چیز رو فراموش کنی منم با اینکه از حرکتش تعجب کردم و خیلی دلم پر بود ولی اصلا حوصله بحث کردن رو نداشتم حتی حوصله حرف زدن رو نداشتم هیچ عکس العمل خاصی نشون ندادم فقط گفتم منم سعی میکنم ولی یکم سرسنگین بودم تو دلم که احساس میکنم دیگه دوستش ندارم همش حس ترس و اظطراب دارم .
    دوست دارم فقط از خونه در بیاد یا من برم بیرون نبینمش چون واقعا تو این چند روز فقط خدا میدونه که چی کشیدم ولی تمام تلاشم رو کردم این حس ها رو مخفی کنم و عادی برخورد کنم .
    الان دوتاییمون عادی هستیم و شرایط آرومه ولی من هنوز استرس دارم و میترسم . راستش اصلا نمیتونم حرفاشو فراموش کنم و اینکه نمیدونم الان داره بهم راست میگه یا اینکه بازم دروغه و ... خیلی سردرگمم خیلی..

  2. 2 کاربر از پست مفید masamasa تشکرکرده اند .

    نیکیا (جمعه 08 دی 96), میس بیوتی (پنجشنبه 21 دی 96)

  3. #12
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 07 دی 96 [ 23:16]
    تاریخ عضویت
    1396-10-07
    نوشته ها
    3
    امتیاز
    22
    سطح
    1
    Points: 22, Level: 1
    Level completed: 43%, Points required for next Level: 28
    Overall activity: 8.0%
    تشکرها
    0

    تشکرشده 4 در 3 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط masamasa نمایش پست ها
    سلام دوستان عزیزم
    دیروز همسرم با یه شاخه گل از سرکار برگشت بغلم کرد و گفت ازت میخوام که همه اون حرف ها رو فراموش کنی حیفه که این زندگی رو از هم بپاشیم من میخام همه تلاشم رو بکنم (منظورش اینه که دوستم داشته باشه) از تو همدمیخام که همه چیز رو فراموش کنی منم با اینکه از حرکتش تعجب کردم و خیلی دلم پر بود ولی اصلا حوصله بحث کردن رو نداشتم حتی حوصله حرف زدن رو نداشتم هیچ عکس العمل خاصی نشون ندادم فقط گفتم منم سعی میکنم ولی یکم سرسنگین بودم تو دلم که احساس میکنم دیگه دوستش ندارم همش حس ترس و اظطراب دارم .
    دوست دارم فقط از خونه در بیاد یا من برم بیرون نبینمش چون واقعا تو این چند روز فقط خدا میدونه که چی کشیدم ولی تمام تلاشم رو کردم این حس ها رو مخفی کنم و عادی برخورد کنم .
    الان دوتاییمون عادی هستیم و شرایط آرومه ولی من هنوز استرس دارم و میترسم . راستش اصلا نمیتونم حرفاشو فراموش کنم و اینکه نمیدونم الان داره بهم راست میگه یا اینکه بازم دروغه و ... خیلی سردرگمم خیلی..
    درود دوست عزیز
    کاش این موارد رو تو خودت نریزی
    به نظر من حتما باهاش صحبت کن
    دلیل این کارو ازش بپرس . این رفتارها باید دلیلی منطقی داشته بوده.
    این که یهو بیاد چنین حرفی بزنه از نظر من قابل قبول نخواهد بود.
    برای خودت هم بهتره . باید بشینی پای حرفاش تا خودت بتونی آروم شی. تا توجیهی برای این رفتار پیدا نکنی همیشه این استرس ها برات باقی میمونه.
    امیدوارم که مسئله ی مهمی نبوده باشه. ولی خیلی محترمانه و با حوصله سعی کن بفهمی ته این قضیه چی بوده. سعی کن اثباتی برای توجیه هاش داشته باشی تا نتونه دروغ بگه. خودتو اصلا تو این مورد گول نزن.

  4. کاربر روبرو از پست مفید sarax تشکرکرده است .

