به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 2 از 4 نخستنخست 1234 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 39
  1. #11
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    سه شنبه 23 آذر 00 [ 07:11]
    تاریخ عضویت
    1388-1-20
    نوشته ها
    1,530
    امتیاز
    36,537
    سطح
    100
    Points: 36,537, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger Second ClassSocial25000 Experience Points
    تشکرها
    5,746

    تشکرشده 6,060 در 1,481 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    274
    Array
    سلام بی نهایت جان

    من از دید خودم به صورت مساله شما نگاه میکنم اگر صحیح نیست بفرمایید که بتونیم بهتر نظر بدیم.

    به نظر من عمده مسائل شما ناشی از تعصب هست و ترس! به یه چیزهایی اعتقاد دارید و فکر میکنید درست ترین هست و اگر کسی به درست ترین شما اعتقاد نداشته باشه یه دیدگاه بالا به پایین بهش دارید. چون بهتون وعده داده شده که شما بهترید!! در واقع آدم ها رو با یه مرز جدا میکنید اونایی که تو گروه شمان؛ اونایی که نیستند! از اونایی که همگروه تون نیستند فاصله می گیرد تا برسید به صفر! اونایی که تو گروه تون هستند باز دوباره تقسیم میشن بر اساس اونچه که شما فکر میکنید درسته!

    منظروم فقط اعتقادات مذهبی نیست وکلیات هست ولی پله اول اعتقاد مذهبی هست, ترس از کجا نشأت می گیره؟
    از اینجا که اگر شکی مثلا به اعتقادات مذهبی بیافته گناهگار هستید و عواقب سختی واستون داره؛ این فکر در مورد سایر مسائل هم ملکه ذهنتون شده. یعنی به جورایی تو یه دور تسلسل وار گیر کردید. از آدم ها فاصله می گیرید تا از شک ها دور بشید؛ آدم ها رو توی ضمیر ناخودآگاهتون تحقیر میکنید چون مطمئنید که برتر هستید.

    (عزیزم اینو بگم که من دارم اینقدر صریح تحلیل میکنم جسارت نشه ها! واسه من دقیقا شبیه مساله ریاضی هست قضیه؛ خدای ناکرده حس بدی بهتون دست نده)

    اگر حرفام رو قبول دارید بگید که بریم سراغ راه حل.

  2. 3 کاربر از پست مفید صبا_2009 تشکرکرده اند .

    paiize (دوشنبه 07 اسفند 96), گیسو کمند (سه شنبه 08 اسفند 96), بی نهایت (دوشنبه 07 اسفند 96)

  3. #12
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 29 بهمن 02 [ 14:38]
    تاریخ عضویت
    1390-2-14
    نوشته ها
    1,633
    امتیاز
    42,408
    سطح
    100
    Points: 42,408, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialOverdriveVeteranTagger First Class25000 Experience Points
    تشکرها
    5,992

    تشکرشده 8,207 در 1,574 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    367
    Array
    ممنون صبا جان

    اتفاقا به نظرم حتی اگر واضح تر می گفتید بهتر می بود . از این بابت ازهمه کسانی که می خوان در این تاپیک پست بذارند استقبال می کنم. چون می خوام خودم را به چالش بکشم .

    شاید با مثال راحت تر بتونم مساله رو عنوان کنم.

    من خودم را بهترین نمی دونم . اما یک سری معیار و میزانی در همه موارد دارم که بر می گرده به آموزه های دینی که از کودکی به من آموزش داده شده.

    و در درستی اونها هیچ شکی ندارم . به عنوان مثال

    دین می گوید:
    غیبت نکن
    ظلم نکن
    دروغ نگو
    فحش نده
    ریا نکن
    فریب نده
    خوش قول باش
    خوش اخلاق باش
    مردم آزاری نکن
    همسایه آزاری نکن
    مال یتیم نخور
    انفاق کن
    قرض بده
    به والدین و سالمندان احترام بگذار
    دست دیگران را بگیر
    حرص نزن
    عدالت داشته باش
    شهادت دروغ نده
    حق مردم را نخور
    تهمت نزن
    سخن چینی نکن
    نگاه به زن مردم نکن
    با مرد نامحرم هم بستر نشو
    مشروب نخور
    آدم نکش
    زنا نکن
    تجسس نکن
    ظن بد مبر
    عفو کن
    مقابل ظلم بایست جهاد کن
    میانه رو باش
    به اندازه وسع خود تکلیف انجام بده
    صله رحم کن
    علم بیاموز
    به چیزی که علم نداری پیروی نکن
    امر به معروف و خوبی کن
    نهی از منکر و زشتی کن
    در سیاهی لشکر ظلم نباش
    و هزاران هزار برنامه دیگر دین.....