    زن ایرانی (جمعه 08 دی 96)

  5. #13
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 29 تیر 97 [ 23:45]
    تاریخ عضویت
    1394-4-09
    نوشته ها
    138
    امتیاز
    4,330
    سطح
    41
    Points: 4,330, Level: 41
    Level completed: 90%, Points required for next Level: 20
    Overall activity: 9.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsTagger First ClassVeteran
    تشکرها
    77

    تشکرشده 116 در 61 پست

    Rep Power
    27
    Array
    سلام دوست عزیز ممنون از توجهی که داشتی راستش اون دلیل رفتاراش رو مشکلاتیه که در سالهای اول ازدواجمون داشتیم میدونه و اینکه اون مشکلات حنجالها دعواها و درگیری ها رو علاقه اش تاثیر گذاشته و اون رو کم کرده
    راستش من تو این چند سال همش حرف زدم بحث کردم و گفتم دیگه میخوام رویه ام رو عوض کنم و هیچی نگم جدا دیگه میخوام هیچی نگم انگار که گفتن از ارزش ادم کم میکنه البته نه اینکه چیزی نگم و تو خودم بریزم بلکه بیخیال بشم و اصلا بهش فکر نکنم و برم تو فاز بیخیالی کاش بتونم و موفق بشم

  6. #14
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    سه شنبه 28 فروردین 03 [ 01:56]
    تاریخ عضویت
    1390-10-11
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    2,483
    امتیاز
    37,786
    سطح
    100
    Points: 37,786, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsRecommendation Second ClassVeteranOverdriveTagger Second Class
    تشکرها
    8,332

    تشکرشده 10,024 در 2,339 پست

    حالت من
    Ashegh
    Rep Power
    372
    Array
    سلام
    پیش مشاور قرار بود برید...رفتین؟
    گاهی برای رشد کردن باید سختی کشید،گاهی برای فهمیدن باید شکست خورد،گاهی برای بدست آوردن باید از دست داد،چون برخی درسها در زندگی فقط از طریق رنج و محنت آموخته میشوند.


  7. #15
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 29 تیر 97 [ 23:45]
    تاریخ عضویت
    1394-4-09
    نوشته ها
    138
    امتیاز
    4,330
    سطح
    41
    Points: 4,330, Level: 41
    Level completed: 90%, Points required for next Level: 20
    Overall activity: 9.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsTagger First ClassVeteran
    تشکرها
    77

    تشکرشده 116 در 61 پست

    Rep Power
    27
    Array
    نه آخه همون روز که قرار بود بریم اومد آشتی و منم الان میترسم که حرف مشاور رو بزنم

  8. #16
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 01 تیر 97 [ 21:59]
    تاریخ عضویت
    1396-8-23
    نوشته ها
    108
    امتیاز
    1,325
    سطح
    20
    Points: 1,325, Level: 20
    Level completed: 25%, Points required for next Level: 75
    Overall activity: 9.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered1000 Experience Points
    تشکرها
    1

    تشکرشده 56 در 43 پست

    Rep Power
    19
    Array
    از نظر من بدترین نوع تجربه تلخ طلاق و ازدواج وقتی هست که خانم از مرد سر تر باشه همه لحاظ و مرد کم بیاره و برای خالی کردن عقده های پنهانی مدام خانم رو تهدید به طلاق کنه . و برای طلاق ندادن شروع به باج گیری کنه . اگر خانم مهریه نداشته باشه واقعا دستش به چی بنده . هیچی . الان من خودم رسما قاطی کردم . شوهر من خواستگاری همه دخترهای فامیل رفته بود بهش جواب رد داده بودن . از لحاظ ظاهری کمی مشکل داشت . منم همیشه میگفتم با مردی ازدواج میکنم که خوشتیپ نباشه منو بچسبه ول نکنه . نگو اینا عقده ای میشن . رسما یکبار توی ماشین به من گفت ت وواقعا میخواهی یه عمر با من زندگی کنی . الان پشیمون هستم چرا تو مهمانی ها لباس باز و تحریک کننده نمی پوشیدم که دوست ای مجرد ش تحریک بشن و جس حسادتش گل کنه. الان گیج هستم . نمی دونم باید اعتماد به مرد بدی که وفاداری که ذات من هست یا فیلم بازی کنی پایبند نیستی و میری .

    ویرایش مدیر همدردی:

    واقعا اینها می تواند برای یک زندگی تیر خلاص و مرگ دائمی داشته باشد.
    لطفا هنگام راهنمایی دادن به دیگران خیلی فکر کنید. اگر مراجع این حرفها را باور کند زندگیش به باد می رو
    د.

  9. #17
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 29 تیر 97 [ 23:45]
    تاریخ عضویت
    1394-4-09
    نوشته ها
    138
    امتیاز
    4,330
    سطح
    41
    Points: 4,330, Level: 41
    Level completed: 90%, Points required for next Level: 20
    Overall activity: 9.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsTagger First ClassVeteran
    تشکرها
    77

    تشکرشده 116 در 61 پست

    Rep Power
    27
    Array
    سلام دوست عزیز واقعا راست میگی مردا ازینکه بفهمن بهشون وفادار هستی سو استفاده میکنن باید همیشه فیلم بازی کنی که داری بهشون خیانت میکنی تا دودستی بچسبنت راستش منم از هر لحاظ از همسرم سرترم هم از لحاظ زیبایی و هم تحصیلات البته حمل بر خودستایی نشه این بگفته دیگرانه تنها چیزی که همسرم داره فقط پوله پوله پول. اون توی دوران مجردیش همیشه بی پول بوده و طبق گفته های خودش تو دوران بچگی خیلی فقیر بودن و حسرت خیلی چیزا توی دلش مونده و الان که به یه پول و پله ای رسیده خودشو گم کرده و برعکس من که دوران بچگیم هیچ کمبودی نداشتم. راستش مهریه من خیلی کمه که اونم تقصیر خانوادم هست و عملا اگه طلاق بگیرم هیچی دستمو نمیگیره و هیچ کاری نمیتونم بکنم. ار یه طرفی چون همه غرورم توی این زندگی شکسته شده دیگه بعیده بتونم خودمو رفرش کنم میخام کار کنم و هر وقت تونستم رو پای خودم بایستم جدا میشم

  10. #18
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 02 مرداد 00 [ 22:21]
    تاریخ عضویت
    1394-1-19
    نوشته ها
    116
    امتیاز
    7,024
    سطح
    55
    Points: 7,024, Level: 55
    Level completed: 37%, Points required for next Level: 126
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    36

    تشکرشده 169 در 79 پست

    Rep Power
    29
    Array
    خانم رها و تنها ناراحتی شما قابل درکه. ولی نباید رفتار نادرست دیگران با ما باعث بشه از پاکی و راستکرداری خودمون پشیمون بشیم.
    نمک به زخم همدیگه نریزید.
    انشالله با راهکارهایی که دوستان میدن مشکلاتتون حل میشه

  11. 3 کاربر از پست مفید esm تشکرکرده اند .

    maryam123 (سه شنبه 19 دی 96), مدیرهمدردی (چهارشنبه 20 دی 96), شیدا. (چهارشنبه 20 دی 96)

  12. #19
    ((( مشاور خانواده )))

    آخرین بازدید
    سه شنبه 01 خرداد 03 [ 13:48]
    تاریخ عضویت
    1386-6-25
    نوشته ها
    9,437
    امتیاز
    287,971
    سطح
    100
    Points: 287,971, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.4%
    دستاوردها:
    VeteranCreated Blog entryTagger First ClassSocial50000 Experience Points
    نوشته های وبلاگ
    7
    تشکرها
    23,608

    تشکرشده 37,112 در 7,017 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط masamasa نمایش پست ها
    سلام دوست عزیز واقعا راست میگی مردا ازینکه بفهمن بهشون وفادار هستی سو استفاده میکنن باید همیشه فیلم بازی کنی که داری بهشون خیانت میکنی تا دودستی بچسبنت
    با سلام
    ابدا این نظریه درست نیست.
    اگر مردی را حسادتش را برانگیختی و با این کار تحریکش کردی معمولا اینطور نیست که اصلاح شود. بلکه منفجر می شود و خودش و زندگی و همسرش را به فنا می دهد.
    دقت کنید