    (این رو از پست مدیر توی صنذلی داغ کپی کردم)

    تمام تلاشم به رعایت اینها بوده و میدونم که اتفاقا خیلی هم ضعیف عمل کرده ام.

    انتقاد های درونیم از دیگران بیشتر روی این موارد هست .

    و بیشتر هم روی مواردی که در تعاملات اجتماعی دین روی اونها سفارش کرده .

    به عنوان مثال کسی که راحت دیگران رو قضاوت می کنه پشت سرشون اونها را مسخره می کنه و بعد ادعای با اخلاق بودن داره ، ذهن من داره اون رو نقد می کنه و برخی از این افراد رو از دایره ارتباطیم حذف می کنم.

    همسایه ای که پشت سر همسایه ها غیبت می کنه و در زندگی دیگران تجسس می کنه و حرف ببر و بیار می کنه رو از دایره ارتباطیم حذف می کنم.

    همکاری رو که با زرنگی از سایرین برای پیشرفت خودش سوئ استفاده می کنه و فقط به دنبال منافع شخصیش هست در حال نقدش هستم .

    در مهمانی کسی که در حال فخر فروشی و جلب توجه دیگران هست در ذهنم در حال نقدش هستم.

    در حالی که با خیلی از این افردا از نزدیک رابطه ای هم ندارم.

    اما همین منتقد بودنم موجب شده که در رابطه با نزدیک ترین فرد زندگی ام یعنی همسرم به مشکل بر بخورم و چون بیشترین ارتباط را با ایشون دارم دایم در حال بررسی درست و نادرست رفتارهاش باشم. گرچه خیلی سعی کردم تعدیلش کنم و در رفتارم نمود پیدا نکنه اما انگار خیلی موفق نبودم .


    از تحقیر کردن بسیار بیزارم فکر می کنم بیشتر ازشون عصبانی وبیزار می شم .

    اما در مورد ترسی که گفتیداکثرا نسبت به آینده نگران هستم واز این بابت در روابطم بسیار اجتیاط می کنم چون می ترسم به خودم ، بچه هام و زندگیم آسیبی وارد بشه.

    به نظرم با این توضیحات تا حد زیادی تصویر ذهنی شما نزدیک باشه.

  4. 3 کاربر از پست مفید بی نهایت تشکرکرده اند .

    paiize (دوشنبه 07 اسفند 96), گیسو کمند (سه شنبه 08 اسفند 96), صبا_2009 (دوشنبه 07 اسفند 96)

  5. #13
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 29 بهمن 02 [ 14:38]
    تاریخ عضویت
    1390-2-14
    نوشته ها
    1,633
    امتیاز
    42,408
    سطح
    100
    Points: 42,408, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialOverdriveVeteranTagger First Class25000 Experience Points
    تشکرها
    5,992

    تشکرشده 8,207 در 1,574 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    367
    Array
    در مورد مثلا جاری هام و یا خانواده همسرم از اونجایی که خیلی تفاوت ها زیاد بود می ترسیدم که روی خودم ، همسرم و یا تربیت بچه هام اثر منفی بذاره همون طور که گذاشت.
    چون خودم آدم قویی نیستم اونها روی من اثر گذاشتن یه مدت توی مسایل عبادیم ضعیف شدم ، توی خونمون ماهواره آوردند و نصب کردن . اون موقع فقط یک بچه داشتم . پسرم شبکه های ماهواره ای می دید. درگیر سریال های ماهواره ای شده بودم و .....

    زمانی که یک فرد با یک سری احکام شرعی که سر لوحه زندگی اش بوده و از کودکی با اونها بزرگ شده باشه وقتی در معرض چنین تغییراتی قرار بگیرد چار سرگردانی ، لغزش ومشکلاتی فراتر و با شیب تندتر نسبت ب افرادی که از اول رویه زندگیشون به همین منوال بوده دچار می شود.

    از این بابت یکی از شاخه هایی که موجب شده ارتباطم رو محدود کنم بر می گرده به مثالی که به اون اشاره کردم.

    ترس از تاثیر پذیری برخلاف آموزه های دینی.

    توی پست قبلی هم موارد دیگه را اشاره کردم مثل ترس از اینکه در ارتباط با یک آدم فضول وکسی که حرف ببر بیار می کنه زندگیم دچار تشنح بشه.

    در خیلی موارد هم لزوما هیچ ارتباط نزدیکی شاید وجود نداشته باشه واصلا شرایطش هم پیش نیاد اما این دید انتقادی وجود داره.

    اما در مورد همسرم شدتش زیاده انتقاد ذهنی که نسبت به عملکردش چه در رابطه با دیگران چه در رابطه با خودم و بچه ها دارم .

  6. 3 کاربر از پست مفید بی نهایت تشکرکرده اند .

    paiize (دوشنبه 07 اسفند 96), گیسو کمند (سه شنبه 08 اسفند 96), باغبان (دوشنبه 07 اسفند 96)

  7. #14
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 29 بهمن 02 [ 14:38]
    تاریخ عضویت
    1390-2-14
    نوشته ها
    1,633
    امتیاز
    42,408
    سطح
    100
    Points: 42,408, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialOverdriveVeteranTagger First Class25000 Experience Points
    تشکرها
    5,992

    تشکرشده 8,207 در 1,574 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    367
    Array
    همه اینها موجب شده که شاد نباشم. از خودم راضی نباشم. یک فشاز زیاد ذهنی رو تحمل کنم. دیگران رو از خودم دور کنم. در روابطم با کسانی که در این سلوک نباشن به مشکل بر بخورم.

    وموردی که خیلی هم از اون بابت ناراحت هستم تاثیریه که روی همسرم گذاشتم .

  8. 2 کاربر از پست مفید بی نهایت تشکرکرده اند .

    paiize (دوشنبه 07 اسفند 96), باغبان (دوشنبه 07 اسفند 96)

  9. #15
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 21 اسفند 00 [ 13:12]
    تاریخ عضویت
    1393-5-18
    نوشته ها
    670
    امتیاز
    19,001
    سطح
    87
    Points: 19,001, Level: 87
    Level completed: 31%, Points required for next Level: 349
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    1,250

    تشکرشده 1,509 در 535 پست

    Rep Power
    142
    Array
    سلام خانم بینهایت

    راستش با توجه به مواردی که شما از خودتون نوشتید و پست هایی که ازتون دیدم فکر می کنم افرادی مثل شما رو کم و بیش اطرافم دیدم.

    منم فکر می کنم مشکل اصلی شما تعصب هست.این تعصب میتونه در مورد همه چیز باشه .البته در مورد مذهب و سیاست نمود بیشتری پیدا می کنه.

    ببینید همون طور که خدا ما انسانها رو بسیار متفاوت از هم و با عقاید و رفتارهای متنوع آفریده ما هم باید این تفاوت ها رو بپذیریم.

    اگر غیر از این بود ما همه با عقاید مشخص و شبیه به هم به وجود می آمدیم و اصلا قشنگی انسانها به همین متفاوت بودنشون هست.

    شما صاحب یک نوع عقیده مذهبی و سیاسی هستید و همه رو با این عقیده نقد می کنید.

    مثلا در مورد مذهب،آدمها ممکنه مذهبی یا غیر مذهبی باشند.آدمهای مذهبی ،پیرو مذاهت متفاوت هستند و حتی آدمهای مذهبی با یک نوع مذهب هم با توجه به برداشتشون از

    دستورات اون مذهب بسیار متفاوت فکر و رفتار می کنند.

    شما باید در مرحله اول یاد بگیرید انسانها رو با همین تفاوت هاشون دوست داشته باشید. دلیل نداره اگر کسی مثل من فکر نکنه آدم بدی باشه.

    در مورد رفتارهایی هم که از دیگران میبینید و آزارتون میده به این فکر کنید که ممکنه شما هم رفتارهایی داشته باشید که دیگران قبول نداشته باشند.

    اتفاقا به نظر من تفکرات متعصبانه در مورد خود مذهب هم ایجاد دافعه می کنه و افرادی مثل شما که ظاهر مذهبی دارید با پذیرش آدمها و مهر و محبت جاذبه بیشتری برای عقایدتون

    میتونید ایجاد کنید.

    بسیار انسانهای مذهبی یا غیرمذهبی هستند که بدون توجه به عقاید دیگران آدمها رو دوست دارند و بهشون محبت می کنند و حتی خودشون رو وقف دیگران می کنند.