    غلام همت آنم که زیر چرخ کبـــود
    زهرچه رنگ تعلق پذیرد آزاد است

    http://www.hamdardi.com
    دسترسی سریع به همدردی و مدیر همدردی با عضویت در کانال همدردی در ایتا

  13. 4 کاربر از پست مفید مدیرهمدردی تشکرکرده اند .

    farzam (پنجشنبه 21 دی 96), masamasa (پنجشنبه 21 دی 96), میشل (چهارشنبه 20 دی 96), شیدا. (چهارشنبه 20 دی 96)

  14. #20
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 29 تیر 97 [ 23:45]
    تاریخ عضویت
    1394-4-09
    نوشته ها
    138
    امتیاز
    4,330
    سطح
    41
    Points: 4,330, Level: 41
    Level completed: 90%, Points required for next Level: 20
    Overall activity: 9.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsTagger First ClassVeteran
    تشکرها
    77

    تشکرشده 116 در 61 پست

    Rep Power
    27
    Array
    با تشکر فراوان از مدیر همدردی بابت پاسختون.
    راستش من میدونستم که حرکتم اشتباهه ولی در واقع دوست داشتم یه جور خودمو خالی کنم ولی حقیقت مسئله اینه که من هیچوقت هیچوقت به همسرم خیانت نکرده و نخواهم کرد شاید اون توی ذهنش حتی تصورش رو هم نتونه بکنه که چقدر بهش وفادار بودم ولی امروز واقعا به این نتیجه رسیدم هر کس وفا کرد جفا دید و هر کس جفا کرد وفا دید.
    آخه این کجای مردونگیه که بعد از 5سال بیاد بگه من دوستت ندارم و هیچ حسی بهت ندارم و اصلا نمیتونم بهت محبت کنم و همه اونایی که کردم ظاهری بوده..... شما اسم اینو جی میزارین آیا این خیانت نیست؟
    میگن جمله دوستت دارم هیچگاه از ذهن یک زن پاک نمیشه، از شما دوستان میپرسم آیا جمله دوستت ندارم رو میشه از ذهن یک زن پاک کرد؟
    مگه زن با عشق یک مرد نیست که میتونه زندگی کنه؟دل ببنده بچه بزرگ کنه و یک کانون زندگی رو روشن کنه و وقتی این عشق نباشه تکلیف اون زن چیه با کدوم امید با کدوم انگیزه میتونه ادامه بده با کدوم انگیزه بره جلوی آینه آرایش کنه لباس زیبا بر تن کنه و غذای خوشمزه بپزه با کدوم روحیه بتونه همه این کارها رو به نحو احسنت انجام بده؟


 
صفحه 2 از 3 نخستنخست 123 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. ** خیلی دوستت دارم بخاطر ....... ***
    توسط فرشته مهربان در انجمن انجمن افراد خوشبخت
    پاسخ ها: 31
    آخرين نوشته: دوشنبه 28 مهر 93, 17:41
  2. شوهرم دیشب بهم گفت دیگه دوستت ندارم طلاق بگیریم
    توسط کمک در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 13
    آخرين نوشته: پنجشنبه 11 مهر 92, 09:23
  3. همسرم رسما گفته ديگه دوستت ندارم و هركاري بخوام مي كنم
    توسط khanoomeomidvar در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 19
    آخرين نوشته: دوشنبه 20 آذر 91, 14:18
  4. چهار روش برای گفتن دوستت دارم !!
    توسط baran.68 در انجمن مقالات و مطالب آموزشی در مورد خانواده
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: یکشنبه 02 خرداد 89, 14:23
  5. دوستت دارم
    توسط بالهای صداقت در انجمن ادبیات و عرفان
    پاسخ ها: 4
    آخرين نوشته: یکشنبه 12 اردیبهشت 89, 08:30

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 12:48 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.