    همه ما انسانها پر از اشتباهات مختلف هستیم.بهتره به جای قضاوت دیگران تمرکزمون روی خودمون و خطاهای خودمون باشه.

    این رو هم در نظر بگیرید که ممکنه شما از روی ظاهر فردی یا از روی یک رفتارش در موردش قضاوت بد بکنید ولی در باطن اون آدم بسیار بیشتر از شما به خدا نزدیک تر باشه.

    در پایان این رو هم بگم اینکه شما دنبال بررسی و تحلیل و اصلاح خودتون هستید بسیار ارزشمند هست. خیلی از آدمهای اطرافم مخصوصا آدمهای متعصب رو میبینم که بسیار به خودشون

    مطمئن هستند و حتی یک لحظه به ذهنشون خطور نمیکنه ممکنه اونها هم در عقاید و رفتارهاشون دچار اشتباه بشن.

    خیلی وقتها ممکنه به خاطر همین طرز فکر دل اطرافیانشون رو بشکنن و اونا رو آزار بدن .و گناه این به نظر من بیشتر از خیلی گناهای دیگه هست.

  10. 4 کاربر از پست مفید آنیتا123 تشکرکرده اند .

    paiize (دوشنبه 07 اسفند 96), گیسو کمند (سه شنبه 08 اسفند 96), بی نهایت (دوشنبه 07 اسفند 96), صبا_2009 (دوشنبه 07 اسفند 96)

  11. #16
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 29 بهمن 02 [ 14:38]
    تاریخ عضویت
    1390-2-14
    نوشته ها
    1,633
    امتیاز
    42,408
    سطح
    100
    Points: 42,408, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialOverdriveVeteranTagger First Class25000 Experience Points
    تشکرها
    5,992

    تشکرشده 8,207 در 1,574 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    367
    Array
    ممنون آنیتای عزیز از پستی که گذاشتی.

    اتفاقا تمام حرف هات رو قبول دارم و انسانیت و رعایت اخلاق برای من از همه چیز مهم تره .

    اینکه همه آدم های دورو برم رو دوست دارم . حتی همان خانواده همسرم که ازشون مثال زدم .

    معیار من برای نقدی که توی ذهنم هست یک قسمتش بر می گرده به دستورات دینی ، من مشکلم با دیگران دیندار یا بی دین بودن اونها نیست که بخوام خودم رو از اونها بالاتر بدونم.

    اتفاقا یکی از صمیمی ترین دوست های من که بیشتر از 15 ساله با ایشون در ارتباط هستم و حتی بعد از ازدواج هم همسرانمون رو با هم آشنا کردیم ورفت و آمد خانوادگی داریم نه از لحاظ مذهبی و نه از لحاظ خط مشی سیاسی مثل هم نیستیم . اما خصوصیاتی که داره برام خیلی ارزشمنده اینکه راز داره ، خیر خواهه، صادقه ، اهل غیبت کردن و تمسخر دیگران نیست ، بسیار منظم و دقیقه ، با ادب و مهربونه ، حرمت ها را حفظ می کنه و خیلی خصوصیات مثبت دیگه. اما نه حجاب می گیره نه نماز می خونه و حتی عقاید سیاسیش کاملا با من متفاوته.

    دوستان بیشتر فوکوس کردن روی عقاید مذهبی وسیاسی در کنار این دقت و نظم و کمال گرایی که دارم هم هست اینکه هر چیزی باید طبق اصول پیش بره .
    حساسیت زیادی که روی تمیزی ، پاکی و نجسی دارم.
    حساسیتی که روی رعایت احترام و حریم های افراد دارم.

    همه اینها در کنار هم باعث شده که ناخودآگاه توی ذهنم اطرافیان رو نقد کنم، و مثل یک سیستم کامپیوتری بدون هیچ پروسسی باگ های افراد رو ببینم.

    از این ذهن منتقد خسته شدم.

    از اینکه همسرم هر کاری می کنه آخرش توش باگ پیدا می کنم و خیلی هاش ور بروز نمی دم اما رفتارم باعث شده خودش بفهمه ناراضی ام.

    می دونم هر کس شخصیت خودش و دین و اعتقادات خودش را داره چی کار کنم که زیبایی ها رو بیشتر ببینم.

    استرس و ترس هام را کنترل کنم.

    وقتی افراد زیر ذره بین من هستند احساس می کنم من هم زیر ذره بین دیگران هستم به خاطر همین خودم و ارتباط هام رو محدود کردم و نمی تونم اونجور که هستم باشم . همیشه خودم رو برای حفظ از انتقاد دیگران محدود می کنم.

    ریشه اینها می تونه بدبینی هم باشه. نگرانی از آینده. نگرانی از آسیب دیدن. نگرانی از دست دادن داشته هام این داشته ها می تونه اعتقاداتم باشه تا همسرم و بچه هام و آرامش نسبی که در زندگی دارم.

    یک پیله ای پیچیدم دور خودم و عزیزانم که هم دارم خودم رو آزار می دیم هم عزیز ترین آدم زندگیم رو.

    این باعث شده اون شادی و انرژی که لازمه داشته باشم تا به اطرافیانم هم بدهم ازش بی بهره باشم. همین طور که آدم ها اطرافم از دورو برم کم شدن همسرم هم داره ازم دور می شه.

  12. کاربر روبرو از پست مفید بی نهایت تشکرکرده است .

    فرشته مهربان (چهارشنبه 09 اسفند 96)

  13. #17
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 06 شهریور 00 [ 17:16]
    تاریخ عضویت
    1393-3-20
    نوشته ها
    188
    امتیاز
    9,113
    سطح
    64
    Points: 9,113, Level: 64
    Level completed: 21%, Points required for next Level: 237
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger First Class5000 Experience Points
    تشکرها
    172

    تشکرشده 281 در 129 پست

    Rep Power
    40
    Array
    سلام

    میخواستم با مثال های مختلف و در لفافه با شما صحبت کنم ولی وقتی خوندم که خودتون هم تمایل دارید بصورت شفاف صحبت بشه نظرم تغییر پیداکرد و حس کردم که میتونم به وضوح نظرم رو بگم بدون اینکه باعث ناراحتی شما بشم. امیدوارم که فکر درستی کرده باشم .

    من اضطراب بسیار عمیقی در شما میبینم که زمینه ساز وسواس و کنترل گری شماست. تا جایی که بتونید و توان و قدرت دارید و جامعه اجازه میده ، اطرافیان رو در چهار چوب باورهاتون کنترل میکنید و بدون در نظر گرفتن تفاوتها میخواهید یکسان سازی انجام بدیدو هر جا که قدرت کنترل و به نوعی زور و اجبار ندارید ، ارتباط رو قطع میکنید و از محیط جدا میشید و این باعث انزوای شما میشه. حالا این وسواس شما در زمینه اعتقادات مذهبی نمود بیشتری پیداکرده و مورد پذیرش نظام سیاسی جامعه هم هست و نوعی امنیت ایجاد میکنه و میتونید با داشتن وجهه ای موجه از نظر عرفی و اجتماعی ، کنترلگری بکنید و این نیاز درونی خودتون رو که حقیقتش ارتباطی با مذهب نداره و نوعی اختلال هست رو ارضا بکنید.

    ترس از انتقادشدن و تحقیرکردن دیگران از جمله همسرمیتونه علایمی از خودشیفتگی باشه. ولی در این مورد مطمین نیستم که در شما وجود داره یا نه. نیاز به بررسی بیشتر هست. افراد خودشیفته بخاطر ضعف درونی که دارند بدنبال یک منبع دیگر و بزرگتری از خودشیفتگی هستند که خودشون رو در قالب اون بیشتر محافظت کنند و چون جامعه و نظام سیاسی ایران مذهبی هست . این امکان وجود داره که شما به علت اضطراب شدید که دارید در قالب مذهب و سیاست یک محیط امن و یک نوع محافظ به دور خودتون کشیده باشید تا از انتقاد به دور باشید و شاید هم در جوار این قدرت اجتماعی و مذهبی و سیاسی کسی نتونه از شما انتقاد کنه.

    اینها مواردی هستند که خودتون باید با اگاهی و علم و توانایی هایی که دارید بررسی کنید و به یک نوع خودشناسی برسید و دلیل واقعی رفتارهاتون رو بررسی کنید.

    نظر نهایی من این هست که در مورد وسواس و کنترل گری و خودشیفتگی از منظر روانشناسی مطالعه کنید و علایم و نشانه هاش رو بشناسید و خودتون رو یک بررسی کامل بکنید . این بررسی باید کاملا علمی و روانشناسی باشه نه اعتقادی و مذهبی.

  14. 5 کاربر از پست مفید maadar تشکرکرده اند .

    گیسو کمند (سه شنبه 08 اسفند 96), آنیتا123 (دوشنبه 07 اسفند 96), بی نهایت (دوشنبه 07 اسفند 96), بهاره جون (چهارشنبه 09 اسفند 96), صبا_2009 (دوشنبه 07 اسفند 96)

  15. #18
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 24 آذر 98 [ 23:02]
    تاریخ عضویت
    1394-1-24
    نوشته ها
    762
    امتیاز
    26,356
    سطح
    97
    Points: 26,356, Level: 97
    Level completed: 1%, Points required for next Level: 994
    Overall activity: 57.0%
    دستاوردها:
    OverdriveRecommendation Second ClassTagger First ClassVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    2,761

    تشکرشده 2,595 در 691 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    215
    Array
    سلام

    خانم بي نهايت من از ديروز دارم سعي ميكنم مواردي رو مطرح كنم، روي كاغذ آوردم، ولي اينقدر غير متمركز و دسته بندي نشده است كه قابليت عنوان كردن نداره.

    اومدم ديدم خانم گيسوكمند دسته بندي از نوع خودشون انجام دادن،

    فكر ميكنم به خاطر اينكه چندتا مشكل شما همزمان مطرح كردين، اين اتفاق افتاده.

    درسته كه جمع چند مورد و همگرايي اونها باعث بروز مشكلي در شما شده كه عنوان ميكنيد ولي فكر ميكنم بايد خودتون دسته بندي اش كنيد و جدا جدا راهنمايي بگيريد.

    مثلا يكي موضوع كمال گرايي.

    همين يكي رو به تنهايي جلو ببريد.

    ------------------------

    فعلا چندتا نكته بحث به ذهنم ميخوره :

    1- با اين مشخصاتي كه از شما متوجه شديم، بعيد ميدونم سر انتخاب همسر از چنين عمل نكرده باشيد. يعني قطعا خيلي از ملاك هاي شما رو پاس كردن.

    خوب پس صرفا براي همسرتون ميمونه يك سري مهارت ها و ايجاد پذيرش در خودتون

    و دوري از كمالگرايي

    2- در ارتباط با دوستتون كه چند سال هست دوستين، اگر خانم بينهايت فعلي با تفكرات و چهارچوب هاي كنوني اش در مقابل ايشان قرار ميگرفت، باز هم به عنوان دوست انتخاب ميكردين؟

    3- طريقه شكل گيري دوستي تون چه جوري بود؟


  16. 2 کاربر از پست مفید mohamad.reza164 تشکرکرده اند .

    گیسو کمند (سه شنبه 08 اسفند 96), بی نهایت (دوشنبه 07 اسفند 96)

  17. #19
    ((( مشاور خانواده )))

    آخرین بازدید
    دیروز [ 10:22]
    تاریخ عضویت
    1386-6-25
    نوشته ها
    9,441
    امتیاز
    288,288
    سطح
    100
    Points: 288,288, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.4%
    دستاوردها:
    VeteranCreated Blog entryTagger First ClassSocial50000 Experience Points
    نوشته های وبلاگ
    7
    تشکرها
    23,618

    تشکرشده 37,119 در 7,019 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    0
    Array
    با سلام و احترام
    چند نکته ذیل می تونه هم در فهم و تئوری و هم در عمل کردن به روشی که کمک کننده باشد دخیل باشد

    1 - مسائل و مرزهای قرمز دین تمرکزش روی خویشتن هست. گاهی وقتی به خودمان توجه و دقت می کنیم اصلا وقت نمی کنیم کسی را بررسی کنیم. گرچه هرگز بررسی دیگران به صفر نمی رسد. اما وقتی وزنه کار روی خودمان متمرکز شود انرژی ما روی خودمان خرج می شود و کمتر در تخریب ارتباطی نقش بازی می کند.


    2 - بینش شما در طرح مسئله خودتون بسیار تحسین بر انگیز هست. همین فهم مسئله و دغدغه سهم بالایی در حل مشکل شما دارد. همیشه گفتم فهم صورت مسئله بیش از نیمی از جواب را در خود دارد.


    3 - از آنجا که به خاطر تیپ شخصیتی هر کدام از ما ، عمری به یک سبک خاص عمل کرده ایم. برای تغییر آن نیاز به شکستن عادتهای قبلی داریم.
    ذهن آنالیزگر، ذهن انتقاد گرد، ذهن ریز بین و ذهنی که افکار اتوماتیک و وسواس گونه در مورد درست و غلطی کارها و دیدن نقاط ضعف دارد حالا عادت کرده است.
    پس برای شکست این عادتها نیاز به روش داریم.
    روش عکس کارهای فعلی ذهن هست.







    چه کار کنیم.

    الف ) از این بعد دفترچه ای داشته باشیم که ریز و درشت نقاط مثبت و نقاط قوت افراد را حتی اگر اتفاقی از آنها سر زده است یادداشت کنیم.



    ب) برای خود تکلیف کنیم که شاکر باشیم. یعنی در مورد هر مسئله حتی کوچک و مثبت در مورد دیگران تشکر کنیم. و سعی در قدردانی و جبران کنیم.



    ج) در تکلیف بالا، برای نقاط مثبت و کارهای خوب خود هم تشویق در نظر بگیرم



    د) در مورد نقاط ضعف و منفی و اشتباهات و اهمالکاری همسر و نزدیکان و عزیزانمان توجیه مثبت بتراشیم. یک خوش بینی (حتی افراطی ، چرا که ما به عکس آن عادت داشته ایم.)



    هـ) در مورد مسائل آزارنده دیگران، منفی های دیگران با توقف فکر، با برچسب مثبت زدن، با مشغول کردن خودمان سریع بگذریم و آنالیز نکنیم.




    و) سمت سوی مطالعه خود را با کتابهایی که در مورد رفع بدبینی و رفع عیبجویی هست مخصوصا جنبه احادیث و آیات دارد سوق دهیم.



    ز) تحقیقاتی برای خود شکل دهیم مخصوصا در بستر اینترنت بدنبال جستجوی آیات خوش بینی، مثبت اندیشی، و بخشش ، عفو و امیدواری و مقالات مرتبط باشیم.



    ح) از آنجا که انسان به چیزهایی که مشغول هست یا فکر می کند و تمرکز می کند کم کم مبتلا شده و عادت می کند، اینگونه کارهایی که در بالا گفتم کم کم سبکی از تعامل و تفکر و رفتار را در شما شکل می دهد که انرژی بخش هست.

    ببخشید بنده به خاطر سرعت عمل مطالب را باز نکردم، خودتون می توانید در مورد هرکدام از این بندها بررسی بیشتر بفرمایید.

    غلام همت آنم که زیر چرخ کبـــود
    زهرچه رنگ تعلق پذیرد آزاد است

    http://www.hamdardi.com
    دسترسی سریع به همدردی و مدیر همدردی با عضویت در کانال همدردی در ایتا

  18. 9 کاربر از پست مفید مدیرهمدردی تشکرکرده اند .

    ammin (سه شنبه 29 اسفند 96), gholam1234 (یکشنبه 14 دی 99), فکور (دوشنبه 07 اسفند 96), فرشته مهربان (چهارشنبه 09 اسفند 96), گیسو کمند (سه شنبه 08 اسفند 96), الهه زیبایی ها (دوشنبه 07 اسفند 96), بی نهایت (دوشنبه 07 اسفند 96), باغبان (دوشنبه 07 اسفند 96), صبا_2009 (دوشنبه 07 اسفند 96)

  19. #20
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    یکشنبه 10 دی 02 [ 10:23]
    تاریخ عضویت
    1391-5-02
    نوشته ها
    1,285
    امتیاز
    24,091
    سطح
    94
    Points: 24,091, Level: 94
    Level completed: 75%, Points required for next Level: 259
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassSocialVeteranOverdrive10000 Experience Points
    تشکرها
    3,682

    تشکرشده 4,954 در 1,249 پست

    Rep Power
    223
    Array
    سلام بر بی نهایت عزیز

    من یک اعتقادی دارم و شدیدا بهش رسیدم که "همه آدمها خاکستری هستند هیچ آدمی سفید خالص یا سیاه خالص نیست" خوب مطلق یا بد مطلق نداریم همه درجاتی از خوبی و درجاتی از بدی رو دارن. شاید گاهی یک نفر خیلی به نظرم وارسته اومده بعد که پای حرفهاش نشستم دیدم رگه هایی از بدخواهی و حسادت در مورد دیگران توی حرفهاش وجود داره و فقط من از روی ظاهرش قضاوت کردم.

    البته گاهی ممکن هست یک نفر آنچنان باعث عذاب آدم بشه که کلا نشه باهاش صمیمی بود ولی یه رابطه ظاهری و سطحی رو میشه حفظ کرد

    الان با مادران دوستان پسر بزرگم در ارتباط هستم و رفت و آمد داریم
    مثلا یکیشون خیلی از خودش و شوهرش تعریف می کنه (شوهرش پزشکه و ظاهرا معتقده که دور بعدی نماینده مجلس میشه) ولی به نظرم همین یه اشکال نباید باعث بشه من باهاش ارتباطم رو قطع کنم. همینکه خودش با من تماس می گیره و ابراز تمایل می کنه که بیاد خونمون. همینکه خیلی دوست داره پسرش رابطش با پسر من عمیق تر بشه. همینکه وقتی پیش هم هستیم یکی دو ساعتی از دغدغه های فکریم کم میشه و ذهنم رهاست به نظرم نکات بسیار مثبتی هستند.
    خوب من می تونم لحظاتی که اون بیش از حد در تعریف از خودش و همسرش اغراق می کنه رو تحمل کنم یا اصلا بحث رو عوض کنم

    دختر خالم استرالیاست و کلا از نظر دینی هم اعتقاداتش با من متفاوته خوب چه اشکال داره اگر وقتی من باهاش هم صحبت هستم بحث رو به مسایل دینی نکشونم و راجع به مواردی که بین ما مشترک هست صحبت کنم

    از کجا معلوم یک روز من هم به اعتقادات اون نرسم یا حداقل به بعضی اعتقاداتش نزدیک نشم

    اگر فکر می کنی بی اعتقادی اونها ممکنه شما رو تحت تاثیر قرار بده خوب باید روی اعتقاداتت کار کنی و محکمشون کنی و قبل از دیدار با اونها این موارد رو با خودت تکرار کنی که در رابطه با فلان مورد و فلان مسئله مراقب باش یا حتی اگر اثر منفی بر بچه ات گذاشتن بعد از برگشت به خانه با صحبت اون اثر منفی رو خنثی کنی

    شاید رفت و آمد با خویشاوندانی با اعتقادات کم برای بچه شما به مراتب بهتر از ارتباط با افرادی توی کوچه و خیابون باشه که از اصل و نسبشون اطلاعات دقیقی نداری

    فیلترت رو از روی همه بردار

    این دفعه به ذهنت فقط اجازه آنالیز نکات مثبت رو بده هرجا یه مورد منفی رو بهت یادآوری کرد به خودت نهیب بزن که فلانی فلان اخلاق خوب رو هم داره چرا فقط این ایرادشو داری می بینی

    البته به نظرم الان شما یه دیدگاه افراطی پیدا کردی نسبت به خودت و شرایط اونقدرهام که میگی بد نیست

    نمیدونم این حرفها بهت کمکی می کنه یا نه ولی به هر حال خواستم نظرم رو برات بنویسم
    پرواز کن آنگونه که می خواهی
    وگرنه پروازت می دهند آنگونه که می خواهند

  20. 5 کاربر از پست مفید فکور تشکرکرده اند .

    gholam1234 (یکشنبه 14 دی 99), mercedes62 (دوشنبه 07 اسفند 96), گیسو کمند (سه شنبه 08 اسفند 96), بی نهایت (دوشنبه 07 اسفند 96), صبا_2009 (دوشنبه 07 اسفند 96)


 
صفحه 2 از 4 نخستنخست 1234 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. تمرکز همسرم روی حاشیه هاست نه اصل زندگی ، باید چکار کنم ؟؟
    توسط ملودی 94 در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 81
    آخرين نوشته: چهارشنبه 22 فروردین 97, 14:27
  2. حساست من روی شوهرم
    توسط hedika در انجمن طـــــــــــرح مشکلات ازدواج: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 4
    آخرين نوشته: جمعه 06 شهریور 94, 19:24
  3. سیاست زنانه و حرف شنوی همسرم از من....چیکار کنم؟
    توسط ziiba در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 27
    آخرين نوشته: چهارشنبه 01 خرداد 92, 11:22
  4. شکست عشقی و تاثیری که روی من گذاشته
    توسط newfolder در انجمن طـــــــــــرح مشکلات ازدواج: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 14
    آخرين نوشته: چهارشنبه 17 آبان 91, 17:24
  5. وقتی با شکست روبرو می شوی
    توسط Niloo55 در انجمن رنج
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: جمعه 12 تیر 88, 10:14

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 07:16 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.